صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

صورتجلسه دستگیری حاج شیخ هادی روحانی

تاریخ سند: 2 شهریور 1357


صورتجلسه دستگیری حاج شیخ هادی روحانی


متن سند:

تاریخ: 2 /6 /37 13570602
صورتجلسه دستگیری حاج شیخ هادی روحانی

برحسب نامه‌ی شماره‌ی 4541 /2ﻫ ب - 2 /6 /37 سازمان اطلاعات و امنیت بابل مبنی بر دستگیری حاج شیخ هادی روحانی واعظ مسجد جامع بابل با استفاده از نمایندگی شماره 1سیار- 2 /6 /37 دادگاه بخش مستقل بابلسر در ساعت 20:00 مورخه‌ی دوم شهریور ماه دوهزار و پانصدو سی و هفت شاهنشاهی از منزل نامبرده بالا واقع در کلّه‌بست حوزه‌ی استحفاظی پاسگاه بابلسر وفق مقررات بازرسی تعداد یکصدو بیست و شش جلد کتب و پنجاه و دو فقره اوراق قابل بررسی و همچنین مبلغ نهصدو هشتاد و سه هزار و پانصد ریال وجه نقد کشف و واعظ موردبحث و هفت نفر از اشخاص به اسامی علی‌اکبر حبیبیان، احمدعلی حبیبیان، حاج غلامعباس حبیبیان، سیدجلیل حجازی، محمّدحسین حجازی، محمّدصادق حجازی و حمیدرضا حبیبیان که در منزل وی حضور داشتند دستگیر گردیدند1 ضمناً در حین بازرسی از منزل نامبرده دونفر به نامان [نام‌های]‌ سیدمهدی ربیع فرزند سیداسمعیل و سیدمعصوم مشهدسری فرزند سیدحسن که با اتومبیل مربوط جهت هدایت شیخ هادی روحانی به درب منزل وی مراجعه کرده بودند نیز دستگیر شدند بازرسی بدون هیچ‌گونه خسارت جانی و مالی در ساعت 22:30 خاتمه پذیرفت و مراتب در 6 برگ درحضور مسجلین صورت جلسه گردید.
فرمانده‌ی پاسگاه ژاندارمری بابلسر ستوان 2 وکیلی
گروهبان یکم سلمان قلی بابانژاد
استوار یکم محمّدی معاون پاسگاه - بابلسر
سرباز وظیفه اسکندری
سرباز وظیفه قدرت‌الله [ناخوانا]
سیدمهدی ربیع
سیدمعصومه[میرمعصوم] مشهدسری
فرمانده‌ی گروهان ژاندارمری بابل سروان محمّدحامدی
علی اکبر حبیبیان
احمدعلی حبیبیان
غلامعباس حبیبیان
حمیدرضا حبیبیان
محمّدحسین حجازی
سیدجلیل حجازی
محمّدصادق حجازی

توضیحات سند:

1ـ یکی از نزدیکان حضرت آیت‌الله روحانی در مورد فشار ساواک می‌گوید‌: «در پس فعالیّت‌های سیاسی و افشاگری حاج آقا روحانی علیه رژیم و ساواک‌، شبی از شب‌های ماه مبارک رمضان به اتفاق خانواده منزل حاج آقا در روستای کلّه‌بست بودیم. موقع افطار بود که درب منزل را زدند وقتی درب باز شد مأمورین امنیتی مسلّحانه به داخل منزل هجوم آوردند و گفتند‌: از طرف ساواک آمده‌ایم تا منزل را بازرسی کنیم که بلافاصله وارد اتاق شدند و کتابخانه‌ی حاج آقا و جاهای دیگر اتاق را بازرسی کردند. در آن زمان منزل حاج آقا برق نداشت و با چراغ نفتی روشن می‌شد. یادم می‌آید که اعلامیّه علیه رژیم طاغوت را در جیب داشتم لذا خودم را از دیدشان دور نمودم و در باغ مخفی شدم. آنها پس از بازدید اتاق‌ها و کتابهای حاج آقا مشغول صورت جلسه شدند و بعد گفتند: ما دستور داریم همه شما را با خود به شهربانی ببریم‌، من که در حال رفت و آمد بودم و فهمیدم که همه را می‌خواهند ببرند همان بیرون ماندم. آنها حاج آقا روحانی و همه اعضای حاضر در خانه را با خود بردند. پس از بازجویی‌، همراهان حاج آقا را عصر فردای آن روز آزاد کردند ولی خود حاج آقا را از بابلسر به تهران منتقل نمودند و در آنجا زندانی کردند. چند روزی گذشت از آزادی حاج آقا خبری نبود. برای چاره‌جویی در جهت آزادی ایشان با علما و بزرگان شهر مشورت‌هایی نمودیم. تصمیم بر آن شد که افراد معینی در فاصله‌های زمانی اندک- چند دقیقه- با تلفن عمومی که در آن زمان بسیار کم بود به ساواک زنگ بزنند و آنها را تهدید کنند. با این سخن اگر حاج آقا روحانی را آزاد نکنید آنجا را منفجر می‌کنیم و این کار به نحو مطلوبی انجام شد و کار بسیار مهمّ دیگر که خیلی کارساز بود تعطیلی بازار بابل و امیرکلا و بابلسر و نیز تحصّن علما در مسجد کاظم‌بیک بابل بود که سرانجام با تهدیدات علما و حزب‌الله شهر‌، تعطیلی بازار و تحصّن در مسجد کاظم‌بیک بابل مجبور شدند حاج آقا را آزاد کنند.» مشعل فروزان‌، پیشین، ص 27.

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ هادی روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 207

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.