صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 18 تیر 1357


متن سند:

به :312 از :10 ه شماره : 8530 /10 ه 3 پیرو : 8276/ 10هـ 7 /4 /37 1ـ در تماسی که روز 17 /4 /37 با آقای آیت الله خادمی گرفته شد اظهار نمود که آقای ناطق گفته است کار از این حرفها گذشته است مقصود این بود که مدیر کل اوقاف1 باید تعویض شود.
2ـ به موجب خبر موثقی که از منبع2 1585 به دست آمده آقای ناطق اظهار داشته دیروز ناهار با معاون آقای فرشچی بودیم و صحبت می کردیم خلاصه قول مساعد داد و گفت کارش تمام است و اگر به منزل آقای خادمی آمد مطلب را به او یادآوری کنید و بگویید در روزنامه ها هم بنویسند والا خطاب به علما نامه بنویسند.
3ـ ضمنا به آقای فرشچی بگویید برای تحبیب روحانیون یک آخوند را به سمت مدیر کل اوقاف تعیین کنند تا این سر و صداها بخوابد و دولت و ملت با هم متحد شوند.
4ـ روز 17 /4 /37 جلسه ای با حضور چندین نفر از روحانیون طرفدار آقای خادمی در منزل آقای خادمی تشکیل بوده که دکتر خوشنویسان و یک نفر دیگر هم از اوقاف به منزل او برای بررسی و تحقیق مراجعه کرده اند 5 ـ مقارن تشکیل جلسه تیمسار سروش به اتفاق یک نفر دیگر از بازرسی شاهنشاهی به این سازمان مراجعه تا ترتیب ملاقات آنها با آقای خادمی داده شود.
6ـ وقتی با آقای خادمی تماس گرفته شد اظهار نمود هنوز مادر زندانیان در منزل او بست نشسته و تقاضاهائی دارند و می گویند اگر به این تقاضاها عمل نشد منزل او را ترک نخواهند کرد.
ضمنا اظهار نمود یک نفر واعظ به زندان رفته آنها را نصیحت کند سپس آزاد کنید.
پاسخ داده شد تمام درخواستهای آنها که با قانون و مقررات تطبیق داشته انجام شده و تقاضای اصلی آنها این است که اعاده دادرسی شود و همگی آزاد گردند در صورتی که این تقاضا غیرقانونی است و از طرفی اینها اکثرا کمونیست هستند و یک آیت الله نباید از کمونیستها پشتیبانی کند.
ضمنا واعظ هم پیوسته برای موعظه به زندان می رود ولی کمونیست ها از واعظ و روحانی بیزارند.
7ـ قرار تماس بازرسان شاهنشاهی با آقای خادمی داده شد و چند جلد از نشریات کمونیستی از جمله جزوه لنین ـ جزوه حزب توده ایران و نشریات ماتریالیستی نیز به آنها داده شد که به آیت الله خادمی و سایر روحانیون نشان دهند که لااقل از کمونیستها حمایت نکنند.
8ـ بازرسان شاهنشاهی پس از مراجعه اظهار داشتند چندین نفر در منزل آقای خادمی حضور داشتند و ضمنا آقای دکتر خوشنویسان و آقای کبیری هم از سازمان اوقاف بودند و اظهار داشتند که گفته اند ما آمدیم دقیقا به دادخواستهای واصله رسیدگی کنیم هر گونه اطلاعی در مورد اهانت یا حیف و میل اموال اوقاف وسیله مدیر کل انجام گرفته باید دقیقا اطلاع دهید تا مراتب به عرض برسد.
نظریه : اکنون که از بازرسی شاهنشاهی3 مستقیما و دقیقا به موضوع رسیدگی می نمایند اگر دلیل و مدرکی علیه مدیر کل اوقاف به دست نیامده باشد و فقط به علت هوچی گری و عدم تعقیب از سوء استفاده های ناطق بخواهند مدیر کل اوقاف را تعویض نمایند در آینده آقای خادمی و دار و دسته اش می خواهند در تمام شئون اداری دخالت و از هم اکنون در حقیقت آزادی زندانیان را توصیه می نماید.
تقــوی

توضیحات سند:

1ـ سازمان اوقات در زمان رژیم شاه از جمله سازمانهایی بود که اغلب به بدی از آن یاد می شد.
این سازمان تدارک کننده مراسمهای فرمایشی شکرگزاری برای پادشاه بود.
مسوولیت مسافرتهای زیارتی نیز به عهده سازمان اوقات بود که مفاسد بسیاری در این راه مرتکب شد.
این سازمان بعدها «سپاه دین» را تشکیل داد که رژیم بتواند خارج از شبکه سنتی روحانیت به امر تبلیغ دین بپردازد اما در این برنامه شکست خورد.
روحانیان وابسته به دربار ـ هم آنان که به جان شاه و خاندان او دعا می کردند ـ از حقوق بگیران این سازمان بودند.
در سال 1357 که دولتها از پی هم تغییر می کردند، تغییر ریاست این سازمان نیز مثل هر وزراتخانه ای امری حتمی بود.
با این حال بدبینی مردم به سازمان اوقاف به حدی بود که مراکزش در شهرهای مختلف مورد حمله و تهاجم قرار می گرفت.
«سازمان اوقاف که سرپرستی موقوفات و اداره اماکن مقدسه و مذهبی و حج و زیارت را عهده دار بود و طبعا یک تشکیلات مذهبی به شمار می رفت توسط ویلون زن سابق رادیو «گلسرخی» اداره می شد.
گلسرخی موقوفات را به خوانندگان و مطربها و ستارگان سینما واگذار می کرد.
گلسرخی دست به یک رشوه خواری گسترده در سازمان اوقاف زد و از مدیران حج اخاذی کرد.
کار رشوه خواری و فساد در سازمان اوقاف تا آنجا بالا گرفت که رژیم از تبعات آن به وحشت افتاد و گلسرخی را دستگیر و به چهار سال زندان محکوم کرد.
اما مدیران دیگر اوقاف هم دست کمی از گلسرخی نداشتند.
منوچهر آزمون از در آمد اوقاف برای یک خواننده زن در شمال تهران خانه ساخت و به خاطر سوابق دوستی که با خوانندگان از زمان رادیو داشت به آنها از زمین های اوقافی مرغوب واگذار می کرد.
» (حاجی واشنگتن، ص 501) 2ـ منبع 1585 شماره اختصاصی شنودها و استراق سمع از تلفنها بود که ساواک اطلاعات حاصله را با این کد اعلام می کرده است.
3ـ سازمان بازرسی شاهنشاهی: شاه سازمان های بسیاری را خلق می کرد و وسیله اطلاعاتی برای خود می ساخت تا سلطنتش بر دولت محفوظ باشد.
در سال 1337 ه ش و پس از تأسیس ساواک، بازرسی شاهنشاهی را به منظور ایجاد یک رکن مطمئن و قابل اعتماد برای رسیدگی به شکایات، تظلمات افراد از سازمانهای دولتی تشکیل داد.
این سازمان عریض و طویل نه به مجلس مربوط می شد و نه به دولت و نه هیچ دیگری مثل ارتش، ساواک، حزب و فقط شاه را می شناخت و هیچ کنترلی نسبت به آن از جانب سازمان حکومتی نبود، گاهی حدود صلاحیت آن حتی ساواک را هم در برمی گرفت.
افسران بلندپایه بازنشسته انتخاب می شدند و در هر استانی هیئتی از آن مستقر و رئیسی نیز برای هدایت آن انتخاب می کردند.
این سازمان گاهی هم فعالیت های اعضای خاندان شاه به خصوص درگیریهای تجارتی آنها را سروسامان می داد.
بازرسان این سازمان در شکایت شاکیاتی که به دولتمردان بلندپایه اشارتی داشتند به ارادات محلی ساواک احضار و مورد بازپرسی کتبی قرار می گرفتند.
دولتمردان ایران و ساختار نهادها در عصر مشروطیت، ح.
م.
زواش ص 181 ایران سراب قدرت / رابرت گراهام ص 174

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 2 صفحه 506


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.