صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مقام عالی را آگاه می‌سازم برابر گزارش یگان وابسته

تاریخ سند: 7 مرداد 1352


مقام عالی را آگاه می‌سازم برابر گزارش یگان وابسته


متن سند:

شماره: 1 - 68 - 521 تاریخ:7 /5 /52
از: شهربانی بابل
به: شهربانی کل کشور ریاست اداره اطلاعات
پیرو شماره:2-62-521-21 /9 /51و1-68-521-5 /10 /51

مقام عالی را آگاه می‌سازم برابر گزارش یگان وابسته با مراقبت‌ها و تحقیقاتی که بعمل آمده چند سالی است که طرفداران خمینی برای این‌که بتوانند رنگی به فعالیّت‌های خرابکارانه خود (مسموم نمودن افکار جوانان) بدهند تحت عناوین تازه‌ای از قبیل تشکیل مهدیّه‌ها و مجالس مذهبی گوناگون به وسیله‌ی عدّه‌ای از متعصّبین مذهبی قشری که بعضاً دارای سوابق سوء سیاسی و عدم حسن شهرت می‌باشد با توسل و تمسّک به مذهب، متدیّن بودن را وسیله‌ای برای پیشبرد نیات خود (باتوجه به این‌که از طرفداران خمینی هستند) و سوءاستفاده از وجود عوام‌الناس و اغفال آنان قرارداده و به ظاهر فعالیّت‌های شدیدی دارند.
1- مهدی مجیدی فرزند محمّد دبیر ادبیات دبیرستان شاهپور1 بابل گاهی اوقات در منزلش واقع در پنجشنبه‌بازار قدیم و بطور کلّی در مهدیّه‌ی حافظ برنامه‌های ضدبهائی2 داشته و با محمّد قائمی فرزند نصرالله آموزگار دبستان انصاریه3 بابل برادر علی قائمی امیر کلائی4 فرزند نصرالله دبیر روانشناسی و گرداننده‌ی این گونه جلسات در تهران تماس دارد و در این راه شاپور صفاری5 فرزند حسین کارمند دادگستری تهران و دانشجوی دانشکده دامپزشکی تهران و نوروز علی‌پور فرزند مسیّب کارمند حسابداری اداره‌ی راه‌سازی در ساری و ساکن بابل و جهانگیر محسنی‌افشار فرزند رحمت‌الله چوب‌فروش ساکن بابل و غلامعباس کامران کلّه‌بستی6 فرزند حسن دبیر ادبیات در بابل و عدّه‌ای دیگر فعالیّت دارند.
2- محمّدهادی یزدانی فرزند احمد بقّال ساکن بابل که در محل‌های فریدون‌کنار، بهنمیر، محمودآباد و حمزه‌کلا برنامه داشته و شب‌های یکشنبه و روزهای جمعه در منزل شخصی خود جلسات مذهبی دارد و به وسیله‌ی عباس امامی ساکن حمزه‌کلا و شیخ محمّدحسن قائمی فرزند نصراله پیش‌نماز مسجد اوجابن و شیخ محمّدجواد محامدی7 فرزند حاج شیخ احمد8 و دیگر اشخاص کمک می‌شود.
3- در منزل حاجی هادی روحانی فرزند دوست‌محمّد واعظ در محله کلّه‌بست بابل به وسیله سیدصادق توکل9 فرزند سیدتقی محصل علوم دینی قم که پدرش اسلحه‌فروش می‌باشد و محمّد قائمی فرزند نصرالله و غلامعباس کامران کلّه‌بستی فرزند حسن و طلبه‌ای به نام حسن فاضل فرزند تقی معروف به تقی بی‌دندان از طلاب علوم دینی قم مقیم مسجد فیضیّه نشست‌هائی انجام می‌گیرد.
4- سیدکاظم محمّدی نبهی فرزند سیداحمد و سیدحسن محقّق بهشتی فرزند سیدمحمّد در مدرسه‌ی مولانا (مسجد مولانا)10 جلسات و بحث‌هائی انجام می‌دهند و اخیراً به علّت فصل تعطیلی تابستانی مدرسه کوهستان مسجد(مدرسه)‌ی صدر و مدارس علمیّه‌ی قم تعداد زیادی از طلّاب به مدرسه‌ی مولانا آمده و در آن اقامت کرده‌اند به طریقی که در هر اطاق 5 الی 6 نفر سکونت دارند.
علاوه بر اکیپ‌های فوق که همه با هم به طور غیرمستقیم رابطه دارند از چند مدّت قبل اشخاص مشروحه‌ی زیر 1- شیخ جواد حجتی فرزند محمّدحسن واعظ 2- سیدکاظم محمّدی نبهی فرزند سیداحمد دبیر دبیرستان معتمدی11 3- کمال آگاه فرزند یوسف کارمند شرکت تولیدارو در بابل 4- فرج‌الله رضاپور گنجی فرزند ذبیح‌الله معلّم مدرسه‌ی راهنمائی گتاب 5- مهدی مجیدی فرزند محمّد دبیر ادبیات دبیرستان‌های شاهپور و آیت‌الله نوری 6- سیدحسین خوشنویس فرزند ابوالقاسم معلّم مدرسه‌ی راهنمائی حاج ایمانی و پیشاهنگ12 7- حاج هادی روحانی فرزند دوست‌محمّد واعظ(گاهی اوقات) بعد از اذان و نماز مغرب و عشاء هر شب از مقابل مسجد مولانا با اتومبیل محمّدی مذکور برای تبلیغات مذهبی به دهات اطراف رفته به ترتیبی که هر یک در دهی پیاده شده و سرانجام آخر شب اتومبیل موردنظر از آخرین ده حرکت کرده و اشخاص موصوف را سوار نموده و به شهر برمی‌گرداند و تاکنون به دهات اطراف خیابان آمل (پائین احمد چاله زمین‌، نوشیروانکلا و بائی‌کلا) و از طرف جاده قدیم شاهی به قراء (‌سلطان محمّدطاهر‌، رمنت‌، سلیمانکلا‌، کل دشت و حدود ده مری) رفته و می‌روند.
باتوجه به فعالیّت نامبردگان مراقبت‌های کلّی انتظامی و اطلاعاتی معمول و بررسی لازم نسبت به فعالیّت‌های دسته‌جات مشابه ادامه دارد که متعاقباً به آگاهی می‌رسد.
رئیس شهربانی بابل سرهنگ اکبر فروزنده
گیرندگان:
ریاست شهربانی استان مازندران برای آگاهی به عرض می‌رسانم.
تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت استان مازندران برای آگاهی به عرض می‌رسانم.
رونوشت برابر اصل است واصل در کلاسه‌ی 3- 5- 524 بایگانی است.

توضیحات سند:

1ـ دبیرستان شاهپور که درسال 1316 ش به ساختمان جدیدالاحداث منتقل شد تنها سه کلاس دوره اول متوسطه و 85 نفر دانش‌آموز در آن به تحصیل اشتغال داشتند. در 19 اسفند 1312 قانون تربیت معلّم (تأسیس دانشسرای مقدماتی و عالی) از تصویب مجلس شورای ملّی گذشت. چهار سال بعد در 1316 (‌چند ماه پیش از افتتاح ساختمان جدیدالاحداث دبیرستان شاهپور) نخستین کلاس اولین دانشسرای مقدماتی استان مازندران - که به تربیت "آموزگار" برای تدریس در مدرسه‌های ابتدایی می‌پرداخت - به دبیرستان شاهپور اضافه شد. هشت‌ سال بعد در 1324 دانشسرای مقدماتی به ساری منتقل و ضمیمه‌ی دبیرستان پهلوی این شهر شد؛ این در حالی بود که در این زمان دبیرستان پهلوی ساری، در ساختمانی استیجاری فعالیّت می‌کرده و خود مشکل فضای آموزشی داشته است.در عوض‌، در همین سال ِانتقالِ دانشسرای مقدماتی به ساری، دبیرستان شاهپور صاحب اولین کلاس دوره دوم متوسطه (کلاس دهم) در رشته طبیعی شد.
دبیرستان شاهپور با تشکیل کلاس‌های دوم و سوم دوره‌ی متوسطه‌اش در 1327 به‌صورت یک دبیرستان کامل درآمد و از آن پس شاگردانش می‌توانستند از این مدرسه دیپلم کامل بگیرند. (پیش از این‌، آنان در ساری ادامه تحصیل می‌دادند.) در سال‌های بعد‌، دبیرستان شاهپور، دو رشته ادبی و ریاضی را نیز به تنها رشته‌اش‌، طبیعی، افزود.
دبیرستان شاهپور نخستین دبیرستان استان مازندران بود که دو آزمایشگاه بزرگ فیزیک و شیمی (در دو انتهای بال‌های قرینه ساختمان) داشت و حیاط بسیار وسیع و سبزش شامل زمین فوتبال‌، والیبال، بسکتبال و محوطه‌ای برای ژیمناستیک می‌شد. از دوره‌ی مدیریت صبوری‌، روند از میان رفتن این فضای زیبا آغاز شد و بعدّها سرعت بیشتری به خود گرفت. در 1345 ش در ضلع غربی حیاط چهار کلاس بنا شد تا به این ترتیب مشکل کمبود فضای آموزشی برطرف شود. این بنا بعدها گسترش داده شد و در 1353 تحت عنوان دبیرستان دکتر معین از دبیرستان شاهپور مجزا شد. مدرسه‌های ناصر مقدّم بعدها (آزادی و امروز امیرکبیر)، مجتمع آموزشی رزمندگان اسلام (ایثارگران شهید چمران)، شاهد پسران و شیخ مفید جملگی در ابتدا بخشی از حیاط دبیرستان شاهپور را تشکیل می‌داده‌اند.
در 1357‌، دبیرستان شاهپور به دبیرستان امام خمینی تغییر نام داد. اما سال 1368 نقطه آغاز تحولات عمیق برای این دبیرستان تاریخی بود. ادارۀ آموزش و پرورش برای انجام تعمیراتی در ساختمان دبیرستان‌، در این سال دانش‌آموزان آن را به ساختمان نوسازی که در شمال پل موزیرج و کنار بابل رود واقع است‌، انتقال داد. ساختمان مزبور دبیرستان علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) نامیده شد. دو سال بعد، در 1370‌، تعمیرات ساختمان امام خمینی به انجام رسید، اما دیگر دانش‌آموزان به این دبیرستان انتقال داده نشدند؛ به جای آنان دانش‌آموزان هنرستان فنی امیرکبیر (که تا 1368 به مجتمع آموزشی رزمندگان اسلام و پیش از این تا سال 1365 به مدرسه‌ی راهنمائی تحصیلی آزادی که خود پیش از این تا 1357 به ناصر مقدّم معروف بود) به دبیرستان امام خمینی (شاهپور سابق) منتقل شدند. در جریان این انتقال نام دبیرستان امام خمینی به هنرستان حرفه‌ای امام خمینی(ره) تغییر کرد که تا امروز با همین نام به فعالیّت ادامه می‌دهد. بابل شهر بهار نارنج، گروه مؤلفان، (تهران: نشر چشمه، 1379)صص 336 تا 338.
2ـ بهائیت و بهائیان: پیروان میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله که او را مؤسس شریعت تازه و موعودی که باب بشارت ظهور او را داده می‌دانند. تعلیمات و آموزه‌های بهاءالله که بیشتر توسط پسرش عباس افندی معروف به عبدالبهاء منتشر گردید مخلوطی از عرفان اسلامی و برخی از نتایج حکمت و معرفت اروپا در قرن 19 است. بهائیان معتقدند که بعد از حضرت محمّد (ص)، باب و بعد از وی میرزا حسینعلی بهاءالله به عنوان مظهر الهی به عالم آمده‌اند. اما می‌گویند که بعد از بهاءالله لااقل تا هزار سال دیگر مظهر الهی در عالم نخواهد آمد. مبادی عمده اخلاقی بهائیان عبارت است از: وحدت افراد عالم، مساوات زن و مرد و مخالفت با تعصبات ملّی و دینی. آنها نماز خاص دارند که هر روز سه نوبت می‌خوانند و روزه آنان خاص 19 روز آخر هر سال می‌باشد. مراکز مهمّ اجتماعات رسمی آنها حظیره‌القدس نام دارد. بسیاری از مورخان و محققان تاریخ معاصر ظهور فرقه‌های بابیه و بهائیه را از نتایج فرقه‌سازی استعمار اروپاییان در کشورهای مسلمان می‌دانند. همگامی این فرق با سیاست‌های استعماری بیگانگان تأیید بر این مدعا است. فرقه‌ی ضاله‌ی بهائی در دوران حکومت پهلوی به اوج نفوذ و اقتدار خود در ایران رسید. ارتشبد حسین فردوست، رئیس دفتر ویژه اطلاعات محمّدرضا شاه معتقد است رضاخان با بهائیان روابط حسنه داشت تا حدی که اسدالله صنیعی را که یک بهائی بود به سمت آجودان مخصوص محمّدرضا، ولیعهد منصوب کرد فردوست می‌نویسد: «‌محمّدرضا شاه نیز از تشکیلات بهائیان و نفوذ افراد بهائی به مقامات مهمّ و حسّاس مملکت آگاهی داشت و با حسن ظن به مسئله می‌نگریست. هنگامی که امیرعباس هویدا که منتسب به بهائی‌گری بود به نخست‌وزیری رسید نفوذ بهائیان به اوج رسید. اسدالله صنیعی در کابینه او به وزارت جنگ و وزارت خواربار رسید. فردوست عقیده دارد عبدالکریم ایادی که پدرش از خواص عباس افندی بود، نقش مهمّی در نخست‌وزیری هویدا داشت بهائیان هم‌چنین در این دوره به مراکز مهمّ اقتصادی کشور نفوذ کردند و ثروت‌های کلانی را از طریق زد و بند با مقام‌های سیاسی تصاحب کردند. » (رک: دایرۀ‌المعارف فارسی، غلامحسین مصاحب، جلد اول، صفحه 475 و ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، فردوست، جلد اول، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، صفحه 374).
3ـ دبستان پسرانه اسلامی انصاریه در 1342 توسط جامعه‌ی تعلیمات اسلامی بنیان نهاده شد. (جامعه‌ی تعلیمات اسلامی درحدود 1322 توسط شیخ عباس‌علی اسلامی سبزواری در تهران بنیان گذاشته شد. هدف این جامعه ترویج تعلیم و تربیت اسلامی بوده است و درپی این هدف در سراسر ایران مدرسه‌های ملّی بسیاری تأسیس کرد. در بابل، دو مدرسه‌ی پسرانه و یک مدرسه‌ی دخترانه - هرسه تحت نام اسلامی انصاریه - متعلق به جامعه‌ی تعلیمات اسلامی است.)
این دبستان ملّی بود. ساختمان استیجاری مدرسه در محله‌ی برج بن واقع بود و نخستین مدیر آن حسن سلطانی نام داشت. در 1350 بانویی خیّر و فرهنگ‌دوست به نام حاجیه ربابه آقامیر- همسر مرحوم حاج محمّدابراهیم سعیدی که یکی از بازرگانان معروف شهر بود - منزلی را در محله‌ی نقیب‌کلا خریداری کرد و آن را در اختیار این جامعه قرارداد و جامعه نیز محل مدرسه را به این ساختمان انتقال داد که تا به امروز در همین نقطه باقی است.
در 1353 فرمان رایگان شدن تمام مدارس کشور اعلام شد؛ از این سال دبستان ملّی اسلامی انصاریه در اختیار اداره‌ی آموزش و پرورش قرارگرفت. مدرسه، از 1368 تا 1375 در دو نوبت آموزش می‌داد. در 1370 در ساختمان آن، که دیگر فرسوده شده بود، تعمیراتی حاصل شد. دبستان اسلامی انصاریه از 1375، که اداره‌ی آموزش و پرورش تصمیم گرفت این مدرسه را به جامعه‌ی تعلیمات اسلامی عودت دهد، دیگر برای کلاس اول ثبت نام نکرد تا به این ترتیب پس از فارغ‌التحصیل کردن آخرین شاگردانش در 1379 مدرسه را به جامعه بازگرداند.
بابل شهر بهارنارنج، گروه مؤلفان، (تهران نشر چشمه، 1379) ص 369و370.
4ـ دکتر علی قائمی امیری، فرزند نصرالله، در سال 1316 ش در امیرکلای بابل بدنیا آمد. وی نویسنده‌ی آثار روان‌شناسی و تربیتی است، تحصیلاتش دکترای روان شناسی و امور تربیتی است و آثار متعدّدی در زمینه‌ی تربیت کودک و مسائل خانواده از نظر اسلام منتشر کرده است. از آثار اوست‌: خانواده و تربیت کودک، نقش مادر خانواده و مسائل نوجوان و جوان(چند جلد)، جوان و لغزش‌های سیاسی، خانواده و دنیای کودکان، تشکیل خانواده در اسلام، پرورش مذهبی کودکان.
بابل شهر بهارنارنج، گروه مؤلفان ( تهران. نشر چشمه، چاپ اول، زمستان 1379)، ص 245
5ـ دکتر علیرضا صفاریان(شاهپور صفاری)، فرزند حسین، در سال 1328 ش در بابل بدنیا آمد. نامبرده قبل از انقلاب هوادار سازمان مجاهدین خلق(منافقین) بود که در سال 1352 توسط ساواک دستگیر و به پنج سال زندان محکوم شد در زمان پیروزی انقلاب هنگام تسخیر شهربانی بابل حضور داشت. وی در تسخیر لانه جاسوسی حضورداشت و بعد از انقلاب در جهاد سازندگی تهران و شورای مدیریت دانشگاه تهران عضویت داشت و در زمان ریاست آقای کروبی در مجلس شورای اسلامی رئیس دفتر وی بود در دوره‌ی سوم انتخابات مجلس شورای اسلامی در بابل جزء کاندیداهای ملّی و مذهبی‌ بود و نفر چهارم شد و از راهیابی به مجلس شورای اسلامی بازماند.
(اسناد بعد از انقلاب ـ پرونده‌های انفرادی)
6ـ غلامعباس کامران کلّه‌بستی منظور مهدی کامران کلّه‌بستی است.
7ـ حجت‌الاسلام حاج شیخ محمّدجواد محامدی، فرزند حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد محامدی، حدود سال 1311 ش در قریه کلّه‌بست متولد شد. خواندن و نوشتن و قرائت قرآن مجید را در همان روستا آموخت. برای آموزش دروس مقدماتی در مدارس علمیّه‌ی مولانا و صدراعظم نزد استادان سید عبدالرسول صدرایی، سید زین العابدین عدنانی و حاج سید‌محمّد‌محقّق بهشتی به کسب علوم دینی پرداخت. در 1324 ش به همراه پدر روحانی‌اش رهسپار شهر مقدس قم گردید، و در مدرسه‌ی علمیّه‌ی فیضیه به تحصیل پرداخت و از محاضر علمای معروف علی مشکینی، حسین علی منتظری، شهید علّامه‌مرتضی مطهری، سیدمحمّدباقر سلطانی و علّامه طباطبایی بهره‌مند شد، آنگاه در کلاس درس خارج آیات عظام بروجردی، شیخ مهدی امیرکلایی، شیخ عبدالحسین فقیهی و میرزا هاشم آملی شرکت کرده به فیوضات علمی و اخلاقی نایل آمد. پس از 22 سال اقامت در قم طبق خواست پدرش و دعوت بعضی از آشنایان و دوستان به شهر بابل مراجعت کرد. او هم اکنون امام جماعت مسجد گلشن بابل می‌باشد.
بابل سرزمین طلای سبز، صمدصالح طبری، (تهران: فکر روز، 1387)، ص 297.
8ـ حاج شیخ احمد محامدی، فرزند مرحوم حجت‌الاسلام شیخ حسن طاب‌ثراه، در 1276 ﻫ ش در روستای کلّه‌بست دیده به جهان گشود. چون پدرش روحانی بود، خواندن و نوشتن و مسایل دینی را نزد پدر بزرگوار و مادر صالحه‌ی خود آموخت، و برای کسب معارف دینی وارد مدرسه‌ی علمیّه‌ی آستانه بارفروش شد، و در آن جا سکونت کرد. علوم مقدماتی و قسمتی از سطح را نزد استادان بزرگوار و ارجمند این حوزه حضرات آیات سیدعبدالرسول صدرایی، آقا سید‌محمّدباقر‌حجتی و حاج سیدمحمّد عدنانی تلمذ نموده، سپس برای فراگیری بیشتر و کامل‌تر معارف اسلامی و دروس حوزوی عازم شهر مقدس قم گردید، و از محاضر استادان حوزه‌ی علمیّه‌ی قم بهره‌مند شد. به علّت نامناسب بودن هوای قم، نتوانست مدّت زیادی در این شهر بماند، ناچار به بابل بازگشت، و مجدداً عازم زادگاهش روستای کلّه‌بست شد، و در آن جا به امور ارشادی و اجتهادی و بیان احکام و وعظ و خطابه و احداث ساختمان مسجدها، تکیه‌ها و حمام و گورستان‌های عمومی در محل سکونت خود و روستای هم جوار مشغول شد.
در دوران تعطیل شدن مراکز دینی و تبلیغاتی در دوران رضاخان، با وجود خلع لباس، از موعظه و ذکر و تبلیغ احکام اسلامی دست برنداشت، و با صفات خوب و پسندیده خدمات قابل توجهی به مردم کرد. شیخ احمد محامدی با وجود این‌که از بنیه‌ی مالی نسبتاً خوبی برخوردار بود، تا آخر عمر در منزل استیجاری زندگی می‌کرد. وی با توجه به این‌که از مراجع تقلید معاصر خود حضرات آیات عظام اصفهانی،بروجردی و میلانی مجاز در تصرف وجوهات شرعی بود، هرگز از این وجوهات استفاده نکرد، و معاش خود و خانواده اش را از راه انجام امور کشاورزی تأمین می‌کرد. ایشان در امور عبادی، عابدی زاهد و موفق بود. ازجمله وصایای او این بود که اموال به جای مانده از ایشان صرف امور خیریه شود. محامدی در بیست سال آخر عمرش بنا به دعوت برخی از مردم مؤمن از قریه کلّه‌بست به مسجد قهاریّه بابل آمد، در این مسجد به ارایه‌ی خدمات و فعالیّت‌های مذهبی پرداخت.
این عالم پرهیزکار در اواخر عمرش به بیماری‌های گوناگونی مبتلا شد. سرانجام در روز 23 مرداد ماه سال 1367 ش، مصادف با اول ماه محرّم الحرام سال 1409 ﻫ ق در سن 87 سالگی بر اثر عارضه قلبی، به رحمت حق پیوست. پیکر پاک این عالم از مسجد قهاریّه به سوی امامزاده قاسم بابل تشییع شد و پس از طواف دادن در این امامزاده، در مقبره شخصی خود در آرامگاه گله محله‌ی بابل به خاک سپرده شد. در این مراسم باشکوه که با نوحه خوانی و سینه زنی عزاداران همراه بود، مردم حق شناس بابل و روستای کلّه‌بست، تجلیل بی‌نظیری از مقام والای ایشان و روحانیت به عمل آوردند.
از فرزندان او حجت‌الاسلام شیخ محمّدجواد و شیخ محمّدکاظم محامدی می‌باشند، که هم اکنون امامت جماعت مسجدهای گلشن و برج بن بابل را برعهده دارند.
بابل سرزمین طلای سبز، صمدصالح طبری، (‌تهران: فکر روز، 1387)، ص 278و 279.
9ـ آیت‌الله سیدرحیم توکل، فرزند سیدتقی، در سال 1331 ش در بابل به دنیا آمد. ایشان یکی از اساتید حوزه‌ی علمیّه‌ی قم می‌باشد که در سال 49 موفق به اخذ مدرک دیپلم شد و در سال 51 وارد حوزه‌ی علمیّه‌ی قم شد و از شاگردان مبرز آیت‌الله مظاهری بود و از سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون در حوزه‌ی علمیّه‌ی قم اشتغال به تدریس دارد وی همواره یکی از اساتید اخلاق در حوزه شناخته شده است و جلساتی در سطح شهر قم با جوانان طلاب برگزار می‌نماید و در میان طلّاب جوان از مقبولیت خوبی برخوردار است آیت‌الله توکل از حیث سیاسی حامی و طرفدار نظام و مقام معظم رهبری است و در دوره سوم انتخابات خبرگان از استان مازندران کاندیدا شده بود که موفق به کسب اکثریت آراء نگردید.
(اسناد بعد از انقلاب ـ پرونده‌های انفرادی)
10ـ مسجد حاج حسن مولانا(رانندگان) در بابل در مقابل چراغ برق قدیم در سال 1314 ق، توسط حسن مولانا تاجر پنبه بنا گردید. بابل سرزمین طلای سبز، صمد صالح طبری، (تهران: فکر روز، 1378)، ص 211.
11ـ دبیرستان (مدرسه راهنمایی تحصیلی) معتمدی در 1338 یکی از تاجران روشنفکر شهر به نام حاج محمّدتقی معتمدی ساختمانی را که در محله‌ی چهارشنبه‌پیش واقع است به اداره‌ی فرهنگ اهدا کرد. اداره‌ی فرهنگ پس از انجام تعمیرات لازم، محل را به دبیرستان بدل کرد که به نام اهداکننده آن دبیرستان معتمدی نامیده شد. نخستین مدیر این دبیرستان پسرانه حسین حسین‌پور نام داشت. پس از وی علی هرندی (44- 1342)، اسماعیل قاسمی (45- 1344)‌، علی نقی اوصیا(54- 1345)، محمّد زمان فراست (55-1354)،و مالک اکبرنژاد(57- 1355)عهده‌دار این سمت شدند. دبیرستان پسرانه معتمدی در 1358 به صورت دخترانه درآمد. دبیرستان دخترانه معتمدی در 1373 تحت عنوان مدرسه‌ی راهنمائی تحصیلی معتمدی تغییر مقطع داد. این مدرسه راهنمایی تحصیلی پسرانه است. بابل شهر بهارنارنج، گروه مؤلفان، (تهران: نشر چشمه، 1379)،ص 367.
12ـ مدرسه پیشاهنگ در دوره‌ی ریاست فرهنگ احمد علوی (33-1330) آموزش و پرورش بابل‌، همچون گذشته‌، در غرقاب کمبود فضای آموزشی دست و پا می‌زد. با کوشش‌های علوی و عباس اسلامی – وکیل بابلی مجلس وقت – هیئت وزیران تصویب کرد که ساختمان ادارۀ رسومات شهر‌، که در مؤمن آباد و در آن سال‌ها در حوالی شهر واقع بود‌، در اختیار آموزش و پرورش بابل قرار بگیرد تا در محل، مدرسه‌ای بنا شود. چندی بعد آموزش و پرورش بابل نظر اولیه‌اش را که تأسیس مدرسه‌ای در محل باغ رسومات بود تغییر داد و تصمیم به احداث مدرسه‌ای در خود شهر گرفت. در این اوضاع و احوال‌، مخالفان قدرتمند عباس اسلامی مانع از تحقق این امر شدند و مسئله‌ احداث مدرسه مزبور تا 1350 به بوته فراموشی سپرده شد. در این سال – که دیگر اوضاع و احوال تغییر یافته بود – ادارۀ آموزش و پرورش بابل‌، ساختمان مخروبه و متروکه ادارۀ رسومات را تخریب و به جای آن ساختمان مدرسه‌ی راهنمایی تحصیلی رسومات را بنا کرد. پرویز امین‌زاده (که تا این سال مدیر مدرسه‌ی صبوری بود) به مدیریت مدرسه منصوب شد. دوماه پس از تأسیس مدرسه‌، به پیشنهاد علی اصغر نعمت‌نژاد‌، مدیر فنی و رئیس سازمان پیشاهنگی بابل، این مدرسه به پیشاهنگ معروف شد. پیشاهنگ در سال 1357 به شهید مرتاضیان و چندی بعد به شهید غلامزاده میر تغییر نام داد که تا به امروز تحت همین نام باقی است. بابل شهر بهارنارنج، گروه مولفان (تهران‌: نشر چشمه‌، 1379)، ص 377.

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ هادی روحانی به روایت اسناد ساواک صفحه 34


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.