صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 2 آبان 1352


متن سند:

از : 342 ساعت 1400 روز 29 /7 /52 تیمسار خسروانی1 در یک صحبت کاملاً خصوصی اظهار می داشت: دکتر باهری معاون وزارت دربار صندوقدار سابق حزب منحله توده در شیراز بوده و وقتی حزب توده در حال انحلال بود پول صندوق را برداشته و فرار کرده و با آن پول ادامه تحصیل داد و اظهارنظر می کرد که مشارالیه ضمن اینکه توده ای است دزد هم هست و می گفت حالا کار من به دست ایشان افتاده و من دیروز حسابش را رسیدم و گفتم منظور من از کلمه توده ای های بی وطن توهم هستی و حتی گوشزد می کردم اگر از روی نعش من بگذری نخواهی توانست اساسنامه باشگاه را عوض کنی.
همچنین بیان داشت تمام جنجالها و مسایل فوتبال و مسئله سازمان تربیت بدنی و مواردی که در جراید می نویسم همه الکی است.
هدف اصلی من ایجاد جنجال است و من می خواهم شاهنشاه آریامهر متوجه بشوند و بگویند چه خبر است؟ و افزود من همه چیز را از دست داده ام دیگر چیزی ندارم که از دست بدهم، با همه مبارزه می کنم، برای همه می نویسم.
وقتی به ایشان گفته شد مطالب دروغ زیادی در روزنامه می نویسید، پاسخ داد در دعوا نان و حلوا خیر نمی کنند من از هر موضوعی بتوانم در این روزها برای زدن ضربه استفاده می کنم و بالاخره یا همین را هم از من می گیرند یا دوباره همه چیزها بر می گردد از طرفی شاهنشاه آریامهر از افراد قوی خوششان می آید و من می خواهم نشان بدهم که قوی و با اداره هستم سپس راجع به اساسنامه باشگاه تاج اظهار داشت همه می خواهند اساسنامه باشگاه تاج تغییر کند اگر چنین موضوعی پیش بیاید من دقیقه ای قبول نمی کنم بایستی به همین وضع و با این اختیارات باشد اگر چنین نباشد من می روم و در خاتمه در مورد تیمسار حجت1 و دکتر باهری مطالب فراوانی بیان داشت: نظریه شنبه : تیمسار خسروانی هنگام صحبت کاملاً فرسوده و زرد رنگ و متشنج به نظر می رسید و صورتش نسبت به چند ماه قبل تغییر و بنا به گفته خودش روزی 5 عدد قرص والیوم شماره 10 مصرف می کند ضمنا مسئله ای که حائز اهمیت می باشد این است که امکان دارد مشارالیه به منظور ایجاد جنجال و جلب توجه اقداماتی انجام دهد که مطلوب نباشد و عواقب نامناسبی به بار می آورد.
این مذاکرات که شاید حضوری بوده روی نوار ضبط شده است یا خیر؟ 10 /8 /52

توضیحات سند:

1ـ پرویز خسروانی فرزند هاشم در سال 1301 ش به دنیا آمد.
او در سال 1319 وارد دانشکده افسری شد.
برادر بزرگ او، شهاب خسروانی از چهره های سیاسی سالهای 1320 ـ 1332 و نماینده مجلس بود که با دکتر مصدق روابط حسنه داشت.
برادران دیگر او مرتضی و عطاءاله از دولتمردان لشکری و کشوری پس از کودتای 28 مرداد 1332 بودند.
سرگرد پرویز خسروانی در زمان دولت مصدق باشگاه ورزشی تاج را به راه انداخت و به گفته حسین فردوست در جریان قیام 30 تیر 1331 ورزشکاران خود را به سود مصدق و علیه قوام به خیابانها ریخت.
ولی مدت کوتاهی بعد، خسروانی را یکی از ارکان بسیج دستجات اوباش وابسته به دربار می یابیم که در جریان توطئه 9 اسفند 1331 در رأس اوباشی چون شعبان جعفری (بی مخ) و ملکه اعتضادی به خانه مصدق حمله کردند و لذا به دستور مصدق مدت کوتاهی بازداشت شد.
خسروانی در حوادث 25 ـ 28 مرداد 1332 در رأس باشگاه ورزشی تاج به سرقت اموال مردم و غصب اراضی اشتغال داشت و به علت وابستگی به دربار، در سالهای 43ـ1340 در درجه سرتیپی، فرماندهی ژاندارمری تهران (ناحیه یک مرکز) را عهده دار بود.
در سال 1343 خسروانی در پی دسیسه برای تصدی سمت ریاست شهربانی بود و شاه به این جاه طلبی او پاسخ مثبت داد و وی در کابینه هویدا به معاونت نخست وزیر و سرپرست سازمان تربیت بدنی رسید و قریب 5 سال در این سمت به چپاول ورزش کشور پرداخت.
همسر خسروانی به نام ملیحه نعیمی، دختر عبدالحسین نعیمی، از مأمورین قدیمی اینتلیجنس سرویس و از کارگزاران اصلی بهائیت در ایران بود.
در تاریخ 10 /7 /1345 ساواک تهران چنین گزارش می دهد : «دختر آقای نعیمی که همسر سرلشکر خسروانی است در چند سال قبل توانست به طور محرمانه شوهرش را به دین بهائی گرایش دهد.
سرلشگر خسروانی در حضور آقای دکتر محمدعلی ورقا استاد دانشگاه که از بهائیان متعصب و یکی از روحانیون بهائیان است، با حضور آقای نعیمی رسما به دین بهائی گرویده و قرار بر این شده که از لحاظ حفظ پرستیژ و شئون نظامی و برخی پستهائی که به وی محول گردیده بهائی بودن وی از چهارچوبه دیوار خانوادگی تجاوز نکند.
ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد 2، نشر اطلاعات، ص 452 ـ 456.
ـ اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.
1ـ علی حجت کاشانی (سپهبد) و معاون نخست وزیر، فرزند حسین در سال 1290 در مشهد متولد شد.
وی دوره ابتدائی را در مدرسه علمیه مشهد بود و سیکل اول متوسطه را در دبیرستان آتنه رویال در شهر تورنه بلژیک و دیپلم کامل متوسطه را در سال 1315 ه ش از تهران دریافت نمود و مدت یک سال در مدرسه فرانسوی ها در بیروت نیز به تحصیل پرداخت.
نامبرده به مدت 1ـ نشان درجه یک تیراندازی 2ـ افتخار مخصوص 3ـ لیاقت درجه سه از نوع یکم 4ـ افتخار درجه سه 5 ـ خدمت درجات 1 و 2 و 3 6ـ افتخار درجه 2 7ـ کوشش درجه 2 8ـ عالی تیر درجه 2 9ـ آجودان مخصوص شاهنشاهی 10ـ رستاخیز درجه 2 11ـ کوشش درجه یک 12ـ همایون 1 و 2 و 3 و 4 13ـ تاج درجه 3 14ـ لژیون دو نور از فرانسه 15ـ نشان درباری از مغرب 16ـ تقدیر از نخست وزیر هویدا 17ـ تقدیر از فرمان ارتش 3 فقره 18ـ تقدیر در دستورات قسمتی و کتبی 8 فقره نامبرده در سال 1347 به درجه سپهبدی رسید.
ساواک در ارزیابی خود، وی را فردی بد دهن، تند خو، عصبانی و ناسالم در امور مالی معرفی نمود که شایستگی و لیاقت مدیریت را بهیچ وجه ندارد.

منبع:

کتاب محمد باهری به روایت اسناد ساواک صفحه 202


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.