صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

قوام‌الدوله

قوام‌الدوله


متن سند:

اطلاعات لازمه
۱- دو سه روز قبل آقایان فهیم‌الملک و قوام‌الدوله و میرزا زین‌العابدین خان گرکانی با مستر هاوارد1 ملاقات و به نام جمعیت خودشان که با ملک و آشتیانی و نصیر‌السلطنه ائتلاف نمودند. در موضوع سلطنت محمد حسن میرزا مذاکرات نموده و اظهار نمودند که مردم با ولیعهد مساعدند.
۲- بنده و دیگری از طرف کمیته جمهوری‌طلبان (که سواد بیانیه آن تقدیم حضور مبارک گردید و چون جواب نفرمودید تا به حال چاپ نشده) مأمور شدیم که مستر هورد [هاوارد] را ملاقات و از طرف مردم اظهار کنیم که ملت بر ضد قاجاریه نصفی طرفدار سلطنت حضرت اشرف سردار سپه و نصفی طرفدار ریاست جمهوری معظم له می‌باشند . لیکن بنده با آنکه شب گذشته ساعت شش وقت داده بودند از رفتن خودداری کردم که اجازه تحصیل نمایم زیرا دشمن در کمین است ممکن است این قضیه را هم به طور جلوه دهند اگر اجازه فرمائید می‌رویم و علاوه جدیت می‌کنم که از تمام دستجات و طبقات مختلفه که آمد و شد دارند بفهمانند که ملت ضد قاجاریه بود و شدیداً طرفدار سلطنت حضرت اشرف می‌باشند.
3- روز سه‌شنبه یوم مبعث قوام‌الدوله و مدرس چند نفر دیگر یک جا بودند و در طرفداری از سلطنت محمد حسن میرزا مذاکره می‌کردند.
۴- هفته گذشته منزل فهیم‌الملک جلسه خصوصی ائتلاف دو جمعیت تشکیل برای تعیین اسم اقدامات و مذاکرات می‌نمودند دکتر حسن خان اسم(دموکرات رپوبلیک) را که به معنی دموکرات جمهوری طلب است پیشنهاد نمود. صدیق حضرت2 و فهیم‌الملک جداً مخالف شده و این اسم را قبول نکردند.
۵- روز سه‌شنبه دیروز سفیر انگلیس3 و مستر هورد ]هاوارد[ گویا با ولیعهد ملاقات مفصلی نمودند.
6- در چند شب قبل در منزل (چایکین)4 بنده و مستشار‌الملک که یک جلسه ادبی داریم و برای مذاکرات شعری و تاریخی جمع می‌شویم از طرف مسیو چایکن ]چایکین[ سربسته اظهار شد که متأسفانه با دولت عملاً چندان مناسبات روشنی نداریم ولی علت را ذکر نکرد که چه علت دارد.
٧- دیروز در جلسه آخوندها منزل حاج شیخ العراقین عراقی خواستند ابوی بنده را نماینده کنند که حضور مبارک شرفیاب شده و راجع به مندرجات شفق مذاکراتی نمایند ابوی بنده حاضر نشده و اظهار کردند که در قضایا و مسائلی که به حضرت آقای رئیس الوزرا به قدر سرسوزنی بربخورد من حاضر نمی‌شوم و گویا به جلسات آنها دیگر نرود.
۸- پریشب در منزل یعنی شب دوشنبه منزل ملک الشعرا جلسه خصوصی از جمعیت خودشان و رفقای جمعیتی آنها بودند یکی از مستوفی‌های گرکانی اظهار کرده بود که در صورت مطالبه انگلیسی‌ها که به وزارت خارجه داده شده یک ملیون ]میلیون[ تومان نوشتند که به قشون در موقع کودتا داده شده که سی هزار تومان به فرمانده قشون داده شده، دیگری می‌گفت که چند سال دیگر در صورت جدیدی انگلیسی‌ها می‌نویسند که فلان قدر ملیون در موقع جمهوریت خرج شده.
آن وقت این ملک الشعراء خائن که تمام پارتی‌های قوام‌السلطنه راجمع نموده و می‌نماید آن جمعیت را پارتی حضرت اشرف جلوه می‌دهند. و الا در باطن مشغول طرح نقشه برای آوردن قوام‌السلطنه می‌کشند و می‌خواهند کاری کنند که اعتبارنامه قوام‌السلطنه را بگذرانند- در همه جا انتشار می‌دهند که نوریزاده مغضوب حضرت اشرف آقای رئیس الوزراء شده و باید اعتبارنامه او را رد کرد.
۹- در چندین جلسات که مردمان محترم و برجسته بودند همه اظهار عقیده می‌کردند که حقیقه آقای امیر اقتدار فوق‌العاده صمیمی با حضرت اشرف بوده و چون آدم خوش نیت و کافی است اگر به وزارت داخله منصوب شود، تمام مردم ناراضی و برجسته‌گان [برجستگان] ولایات را جلب خواهد کرد و فوق‌العاده به او خوش بین می‌باشند.
۱۰- طرح پاره جلسات که بر ضد سیاست حضرت اشرف عالی است در طهران ریخته می‌شود چون جزئیات آنها را نمی‌دانم فعلاً به طور کامل نمی‌توانم عرض کنم.
چه ذلت‌ها کشید این ملت زار دریغ از راه دور ورنج بسیار5
ترقی اندرین کشور محال است که در این مملکت قحط الرجال است
بر این مخلوق آزادی و مال خرابی از جنوب و از شمال6 است
نیاید پرده بگرفتن زاسرار که گردد شرح بدبختی پدیدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
چو پیدا گشت در این ملک یک فرد به مانند رضاخان جوان مرد
بودند اطراف او یک مشت ولگرد به قصد این که باید ضایعش کرد7
بگویند از سرشه تاج بردار به فرق خویشتن آن تاج بگذار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نخستین بار سازیم آفتابی علامت‌های سرخ انقلابی
که جمهوری بود حرف حسابی شوی اول رئیس انتخابی
سپس گوییم این مرد فداکار بود بهر شهنشاهی سزاوار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
حقیقت بارک‌الله چشم بد دور مبارک باد این جمهوری زور
از این پس گوش‌ها کر چشم‌ها کور ندارد یاد هیچ اعصار و ادوار
نباشد هیچ در قوطی عطار از این جمهوری بر ضد جمهور
دریغ از راه دور و رنج بسیار
چه جمهوری شود آقای دشتی علمدارش شود شیطان رشتی8
تدین9 آن سفیه، کهنه مشتی نشیند عصرها در توی هشتی
کند کور و کچل‌ها را خبردار زحلاج1 و زبزاز و زسمسار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
صبا11 آن بیشعور بدقیافه نماید.... جمهوری کلافه
زند صد لاف در زیر ملافه که جمهوری شود دارالخلافه
ولیکن بی خبر از لحن بازار زعلان و زبقال و زنجار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز عدل‌الملک12 بشنو یک حکایت که آن بالا بلند بی‌کفایت
میانجی گشت بین بول و غائط کند گاهی تدین را حمایت
شود گاهی سلیمان13 را مدد کار که سازد این دو را با یکدیگر یار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
تدین کهنه الدنگ قلندر نموده نوحه جمهوری از بر
عجب جنسی است این خرچنگ ابتر گهی عرعر نماید چون خر نر
زمانی پاچه گیرد چون سگ هار ولی غافل ز گردنبند و افسار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از ایران رهنما14 گشته روانه گرفته پول‌های محرمانه
برای کارهای محرمانه زده در بصره و بغداد چانه
که جمهوری شود این ملک ادبار نه می‌گویم خودش کرده است اقرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
تقلاها نماید اندر این بین جلمبرزاده شیخ العراقین15
کند فریادها با شیون و شین که جمهوری بود بر گردنم دین
ادا بایست کردن دین ناچار بباید جست از دست طلبکار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نمایش می‌دهد نادان عارف16 به همراهی اعضاء معارف
شود معلوم با جزیی مصارف که جمهوری ندارد یک مخالف
مدلل می‌شود با ضرب و با تار که مشروطه ندارد یک طرفدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ضیاءالواعظین17 أن لوث ریقو کند از بهر جمهوری هیاهو
چه جمهوری عجب دارم من از او مگر او غافل است از قصد یارو
که می خواهد نشیند جای قاجار همان طوری که که کرد آن مرد افشار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
دبیر اعظم18 آن رند سیاسی از کمپانی نماید حق شناسی
زند تی پا به قانون اساسی با فسون‌های نرم دیپلماسی
سردار سپه گوید به اصرار که جمهوری نباشد کار دشوار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نمودم من جراید را اداره شفق، کوشش، وطن، گلشن، ستاره
قیامت می‌شود با یک اشاره دگر معنی ندارد استخاره
همین فردا شود غوغا پدیدار متینگ و کنفرانس و نطق و اشعار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به عالم پیش رفت بالاصاله تمام کارها باقاله قاله
بزور نطق و شعر و سرمقاله بباید کرد جمهوری اماله
بر این مخلوق بی عقل وگنه کار بدون وحشت از اعیان و تجار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
که مستوفی19 است شخص لاابالی مشیر‌الدوله مرعوب و خیالی
وثوق‌الدوله جایش هست خالی بود فیروز2 هم در فارس والی
قوام‌السلطنه مطرود سرکار به غیر از ذات اشرف لیس فی الدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
بود حاجی معین21 محتاط و معقول امین الضرب22 در عدلیه مشغول
على صراف23 هم مستغرق پول فقیه التاجرین24 هم می‌خورد گول
اهمیت ندارد صنف بازار زخرازی و رزاز25 و بنکدار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
تدین گفت مجلس هست با من نمایم اکثریت را معین
شود این کار پیش از عید26 روشن به جمهوری بگیرم رأی قطعاً
نه قانون می‌شود مانع نه افکار بزور مشت فیصل می‌دهم کار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به تعلیم قشون اندر ولایات مهیا تلگرافات و شکایات
به جمهوری اشارات و کنایات از ظلم شاه و دربارش روایات
مسلسل می‌رسد با سیم و چاپار ز بلدان و ز اقطار و ز انصار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
زتبریز وزقزوین و زنجان زکردستان و کرمانشاه و گیلان
بروجرد و عراق و یزد و کرمان از شیراز و صفاهان و خراسان
ز بجنورد و ز کاشان و قم و لار تقاضاها رسد بسیار بسیار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
زملاها جوی وحشت نداریم قشون با ماست ما دهشت نداریم
حذر از جنبش ملت نداریم شب عید است و ما فرصت نداریم
سلام عید را بایست این بار بگیرد حضرت اشرف به دربار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به طهران نیست یک تن انقلابی به جز مشروطه‌خواهان حسابی
که از وحشت نکردند آفتابی اگر کردند قدری بدلعابی
بیاویزیمشان بر چوبه دار به نام ارتجاعیون و اشرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
موافق گشت لندن این سخن را که فوری خواست سرپرسی لرن27 را
برد گرشومیانسکی28 سوء ظن را فرستم پیششان استاد فن را
همان مهتر نسیم دزد عیار کریم رشتی آن استاد طرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نباید کرد دیگر هیچ مس مس بباید رفت فوری توی مجلس
اگر حرفی شنیدم از مدرس جوابش گفت باید رطب و یا بس
اگر مقصود خود را کرد تکرار بپیچمش بدور حلق دستار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به قدری این سخن‌ها کارگر شد که سردار سپه هوشش ز سر شد
به جمهوری علاقه‌مند‌تر شد بنای انتشار سیم و زر شد
به مطبوعات و ملیون و احرار ز آقای صبا تا شیخ معمار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نمایان شد تجمع‌های فردی علم در دست گرم دوره گردی
علم‌ها سرخ و زرد و لاجوردی عیان سرخی و پنهان رنگ زردی
به جمهوریت ایران هوادار ولو گشته میان کوچه و بازار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از این مقصود مالیخولیائی به مجلس اکثریت شد هوایی
تدین کرد خیلی بی‌حیایی به یک دم بین افرادش جدایی
فتاد از یک هجوم نابهنجار از آن سیلی که خورد آن مرد دیندار۳
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از این سیلی29 ولایت پرصدا شد دکاکین بسته و غوغا به پا شد
به روز شنبه مجلس کربلا شد به دولت روی اهل شهر واشد
که آمد در میان خلق سردار برای ضرب و شتم و زجر و کشتار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
نظامی خلق را با نیزه راندند ولی مردم بجای خویش ماندند
رضا خان را بجای خود نشاندند به جای گل بر او آجر پراندند
شاید کرد با افکار پیکار بباید خواست از مخلوق زنهار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به پا شد در جماعت شور و شرها شکست از خلق مسکین دست و سرها
رضاخان در قبال این هنرها شنید از ناظم مجلس تشرها3
که این کارت چه بود ای مرد غدار چرا کردی به مجلس این چنین کار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
بس پیر و جوان سر نیزه خوردند گروهی را سوی نظمیه بردند
گروهی اندرین هنگامه مردند برای حفظ قانون جان سپردند
دو صد تن تاکنون هستند بیمار به ضرب ته تفنگ و زیر آوار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
رضا خان شد از این کرده پشیمان به سعد آباد رفت از شهر طهران
از آنجا شد به سوی قم شتابان حجج بستند با وی عهد و پیمان
که باشد بعد از این بر خلق غمخوار ز جمهوری نگوید هیچ گفتار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
ز قم برگشت و عاقل شد ولی حیف که کردش اغوا باز ناصر سیف31
ز مجلس کرد توهین از سرکیف ولیکن باخبر بود از کم و کیف
که ملت نیست با ایشان وفادار بجز شش هفت تن بیکار و بی عار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
از او بالمره مجلس بد گمان شد عقاید جملگی از او رمان شد
بهسوی رودهن آخر روان شد همان چیزی که می‌دیدیم همان شد
کشیده شد میان مملکت جار که از میدان بدر رفته است سردار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به مجلس قاصدی از راه آمد که اکنون تلگراف از شاه آمد
رضا خان عزل بی اکراه آمد شه از مجلس عقیدت خواه آمد
که قانون اساسی چون شده خوار دگر کس ملک را باید پرستار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
به تعلیمات مرکز با گزافات رسید از احمد آقا 32تلگرافات
که سرباز لرستان با مضافات نمایند از رضا خان دفع آفات
قشون غرب گردد زود سیار سوی مرکز پی تنبیه احرار
دریغ از راه دور و رنج بسیار
وکیلان این نشرها [چون] شنیدند از جای خویش از وحشت پریدند
به تنبان‌های خود از ترس ... نود رأی موافق آفریدند
بر آن جمعیت مرعوب گنهکار سلیمان ابن محسن33 شد علمدار

توضیحات سند:

١- هاوارد دیپلمات انگلیسی
2- محمد مظاهر ( 12521331 ش) عضو عالی رتبه وزارت خارجه، نماینده دوره اول و دوم مجلس شورای ملی، معلم و استاد مدرسه علوم سیاسی و دانشکده حقوق دانشگاه تهران (سپهرم، تاریخ برگزیدگان و عده‌ای از مشاهیر ایران و عرب. ص59-358)
3۔ سرپرسی لورین (Sirperet Loraine) وزیر مختار انگلستان در تهران 1921- 1926/ 1300-1305ش)
4- مترجم سفارت شوروی در تهران (بهبودی، خاطرات، ص ۱۰۵)
5- مجموعه شعرهایی تحت عنوان جمهوری نامه که در ماجرای جمهوری رضاخانی سروده شد. سراینده آن معرفی نشده و عده‌ای تصور می‌کردند توسط میرزاده عشقی سروده شده باشد ولی ملک الشعرای بهار پس از شهریور ۱۳۲۰ به حسین مکی اظهار می‌کند که وی سراینده این اشعار بوده است. (مکی. مدرس قهرمان آزادی.1 /331 )
6-منظور انگلستان و روسیه می‌باشند.
7-کنندش دوره فوراً چند ولگرد به فکر اینکه باید ضایعش کرد (مکی. مدرس قهرمان آزادی 1 /331)
8 کریم خان رشتی ]خان اکبر[ (۱۲۷۳- ۱۳۲۶ ش )، سیاستمدار مرموز و مرتبط با سرویس‌های اطلاعاتی روس و انگلیس (ظهور و سقوط سلطنت پهلوی. ۲/ چمـ)، ابتدا به جرگه مشروطه‌خواهان درآمد و در جریان انتقال سلطنت از قاجاریه به پهلوی نقش موثری ایفا کرد، اما مدتی در دوره رضا شاه مغضوب و در تبعید بود. (مکی، تاریخ بیست ساله ایران. ۳/ ۴۲۷-۴۲۶.، 433؛ سرتیپ پور، نام‌ها و نامدارهای گیلان، 167-166)
9- سید محمد تدین، رهبر فراکسیون تجدد در مجلس پنجم که هوادار سردار سپه بود.
10- حسن حلاج مدیر روزنامه حلاج.
11- حسین صبا، مدیر روز نامه ستاره ایران.
12-حسین دادگر ( 1349-1360 ش)، سیاست بیشه دوران پهلوی اول و دوم، در کابینه کودتای سیا معاون سید ضیاء الدین طباطبائی در وزارت داخله بود. در آبان ۱۳۰۲ به سمت معاون رئیس الوزرا اسردار سپه) منصوب و در امور سیاسی مجری سیاست‌های رضاخان بود و در ماجرای جمهوری و طرح انتقال سلطنت فعالانه وارد میدان شد. در مجلس مؤسسان(۱۳۰۴ش)، نایب رئیس رود، از دوره سوم تا دهم مجلس شورای ملی نماینده بود و در دوره‌های هفتم، هشتم، نهم و دهم رئیس مجلس بود، جمهوری و طرح انتقال سلطنت فعالانه وارد میدان شد. در مجلس مؤسسان (۱۳۰۴ ش)، نایب رئیس رود، از دوره سوم تا دهم مجلس شورای ملی نماینده بود و در دوره‌های هفتم، هشتم، نهم و دهم رئیس مجلس بود. دادگر در ۱۳۱۴ مورد غضب رضاشاه قرار گرفت و به اروپا رفت. پس از ده سال به ایران بازگشت و در دوره‌های اول، دوم و سوم مجلس سنا؛ سناتور انتخابی مازندران بود. (پهلوی، رضا شاه- خاطرات بهبودی، ۶۰ ۱۶۰،233،263؛ شایان، شرح حال رجال معاصر مازندران ۳۲-۳۲؛ مورخ‌الدوله سپهر، ایران در جنگ بزرگ 3-1)
13- سلیمان میرزا اسکندری، رهبر حزب سوسیالیست
14- زین العابدین رهنما ( 1273-1368 ش)، نویسنده، روزنامه‌نگار و سیاستمدار عصر پهلوی، مدیر روزنامه ایران و روزنامه و مجله راهنما بود و در جریان قرارداد ۱۹۱۹ به اتفاق پنج روزنامه‌نگار دیگر متهم به دریافت رشوه برای حمایت از قرارداد گردید. رهنما در جرگه حامیان سردار سپه و جمهوری رضاخانی قرار گرفت. در ابتدای سلطنت رضاشاه مدتی معاون وزارتخانه‌های فواید عامه و داخله و نیز زمانی معاون نخست‌وزیر (مخبر‌السلطنه هدایت ) بود. رهنما در ۱۳۰۶ ش از کسوت روحانیت خارج گردید در دوره‌های هشتم و نهم نماینده مجلس شورای ملی بود. در ۱۳۱۴ مورد غضب رضا شاه قرار گرفتن و به جرم توطئه دستگیر، زندانی و به خارج از ایران تبعید گردید. (شایان، شرح حال رجال معاصر مازندران، ۴۳-۴۵ مهجوری، دانشمندان و رجال مازندران، ۴۱: قاسمی، «سیاستمداران ایران در اسناد محرمانه بریتانیا»، 73)
رهنما در جرگه حامیان سردار سپه و جمهوری رضاخانی قرار گرفت. در ابتدای سلطنت رضاشاه مدتی معاون وزارتخانه‌های فواید عامه و داخله و نیز زمانی معاون نخست‌وزیر (مخبر‌السلطنه هدایت ) بود.
رهنما در ۱۳۰۶ ش از کسوت روحانیت خارج گردید در دوره‌های هشتم و نهم نماینده مجلس شورای ملی بود. در ۱۳۱۴ مورد غضب رضا شاه قرار گرفتن و به جرم توطئه دستگیر زندانی و به خارج از ایران تبعید گردید.(شایان. شرح حال رجال معاصر مازندران. ۴۳-۴۵؛ مهجوری، دانشمندان و رجال مازندران، ۴۱؛ قاسمی «سیاستمداران ایران در اسناد محرمانه بریتانیا»، 73)
15- شیخ العراقین زاده محمد رضا تجدد)
16- ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۳۰۰ ق۔ ۱۳۱۲ ش)، شاعر، تصنیف‌ساز و موسیقی‌دان، او با ساختن تصنیف‌های میهنی و سرودن غزل‌های سیاسی و برگزاری چند کنسرت موسیقی آوازه فراوان یافت. در ابتداء به جرگه آزادیخواهان و مشروطه‌طلبان پیوست. در مهاجرت ملیون به کرمانشاه و استانبول (طی جنگ جهانی اول، شرکت داشت با کلنل پسیات رابطه دوستانه و صمیمی داشت.
در ماجرای جمهوری رضا خانی فریب رنگ و ظاهر را خورد و متوجه اصل قضیه که این جمهوری و دشمنی با خانواده قاجار از کدام مجرا آب می‌خورد نبود. و در حمایت جمهوری و مخالفت باقاجاریان نمایش‌های مختلفی در محل گراند هتل و غیره داد. از جمله در کنسرت معروف به جمهوری عارف دو غزل سروده خود را به آهنگ ماهور خواند. (اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ۲۰۷,۴۰۲، 213؛ حسنعلی، شعر معاصر ایران از بهار تا شهریار، 1 /228: مکی. تاریخ بیست ساله ایران، ۲/ 480)
17- ابراهیم ضیاء قشقایی (۱۲۳۰- ۱۳۳۲ ش)، روزنامه‌نگار و سیاستمدار صاحب امتیاز و مدیر روزنامه ایران، در دوره‌های پنجم، ششم و هفتم مجلس شورای‌ملی نماینده قشقائیان بود. در دوره پنجم مجلس شورای ملی جزء اکثر یت هوادار سردار سپه و از موافقان جمهوری رضاخانی و تغییر سلطنت بود. (مخبر‌السلطنه هدایت، خاطرات و خطرات، ۳۵۰؛ مکی، تاریخ بیست ساله ایران2/.۴۸۱،3/ 34-33؛ بهار، تاریخ احزاب سیاسی ایران، 1 /205-204، 208-207؛ رکن زاده آدمیت فارس و جنگ بین‌المللی،1 /102)
18- فرج‌الله بهرامی، سیاست پیشه دوره پهلوی اول، از زمان کودتای ۱۲۹۹ در وزارت جنگ خدمت می‌کرد. در آغاز سلطنت رضا شاه رئیس دفتر مخصوص شاه شد. اندکی بعد به عنوان سرپرست محصلان ایرانی به اروپا رفت، چند بار استاندار شد و یک بار هم در کابینه مخبر‌السلطنه هدایت وزیر پست و تلگراف بود.
بهرامی سال‌های پایانی سلطنت رضا شاه مغضوب و به ملایر تبعید گردید. (امیر احمدی، خاطرات نخستین سپهبد ایران، ۱/ ۵۵۹؛ اسعد بختیاری، خاطرات، ۲۵۶؛ بهبودی، خاطرات، جمـ مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ۳/ ۱۸۲، 392-391،8/ 00-99)
19- حسن مستوفی الممالک
20- نصرت‌الدوله فیروز
21- حاجی محمد معین التجار بوشهری
22- حسین امین الضرب مهدوی)، بازرگان سرشناس و هوادار سردار سپه، نماینده تهران در مجلس شورای ملی دوره ۱، ۷ و ۸) و مجلس مؤسسان ]۱۳۰۴ ش[ (امیرطهماسب، تاریخ شاهنشاهی، ص ۴۳۹).
23- بازرگان، نماینده مجلس مؤسسان [۱۳۰۴ش (امیر طهماسب، تاریخ شاهنشاهی، ص)440
24-اسدالله فقیه التجار، بازرگان متمول و سیاست‌پیشه، در آبان ۱۳0۴ هنگامی که تحرکات علیه قاجاریه شدت گرفت. وی به همراه معین التجار بوشهری و حاج‌رحیم قزوینی، بازرگانان را به بهانه جلسه اقتصادی به قصر کشاندند و در مخالفت با احمد شاه قاجار تحصن کردند. فقیه التجار در دوره هشتم مجلس شورای ملی به عنوان یکی از نمایندگان تهران انتخاب شد. (بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران،2/ ۳۲۲: مکی، تاریخ بیست ساله ایران. ۳/۴۲3-۴۲2).
25- برنج فروش.
26- منظور عید نوروز ۱۳۰۳ است.
27- سرپرسی لورین (Lovraine) وزیر مختار انگلیس در ایران.
28- وزیر مختار شوروری درایران.
29-اشاره به سیلی حسین بهرامی (احیاء‌السلطنه) به صورت آیت‌الله مدرس.
30- منظور تهدیدهای لفظی مؤتمن‌الملک رئیس مجلس شورای ملی نسبت به رضا خان است.
31- ابوالحسن ناصر سیف، صاحب امتیاز روزنامه حیوه ایران (حیات ایران) ارگان غیر رسمی فرقه دمکرات و منتخب پنجمین دوره مجلس شورای ملی از حوزه انتخابیه اردبیل که اعتبار نامه‌اش با کوشش مدرس و یارانش رد شد. ناصر سیف از هواداران دو آتشه سردار سپه و جمهوری رضا خانی بود.
32- سپهبد احمد امیر احمدی فرمانده لشکر غرب.
33- سلیمان میرزا اسکندری.

منبع:

کتاب زنده تاریخ / شهید آیت‌الله سید حسن مدرس به روایت اسناد صفحه 53




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.