صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش خبر موضوع : تظاهرات روز 19/10/36

تاریخ سند: 19 دی 1356


گزارش خبر موضوع : تظاهرات روز 19/10/36


متن سند:

روز دوشنبه 19 /10 /36 که عده بیشماری از طلاب شهرستان قم از ساعت 9000 صبح به منظور اعتراض به نوشته روزنامه اطلاعات و حمایت از خمینی شروع به تظاهرات نمودند ابتدا بمنزل شیخ هاشم آملی و بعد به منزل علامه طباطبائی و از آنجا به مدرسه امیرالمومنین که سرپرستی آن بعهده ناصر مکارم شیرازی است رفته و بعدازظهر بمنزل وحید خراسانی و از آنجا بمنزل شیخ حسین نوری 1 رفتند.
در تمام این منازل که طلاب مراجعه کردند آقایان صاحب منزل برای آنان سخنرانی کرده و تقریبا همگی طلاب را به اتحاد و استقامت دعوت و به آنان تفهیم کردند که هر کس در این راه کشته شود در حکم شهید است.
طلاب از منزل نوری که خارج شدند نزدیک چهارراه ارم یکی از افسران شهربانی به طلاب اخطار کرد که متفرق شوند و راه عبور اتومبیلها را باز کنند.
وی ضمنا گفت بستن راه شرعا و اخلاقا صحیح نیست.
در این وقت طلاب شروع به شکستن شیشه های بانک صادرات و حزب رستاخیز کرده و به طرف مامورین حمله کردند.
من کاملاً مراقب اوضاع و احوال بودم.
عده ای از طلاب در جلو جمعیت مشغول زد و خور بودند و عده ای هم در حدود دویست نفر به مدرسه حجتیه آمدند که از این عده حدود صد نفر آنها مشغول کندن آجر از زمین شدند و 50 نفر مامور بودند که آجرهای کنده شده را بشکند و بقیه مامور بودند که آجرهای شکسته شده و چوب و آهن را از مدرسه حجتیه بدست عده ای که مشغول جنگ بودند برسانند.
از این عده تعدادی که من میشناسم بشرح زیر است.
1 ـ طلبه ای بنام سید جعفر ساکن پارک چهارم حجره 78 و مظفری ساکن پارک چهارم حجره 77 و حسن عباس زاده ساکن پارک چهارم حجره 73 باتفاق تعداد زیادی طلبه ناشناس از پنجره های پارک چهارم روی سر مامورین دولتی که داخل خیابان حجتیه بودند سنگ و چوب می ریختند.
2 ـ خضری ساکن پارک 8 حجره 130 تحتانی و سید ابراهیم مرندی ساکن پارک دوم حجره 23 و طلبه ای بنام فتح اله باتفاق برادرش که ساکن پارک اول حجره شماره 6 میباشند باتفاق تعداد زیادی طلاب ناشناس از مدرسه حجتیه چوب و سنگ برده و با مامورین شدیدا می جنگیدند.
یکی از طلاب بنام میرزا صالح ساکن پارک هشتم حجره 134 مامور بود فقط داد میزد و طلاب را تحریک کرده و میگفت بیائید برادران دینی ما را کشتند و خیلی فعالیت میکرد.
فرماندهی این عملیات بعهده طلبه ای بنام سلطانی ساکن پارک ششم حجره شماره 100 بود.
مشارالیه یک چوب بزرگ بدست گرفته و یک چاقو نیز در دست دیگرش بود و جلو درب مدرسه حجتیه ایستاده بود.
هر یک از طلبه ها که فرار میکردند سلطانی او را کتک زده و برمیگرداند و باو دستور میداد که برو و بجنگ اگر کشته شدی جایت بهشت است.
نظریه شنبه ـ بعد از ختم غائله اکثر طلبه ها از سلطانی که فرماندهی را بعهده داشت تشکر میکنند و میگویند اگر شما نبودی ما اصلاً نمیتوانستیم کاری انجام دهیم.
نظریه یکشنبه ـ با توجه به صداقت شنبه و اینکه مشارالیه شخصا درتظاهرات بوده و جریان را از نزدیک مشاهده کرده مفاد گزارش صحیح است.
بوی ماموریت داده شد تا اعمال و رفتار افراد شناخته شده را زیر دید قرار داده و هر نوع فعالیت مشکوکی را از جانب آنان گزارش نماید.
شراره نظریه سه شنبه: با تایید نظریه یکشنبه ضمن شناسائی عاملین و محرکین اعمال و رفتار آنها مراقبت و نسبت بکشف فعالیت این قبیل افراد اقدام خواهد شد.
پارسا نظریه سه شنبه: صحت خبر و نظرات داده شده مورد تائید بوده گرچه در تظاهرات اخیر قریب باتفاق طلاب شرکت داشتند معهذا وسیله عوامل چند نفری از سرکردگان تظاهرات و چوب بدستان و حمله کنندگان به مامورین پلیس و حزب رستاخیز و کلانتری یک شناسائی که فعلاً مراقبت از آنان ادامه دارد.
رهبر

توضیحات سند:

1 ـ شیخ حسین نوری: آیت اللّه حسین نوری در سال 1304 ه.
ش در همدان به دنیا آمد.
مقدمات علوم دینی را نزد پدر و دیگر اساتید شهر همدان گذراند و در سال 1323 عازم قم شد و سطوح عالیه را در این شهر فرا گرفت.
آیت الله حسین نوری تربیت و تدریس طلاب علوم دینی را در قم آغاز کرد و سالها بدین امر اهتمام ورزید.
ایشان در فراز و نشیبهای سیاسی و اجتماعی فعال بود و طلاب را به مبارزه علیه رژیم شاه دعوت می کرد.
تالیفات فراوانی از آیت الله نوری به جای مانده است که از آن جمله است: کتاب انسان و جهان، کتاب جهان آفرین، کتاب داستان باستان، اقتصاد اسلامی، دانش عصر فضا، جهاد و ...
آیت الله حسین نوری در سال 1356 محکوم به تبعید شد.
سند مربوط به دستگیری و تبعید ایشان در اسناد روز 26 /10 /56 آمده است.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 02 صفحه 12


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.