صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: برگزاری مجلس ترحیم آیت‌اله بهبهانی

تاریخ سند: 5 آذر 1354


موضوع: برگزاری مجلس ترحیم آیت‌اله بهبهانی


متن سند:

از: ساواک استان لرستان تاریخ:5 /9 /1354
به: ریاست شهربانی استان لرستان شماره: 3723 /5ﻫ
موضوع: برگزاری مجلس ترحیم آیت‌اله بهبهانی

طبق اطلاع قرار است به مناسبت درگذشت آیت‌اله بهبهانی مجلس ختمی از ساعت 3 تا 5 بعد از ظهر امروز در مسجد آراسته برگزار گردد.
با توجه به اینکه مجلس فوق وسیله آقایان سید نورالدین رحیمی و برادرش سید فخرالدین رحیمی1 تشکیل خواهد شد چون ممکن است از ناحیه طرفداران مدنی2 مطلب بی‌موردی به وسیله واعظ و یا شرکت‌کنندگان در جلسه ایراد گردد خواهشمند است ضمن مراقبت‌های لازم تدابیر مقتضی در این مورد اتخاذ و نتیجه را به این سازمان اعلام دارد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان لرستان ـ همدانیان

رونوشت برابر اصل در پرونده انفرادی نورالدین رحیمی

توضیحات سند:

1. شهید حجت‌الاسلام سید فخرالدین رحیمى، در سال 1323 ﻫ.ش در شهر خرم‌آباد متولد شد و در یک خانواده روحانى پرورش یافت. پدربزرگش، مرحوم حجت‌السلام سید على‌اکبر رحیمى، از علماى بزرگ شهر خرم‌آباد بود. شهید سید فخرالدین رحیمى پس از پایان دوران دبستان، تحت تربیت برادر بزرگ خود که از فضلاى خرم‌آباد بود، دروس دینى را آغاز کرد و سپس راهى حوزه علمیه قم شد. دروس سطح را خدمت اساتید حوزه علمیه به پایان برد. در سال 1341 با آغاز نهضت امام خمینى وارد مبارزات گردید، و پس از مدتى دستگیر شد و شش ماه در زندان بود. پس از پایان زندان به زادگاه خود بازگشت و پایگاه مبارزاتى خود را در مسجد علوى برقرار کرد. اقامه نماز، ارشاد نسل جوان، جذب نیروهاى فعال منطقه و تربیت نیروهاى مستعد، از جمله اقدامات او بود. دومین بار در خرم‌آباد دستگیر و به زندان محکوم شد و به زندان کمیته انتقال یافت. پس از تحمل شکنجه و اذیت و آزار، بار دیگر به خرم آباد وارد شد و مورد استقبال مردم متدین قرار گرفت؛ اما ساواک وى را ممنوع المنبر اعلام کرد. شهید رحیمى براى انجام وظایف به میان عشایر مى‌رفت، مردم را علیه نظام ضداسلامى شاهنشاهى فرا مى‌خواند و مسائل اسلامى را طرح مى‌کرد. ساواک این بار وى را دستگیر و پس از مدتى حبس، به ایرانشهر تبعید کرد در آن هنگام، مقام معظم رهبرى، حضرت آیت‌الله خامنه‌اى در ایرانشهر تبعید بودند با آشنایى با ایشان و کسب فیض از محضر معظم له راه تبلیغ در منطقه را فرا مى‌گیرد و در میان برادران اهل سنت به نشر مبانى اسلام و شناسایى طاغوتیان ضدقرآن مى‌پردازد. بار دیگر، رژیم درمانده، این روحانى جلیل‌القدر را به اقلید فارس تبعید مى‌کند. شهید علاوه بر اقلید، ارتباط خود را با خرم آباد گسترش مى‌دهد و سفرى مخفیانه به زادگاه مى‌کند، و با علماء و بزرگان شهر ملاقات و ساواک بار دیگر وى را دستگیر می‌کند و برادرش حجت‌الاسلام سید نورالدین رحیمى مخفى مى‌شود. اما روحیه قوى سیاسى و توان رهبرى و هدایت نسل جوان، صداقت و معنویت وى باعث جذب بسیارى از جوانان پرشور و انقلابى مى‌گردد. پس از پیروزى انقلاب کمیته را تأسیس مى‌کند. از طرف مردم ملاوى به نمایندگى مجلس شوراى اسلامى انتخاب و در کمیسیون طرح‌هاى انقلاب به کار مشغول مى‌شود. در جریان بمب گذارى دفتر حزب جمهورى اسلامى توسط منافقین به شهادت مى‌رسد.
شهیدان سید فخرالدین ـ سید نورالدین رحیمى به روایت اسناد ساواک، تهران، 1381.
2. شهید آیت‌الله‌‌ سید اسدالله‌ مدنى، فرزند آقا میرعلى، در سال 1293 ﻫ.ش در دهخوارقان (آذرشهر) دیده به جهان گشود. در چهارده سالگى مادر و در شانزده سالگى پدر خود را از دست داد. در عنفوان جوانى به قصد کسب علم و کمال به شهر مقدس قم عزیمت نمود. پس از گذراندن مراحل مقدماتى از محضر استادانى چون آیت‌الله‌‌ حجت کمره‌اى و آیت‌الله‌‌ سید محمدتقى خوانسارى بهره‌مند شد. مدت چهار سال نیز در محضر امام خمینى (قدس سره) حضور یافت و از دروس فلسفه، عرفان و اخلاق ایشان بهره‌مند گردید. شهید مدنى پس از مدتى به نجف اشرف هجرت کرده و از محضر استادان بزرگ آن زمان نظیر آیت‌الله‌‌ سید عبدالهادى شیرازى، آیت‌الله‌‌ حکیم و آیت‌الله‌‌ خویى استفاده کرد و تدریس در سطوح مختلف را شروع کرد. وى از غالب آیات مزبور اجازه اجتهاد دریافت کرد. از زمان تبعید حضرت امام به نجف، آیت‌الله‌ مدنی همواره یار و یاور امام بود و در کنار مراد خود به مبارزه علیه ظلم و ستم ادامه می‌داد. معروف است که هر موقع حضرت امام (ره) به علتی نمی‌توانستند برای اقامه نماز جماعت حاضر شوند، آیت‌الله‌ مدنی به جای امام (ره) به اقامه نماز جماعت می‌پرداخت. این شهید بزرگوار نخستین کسی بود که در نجف به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام (ره)، لبیک گفته با تعطیل کردن کلاسهای خود در نجف و تشکیل مجالس سخنرانی در جهت افشای چهره‌ی پلید رژیم مزدور پهلوی گام برداشت. ایشان مبارزات سیاسى، اجتماعى خود علیه رژیم و سایر مفاسد اجتماعى و سیاسى را از دوران تحصیل در قم شروع نمود و تا سال 1357 ادامه داد. طى این دوران بارها دستگیر و به حبس و تبعید محکوم گردید.
با پیروزى انقلاب اسلامى در انتخابات خبرگان قانون اساسى، از طرف مردم همدان به نمایندگى انتخاب شد و سپس در کوران مشکلات و آشفتگى اوضاع همدان، از سوى امام با اختیارات تامه به امامت جمعه منصوب و روانه این شهر شد. در جریان فتنه حزب خلق مسلمان در تبریز با حکمى از سوى امام خمینى (ره) روانه تبریز و پس از شهادت شهید قاضى به امامت جمعه آنجا منصوب گردید. سخت‌ترین روزهای آیت‌الله‌ مدنی را می‌توان ایامی خواند که او در میان آشوب حزب خلق مسلمان قرار گرفت. در جریان این غائله خطرناک، آیت‌الله‌ مدنی از جانب همین گروه ضد انقلابی بارها مورد تهدید قرار گرفت. آنها جایگاه نماز جمعه را به آتش کشیدند و از برگزاری نماز جلوگیری کردند، اما ایشان در روز جمعه کفن پوشید و پیشاپیش جمعیت حرکت کرد و گفت: «تا من زنده‌ام و در این شهر نماینده امام هستم، نماز جمعه را برگزار می‌کنم» و بدین سان با استقامت و حضور اقشار مردم در صحنه، توطئه آمریکا و ایادیش در آذربایجان خنثی گردید.آیت‌الله‌‌ مدنى در بیستم شهریور 1360 پس از اتمام نماز جمعه در جایگاه نماز توسط منافقین کوردل به شهادت رسید.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیت‌الله‌‌ سید اسدالله‌ مدنى مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1377.


منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی میرسید علی موسوی بهبهانی به روایت اسناد ساواک صفحه 308

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.