صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش نتیجه رسیدگی به حادثه روز 29/11/36 شهر تبریز

تاریخ سند: 29 بهمن 1356


گزارش نتیجه رسیدگی به حادثه روز 29/11/36 شهر تبریز


متن سند:

1 ـ مأموریت: در اجرای فرمان مطاع مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران رسیدگی به حادثه روز 29 /11 /36 شهر تبریز برای تعیین علل و مسئولین امر.
1 2 ـ ترکیب هیئت : ارتشبد شفقت رئیس هیئت سپهبد فیروزمند معاون هیئت سرلشگر رحیمی عضو (نماینده ژاندارمری کشور شاهنشاهی) سرلشگر بیت اللهی عضو (نماینده ژاندارمری کشور شاهنشاهی) سرتیپ سجادی عضو (نماینده شهربانی کشور شاهنشاهی) سرتیپ بدیعی عضو (نماینده ساواک مرکز) سرهنگ فرید عضو (نماینده دفتر ویژه اطلاعات) سرهنگ یوسفی عضو (نماینده اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران) کامبیز حشمتی عضو (نماینده وزارت کشور) عطارپور عضو (نماینده ساواک مرکز) 3 ـ مدت رسیدگی : شش روز از تاریخ 1 /12 /36 الی 6 /12 /36 1 ـ مسائل و حوادث قبل از روز 29 /11 /36 بعد از حادثه روزهای 18 و 19 سال جاری شهر قم و انتشار اعلامیه شریعتمداری در اینزمینه و تعطیل حوزه های علوم دینی فرصت مناسبی بدست طلاب و وعاظ اخلال گر بویژه طرفداران خمینی داد تا در میان مردم به تحریکات به پردازند از جمله در شهرهای مختلف آذربایجان شرقی نیز تحت نام نمایندگان آیت اله شریعتمداری (که در این منطقه از نفوذ قابل توجهی برخوردار است) به تبلیغ و تحریک پرداختند.
ضمنا تعدادی نوار سخنرانی شریعتمداری مربوط به حادثه قم که در پایان بگریه وی منتهی میشود در بین مردم توزیع شده بود.
گزارشهای متعددی از سازمانهای اطلاعاتی و انتظامی منطقه مشاهده گردید که مبین توزیع وسیع اعلامیه های تحریک آمیز از جمله اعلامیه شریعتمداری طی یک ماه اخیر بود و نشان میداد که در کنار توزیع گسترده اعلامیه ها، وعاظ و طلاب نیز در منابر به تحریک مردم پرداخته و باین ترتیب به مقیاس قابل ملاحظه آمادگی ذهنی در مردم بوجود آمده بود.
از سوی دیگر برخی نارسائی های اداری و اجتماعی در آذربایجان شرقی بخصوص در شهر تبریز (در موقع مورد اشاره قرار خواهد گرفت) زمینه مناسبی را در گروههائی از مردم منطقه برای آسیب پذیری ایجاد نمود.
لذا سرانجام در 25 /11 /36 شریعتمداری و دیگر روحانیون در اعلامیه های نسبتا شدیداللحنی که صادر کردند، اعلام نمودند که روز 29 /11 /36 ـ بمناسبت حادثه قم روز عزای عمومی است و حوزه های درس باین مناسبت تعطیل است.
انتشار این اعلامیه، همچنین فرصت مغتنم دیگری بود که طی آن عناصر فرصت طلب به بهره برداری در جهت مقاصد خود به پردازند.
بدیهی است در این میان عناصر کمونیست و مارکسیست های اسلامی و دیگر عوامل منحرف مخرب نیز بفکر افتادند تا از فرصت پیش آمده حد اکثر استفاده ممکن را بعمل آورند لذا به تلاش پرداختند.
1 تعطیل عمومی بازار یکی از بهترین ابزاری بود که می توانست جالب توجه عموم باشد.
لذا تعطیل عمومی بازار به شیوه های سنتی مورد توجه واقع و روحانیون تبریز در اعلامیه که در تاریخ 26 /11 /36 منتشر کردند، ضمن روز 29 /11 /36 که بعنوان روز چهلم کشته شدگان حادثه قم تأکید نمودند که اهالی با تعطیل مغازه ها و دکانها در بازار و خیابانها، در مسجد حاج میرزا یوسف مجتهد، واقع در بازار تبریز در مجلسی که باین مناسبت برگزارخواهد شد شرکت کنند.
از جانب دیگر عوامل منحرف و وابستگان به گروههای مخرب در دانشگاه آذرآبادگان در بین دانشجویان و میان توده های مردم به تحریک پرداختند، با مراجعه به کسبه آنها را تهدید و ترغیب به تعطیل مغازه های خود در روز 29 /11 /36 نمودند.
ضمنا در روزهای 27 و 28 /11 /36 بخصوص، در دانشگاه آذرآبادگان شعارهای متعددی در مورد تعطیل شنبه 29 /11 /36 بدرب و دیوار نوشته و در آخرین ساعات روز 28 /11 /36 اعلامیه که با جوهر قرمز و دست نویس بوده در تبریز توزیع شد که متن آن با اعلامیه های قبلی که در رابطه با تعطیل روز شنبه 29 /11 /36 تفاوت کلی داشت.
در این اعلامیه ضمن اهانت به مقدسات ملی مطالبی در باره تشویق مردم بمبارزه با رژیم کشور درج شده بود.
ضمنا باستحضار میرساند در کنار عوامل معروض در فوق، عامل نارضائی نسبی مردم از برخی سازمانهای دولتی نیز باید در رابطه با آمادگی تعدادی از اهالی برای تحریک پذیری و بی تفاوتی آنها به مصالح مملکت مورد توجه قرار گیرد.
بدین ترتیب با کوششهائی که از جهات مختلف که ابتدا از جانب عوامل و محافل افراطی مذهبی برای آماده ساختن مردم صورت گرفته بود بعدا توسط عوامل کمونیست و دیگر عناصر اخلالگر تکامل یافته بود، در روز 29 /11 /2536 بروز حوادث کوچکی، سبب ایجاد یک آشوب همه گیر و سریع در سطح شهر تبریز گردید.
در مقابل عوامل انتظامی و اطلاعاتی استان آذربایجان شرقی این سیر تحول و تکامل همه جانبه اقدامات و نیات عناصر طلب را چنانکه باید مورد تعقیب و ارزیابی دقیق قرار نداده و موضوع تنها از دید انجام یک مراسم مذهبی ساده (تجمع در مساجد) و احیانا شکستن چند شیشه از مغازه ها بوسیله تظاهر کنندگان در خیابانها برآورد کرده و اقدامات احتیاطی خود را تنها در این سطح پیش بینی نموده بودند.
2 ـ وضعیت کلی در آغاز روز 29 /11 /36 دانشگاه آذرآبادگان اگر چه رسما تعطیل نبوده ولی حدود 50% دانشجویان از حضور در دانشگاه خودداری نموده بودند.
آن عده نیز که در دانشگاه حضور داشته اند دو دسته بوده اند، یکدسته در سر کلاس های درس حاضر شده و دسته دیگر که تعداد آنها نسبتا معدود بوده از ساعت 0900 به آشوبگری - دادن شعار و شکستن شیشه های ساختمان در داخل دانشگاه پرداخته و کلاس های تشکیل شده را تعطیل نموده اند.
متعاقبا بین ساعت 1000 تا 1100 پس از شکستن شیشه و آتش زدن کیوسک گارد دانشگاه، در حالیکه از طریق کندن چوبهای کنار باغچه ها و شکستن درختهای دانشگاه چوبهائی بدست آورده بودند، از دانشگاه خارج و بطرف شهر حرکت کرده اند.
باین ترتیب دانشجویان دانشگاه عملاً از ساعت 0930 در کلاس های درس نبوده و تعدادی از دانشجویان اخلال گر در سطح شهر پراکنده بوده اند.
بازار تبریز و مغازه های خیابانها (باستثنای معدودی مغازه های نانوائی و اغذیه فروشی خیابانها) تعطیل بوده، با وجودی که تعدادی از کسبه در کنار دکاکین خود حضور داشته اند، معهذا در گشودن مغازه های کسب خویش مردد بوده و وحشت داشته اند.
3 ـ طبق اعلامیه روحانیون تبریز قرار بوده از ساعت 1000 تا 1200 روز 29 بهمن ماه در مسجد حاج میرزا یوسف واقع در سر بازار مجلس یادبود برگزارگردد.
مردم در حدود ساعت 0800 شروع بحرکت بطرف مسجد نموده و بعلت بسته بودن درب آن ناچار در مقابل مسجد متوقف و تجمع می نمایند.
طبق تحقیقاتی که بعمل آمد مسئول باز نکردن درب مسجد سرایدار آن بوده که نتوانسته است بموقع خود را به مسجد برساند.
شایعات اینکه درب مسجد توسط مأمورین شهربانی بسته بوده است و در نامه علمای شهر تبریز که به رئیس هیئت بازرسی تسلیم شده به آن اشاره شده بود طبق تحقیقاتیکه بعمل آمد به ثبوت نرسید.
1 4 ـ مؤسسات آموزشی (دبیرستانی و دبستانی تبریز) در روز مزبور باز بوده و فعالیت تحصیلی ادامه داشته است.
5 ـ اعلامیه های شریعتمداری در شهرهای استان آذربایجان شرقی بطور وسیع پخش شده و در شهرهای مختلف این استان مغازه ها بطور نسبی تعطیل بوده، اما اعلامیه روحانیون تبریز باین شهرستان نرسیده بود.
فقط در حومه و دهات اطراف تبریز منتشر شده است.
ضمنا افراد ناشناسی مردم حومه و دهات را از تعطیل عمومی تبریز آگاه و آنها را از اوایل صبح روز 29 /11 /36 تشویق عزیمت به شهر و شرکت در مجالس ترحیم می کردند.
6 ـ در محدوده و اطراف شهر تبریز بخصوص در منطقه واقع در دامنه کوه عون بن علی تعداد کثیری زندگی می نمایند که عموما از روستاها به شهر کوچ کرده و از لحاظ معیشت و امکانات رفاهی وضع مناسبی ندارند، در میان آنها افراد تحریک پذیر فراوان است.
این گروه نیز در روز 29 /11 /36 ترغیب شده بودند که بداخل شهر وارد شوند.
2 7 ـ برمبنای تأثیری که انتشار اعلامیه های روحانیون در مردم قشری داشته، فعالیتهای ساختمانی در اطراف و شهر تبریز تعطیل و کارگران ساختمانی بیکار و پراکنده بوده اند.
باین عده می بایستی کارگران مؤسسات خصوصی از قبیل مغازه ها، تعمیرگاههای اتوموبیل و کارگاههای فرشبافی و سایر صنوف را اضافه نمود.
به این ترتیب صرفنظر از آمادگی ذهنی که از مدتی قبل بوسیله توزیع اعلامیه های روحانیون و هم چنین گفتار وعاظ و طلاب افراطی و اخلال گر و چه توسط عناصر وابسته به سازمانها و گروههای آشوب طلب و منحرف بوجود آمده بود، از نظر سرگردانی گروههای زیادی از مردم و تعطیل عمومی و پراکنده بودن طبقات کارگر و کسبه و شاگردان مغازه ها در سطح شهر، جمعیت لازم برای تحریک شدن و جهت یافتن برای اقدامات آشوبگرانه در دسترس بوده است.
با وضعیتی که در بالا باستحضار رسید میتوان مجسم نمود که با آمادگی قابل توجهی که بشرح فوق وجود داشته، چگونه فرصت مناسبی بوجود آمده که عناصر گروههای خرابکار و کمونیست نیز برای بهره برداری از شرایط فوق آماده و اقدام نمایند.
و بهمین جهت است که در جریان رویدادهای اخلال گرانه از بطریهای آتش زا و پاکتهای محتوی مواد تشدید کننده آتش استفاده شده و از طرف دیگر تخریب و به آتش کشیده شدن مؤسسات خاصی تقریبا از پیش تعیین گردیده انجام یافته است.
(این مؤسسات عبارتند از بانکها ـ ساختمان حزب رستاخیز ملت ایران ـ خانه جوانان ـ تعدادی مغازه اغذیه و مشروب فروشی ـ تعدادی از سینماها و یک یا دو هتل) و این خود قرینه است بر حضور گروههای خرابکار و کمونیست در متن حوادث مورد نظر.
3 ـ حوادث روز 29 /11 /36 (1) از ساعت 0830 افراد طبقات مختلف بازاری و متعصبین مذهبی و دیگر مردم از نقاط مختلف شهر بسوی بازار و مساجد از جمله مسجد حاجی میرزا یوسف حرکت کرده اند و در مسیر این حرکت جمعیتی در حدود یکهزار نفر از غرب شهر تبریز در مقابل باغ گلستان با مأمورین شهربانی برخورد که منجر به تیراندازی دو تیر هوائی از طرف پلیس می گردد ولی در اثر فشار مردم، مامورین شهربانی موفق به جلوگیری از حرکت آنان نمی گردند.
(2) در حدود ساعت 0900 گروه دیگر در جلوی مسجد میرزا یوسف با مشاهده بسته بودن درب مسجد به اعتراض پرداختند و با مأمورین شهربانی که در محل قرار گرفته بودند برخورد می نمایند و رئیس کلانتری 6 تبریز (سرگرد حق شناس که فاقد وجهه خوب در بین مردم میباشد) مبادرت به ادای کلمات موهن توام با بی تدبیری می نماید که در تهییج و عصبانیت مردم مؤثر بوده است، در نتیجه سرگرد حق شناس و یکنفر از افسران شهربانی مضروب می شوند و یک تیر هوائی نیز شلیک می گردد.
1 (3) وقایع مزبور موجب می شود که اولاً خبر این برخورد بسرعت به سایر گروههای مردم که در نقاط دیگر شهر بحرکت در آمده بودند رسیده و به ادامه اعمال خشونت آمیز خود تشویق شوند، ثانیا مامورین شهربانی و کلانتری 6 بازار که خود را از لحاظ تعداد قادر به مقابله با تظاهرکنندگان نمی بینند، آنها را رها کرده و در فکر حفظ خود و سلاح مربوطه بوده اند.
(4) مقارن ساعت 0930 آشوب و خرابکاری در منطقه حوالی بازار، خیابان کوروش و برخی دیگر از خیابانهای نزدیک بازار شروع شده و جمعیت تظاهرکننده در خیابانها به شکستن شیشه های بانکها و مغازه های معدودی که بطور پراکنده باز بوده اند مبادرت می نمایند.
(5) با گسترش اقدامات خرابکارانه در منطقه مرکزی شهر در حدود ساعت 0930 از طرف رئیس شهربانی به مامورین مستقر در شهر دستور داده می شود که بکلانتریهای مربوطه مراجعت و به محافظت از کلانتریها به پردازند.
در نتیجه تعدادی از مامورین از جمله مامورین منطقه بازار صحنه را ترک نموده و عده به کلانتریهای مربوطه و معدودی نیز به نقاط نامعلومی میروند.
اما گروه دیگری از مامورین از جمله عوامل کلانتریهای 1 ـ 3 - 4 و 5 (که منطقه استحفاظی آنها کمتر مورد فعالیت تظاهر کنندگان بوده) اکثرا در مناطق مربوطه خود باقی و از نقاط حساس منطقه مربوطه حفاظت می نمایند.
(6) بدین ترتیب در حدود ساعت 1000 دامنه آشوب و خرابکاری در سطح شهر بالا می گیرد و به سازمانهای مختلف دولتی و مؤسسات خصوصی وحشت مستولی با تقاضای کمک اضطراب عمومی را تشدید می نمایند.
تظاهرکنندگانی که در این لحظات در خیابانهای پهلوی ـ دارائی ـ کوروش ـ تربیت ـ شهناز ـ میدان قیام و خیابان شمس تبریزی به آشوب و شکستن شیشه های شعب بانکها مشغول بوده اند، با مشاهده نبودن مامورین انتظامی در مقابل خود تدریجا جری تر شده به غارت بعضی از اماکن می پردازند و در نتیجه از حدود ساعت 1030 آتش زدن ساختمان حزب، سینماها، بعضی از بانکها توسط آشوبگران آغاز می شود.
1 1 ـ آمار دستگیر شدگان تظاهرات روز 19 در 9 /12 /36 ــ دستگیر شدگان581 نفر ــ زندانی شده548 نفر ــ آزاده شده بقید التزام و بکلی آزاد33 نفر ــ تعداد مظنون زیر نظر27 نفر ــ جمع معرفی شده از دستگاههای انتظامی به مراجع قضائی.
608 نفر 2 ـ آمار کشته شدگان و زخمیها در روز 29 /11 /36 جمع کشته شدگان9 نفر1 که روز حادثه 6 نفر و 3 نفر دیگر بعدا از بین زخمیها فوت کرده اند.
ــ آمار زخمیها 72 نفر آمار تلفات و زخمی ها و خسارات مادی عمده در روز 29 /11 /36 1 ـ کشته شدگان 6 نفر 2 ـ زخمی118 نفر 3 ـ زخمی از مامورین 11 نفر خسارات مادی 1 ـ 43 بانک آتش زده شده 2 ـ 30 بانک شیشه آنها شکسته و خرابی وارد کرده اند.
3 ـ تاسیسات زیر: شرکت تعاونی روستا ـ ساختمان حزب رستاخیز ملت ایران ـ سینما 2 باب - هتل 1 باب ـ کاخ جوانان را نیز آتش زده اند.
4 ـ تعدادی اتومبیل شخصی و دولتی نیز بآتش کشیده شده است.
2

توضیحات سند:

1- یکی از اعضای برجسته ساواک در باره این گزارش چنین می گوید: «...
هیأتی که ارتشبد شفقت در رأس آن قرار داشت به تبریز اعزام شد.
از ساواک نیز سرتیپ بدیعی و عطارپور در این هیأت عضویت داشتند.
در گزارشی که سرتیپ بدیعی در باره این واقعه، مستند به نتایج بررسی هیات تهیه کرده بود، قصور اصلی متوجه رئیس شهربانی شده بود.
البته منظور قصور در جلوگیری از بروز حادثه و همچنین کوتاهی و عدم تحرک در مقابله با انقلابیون بود.
در گذشته روشی وجود داشت که هر سازمان برای این که مسوولیت یک واقعه احتمالی در آینده را از خود سلب کند، مراتب را به مرجع دیگری از قبل عنوان می نمود.
مثلاً ساواک فهرستی از ایامی که در طول سال احتمال بروز تشنجاتی در این ایام می رفت در اختیار داشت.
از قبیل شانزدهم آذر، 19 بهمن، 15 خرداد، روزهای مختلف، سالگرد شهادت مبارزین و غیره که قبل از این ایام هشداری به مراجع انتظامی و ساواکها می داد...
در بررسیهایی که هیات در منطقه به عمل آوردند مشخص شد که ساواک تبریز مساله را به اداره اطلاعات شهربانی تبریز اعلام نموده و اطلاعات شهربانی نیز مراجع اجرایی شهربانی یعنی کلانتریها را در جریان گذارده است.
بنابراین از نظر هیات اعزامی تقصیری متوجه ساواک نبود.
به طور کلی عدم لیاقت رئیس شهربانی و قصور مسئول کلانتری مربوطه مورد توجه قرار گرفت...
نتیجه کار هیأت برکناری رئیس شهربانی و تحویل او به کمیسیون پنج نفری و همچنین برکناری عده ای از پرسنل شهربانی بود.
» (تحلیلی بر قیام ثبات شکن تبریز / ص 36) 1- یکی از ویژگیهای تحلیل مقامات نظامی یا امنیتی رژیم شاه انتساب نهضت اسلامی مردم به نیرهای کمونیست و بهره گیری از ترکیب مجعول مارکسیستهای اسلامی بود.
این تعابیر و توصیفات موجب گردید که سران رژیم تا واپسین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی از رنج این نادانی رهایی نیابند و حد اکثر اشتباه را در رویارویی با این نهضت مرتکب شوند.
جالب است که در همین زمان «رادیو مسکو قیام تبریز را به تندروهای اوباش و مائوئیستها نسبت داده و اعلام نمود: البته این کار نادرست است که اعمال برخی تندروهای اوباش را که با اصل مارکسیستها تضاد دارد به حساب مارکسیستها آورد.
» (راه مجاهد / س اول / ش 2 / ص 19) گری سیک در کتاب «همه سقوط می کنند» در مورد این نظر دولت وقت ایران می نویسد: «طی یادداشتی کوتاه، اوضاع را برای برژینسکی چنین تشریح کردم: طبق گزارشهای رسیده طی هفته گذشته شورش گسترده ای در تبریز به وقوع پیوسته است.
گرچه دولت به حمایت کمونیست ها و مداخله عوامل خارجی اشاره می کند ولی به نظر می رسد این شورش ها خطری جدی باشد که رژیم شاه را تهدید می کند.
این مسأله ای است جدی و کنترل آن فوق العاده دشوار است.
خبر آن همه جا پخش شده است و سلسله مراتب مذهبی ستون فقرات آن را تشکیل می دهد که در واقع از قدرت بسیاری برخوردار می باشند.
کنسول آمریکا در تبریز گزارش داد که اکثر تظاهرکنندگان را مردان جوان تشکیل می دهند و اهدافشان نیز مظاهر جامعه غیر مذهبی از قبیل سینماها و کلوپ هاست.
(کیهان / ش 12974 / ص 20) 1- این ادعا که بسته بودن در مسجد توسط مأموران شهربانی شایعه بوده، با اظهارات خادم مسجد قزللی (مشهدی محمد عرفان) که در پاورقی سند پیشین آمد مغایر است.
مقامات رژیم شاه سالها بعد بار دیگر اعتراف کردند که مسئولان شهربانی و مأموران امنیتی در این کار دخالت داشتند.
«در ستاد بزرگ ارتشتاران جلسه ای برای بررسی علل حادثه تبریز تشکیل شد که ارتشبد قره باغی هم در آن جلسه شرکت داشت.
در آن جلسه بررسیهایی که شد البته قصور متوجه رئیس شهربانی هم بود ولی بیشتر تقصیر در آن جلسه متوجه شدیم که مسوول اصلی استاندار وقت است که سپهبد اسکندر آزموده بود.
خوب، برابر گزارشاتی که داده بودند احساس شد که شهربانی هم آن طور که باید و شاید پیش بینی نکرده بود.
البته خوب بیشتر آن طور که احساس شد ناشی از دستور استاندار بوده که گفته بود درِ مساجد را ببندند، بسته بودند، راه نداده بودند...
» (انقلاب ایران به روایت رادیو بی.
بی.
سی / ص 218) 2- «طبق قراری که عصر روز 28 /11 در کوه عون بن علی با اکثر دوستان دست اندرکار گذاشته شده بود دسته های چهار و شش و هشت نفره نسبت به کارهایشان و استفاده بهینه از موقعیت به دست آمده توجیه شدند.
البته هیچ کس باور نداشت که قیام به این عظمت به وقوع خواهد پیوست.
واقعا دست غیب خداوند متعال و توجهات حضرت ولی عصر نمایان بود.
گرچه تلاش در سازماندهی شده بود ولی هر چه کرد خدا کرد و هرچه بود برای خدا بود...
» (یادنامه اربعین نور / ص 6) 1 ـ ذبیح اللّه خاکپور دستفروش مقابل در مسجد قزلْلی می گوید: «پس از اینکه مردم جواب اهانت آن افسر شهربانی را دادند، صدای گلوله ها مرتب بیشتر و بیشتر می شد.
خیلی از این گلوله ها مستقیم به طرف مردم نشانه رفته بود.
مردم شعار می دادند: بیز بوشاهی ایسته میروخ، والسلام.
(ما این شاه را نمی خواهیم.) مردم شعار می دادند و به طرف خیابان شهدای فعلی به راه افتادند.
در این حین جنازه ای خونین روی دست مردم بلند شد.
جلوتر که رفتم دیدم یک روستایی بیچاره است.
روی لباسهایش وصله بود.
گویا کارگر ساختمان بود.
من هر وقت کلمه انقلاب مستضعفین را می شنوم به یاد جنازه خونین آن عمله روستایی می افتم.
» (آذربایجان نامه / پیش شماره اول / ص 3).
1 ـ روزنامه لیبراسیون در باره به آتش کشیده شدن این اماکن می نویسد: «از بین جمعیت یک دانشجو کشته می شود.
جمعیت یک باره منفجر می شود و شروع به ویران کردن تمام چیزهایی می کند که از نظر وی یک سمبل سه گانه است: سمبل اشغال خارجی، رژیم حاکم و مخالفت با مذهب.
مردم در محله های خود به بانکها و بیشتر به شعبه بانکی توجه دارند که در دست اقلیت مذهبی بهایی است؛ اقلیت مذهبی ثروتمندی که به شاه وفادار است.
بیلان خرابی ها و ویرانی های 90 شعبه بانک، چند سینما با فیلمهای سکسی و حدود ده مغازه ای که از اعتصاب خودداری کردند.
مقر حزب واحد و کاخ جوانان نیز کاملاً ویران شده اند.
پلیس عقب نشینی کرده جای خود را به ارتش می دهد...
» (بولتن رادیو تلویزیون ملی ایران / ش 19 / ص 16 ـ به نقل از روزنامه لیبراسیون) 1 ـ همچنان که در پاورقی های پیشین یاد شد، شمار شهدای حادثه 29 بهمن تبریز 13 تن بوده که عبارتند از: محمد تجلا، دانشجو، 22 ساله.
سعید فیضی (فیاض) صالح، معمار.
محمدباقر رنجبر آذرفام، دانشجو، 22 ساله.
قربان علی شاکری، کارگر قالیباف، 19 ساله.
سید حسن جدیری گلابی، کارگر مسافرخانه، 22 ساله.
پرویز حسن زاده، 27 ساله.
حبیب نقی نژاد، دانش آموز، 15 ساله.
بهمن اره چی صدر، دانش آموز، 18 ساله.
جعفر درگاهی، کشاورز، 65 ساله.
بالا آقا کشاورزی، کارگر، 26 ساله.
ضربعلی فتحی، دانش آموز و قالیباف، 17 ساله.
محرم جبرئیلی.
اصغر علی زاده شیخ احمدلو.
2 ـ قبل از این گزارش سپهبد اسکندر آزموده از سمت استانداری آذربایجان شرقی برکنار شد و به تهران رفت و ارتشبد جعفر شفقت جانشین رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران -که مسؤولیت تهیه این گزارش را داشت - به جای آزموده منصوب شد و پس از گزارش غیر از رئیس شهربانی که تحویل کمیسیون پنج نفری شد، سرهنگ یحیی لیقوانی رئیس ساواک تبریز و یقینی رئیس امنیت داخلی این شهر به مرکز خوانده شدند.
«علی رغم اینکه در گزارش هیات قصوری متوجه آنان نشده بود، به تصور من ایجاد نوعی آرامش در افکار عمومی تبریز بود.
این دو نفر مدتی در مرکز بودند.
سپس سرهنگ لیقوانی به عنوان رئیس ساواک لرستان (تصور کنم) منصوب شد و یقینی عهده دار ریاست بخش 323 در اداره کل سوم گردید.
بدوا سرتیپ بدیعی به عوض سرهنگ لیقوانی منصوب شد ولی وی پس از مدتی با تهدید به استعفا و این که اصولاً برای کار واحدهای عملیاتی آمادگی ندارد به مرکز برگشت و افشایی تا این اواخر عهده دار امور ساواک تبریز بود.
(تحلیلی بر قیام ثبات شکن تبریز / ص 36)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 03 صفحه 30








صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.