گزارش خبر موضوع : اجتماع عده ای از روحانیون کرج در منزل مدرسی یزدی
تاریخ سند: 6 تیر 1357
گزارش خبر موضوع : اجتماع عده ای از روحانیون کرج در منزل مدرسی یزدی
متن سند:
ساعت 0900 روز شنبه مورخه 27 /3 /37 عده ای از روحانیون کرج بشرح زیر : 1 ـ فارغ دزفولی 2 ـ شریفی امام جماعت مسجد صاحب الزمان در کارخانه قند 3ـ عنایتی ساکن حصارک 4 ـ شیخ حسین محقق 5 ـ هدایت اله ملکی معروف به شیخ رضا ملک زاده1 ساکن حصارک 6 ـ شیخ حسن بهجت 7 ـ شیخ عزیزاله ابراهیمی 8 ـ شیخ هادی امام جماعت مسجد خیابان سامان 9 ـ شیخ ابراهیمی داماد شریفی در منزل مدرسی یزدی اجتماع و هدف از این تجمع این بود که با حضور اکثریت روحانیون کرج نسبت به مغازه داران اعتراض گردد که چرا در اجرای حکم مراجع مغازه های خود را تعطیل ننموده اند (با توجه باینکه به همه آنها اعلامیه مراجع داده شده) در مجلس فوق شیخ حسن بهجت اظهار نمود که ما دو نفر پانصد عدد از آن اعلامیه ها را پخش کردیم ضمنا در صحبتهائیکه بعمل آمد از طرف بعضی از حاضرین در جلسه پیشنهاد شد که بعنوان اعتراض به مغازه داران کرج از رفتن به مساجد و برگزاری نماز خودداری نمایند لکن مدرسی گفت این کار صحیح نیست و باید صبر کنید و بالاخره اجتماع فوق بدون نتیجه گیری و تصمیم برای اجرای هر کاری خاتمه یافت و افراد متفرق و بمنزل خود رفتند.نظریه شنبه : در مجلس فوق با توجه به مفاد اعلامیه آیات ثلاث قم چون افراد شرکت کننده متوجه شدند که هرگونه اقدام برخلاف نظرات ایات بوده و احتمالاً بضرر آنان خواهد بود لذا بمنظور جلوگیری از هتک حیثیت خود تصمیمی گرفته نشد.
نظریه سه شنبه : 1 ـ شنبه در اظهارات خود صادق است 2 ـ شنبه قبل از اجتماع فوق از موضوع آگاهی حاصل که توجیه گردید ضمن شرکت در تجمع آنان اخبار مکتسبه را بموقع گزارش نماید.
نظریه 20 ه ک : 1 ـ نظریه سه شنبه مورد تایید است 2 ـ همانطوریکه باستحضار رسیده با اقداماتی که از طریق 2 ه ک با همکاری شهربانی و اتاق اصناف کرج بعمل آمد از بسته شدن مغازه ها در تاریخ 27 /3 /37 جلوگیری شد در نتیجه روحانیون کرج از اینکه نتوانسته اند مقصود خود را در کرج اجراء نمایند ناراحت هستند.
توضیحات سند:
1 ـ هدایت اللّه ملکی : حجت الاسلام حاج شیخ هدایت اللّه ملکی معروف به ملک زاده در سال 1323 در روستایی از توابع یزد به دنیا آمد.پدرش کشاورز بود.
وی در زادگاه خود نزد پدربزرگش تحصیل علم را آغاز کرد.
در چهارده سالگی برای ادامه تحصیل به یزد آمد و در مدرسه علمیه این شهر در درس اساتیدی چون شهید صدوقی شرکت کرد.
از یزد به شیراز رفت و هفت سال دیگر هم آنجا درس فراگرفت.
دست سرنوشت او را از شیراز به کرج کشاند.
در این شهر ازدواج کرد و ماندگار شد.
در دوران اختناق پهلوی با تشکیل جلسات مذهبی و کلاسهای درس در آگاهی مردم کوشید و به همین دلیل بازداشت شد.
پس از انقلاب مسوولیتهایی چون سرپرستی بخش سیاسی عقیدتی زندان قزل حصار، مسوولیت ستاد نماز جمعه و امامت موقت جمعه شهر کرج را عهده دار بود و نیز پس از تشکیل دفاتر حزب جمهوری اسلامی در شهرستانها حجت الاسلام ملکی دبیر این دفتر در کرج شد.
ایشان به هنگام جنگ بارها به جبهه ها رفت تا این که سال 1365 به خیل شهیدان پیوست و دیدار خدایش شتافت.