صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : گفتگوی نسرین فقیه با شهر آشوب امیرشاهی

تاریخ سند: 29 تیر 1349


موضوع : گفتگوی نسرین فقیه با شهر آشوب امیرشاهی


متن سند:

از : 20 ه 1 به : 311 شماره : 2525 /20 ه 1 در گفتگوئی که بین نامبردگان فوق انجام شد نسرین پرسید خبر جدید چیست؟ شهر آشوب پاسخ داد تصور میکنم در اوین باشد و افزود پرویز نیکخواه1 هم بملاقات من آمد و ظاهرا به خاطر مرگ پدرم و سپس موضوع منوچهر بود نسرین پرسید چه گفت شهر آشوب پاسخ داد چند ساعت اینجا بود و مفصل است باید حضورا صحبت کنیم نسرین مجددا سئوال کرد این شخص که آمد آنجا وارد بود شهر آشوب پاسخ داد بشدت نسرین گفت حتما باید برود تلویزیون و افزود ساعدی به او گفت به اوچه ها گفته اند شهر آشوب پاسخ داد بله مال او که بشدت وحشتناک بود و فوق العاده و افزود یک بعد از نیمه شب تلفن کرد و من رفتم به من گفت به من بگو آیا من تو را...
و من به او گفتم من که میدانم نه و تو هم که میدانی نسرین گفت ما آدمهای نجیب و شرافتمندی هستیم شهر آشوب اظهار داشت گویا گفته اند نرخ من 150 تومان است.
نسرین اظهار داشت من که مجانی هستم شهر آشوب گفت من هم خوش ندارم نرخ داشته باشم شهر آشوب گفت گویا چهار نفر مشخص توی...
می آیند که یکی از آنان منوچهر هزارخوانی و دیگری دکتر ساعدی می باشد و دو نفر بقیه در شماره آینده.
نسرین گفت ممکن است ساعدی هم تا حدودی قضیه را بزرگ کرده باشد.
شهر آشوب اظهار داشت نه اینها حرمتی برایشان وجود ندارد زیرا اینکه آن روز که من وارد شدم به من گفت خانم چرا سیاه پوشیده اید و من گفتم برای خاطر فوت پدرم و او وارفت و فکر می کرد برای منوچهر است اینها قصد دارند آدم را خیط کنند در خاتمه قرار شد آنان حضورا با یکدیگر صحبت کنند.
نظریه شنبه : خبر بالا صحت دارد.
نظریه یکشنبه : ضمن تائید نظریه شنبه به احتمال قوی موضوع اظهارات نامبردگان اشاره به موضوع گفتگو با دکتر غلامحسین ساعدی می باشد که از طریق ستاد صورت گرفته است.
بوستانی نظریه سه شنبه : نظریه یکشنبه تائید می شود.

توضیحات سند:

1 ـ پرویز نیکخواه عضو کنفدراسیون جهانی دانشجویان و کمونیست هوادار چین (مائوئیست) بود.
وی در سال 1344 به اتهام دروغ و خلاف واقع همدستی با شهید رضا شمس آبادی مأمور ترور محمدرضا پهلوی، بازداشت شد و در دادگاه نظامی فرمایشی به ده سال زندان محکوم گردید.
او در آغاز سال 1349 پس از دو سال زندان انفرادی در بروجرود، یکباره تغییر موضع داد و به قول خودش، دریافت که شاه انقلاب کرده است! از این رو ندامت نامه ای به شاه نوشت و تقاضای عفو کرد و شاه نیز او را بخشید.
پرویز نیکخواه، سپس به عنوان یکی از ایدئولوگ های رژیم در کنار قطبی و جعفریان (دو کمونیست سابق و اکنون مهره های سر سپرده شاه) در رادیو و تلویزیون به نوشتن تفسیر و مقاله در توجیه اقدامات شاه پرداخت.
او آن چنان خوش رقصی از خود نشان داد که محمدرضا از او تجلیل کرد و در مصاحبه با امیر طاهری سردبیر خود فروخته کیهان در سال 56 از پرویز نیکخواه به عنوان «جوانکی که تفسیرهایش خوب است!» یاد نمود.
نیکخواه پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر شد و دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست حجه الاسلام والمسلمین خلخالی، او را به جرم خیانت به ملت ایران و اقدام در جهت تثبیت رژیم طاغوت به اعدام محکوم کرد.
لازم به توضیح است که رضا شمس آبادی جوان روستایی و محرومی که در روز 21 فروردین ماه 1344 قصد داشت محمدرضا را با شلیک گلوله ای آتشین به جهنم بفرستد، فردی نبود که به طور کلی و اصولی با پرویز نیکخواه و دار و دسته مائوئیست او رابطه و ارتباطی داشته باشد.
او سرباز وظیفه ساده و بی آلایشی بود که طعم تلخ فقر و محرومیت را سالها در کنار پدر رعیت و مادر قالی بافش در دهکده دور افتاده ای در قلب کویر سوزان نمک، (روستای شمس آباد از توابع کاشان) چشیده بود و قلبی مالامال از خشم و کینه نسبت به عاملان دربدری و نداری و محرومیت خانواده فقیرش داشت و هنگامی که کاخ مرمر را با کبکبه و دبدبه اش، با کلبه خشت و گلی و سیاه شده از دود خانواده اش، مقایسه می کرد خونش به جوش می آمد.
او زندگی شاهانه اما بی بند و بار و پر از فساد شاه و خاندانش را از نزدیک می دید و به یاد می آورد که مادر پیرش مجبور است برای تهیه کوزه آبی فاصله سه کیلومتری روستا تا چاهی را که اندکی آب شیرین در قلب کویر داشت با پای برهنه بپیماید...
و چه بسا که او سر بی شام بر بالین نهاده و از اینکه دل پدر و مادر را به درد نیاورد سکوت کرده بود.
رضا، با همه این عقده ها که بر دل داشت ماشه را کشید، اما پیش از آنکه توفیق یابد به دست مزدوران شاه به شهادت رسید.
با این اوصاف، رضا کسی نبود که فریب کسانی را بخورد که برای فرار از مرگ بر دست و پای طاغوت بوسه زدند و بر آستانش زانو زدند و همچون عجوزه ها اشک ریختند.
رضا، مسلمان بود و وابستگی اش به از خدا بریدگانی چون نیکخواه، منصوری و کامرانی یک دروغ شه ساخته بیش نبود.
برای اطلاع بیشتر در این خصوص، به کتاب «ترور شاه» از مجموعه انتشارات مرکز اسناد تاریخی مراجعه شود.

منبع:

کتاب کانون نویسندگان ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 167

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.