صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 26 شهریور 1336


متن سند:

1ـ جمال امامی بعد از مراجعت از مسافرت اخیر در حضور اشخاصی که به دیدنش می روند علنا نسبت به مقام شامخ سلطنت جسارت می نماید.
وقتی که زبان به خدمت از سازمان برنامه گشوده یک نفر از حضار موسوم به انصاری رئیس یکی از دوائر سازمان به او می گوید شما که با آقای ابتهاج دوست بودید چرا این فرمایشات را می کنید جواب می دهد دوستی شخصی به جای خود اما ابتهاج متجاوز از دو میلیارد پول این مملکت را توی مستراح ریخته است.
2ـ میراشرافی1 شهرت داده است علاوه بر اختلاف ودوئیت میان افسران ارشد تازگی مناقشات شدیدی در خاندان سلطنت رویداده به طوری که علیاحضرت ملکه ثریا2 در ضیافت 28 مرداد علیاحضرت مادر3 حاضر نشده و اعلیحضرت همایونی هم با کمال سردی چند دقیقه تشریف برده اند.
در مهمانی از رئیس جمهور ایتالیا نیز والاحضرت شمس4 به هیچ وجه شرکت ننموده و حتی قبلاً عذر هم نخواسته اند.
3ـ یکی از اعضای سازمان برنامه موسوم به پسیان اظهار اطلاع کرده است که در زمان حیات مرحوم بیات که قرارداد نفت با کمپانی ایتالیایی امضا شده پس از امضای سه نسخه یک نسخه به مدیر کمپانی داده یک نسخه در صندوق شرکت ملی نگاهداشته اند و نسخه سوم را در پاکت لاک و مهر شده به توسط آقای علا به خاکپای همایونی فرستاه اند ـ منشی آقای علا آن پاکت لاک شده را به مقامات امریکایی داده از آن عکس برداشته اند و چهار هزار دلار به او پاداش داده اند.
4ـ به تمدن الملک منشی سفارت انگلیس خبر رسیده که رئیس جمهور ایتالیا برای اغلب رجال شاغل مقامات نشان فرستاده یکی هم به توسط آقای وزیر دربار برای آقای علم وزیر سابق کشور ارسال داشته اما وزیر دربار نشان را رد کرده و گفته اند علم مقامی ندارد که استحقاق دریافت نشان داشته باشد.
5 ـ احمد آرامش5 شهرت می دهد که مهبد به مقام سفیر کبیری نائل شده چون که در وصول مبلغ پنج میلیون دلار خیلی زحمت کشیده است حالا هم به ژاپن و از آنجا به امریکا مسافرت کرده تا مبالغ دیگری به چنگ بیاورد ـ ضمنا گفته است اگر حوادث سوریه رخ نداده بوده تاکنون حضرات خارجی ها وضع فعلی ایران را به نفع ملت تغییر داده بودند ـ حالا هم این ترتیب یقینا دوام نخواهد داشت.
اداره سوم اطلاعیه جهت جناب آقای نخست وزیر تهیه و تقدیم گردید.
11 /7 /36 دائره 5 با تقدیم احترام اقدام شود

توضیحات سند:

1ـ مهدی میراشرافی فرزند سیدحسین درسال 1289 ه ش در تهران متولد شد.
وی در آغاز وارد ارتش شد و دانشکده افسری را در 1313 به پایان رسانید.
ولی بعدا کناره گیری کرد و به مشاغل آزاد روی آورد.
نام میراشرافی به عنوان یکی از چهره های مؤثر وابسته به اینتلیجنس سرویس، که در حوادث سالهای 1320 - 1332 و به ویژه کودتای 25-28 مرداد 1332 نقش مخرب و چشمگیری داشته اند، مطرح بوده است.
او از جمله عناصر هفت خطی بود که با سلاح جسارت و بی پروایی توانست از پایین ترین درجات اجتماع خود را در جرگه رجال متنفذ و سردم داران جای دهد.
او قبلا در فعل و انفعالات پس از 1320 روزنامه آتش را به راه انداخت.
و نیز به دنبال فعالیت ها و تلاش های مداوم به وکالت مجلس دست یافت.
او بعدها روزنامه آتش را رها کرده و در اصفهان ظاهر شد و کارخانه مهم (تاج) را خرید.
او در جریان کودتای 28 مرداد جماعتی از اوباش و اراذل را به راه انداخت و نخستین کسی بود که پس از اشغال فرستنده رادیویی تهران با عربده کشی و نعره های گوش خراش، به دکتر مصدق و سران نهضت ملی حمله کرد.
میراشرافی در مهرماه 1357 تقاضای تجدید امتیاز روزنامه آتش را کرد و ساواک در تاریخ 27 /7 /1357 با این تقاضا موافقت نمود.
ظاهرا او قصد داشت که مانند برخی دیگر از فعالین سیاسی دهه های پیشین، با هدایت کانونهای توطئه، وارد گود حوادث انقلاب شود.
میراشرافی با پیروزی انقلاب دستگیر و در دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان به طور علنی و با حضور صدها شاکی خصوصی، محاکمه و اعدام گردید.
(ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد 2) (بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضاشاهی، ناصر نجمی) ـ اسناد ساواک، پرونده های انفرادی 2ـ ثریا اسفندیاری علیرغم طلاق از محمدرضا پهلوی، با هم ارتباط داشتند و در خلال این ارتباط درخواست های مختلفی از شاه داشت و شاه نیز به دلیل علاقه اش به او خواسته هایش را اجابت می کرد از جمله سندی در این زمینه می آورد : به کلی سری پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایونی شاهنشاه آریامهر همانطور که خاطر مبارک مسبوق است و به عرض رسیده نسبت تنزل بسیار فاحش سهام و کم شدن عواید آن وضع مخارج و زندگیم از هر لحاظ مختل گردیده به قرار مسموع مراتب به عرض مبارک رسیده و دستور جبران خسارات وارده به نحوی که زندگیم با آسایش و رفاه تأمین شود صادر فرموده اید ولی تاکنون اقدامی نشده بدین وسیله یادآور خاطر مبارک می گردم و انتظار توجهات خاصی دارم ثریا اسفندیاری محمدرضا پهلوی در جواب این درخواست به بهبهانیان مسئول مالی دستور می دهد : به کلی سری دربار شاهنشاهی 28 تیرماه 1354 بهبهانیان ...
فتوکپی نامه که به عرض خاکپای همایونی رسیده ضمیمه است امر مطاع مبارک شرفصدور دریافت جنابعالی در محل با معظم لها تماس بگیرید و ببینید به طور کلی تقاضای معظم لها چیست و ...
چه می خواهید بکنید.
3ـ ملکه مادر = رجوع شود به : پهلوی ها، 3 جلد، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر 4ـ شمس پهلوی اولین فرزند رضاخان از همسر دومش تاج الملوک در سال 1296 در تهران متولد شد.
وی از عزیزترین فرزندان رضاخان به شمار می رفت و حتی خود رضاخان که ظاهرا به لحاظ ابراز عواطف بسیار خوددار بود علاقه خاصی به وی داشت.
زندگی نامبرده دو مرحله دارد مرحله اول در زمان حیات پدر و سیطره دیکتاتور مآبانه رضاخان و مرحله دوم دوران محمدرضا و مرحله آزادی عمل می باشد.
از مرحله اول زندگی شمس که عمدتا دوره نوجوانی اوست اطلاع زیادی در دسترس نیست مهمترین فعالیت اجتماعی شمس در این مرحله را باید حضور وی در مراسم کشف حجاب و پیش از آن در کانون بانوان ایران دانست.
شمس با اجبار پدر با فریدون جم ازدواج کرد ولی سرانجام خوشی نداشت و پس از مرگ رضاخان به طلاق و ازدواج مجدد شمس انجامید.
شمس از اواخر سال 1322 زندگی مستقلی را برای خود آغاز می کند و رو به ابتذال و زندگی غیراخلاقی می آورد و اوج این زندگی مبتذل آشنایی و رابطه نامشروع با عزت اللّه مین باشیان (مهرداد پهلبد) است و با آشکار شدن این ارتباطات شمس از فریدون جم در مهر سال 1323 طلاق گرفت و در سال 1324 با عزت اللّه مین باشیان که با اصرار شمس به مهرداد پهلبد تغییر نام داد ازدواج کرد.
شمس گرایش به آئین مسیحیت داشت که این گرایش نهایتا به مسیحی شدن وی انجامید و به واتیکان سفر نمود و با پاپ ملاقات کرد و یک مدرسه مذهبی ـ مسیحی در ملک اختصاصی اش در کرج ساخت و کلیسایی کوچک در کاخ شخصی اش مهرشهر ایجاد کرد و علاوه بر شمس، همسر و فرزندانش نیز طبق رویه او به این آئین گرویدند.
شمس پهلوی دنبال زندگی آرام بود ولی برای کسب وجهه اجتماعی ریاست جمعیت شیروخورشید سرخ را برعهده داشت و با به قدرت رسیدن دکتر مصدق و اختلاف وی با اعضای خاندان پهلوی، اعضای این خاندان به خارج رفتند و از جمله مسافرت شمس و همسرش به آمریکا می باشد که پس از کودتای 28 مرداد 1332 به ایران مراجعت نمودند.
در زمینه اقتصادی شمس با داشتن املاک وسیع در غرب تهران و مهرشهر کرج بالقوه صاحب ثروتی عظیم در کشور بود.
نامبرده پول فروش این زمین ها را به حبیب ثابت پاسال سرمایه دار داد تا تجارت نماید واز سود به دست آمده مشترکا استفاده نمایند و به غیر از این از اموال بیت المال بدون محدودیت در شیروخورشید استفاده می کرد.
چون خودش ریاست آن را برعهده داشت و از جمله سرمایه گذاری های اقتصادی فراوان شمس می توان به موارد زیر اشاره کرد: تصفیه شکر اهواز، لبنیات پاک، قند دزفول، باغداری گل چشمه، سازمان زراعی مهرشهر، سردخانه های متعدد با ظرفیت های مختلف در مهرشهر و گرگان، شرکت مهر ساختمان، شرکت آلوم پارس، شرکت دامداری ایران و اسکاتیش، شرکت آبمیوه و مربا، شرکت دامپروری و علاوه بر این بخشی از ثروت وی صرف تأسیس اماکنی از قبیل رستوران، پمپ بنزین و سوپرمارکت می شد.
شمس علاوه بر داشتن ویلاها و کاخ های متعدد در ایران چندین ویلای بزرگ نیز در خارج از کشور داشت که می توان به ویلای واشنگتن، ویلای پاریس و ویلای کالیفرنیا اشاره کرد.
طبق اسنادی که بعد از انقلاب منتشر شد گوشه ای از هزینه های او بدین شرح می باشد : 1ـ هزینه شمس پهلوی در سال 1349 پانزده میلیون تومان، در سال 1350 بالغ بر 20 میلیون تومان و در سال 1351 معادل 25 میلیون تومان و مخارج کاخهای شمس : قصر مروارید 40 میلیون تومان و کاخ نوبهار 225 میلیون و هزینه خرید جواهرات در سال 1351 25 میلیون تومان بود.
با آغاز طوفان انقلاب اسلامی بسیاری از پروژه های اقتصادی شمس که اکثرا نیمه کاره باقی مانده بود متوقف شد و به همراه خانواده اش در 19 شهریور 1357 یعنی درست دو روز بعد از جمعه خونین تهران، صلاح خود را در این می بیند که کشور را به سوی خارج ترک کند.
سرانجام شمس در سال 1374 در 78 سالگی درگذشت و طبق آئین مسیحیت به خاک سپرده شد.
5ـ احمد آرامش فرزند محمدعلی در سال 1287 شمسی در یزد به دنیا آمد.
نام خانوادگی وی، شعله اشتری بود که بعدها آن را به آرامش تغییر داد.
در برخی مدارک تاریخ تولد وی 1283 ذکر شده است.
پس از گذراندن مقدمات، در سال 1306 به استخدام اداره فرهنگ یزد درآمد و به شغل معلمی مشغول گردید.
در سال 1310 به تهران آمد و در وزارت راه ـ سازمان راه آهن و اداره محاسبات اداره طرق و شوارع ـ شروع به کار کرد.
او که در حین اشتغال در کالج آمریکائی تهران به ادامه تحصیل پرداخته بود، در سال 1314 دیپلم گرفت و بعدها موفق به دریافت لیسانس اقتصاد سیاسی از مدرسه سیاسی شد.
و در این دوران، به انتشار دو کتاب، حاوی اسناد خرابکاری حزب توده دست زد.
وی در سال 1318 به وزارت دارایی منتقل شد و پس از چندی به وزارت پیشه و هنر رفت و در آنجا تا مقام مدیرکلی و معاونت وزارت خانه ارتقاء یافت.
احمد آرامش که در راه اندازی حزب دموکرات قوام السلطنه، نقش مؤثری داشت و مدتی دبیرکل آن حزب بود، در کابینه او به وزارت کار و تبلیغات رسید و با اخذ امتیاز روزنامه دیپلمات در سال 1325، از این روزنامه به عنوان ارگان حزب دموکرات، استفاده می کرد.
با سقوط کابینه قوام السلطنه، او تا سال 1328 به مشاغل آزاد و انتشار دیپلمات مشغول بود.
تا این که در این سال به همکاری با هیئت مستشاری وزارت کار، دعوت شد و به عنوان ناظر سازمان برنامه، انتخاب گردید و در عین حال مشاورت وزارت کار را نیز به عهده داشت.
وی که از شخصیت های مرموز تاریخ ایران به شمار می رود، در سال 1334 با همکاری افرادی چون، دکتر اسدی و دکتر نیاکی گروه ترقیخواهان ایران را شکل داد.
در این سمت با ابوالحسن ابتهاج به مخالفت برخاست و ضمن نوشتن کتابی تحت عنوان «چه سرهایی که بر سر نفت رفت» در سال 1336 به اجبار از وزارت کار کنار گذاشته شد.
وی در سال های 8 ـ 1337، انتشار مقالاتی تحت عنوان «چهارراه خاورمیانه» را شروع کرد و با مخالفت شدید سفارت آمریکا در تهران مواجه گردید.
او که در سال 1338 از خدمت دولت مستعفی گردیده بود، در سال 1339 بنابر ارتباط سببی که با شریف امامی داشت ـ همسر آرامش، خواهر شریف امامی بودـ در کابینه وی به عنوان وزیر مشاور و قائم مقام نخست وزیر در سازمان برنامه، منصوب گردید.
احمد آرامش که با سقوط کابینه شریف امامی، از کار برکنار شده بود و در پرونده خود سابقه رهبری جوانان حزب دموکرات ایران، دبیرکلی آن حزب، ریاست انجمن روزنامه نگاران و رهبری گروه ترقیخواهان را داشت، به تشکیل حزبی تحت عنوان «حزب جمهوری خواهان «دست زد و مکاتباتی را با سران کشور آمریکا شروع کرد که از جمله آن، نامه ای بود که خطاب به جانسون نوشت و در آن به انتقاد شدید از منصور، حزب ایران نوین و هویدا پرداخت و به همین مناسبت در سال 1344 دستگیر و به ده سال حبس محکوم شد که البته این مدت به 6 سال تقلیل یافت و وی در سال 1350 از زندان آزاد گردید.
او که قبل از این زندان طویل المدت، چند بار دیگر نیز برای مدت های کوتاهی دستگیر شده بود، پرده از چهره مرموز خود را در بازجویی مورخه 31 /1 /42، چنین برگرفت : «برای اولین بار است که فاش می کنم طرح کودتا علیه حکومت مصدق در منزل من صورت پذیرفت به این معنی که 3 نفر سرهنگ آمریکایی وابسته به «سیا» در اوایل تیر ماه 32 به تهران آمدند و چندین بار در منزل من جمع شده و نقشه کار را پی ریزی کردیم.
در ابتدا قرار بود کودتا در 25 /5 /32 انجام گیرد ولی موفق نشدیم و بالاخره در 28 مرداد ماه به نتیجه مطلوب رسید.
فلسفه اقدام ساقط کردن حکومت مصدق آن بود که می ترسیدم دکتر مصدق کریسنکی ایران بشود.
همین که کار کودتا خاتمه یافت و شاه به وطن بازگشت من فراموش شدم و خدمات من به حساب لیاقت خودشان عنوان شد.
» احمد آرامش پس از آزادی از زندان، شرح حالی از چگونگی و علت دستگیری خود، به همراه سختی ها و مرارت های داخل زندان و شکنجه های صورت گرفته را تحت عنوان «یادداشت های زندان» منتشر کرد.
وی در 24 مهر ماه 1352 در پارک لاله تهران به دست افراد ناشناسی کشته شد که برخی معتقدند این قتل به دست مأموران ساواک صورت گرفته است.

منبع:

کتاب جمال امامی به روایت اسناد ساواک صفحه 132

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.