صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : میهمانی در منزل ارتشبد بهرام آریانا

تاریخ سند: 6 شهریور 1352


موضوع : میهمانی در منزل ارتشبد بهرام آریانا


متن سند:

از : 20 ه21 به : 302 شماره : 77221 /20 ه 21 ساعت 1100 روز 2 /6 /52 میهمانی با شرکت هفت نفر در منزل ارتشبد بازنشسته بهرام آریانا واقع در خیابان زعفرانیه ترتیب یافت ، شرکت کنندگان عبارت بودند از داود حدادی ـ ارتشبد آریانا ـ فیض اله غفاری ـ منصور صادقی ـ خانمها ملوک صادقی ـ آذر عصار ـ ثریا آریانا ابتدا تیمسار آریانا ضمن خوش آمد گوئی به میهمانان اظهار داشت من و خانمها باید قدر زندگی در پاریس را بدانیم چون آنجا واقعا راحت هستیم ولی وقتی به تهران می آییم نحوه زندگیمان تغییر می کند و مهمانیهای مختلفی که دعوتمان می کنند برایمان خسته کننده هست سپس منصور صادقی اظهار داشت من اخیرا ویلائی در چالوس ساختم و می خواستم خواهش کنم چند روزی به چالوس تشریف بیاورید تیمسار اظهار داشت فصل دریا گذشته و ضمنا ما از جنوب فرانسه آمدیم و به قدر کافی از دریا استفاده کردیم ولی اگر خانم می خواهد می تواند چند روز پیش شما بیاید ثریا آریانا اظهار داشت من به تنهائی برایم جالب نخواهد بود و در این صورت از رفتن به چالوس صرفنظر می کنم بعد از خروج تیمسار از اطاقش خانم تیمسار اظهار داشت تیمسار اخلاق مخصوص بخود دارد مثلاً چند روز قبل میهمانی از طرف ملکه مادر در کاخ سعد آباد ترتیب یافت و شاه تیمسار و من را دعوت کرد ولی تیمسار به بهانه های مختلف از رفتن باین میهمانی خودداری کرد مثلاً در کارت دعوت نوشته شده بود با لباس اسموکینگ و تیمسار گفت لباسم مناسب نیست سپس خانم تیمسار کارت دعوت را نشان داد و گفت چند روز پیش رئیس جدید ژاندارمری اینجا آمد و ضمن اظهار شاگردی نسبت به تیمسار ما را برای میهمانی ژاندارمری به مناسبت 28 مرداد1 دعوت کرد و تیمسار این میهمانی را رفت و استقبال خوبی از ما کردند و تمام امراء ارتش می خواستند دست تیمسار را ببوسند و با اینکه رؤسای مجلسین حضور داشتند ما میهمانی را تحت الشعاع قرار داده بودیم سپس غفاری سؤال کرد چرا تیمسار نسبت به شاه چنین روشی دارد و تا کنون در چند میهمانی شاه که دعوت شده نرفته است، خانم تیمسار اظهار داشت تیمسار به عقیده من تاکنون به اندازه یک کودک خردسال گناه نکرده2 و با اینکه سالها در رأس ارتش ایران بوده هنوز یک خانه از خود ندارد و با حقوقش یک زندگی عادی دارد و وقتی به او می گویم چرا با شاه روبرو نمی شود می گوید ممکن است کاری به من محول کند و این کار در حد من نباشد چون من سالها در این مملکت خدمت کردم و از مشاغل تشریفاتی بیزار هستم حتی اگر پست قبلی را به من بدهند قبول نخواهم کرد چون دیگر ریاست ستاد آن ستادی نیست که من در آن خدمت کردم و همان حالت تشریفاتی را دارد و یا موقعی که پست بازرسی شاهنشاهی خالی شد پسرش به پاریس آمد و بایشان گفت باید این شغل را قبول کنی ولی تیمسار گفت من دزد بگیر نیستم و نمی توانم ملتی را با خود دشمن کنم سپس خانم تیمسار اظهار داشت تیمسار پنج لیسانس دارد و دارای دکترای فرانسه است یعنی دکترای دولتی که کمتر شخصی خارجی دریافت داشته و با دکترای معمولی خیلی فرق دارد و وقتی یکی از دانشگاهیهای پاریس از ایشان خواست تا به عنوان استاد با حقوق ماهیانه 8 هزار فرانک تدریس کند چون ایشان مجبور بود برای قبول این کار به اعلیحضرت شرف عرضی بنویسد و با موافقت اعلیحضرت اینکار را قبول کند از قبول این شغل خودداری کرد و روی هم رفته باید بگویم چون سالها صادقانه به شاه خدمت کرده و ایشان را بیش از حد دوست داشته است توقع نداشت بدین صورت غافلگیر شود و الان نیز توقع دارد که شاه بوسیله ژنرال آجودانش ایشان را احضار کند و کاری که در حد ایشان باشد به او بدهد سپس حدادی اظهار داشت لااقل تیمسار تقاضا کند این خانه را سازمان امنیت به او ببخشد تا بدینوسیله از زحمات ایشان قدردانی شود ،خانم تیمسار اظهار داشت برای این کار باید تیمسار از شاه تقاضا کند خانه را به او بدهند و او نیز چنان غروری دارد و اینقدر نسبت بمال دنیا بی تفاوت هست که هیچوقت چنین تقاضایی نخواهد کرد من نیز نمی توانم او را تحت فشار قرار دهم او اینطور بار آمده مثلاً در پاریس ارتشبد ازهاری3 به منزل ما آمد و از تیمسار خواهش کرد تا در میهمانی که در سفارت ترتیب داده شرکت کنیم ابتدا او گفت نمی رویم ولی بعد گفت شاید ازهاری فکر کند ما حسودی کردیم چون ایشان رئیس ستاد شده و باین دلیل قبول کرد برویم و خیلی از ما پذیرایی کرد سپس ایشان از مدعوین خواست که این مطالب جایی بازگو نشود چون انعکاس خوبی برای تیمسار ندارد.
نظریه سه شنبه : تشکیل میهمانی در منزل ارتشبد بازنشسته بهرام آریانا مورد تایید بوده و مطالب فوق نیز مطرح گردیده است.
آموز نظریه سه شنبه مورد تایید است.
انجمن بعرض تیمسار ریاست ـ تاریخ 21 /6 /52

توضیحات سند:

1ـ کودتای 28 مرداد پیروزی کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 و بازگرداندن محمدرضا شاه از رم به ایران سرآغاز ظهور رژیم استبدادی برای اجرای مقاصد سیاسی و اقتصادی ایالات متحده آمریکا و متحدین غربی او بود و انجام این امر، ابتدا به عهده فضل اللّه زاهدی نخست وزیر منتخب آمریکا و انگلیس واگذار گردید زیرا شایستگی و صلاحیت محمدرضا شاه پس از کودتای 28 مرداد و فرار شتابزده اش به بغداد و سپس به رم، مورد تردید لندن و واشنگتن قرار گرفته بود.
رابرت گراهام نقش سازمان سیا در طراحی کودتای 28 مرداد را چنین می نویسد: شاه که در عرض چند ماه گذشته خود را برای احتمال فرار از کشور آماده کرده بود دقیقا همین کار را کرد اول به بغداد گریخت و بعد به رم.
روز بعد مجسمه های شاه در تهران سرنگون شد اما در عرض سه روز مسیر حوادث علیه مصدق برگردانده شد.
با طراحی و هدایت سازمان جاسوسی سیا ترکیبی از نیروهای خارجی و نیروهای داخلی و اوباشی که با پول استخدام شده بودند تهران را با استفاده از حالت شک و گیجی که بر اثر فشار محمدرضا ایجاد شده بود تحت کنترل درآوردند و با سرنگونی دولت مصدق شاه وارد ایران شد.
ر.ک: رابرت گراهام، ایران سراب قدرت، ص 77 غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران 2ـ در زمینه خلقیات آریانا به چند نمونه نامه گزارش از وزارت جنگ و یکی از جراید توجه فرمایید: گزارش شماره : ت 1، تاریخ : 31 /1 طبق اطلاع حاصله، استواران و گروهبانان لشگر یکم از سوء اخلاق و رفتار تیمسار منوچهری فرمانده لشکر گارد نگران می باشند و بهیچ وجه به عرایض حقه آنها رسیدگی نمی نمایند و از طرفی برای تقصیر بسیار جزئی نسبت به آنان فحاشی و تنبیهات سخت اجرا می نماید و به همین جهت در موقعی که تیمسار در محوطه است تمام گروهبانان و استواران خود را مخفی می نمایند در صورتی که در موقع فرماندهی تیمسار عمیدی هفته ای یکبار استواران و گروهبانان را دور خود جمع و با کمال مهربانی برای آنان سخنرانی می فرمود و هر که هر نوع عرضی داشت معروض می داشت به این جهت روحیه فعلی درجه داران بسیار خراب می باشد.
روزنامه به سوی آینده ناپلئون وطنی مغز سربازی را با قنداق تفنگ می کوبد مقاله روزنامه به سوی آینده روزنامه به سوی آینده در شماره 122 سال اول یکشنبه 16 مهر ماه سال 1329 تحت عنوان تفسیر اخبار می نویسد : ناپلئون وطنی مغز سربازی را با قنداق تفنگ می کوبد.
چندی پیش سرتیپ منوچهری مشهور به «ناپلئون ایران» بی جهت سربازی را به باد فحش و ناسزا می گیرد سرباز اعتراض می کند.
دستور می فرمایند «پوست او را زیر شلاق بکنند» وقتی جلادان از پوست کنی فارغ می شوند سرباز که هنوز رمقی داشته فریاد می زند «من شکایت خواهم کرد یک روز باید این دیکتاتوربازیها تمام شود.
» تیمسار از این جسارت چنان عصبانی می شود که تفنگ یکی از سربازان را می گیرند و با قنداق آن می کوبند سرباز که از شدت درد شلاق اسهال گرفته بود بیهوش به زمین می افتد و ساعتی بعد در اثر کوفتگی جمجمه در بیمارستان جان می دهد.
جناب ناپلئون وطنی دست پاچه می شود و با کمک بعضی مقامات به بهداری فشار می آورند که مرگ سرباز را در اثر اسهال بدانند.
رئیس بهداری زیربار نمی رود.
حالا قرار است در همین هفته او را جابجا کنند تا در غیاب او پرونده ماست مالی شود.
این جناب تیمسار آرزو دارد یک روز «هفده شهر قفقاز» را فتح کرده و چون این کار بدون سرباز ممکن نیست به این وسیله روحیه افراد خود را برای آن «روز تاریخی» آماده می فرمایند.
وزارت جنگ تاریخ : 20 /7 /29 شماره : 9369 به : ریاست ستاد ارتش از : فرمانده لشکر گارد گزارش ـ محترما معروض می دارد در نامه به سوی آینده مورخه یکشنبه 16 مهرماه 1329 شرحی تمام موهن و اتهام آمیز برخلاف حقیقت نسبت به اینجانب در مورد تنبیه نمودن یکی از افراد و متلاشی شدن مغز نامبرده نوشته و اضافه می نماید که (برای مخفی نمودن این موضوع قرار است رئیس بهداری را جابجا نمایند تا در غیاب او پرونده ماست مالی شود) نظر باین که خود ستاد ارتش بهتر واقف است که هیچیک از سطور مندرجه در نامه به سوی آینده حقیقت نداشته و چنین به نظر می رسد که ممکن است این تحریک از طرف سرتیپ طباطبایی رئیس بهداری سابق لشکر که در این جابجا شدن ذینفع بوده باشد و مدیر نامه فوق الذکر بدون در دست داشتن مدرک و دلیلی چنین اتهامی وارد نموده است.
لذا با تقدیم عین نامه مزبور استدعا می نمایم امر و مقرر فرمایید برابر مقررات و قانون نویسنده نامه را که موجب انتشار اینگونه اخبار کذب می باشد تحت پیگرد قرار و نتیجه را امر به ابلاغ فرمایند.
در پایان تکذیب این موضوع در جراید موکول به صلاحدید آن ریاست معظم است.
موکول به امر عالی است - فرمانده لشکر گارد - سرتیپ منوچهری عینا به عرض می رسد23 /7 عینا به منظور اجرای پی نوشت تیمسار ریاست یا خود سرتیپ منوچهری وزارت جنگ دایره : رکن 2 شعبه 3 تاریخ : 27 /7 /29 گزارش ـ محترما معروض می دارد تیمسار سرتیپ منوچهری تقاضا نموده بودند مدیر روزنامه بسوی آینده به علت درج اخبار برخلاف حقیقت تعقیب گردد.
مقرر فرمودند در صورتی که مشارالیه مصّر به تعقیب موضوع می باشند پرونده به دادرسی ارسال گردد.
به تیمسار منوچهری مراجعه مشارالیه اظهار داشت اینجانب در گارد ارتش و تابع ستاد ارتش می باشم حفظ و صیانت حیثیت و حقوق زیردستان با ستاد ارتش است و چون ستاد ارتش بیش از اینجانب واقف به اوضاع و احوال می باشد اتخاذ هر گونه تصمیمی منوط به نظر تیمسار ریاست ستاد ارتش می باشد.
منوط به نظر عالی است تیمسار سرتیپ صمدی هم حضور داشتند اظهار کردند پس از شروع محاکمه باید موضوع تعقیب شود و مقداری از وقت شما را خواهد گرفت آیا حاضر به تعقیب خواهید بود یا خیر و مبارزه تا آخر باید ادامه داده شود.
3 - غلامرضا ازهاری در سال 1296 ه.
ش متولد شد و تحصیلات نظامی خود را در ایران و آمریکا گذراند...
و از سال 1350 لغایت 1357 رئیس ستاد ارتش رژیم شاه بود وی پس از سقوط دولت شریف امامی از پانزدهم آبان ماه تا هفدهم دی ماه سال 1357 به عنوان نخست وزیر شاه منصوب شد و کابینه نظامی تشکیل داد.
وی از نزدیکان شاه (معدوم) بود که پس از سقوط کابینه نظامی اش به بهانه بیماری از ایران متواری و به آمریکا رفت.
از جمله حوادث دوران کوتاه دولت نظامی او، ابتکار مردم در بالا رفتن بر بام ها و فریاد اللّه اکبر و انکار حضور مردم و ادعای نوار بودن شعارهای شبانه مردم بود که خود به یک شعاری دیگر تبدیل شد.
ر.ک: وقایع اتفاقیه و شرح احوال رجال، صفحه 17.

منبع:

کتاب ارتشبد بهرام آریانا به روایت اسناد ساواک صفحه 152



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.