صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: برگزاری کنفرانس دانشجویان منحرف ایرانی طرفدار کنفدراسیون سپهریون در فرانکفورت

تاریخ سند: 25 فروردین 1357


درباره: برگزاری کنفرانس دانشجویان منحرف ایرانی طرفدار کنفدراسیون سپهریون در فرانکفورت


متن سند:

از: سپر تاریخ: ۲۵/۱/۳۷
به: کلیشه ۳۳۱ شماره: 531 /5
درباره: برگزاری کنفرانس دانشجویان منحرف ایرانی
طرفدار کنفدراسیون سپهریون در فرانکفورت13570125
پیرو: 5685 /5 - ۲۹/۱۲/۳۶

حدود ساعت ۱۸ روز ۲۶/۱۲/۳۶ کنفرانسی توسط گروه کادرها و کارگریها (سپهریون) در محل خانه جوانان شهر فرانکفورت که در آن شعارهای ضدمیهنی و عکس ت عدادی از تروریستهای معدوم و محکومین ضد امنیتی نصب گردیده بود با شرکت حدود ۱۲۰ نفر از شهرهای مختلف آلمان و چند کشور اروپایی از جمله فرانسه و ایتالیا برگزار شد ابتدا داود غلام آزاد به خاطر به اصطلاح شهدای تظاهرات اخیر قم – تبریز۱ - تهران یک دقیقه سکوت اعلام کرد و سپس مشارالیه گزارش وضع مالی و فرهاد سمنار مختصری از فعالیت چند ماهه اخیر کنفدراسیون به جلسه داده و آنگاه برنامه کار کنفرانس توسط غلام آزاد قرائت گردید. و پس از صرف شام بحث سمینار با خواندن مقاله‌ای توسط نوراله دهکردی آغاز و چند نفر از منحرفین از جمله محمود راسخ، خسرو سیارات اسباد شاکری، فرهاد سمنار و احمد طاهری در رابطه با اتحاد بورژوازی لیبرال صحبت نمودند به طور کلی نظر سخنگویان در این بحثها را می‌توان به دو دسته تقسیم پیرامون نمود دسته اول همفکران محمود راسخ - خسرو شاکری و فرهاد سمنار بودند که در مورد اوضاع اخیر ایران و نویسندگان نامه‌های سرگشاده خصوصاً فروهر۲ و سنجابی و بختیار۳ عقیده داشتند اوضاع اقتصادی و سیاسی بین المللی ایجاب نموده که رژیم ایران به مخالفین خود آزادی‌های محدودی بدهد بدون اینکه خطری متوجه آنها باشد. افرادی منجمله سنجابی و دیگر یارانش می‌خواهند در چهارچوب قانون اساسی به آنها حقوق کافی داده شود و حداکثر خواست اینها درباره سلطنت این است که شاه باید سلطنت نماید نه حکومت و این نظر با عقاید مارکسیستها و کمونیستها صددرصد مخالف می‌باشد و به همین علت نه تنها نبایستی از عمل این افراد پشتیبانی نمود بلکه باید آنها را افشا نمائیم سنجابی و یارانش به شاه هشدار می‌دهند چنانچه به ملت حقوق و آزادی‌های بیشتری ندهد اوضاع ایران وخیم تر گردیده و بدین وسیله شاه را متوجه خطر بزرگتر یعنی مارکسیستها، لنینیستها و کمونیستها می‌نمایند و تمام این تلاشها و نامه پراکنی‌ها به خاطر حفظ منافع خودشان می‌باشد شعار ماشعار سرنگونی رژیم است. و در مورد خمینی معتقد بودند چنانچه روزی حکومت به دست خمینیها بیفتد اولین اقدام آنها از بین بردن ما کمونیستها می‌باشد و دسته دوم از جمله احمد طاهری - نوراله دهکردی و مهدی خان بابا تهرانی اظهار می‌داشتند ما بایستی از عمل افراد فوق الذکر پشتیبانی نمائیم و زیرا حداقل این نتیجه را در بر خواهد داشت تا مردم را علیه رژیم شورانده و رژیم را تضعیف نماید می‌توانیم از اغتشاش مردم علیه رژیم سودجوئی نمائیم البته اینها در تحلیل نهائی معتقد بودند که اینگونه افراد دشمن شماره یک کمونیستها هستند. این بحثها تا ساعت ۲۴ روز ۲۷/۱۲ با تشکیل دو کمیسیون دفاعی و بین المللی و تشکیلات، مالی، فرهنگی پایان یافت و سومین روز کنفرانس از ساعت 13:30 تشکیل و قطعنامه‌های مصوبه در کمیسیونها قرائت و سپس ۵ نفر به اسامی علی صدر‌زاده به عنوان مسئول تشکیلات مالی، فریبرز جعفر پور مسئول انتشارات - حمیده پژوم مسئول امور بین المللی محمد سلیمانی مسئول امور دفاعی و شخصی بنام محمد حسن از ایتالیا به عنوان مسئول فرهنگی کنفدراسیون مزبور انتخاب گردیدند این کنفرانس در ساعت 18:30 روز ۲۸/۱۲/۲۶ به کار خود پایان داد. افراد شناخت شده عبارت بودند از مهدی خان بابا تهرانی - علی صدرزاده - منصور بیات‌زاده - داود غلام آزاد - حمیده پژوم (همسر غلام آزاد) - عباس بیگلری - احمد تبریزی‌زاده - ناصر و فرخ دانیالی- خسرو شاکری - احمد طاهری - کریم قصیم - منوچهر صالحی از هامبورگ - بیژن طائی - محسن سلمانجی (سلماچی) - رضا سلطانی اردلانی - اسدالله علیمرادی - عباس عبداله‌زاده - عباس طباطبائی۔ خلیل طوسی - حمید ربیعی - علی حیدرپور - مجید ذکائی - فرهاد سمنار - فریبرز جعفرپور - ناهید جعفرپور - احمد تهماسبی - محمد سلیمانی - احمد ایپک چی - نورالله دهکردی. نظریه یکشنبه: خبر صحت دارد. مراتب قبلا طی تلگراف شماره پیروی به استحضار رسیده است.
داریوش

توضیحات سند:

۱- رجوع شود به کتاب: انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، جلد اول تا سوم پیرامون حوادث قم، تبریز،تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸
۲-داریوش فروهر در سال ۱۳۰۷ ه‍ ش در اصفهان به دنیا آمد و از دوران نوجوانی به فعالیتهای سیاسی علاقه نشان داد. این فعالیت به هنگام تحصیل رشته حقوق در دانشگاه تهران پر رنگ تر شد. اول بار در سال ۱۳۲۹ به زندان افتاد و بعدها همسو با جریانهای ملی گرا فعالیتهای سیاسی خود را ادامه داد در سال ۱۳۴۸ زمانی که طرح جدایی جزیره بحرین از ایران مطرح شد، داریوش فروهر مخفیانه اعلامیه‌ای منتشر کرد که به دنبال آن بازداشت شد و نزدیک به دو سال به زندان افتاد. او در اواخر سال ۱۳۵۵ حزب ملت ایران را با جلب نظر همفکران خود که پس از متلاشی شدن جبهه ملی در سالهای ۱۳۴۴ و ۱۳۴۵ به حال تعطیل در آمده بود. احیا کرد. پس از انقلاب اسلامی فروهر به وزارت کار در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان رسید. نامبرده در سال ۱۳۷۷ بطور مشکوکی به قتل رسید این قتل که از جانب مقامات نظام اسلامی محکوم گردید مورد پیگرد قانونی قرار گرفته و افراد مجرم دستگیر شدند. ر.ک. وقایع اتفاقیه احوال رجال، ص ۴۲۵ ۲- کریم سنجابی: دکتر کریم سنجابی در سال ۱۲۸۳ ه‍ ش در ایل سنجابی، اطراف کرمانشاه به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی، متوسطه و عالی را در قصر شیرین، کرمانشاه و تهران گذراند. در سال ۱۳۰۷ جزو گروه محصلان به فرانسه رفت و دکترای حقوق را در پاریس گرفت. وی در سال ۱۳۲۲ به ریاست دانشکده حقوق دانشگاه تهران رسید. در همین دهه بیست به عضویت و حزب ایران در آمد و یکی از افراد مؤثر در تأسیس جبهه ملی در سال ۱۳۲۸ بود. دکتر سنجابی در سال ۱۳۳۰ وزیر فرهنگ دولت دکتر مصدق بود و در همان زمان قاضی اختصاصی ایران در دادگاه لاهه شد و پس از انحلال جبهه ملی دوم، سیاست صبر و انتظاری که این جبهه در پیش گرفت، به دکتر سنجابی نسبت داده می‌شود. او به همراه دکتر شاپور بختیار و داریوش فروهر در سال ۱۳۵۶ نامه‌ای سرگشاده برای محمدرضا پهلوی نوشتند و در آن خواستار اجرای قانون اساسی شدند. دکتر سنجابی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در پاریس با امام خمینی دیداری داشت و از سیاست گذشته خود عقب نشینی و رهبری امام و حرکت اسلامی را پذیرفت. پس از پیروزی انقلاب وزیر خارجه دولت موقت در کابینه مهندس مهدی بازرگان شد و خیلی زود استعفا داد. وی در این زمان به بازسازی جبهه ملی اقدام کرد، اما پس از مخالفتش با لایحه قصاص و صدور حکم ارتداد جبهه ملی از طرف حضرت امام خمینی (ره)، سنجابی از طریق مرز غربی به ترکیه و از آنجا به امریکا پناهنده شد. و در سن ۹۰ سالگی درگذشت
۳-شاپور بختیار فرزند رضا در سال ۱۲۹۳ شمسی در ایل بختیاری متولد شد. پدر شاپور بختیار، محمدرضا خان معروف به سردار فاتح است که در در سال ۱۳۱۳ در راستای سیاستهای حذف قدرتهای منطقه‌ای به دستور رضاشاه اعدام شد. شاپور بختیار دوران ابتدائی را در شهرکرد سپری کرد و در سال ۱۳۰۹ پس از گذرانیدن دوران دبیرستان برای تحصیل در مدرسه فرانسوی بیروت به لبنان رفت وی که تحصیلات متوسطه را با دیپلم ریاضی به پایان برده بود، چهار سال نیز در بیروت به تحصیل پرداخت او سپس برای ادامه تحصیل در رشته حقوق به پاریس رفت و سرانجام سه دیپلم فلسفه، حقوق و علوم سیاسی را در فرانسه گرفت. او در سال ۱۳۹۳ که بریتانیا و فرانسه به آلمان اعلان جنگ دادند در ارتش فرانسه ثبت نام کرد و در واحد توپخانه به فعالیت پرداخت. بختیار در سال ۱۳۱۸ در ۲۵ سالگی با یک دختر فرانسوی ازدواج کرد. وی در سال ۱۳۲۴ به ایران بازگشت و در سال ۱۳۲۵ به سفارش یکی از دوستان قدیمی پدرش در وزارت کار استخدام شد. پس از مدت چهار سال و نیم به مقام مسئولیت اداره و سپس مدیرکل کار استان خوزستان رسید. فعالیت سیاسی بختیار پس از ورود وی به ایران شروع شد. وی که هنگام تحصیل در فرانسه سخت شیفته گفته‌ها و سخنان مصدق شده بود در ایران به جمع طرفداران او پیوست، شاید هم از ابتدا مأموریتی خاص داشت. بختیار برای فعالیت سیاسی در سال ۱۳۲۹ به حزب ایران پیوست، از دید او حزب ایران با اعتقادات ملی و تمایلات سوسیال دموکراسی بود. گرایشات اعضای حزب به غرب، مطلوب بختیار بود. با تشکیل دولت مصدق در اردیبهشت سال ۱۳۳۰ به عنوان معاون وزیر کار وارد کابینه شد و در دومین دوره دولت کفالت این وزارتخانه را به عهده گرفت عضویت بختیار در دولت با مخالفت تعدادی از سران جبهه ملی (از جمله مظفر بقائی) مواجه شد. این عده او را عامل شرکت نفت انگلیسی می‌دانستند. مبنای این مخالفت بر پایه اسنادی بود که در ماجرای خانه سدان کشف شد و ظاهرا ارتباط بختیار را با شرکت نفت جنوب ثابت می‌کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بختیار به اتهام فعالیت سیاسی علیه دولت به مدت یک ماه بازداشت شد. سال بعد نیز دستگیر و به سه سال محکوم شد و مدتی را در زندان گذرانید. وی که پس از سقوط مصدق به اتفاق چند نفر از دوستانش از جمله مهندس مهدی بازرگان و سحابی، آیت اله سید رضا زنجانی «نهضت مقاومت ملی» را تأسیس نمودند. تا سال ۱۳۳۴ به فعالیت خود ادامه داد. اما به دلیل نفوذ مأمورین نظامی به درون آن اعضاء آن شناخته شدند. بر طبق اسناد منتشر شده لانه جاسوسی آمریکا، شاپور بختیار نقش رابط بین سازمان سیا و «نهضت مقاومت ملی» را ایفاء می‌کرد، از سال ۱۳۳۹ بختیار با اعضای حزب توده در داخل و خارج کشور به ویژه اروپا ملاقات می‌نمود و نیازمندیهای اطلاعاتی ساواک را تأمین می‌کرد. ضمناً براساس اسناد ساواک بختیار یکی از اعضای فراماسون معرفی شده است. در دهه ۱۳۴۰ علاوه بر فعالیت در جبهه ملی دوم به دلیل رابطه با دربار مدیریت تعدادی از شرکتهای بنیاد پهلوی و واسطه گری برخی کمپانی‌های فرانسه را بر عهده گرفت. در سال ۵۷ ب رای کسب مقام نخست وزیری از جبهه ملی کناره گیری کرد بختیار به رغم موضع منفی خود در قبال تحولات آغاز نهضت در سال ۱۳۴۲، در آخرین سالهای سلطنت پهلوی دوم، نسبت به قیام مردمی به رهبری امام خمینی، در ظاهر موضع نسبتا مثبت اتخاذ می‌کند ولی در واقع این موضع برای جلوگیری از تخریب جبهه ملی اتخاذ گردیده بود. سران جبهه ملی از جمله شاپور بختیاری این جبهه را آخرین تیر ترکش شاه می‌دانستند. بختیار ۳۷ روز قبل از فروپاشی نظام سلطنتی به نخست وزیری منصوب شد. در این مدت مرتکب جنایات و قتل عام مردم شهرها بالاخص تهران گردید. بختیار با انواع و اقسام حیله‌ها سعی نمود رژیم شاه را از ساقط شدن نجات دهد - (اما ابعاد انقلاب اسلامی، حضور مردم در صحنه، رهبری امام - امکان انحراف در انقلاب پدید نیامد. با پیروزی انقلاب اسلامی دوران بختیار به پایان رسیده و او پس از یک انزوا و اختفای ۶ ماهه با همکاری و طراحی دستگاههای جاسوسی آمریکایی به خارج از کشور گریخت و به فرانسه پناهنده شد. پس از استقرار در پاریس و برقراری ارتباطات با سازمانهای اطلاعاتی غربی به ویژه آمریکایی، با عناصر ضد انقلاب که به خارج فرار کرده بودند ارتباطاتی برقرار کرد و با کمک‌های مالی و امکانات وسیعی که مصر، عراق و برخی از کشورهای غربی در اختیارش نهاده بودند رهبری بخشی از فعالیت‌های ضد انقلابی را بر عهده گرفت و سرانجام پس از ۱۲ سال اقامت در فرانسه. در ۱۵ مرداد سال ۱۳۷۰ در منزل مسکونی خود در حومه پاریس به قتل رسید. (اسناد ساواک و اسناد و مدارک انقلاب اسلامی.)

منبع:

کتاب چپ در ایران به روایت اسناد ساواک / کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا صفحه 521


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.