صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : گفتگو در منزل ارتشبد بازنشسته آریانا

تاریخ سند: 29 شهریور 1352


موضوع : گفتگو در منزل ارتشبد بازنشسته آریانا


متن سند:

از : 20 ه 21 به : 302 شماره : 77260 /20ه21 ساعت 1500 روز یکشنبه 25 /6 /52 گفتگوئی بین سه نفر در منزل ارتشبد بهرام آریانا واقع در خیابان زعفرانیه انتهای اسدآباد به عمل آمده شرکت کنندگان در این گفتگو عبارت بودند ـ ثریا آریانا (همسر ارتشبد آریانا) خانم ملوک عصار ـ غفاری ـ ابتدا خانم تیمسار اظهار داشت از اینکه مزاحم شدم عذر می خواهم چون امروز و فردا خیلی با شما کار دارم .
چندی قبل چون منزلمان احتیاج به تعمیرات و نقاشی اساسی داشت تیمسار از ساواک خواست تا در این مورد اقدام کند بعد از چند روز یک بنا و کارگر آمدند شروع بکار کردند ولی منتها در پیشرفت کار نتیجه ای حاصل نشد بلکه بعد از چند روز بطور نامرتب بنا می آمد و در هفته یکی دور روز نمی آمد در حالی که تیمسار عجله داشت و مرتب مهمان داشت بهمین دلیل آنها را جواب کرد .
و پسر تیمسار بنا و نقاشی آورد و به سرعت مشغول مرمت منزل شدند و هزینه آن به عهده خود ماست ضمنا مبلهای ما کهنه و فرسوده شده است و احتیاج به مبلهای جدید داریم و می خواستم بوسیله شما از چند نمایشگاه مبل دیدن کنم .
ضمنا بطور محرمانه به شما می گویم بعد از سرنگون شدن رژیم عراق بوسیله عبدالکریم قاسم1 چند سال بعد از این ماجرا تیمسار رسما از عراق دیدن کرد و رئیس جمهوری عراق هدیه ای به تیمسار داد که شامل یک سری کامل وسائل ریش تراشی تمام طلا بود این جعبه ریش تراشی متعلق به ملک فیصل2 پادشاه قبلی عراق بوده و چون تیمسار الان نسبت به عراق آلرژی دارد نمی خواهد این هدیه عراق در منزلش باشد لذا می خواهد آنرا بفروش برساند و چون به پول آن برای خرید مبل احتیاج داریم به یکی دو جواهر فروشی بردیم ولی چون نتوانستیم بگوئیم مال کیست می خواهند به قیمت ناچیزی بخرند و این به صرفه من نیست سپس غفاری و خانم تیمسار به مدت دو ساعت برای خرید مبل به شهر رفتند در مراجعت ثریا آریانا از تیمسار سؤال نمود آیا بهتر نیست این گنجینه را بوسیله دوست آقای عقیلی که ثروتمند معروف و عتیقه شناس است بفروش برسانی.
تیمسار نظر ایشان را قبول و به منزل عقیلی تلفن کرد و برای اینکه عقیلی نفهمد هدیه مال کجاست تیمسار اظهار داشت در کشور مراکش این هدیه را گرفتم عقیلی اظهار داشت امشب به منزل شما می آیم و ترتیب آنرا می دهم سپس تیمسار خانمش را مخاطب قرار دارد و اظهار داشت به دکوراسیون منزل کاری ندارم و خودت ترتیب خریدن مبل و بقیه تزئینات را بده فقط طوری باشد که سالی دو ماه که به ایران می آیم خانه آبرومندی داشته باشیم ـ ضمنا از آقای غفاری تشکر می کنم که ما را یاری می کند این گفتگو در ساعت 1900 خاتمه یافت .
نظریه سه شنبه: مطالب فوق فیمابین نامبردگان مطرح گردیده است نظریه چهارشنبه ـ نظریه سه شنبه مورد تأیید است .

توضیحات سند:

1 ـ عبدالکریم قاسم در سال 1914 در بغداد دیده به جهان گشود.
پدرش مسلمان سنی مذهب از قبیله عربی زید قحطانی و مادرش مسلمان شیعه از قبیله عربی تمیم عرفانی بود که هر دو قبل از وقوع کودتای 14 ژوئیه 1985 وفات یافتند.
او در خانواده فقیری پرورش یافت، در مدرسه شاگردی آرام بود و غالبا از همکلاسی های خود کناره می گرفت.
تحصیلات دبیرستانی را در رشته ادبی و با کسب نمرات ممتاز به پایان برد و به عنوان معلم مدرسه ابتدایی شهر «شامید» در استان دیوانه ـ قادسیه فعلی ـ واقع در جنوب عراق مشغول تدریس شد.
پس از یکسال تدریس 1931 تا 1932 میلادی این حرفه را رها کرد و وارد دانشکده نظامی گردید و 15 آوریل 1934 با درجه ستوان دومی فارغ التحصیل شد.
در ژانویه 1940 به دانشکده ستاد قدم گذاشت و در دسامبر سال بعد با کسب نمرات ممتاز فارغ التحصیل شد و در 1950 به جرگه افسران قدیمی در انگلستان پیوست.
در 2 مه 1955 به درجه سرتیپ ستاد و در 6 ژانویه 1959 به درجه سپهبد ستاد و سرانجام در 6 ژانویه 1962 به درجه سرلشکری ستاد ارتقا یافت.
فعالیت سیاسی و پایان انزوای عبدالکریم قاسم به سال 1935 که در اولین انجمن افسران ناسیونالیست شرکت کرد باز می گردد.
از بارزترین خصوصیات اخلاقی عبدالکریم قاسم نازک دلی و دلرحمی او بود به همین دلیل عفو مکرر سرسخت ترین دشمنان او را نمی توان یک تاکتیک سیاسی برای جلب اعتماد و محبت مردم و ادامه حکومت از این طریق به حساب آورد.
عبدالکریم قاسم در 15 رمضان 1963 در محوطه ساختمان رادیو عراق به دست کودتاچیان به قتل رسید.
ر.ک: نگاهی به تاریخ سیاسی عراق، سرهنگ ع الجمیلی، ترجمه محمد حسین زوار کعبه، صص 68ـ65.
2 ـ فیصل پادشاه عراق فیصل پس از فوت پدرش نمازی اول، به سلطنت رسید (1939)، و دائیش امیر عبدالله نایب السلطنه بود.
در سال 1953 خود به سلطنت پرداخت و تحت نفوذ عبداللّه و نوری سعید بود.
در کودتای 14 ژوئیه سال 1958 به رهبری ژنرال عبدالکریم قاسم که سلطنت را در عراق برانداخت به قتل رسید.
ر.ک: دائره المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، ج 2، ص 1970.

منبع:

کتاب ارتشبد بهرام آریانا به روایت اسناد ساواک صفحه 159


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.