صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

دربارة: گزارش بازجوئی

تاریخ سند: 24 شهریور 1344


دربارۀ: گزارش بازجوئی


متن سند:

نخست‌وزیری
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
س. ا. و. ا. ک
دربارۀ: گزارش بازجوئی
الف. هویت و مشخصات متهم:
خلیل فرزند مرحوم حاجی فتحعلی شهرت ملکی تبریز دارای شناسنامه شماره ۲۹۵۰۴ صادره از ناحیه ۸ تهران متولد سال ۱۲۸۰ در تبریز شغل قبلی دبیر شیمی و فلسفه و علوم تربیتی دانشسرای عالی و فعلاً بازرس وزارت فرهنگ (مدتی است عملاً شغلی ندارد و با دریافت حقوق بقول خودش در منزل بسر می‌برد) ساکن تهران خیابان شاهرضا خیابان رامسر شماره ۱۹ منزل شخصی تلفن ۶۹۳۴۹ میزان تحصیلات لیسانسیه علوم تربیتی و فلسفه از دانشگاه برلن. دارای عیال و سه نفر اولاد. مسلمان تبعه ایران.
ب- اتهام:
اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت.
پ- گردش کار:
اطلاعات رسیده حاکی بود که نامبرده بالا پس از مراجعت از اروپا افراد پراکنده جامعه سوسیالیست‌های نهضت ملی را بدور خود جمع و ضمن رهبری آنان جلسات کادر رهبری را هر هفته روزهای دوشنبه در منزل خود تشکیل و بفعالیتهای خلاف قانون و علیه امنیت کشور دست زده است. مشارالیه در سمت رهبری جامعه سوسیالیست‌ها با روحانیون مخالف و عوامل آنها احزاب وابسته بجبهه ملی. جمعیت نهضت آزادی و برخی از مالکین بزرگ مخالف با اصلاحات عمومی کشور دست اتحاد و ائتلاف داده و بتهیه و انتشار اعلامیه‌ها و نشریات تحریک‌آمیزی دست زده و ضمن ارتباط با گروه سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا و توزیع نشریات آنان در ایران این گروه را در فعالیتهای علیه رژیم کنونی ایران رهبری و هدایت می‌کند و در حد خود کوشش می‌نماید که با تحریک دستجات مختلف و اغواء آنان علیه وضع فعلی کشور اقداماتی بعمل آورد. لذا با توجه به این فعالیتها و نیز رهبری جمعیتی که مرام و رویه آن ضدیت با رژیم ایرانست در تاریخ 27 /5 /44 اقدام بدستگیری نامبرده گردید و چون مشارالیه بقرار صادره از طرف شعبه ۷ بازپرسی دادستانی ارتش معترض بود پرونده امر جهت رسیدگی قانونی باداره دادرسی ارتش ارسال و سرانجام قرار صادره ذیل رأی شماره ۵۶۷ مورخ 2 /6 /44 دادگاه عادی شماره ۳ اداره دادرسی ارتش مورد تائید واقع و متهم مورد بحث فعلاً در زندان قزل قلعه بازداشت می‌باشد.
ت- سوابق متهم:
خلیل ملکی هنگام تحصیل در دانشگاه برلن در سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۴ میلادی پیرو عقاید کمونیستی شده و با دکتر تقی ارانی1 کمونیست معروف دوستی صمیمانه‌ای پیدا کرد. پس از مراجعت به ایران در سالهای ۱۳۱۲ و ۱۳۱۳ باتفاق دکتر ارانی و چند تن دیگر پایه‌های اولیه ایجاد یک سازمان کمونیستی را بنا نهاد و به همین جهت در سال ۱۳۱۶ باتهام ترویج مرام و رویه اشتراکی طبق رأی دادگاه به چهار سال حبس محکوم گردید.
پس از وقایع شهریور ماه سال ۱۳۲۰ و عفو عمومی زندانیان نامبرده نیز از زندان آزاد و همراه با ۵۲ نفر دیگر حزب کمونیستی توده ایران را تأسیس نمود و همچنان در کادر رهبری این حزب فعالیت می‌کرد تا این که بر اثر اختلافاتی که با سایر سران حزب توده بر سر اشغال مقامات حزبی پیدا کرد و در نتیجه بعضویت کمیته مرکزی حزب انتخاب نشد بعلت عدم اقناع حس جاه‌طلبی خود عده‌ای از اعضاء حزب توده را با خود همراه ساخته و از حزب مزبور انشعاب کرد و درصدد بود که حزب کمونیستی دیگری در مقابل حزب توده بوجود آورد که بعلت قدرت حزب منحله توده از یک طرف و مخالفت حزب کمونیست شوروی از سوی دیگر در این اقدام توفیقی بدست نیاورد.
با ظاهر شدن دکتر مصدق در عرصه سیاست ایران خلیل ملکی فرصتی یافت تا وارد میدان شود لذا با وجودی که خود را یکنفر سوسیالیست می‌نامید با دکتر مصدق فئودال و سایر همکاران فئودال یا سرمایه‌دار او دست ائتلاف داده و سازمان مقاومت ملی را باتفاق آنان بوجود آورد در این دوره خلیل ملکی موقعیتی یافته بود تا انتقام خود را از سران حزب توده که وی را باصطلاح ببازی نگرفته و مقام درخور او را در حزب به وی نداده بودند بگیرد لذا در عین همکاری همه جانبه با دکتر مصدق تبلیغاتی علیه دستگاه رهبری حزب توده می‌نمود.
خلیل ملکی و دار و دسته او در دوره حکومت تقریباً ۳۰ ماهه دکتر مصدق کوشش فراوان به کار برد تا با سست کردن مبانی اعتقادات ملی و مذهبی جوانان آنها را بسوی عقاید انحرافی مارکسیستی سوق دهد و سرانجام در روزهای آخر حکومت مصدق که احساس کرد امکان دارد حزب توده پیروز شود شعارهای خود را با این حزب یکی کرده و در عین حال گروه وابسته به وی در برانداختن رژیم کهن و مورد علاقه ملت ایران از حزب توده هم جلوتر رفته و در روزنامه ارگان حزب خود ضمن درج شعارهای فوق‌العاده موهن و زننده علیه مقام شامخ سلطنت خواهان اعلام رژیم جمهوی گردید.
قیام تاریخی ملت ایران در ۲۸ مرداد سال ۳۲ که بخاطر حفظ سنن کهن و مبارزه با ایادی بیگانه در ایران بر پا شد تمام گروههای مخرب بیگانه‌پرست را در هم کوبید و خلیل ملکی هم برای مدت ۹ ماه طبق ماده ۵ فرمانداری نظامی در قلعه فلک‌الافلاک زندانی شد.
مشارالیه پس از رهائی از زندان مشاهده کرد که نقشه‌های قبلی او برای رسیدن بجاه و مقام بر اثر اشتباه کاریهای دکتر مصدق و سایر یارانش نقش بر آب شده و حالا برای بدست آوردن موقعیت برای عرض وجود باید راه دیگری در پیش گیرد لذا بدستگاههای انتظامی که در آنزمان مبارزه با حزب منحله توده و ریشه کن ساختن این حزب را وجهه همت خود قرار داده بودند نزدیک و پیشنهاد مبارزه عقیدتی و تئوریکمان با حزب توده را داد و دستگاه هم این پیشنهاد را پذیرفت.
با این ترتیب خلیل ملکی طی سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۹ ضمن این که مقالاتی علیه سران حزب توده می‌نوشت کم‌کم بخود عنوان یک سوسیالیست داده و برای جمع‌آوری طرفدارانی بدور خود تبلیغات وسیعی را آغاز و برای این منظور دورنمائی فریبنده از اصلاحات مختلف از جمله اصلاح وضع کشاورزان و کارگران، بهبود وضع تولیدات صنعتی و کشاورزی و غیره ترسیم کرده و رویاهای آرزو انگیزی را در هواداران خود بوجود می‌آورد و بموازات آن برای کسب وجهه و ایجاد شرایطی از لحاظ سیاست خارجی جهت خود با وجودی که نماینده واقعی سوسیالیست‌های ایران نبود مسافرتهائی به اروپا کرده و با شرکت در محافل سوسیال دموکراسی غرب همه جا خود را یک سوسیال دموکرات آسیائی معرفی و از این طریق دوستان و آشنایانی برای خود دست و پا کرده و ضمن آن جمعی از جوانان و دانشجویان ایرانی را که در گذشته تحت تأثیر تبلیغات او واقع و تمایلاتی به عقاید وی یافته بودند دور هم جمع و گروه سوسیالیست‌های ایرانی را در اروپا بوجود آورد.
مشارالیه در سال ۳۹ برای گردآوری هر چه بیشتر عناصریکه دارای عقایدی مشابه خود او بودند دست بایجاد سازمانی بنام جامعه سوسیالیست‌های نهضت ملی ایران زده و مرامنامه سازمان خود را برنگ سوسیال دموکراسی درآورد و ضمن آن دم از اصلاحات عمومی زد لیکن برنامه‌هائی که جهت آبادانی ایران و تعمیم عدالت اجتماعی و تأمین رفاه و سعادت ملت ایران با مطالعات فراوان و در نظر گرفتن شرایط مختص کشور طرح گردیده بود محلی برای نمایش رویاهای ارائه شده از طرف خلیل ملکی باقی نگذاشت.
نامبرده که این بار هم با شکست روبرو می‌شد چهره ضدرژیم سلطنتی خود را که سالها پس از انشعاب از حزب توده در پشت نقاب مبارزه با این حزب پنهان کرده بود آشکار ساخت و دست اتحاد و هم بستگی بطرف تمام جناحهائی که بر اثر برنامه‌های اصلاحی و اجرا شده در ایران منافعشان در خطر افتاده و طبعاً بر ضدرژیم سلطنت و مظهر آن شخص اعلیحضرت همایون شاهنشاه ایران قد علم کرده بودند دراز کرد و در شرایط مخفی و پنهانی بمبارزه علیه دولت ایران پرداخت.
نامبرده از لحاظ داخلی با جناحهای مختلف از قبیل مالکین بزرگ اراضی. برخی از سران خودکام مذهبی جناح افراطی و آشوبگر جبهه ملی دست اتحاد داده و افراد وابسته بخود را به همکاری و تائید آن تشویق کرده و برای این که این افراد دست بعملیات خرابکارانه بزنند و نتیجه آن دامنگیر خود او نشود ضمن صدور دستورات لازم به آنها مدتها بکشور اطریش مسافرت و بجمع‌آوری افراد و تنظیم کارهای گروه سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا پرداخت. از لحاظ خارجی شخص مورد بحث ضمن برقراری مراوده با محافل سوسیال دموکراسی غرب ظاهراً خود را یک سوسیالیست آسیائی معرفی و بطور مخفیانه باب مراوده با چین کمونیست را گشود و در حالی که جراید مختلف چین کمونیست برای وی فرستاده می‌شد به حوزه‌های جامعه خود دستور داد تا مطالبی درباره چین و حزب کمونیست آن کشور و تاکتیک حزب مزبور برای بدست آوردن قدرت و حکومت باعضاء بیاموزند. نامبرده بالا با هر دسته و گروهی که علیه رژیم ایران فعالیت کرده همکاری نموده و یا آنان را مورد تائید قرار داده که به عنوان مثال حمایت و جانبداری او و افراد منتسب بجامعه ویرا در ایران و اروپا از متهمین حادثه کاخ مرمر. همکاری با جمعیت نهضت آزادی. همکاری با روحانیون مخالف دولت.
ترجمه و انتشار مقالاتی که مفاد آن تحریک مردم بر ضدیت با رژیم سلطنت بوده و تعلیم اصول مارکسیستی و اشتراکی در بین اعضاء سوسیالیست‌ها. حمایت همه جانبه از گروههائی که در خارج از ایران علیه رژیم کشور فعالیت دارند بخصوص جامعه سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا ائتلاف با دستجات مختلف برای ایجاد جبهه ملی سوم و اقداماتی از این قبیل را می‌توان ذکر کرد بعلاوه نامبرده بالا پس از مراجعت از اروپا به عنوان رهبر درجه اول جلسات کمیته مرکزی یا کادر رهبری جامعه را همه هفته در منزل خود تشکیل و کمکهائی از لحاظ مادی و معنوی بگروه سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا می‌نموده است.
ث- نتیجه تحقیقات معموله از متهم:
از نامبرده بالا در چهار جلسه بازجوئی بعمل آمد مشارالیه فعالیت کمونیستی خود را قبل از سال ۱۳۲۰ و سپس شرکت در کادر رهبری حزب منحله توده را تا سال ۲۶ اعتراف و اظهار نموده که در سال ۲۶ جزو جناح اصلاح طلب حزب توده بوده و بجهت مخالفت با دادن امتیاز نفت شمال بروسها و نیز تجزیه‌طلبی فرقه دمکرات آذربایجان با کادر رهبری حزب توده اختلافاتی پیدا کرده و در نتیجه از آن حزب انشعاب نموده و درصدد تشکیل حزبی بنام سوسیالیست توده بوده ولی به مناسبت مخالفت شدید شوروی با این امر منصرف شدم زیرا در آن زمان هنوز نسبت بشوروی تمایل داشتم و تصور می‌کردم که قسمت بزرگ اشتباهات ناشی از رهبری حزب توده است اما متدرجاً حوادث جهانی نشان داد که تمام این اشتباهات از حزب کمونیست شوروی است و رهبری حزب توده گناهی از گناهان بزرگ استالینیسم است.
متهم موصوف اظهار می‌دارد که بعد از ۲۸ مرداد و مراجعت از فلک‌الافلاک در مجله علم و زندگی پیشنهاد کرده که فعالیتهای مخفی تعطیل و همه احزاب زیر عنوان جامعه سوسیالیست‌ها بفعالیت علنی بپردازند ولی این پیشنهاد مدتها عملی نشد تا در سال ۳۹ جامعه سوسیالیست‌ها را بمنظور جمع‌آوردن بیشتر اشخاص معتقد بسوسیالیسم و مستقل از بلوکها تشکیل داده است. و همچنان به عنوان رهبر درجه اول این جامعه و عضو کمیته مرکزی و هیئت اجرائیه آن فعالیت داشته تا سه سال قبل تصمیم بکناره‌گیری گرفته و با فراهم آوردن وسائل مسافرت به اروپا موضوع را باطلاع هیئت اجرائیه رسانیده و آنها هم استعفای وی را پذیرفته‌اند ولی تقاضا کرده‌اند که از لحاظ بین‌المللی به این امر تظاهر نکند و در سطح بین‌المللی از لحاظ شناسائی او به این عنوان ظاهر خود را حفظ کند و پس از مسافرت به اروپا دچار شدن بعارضه قلبی طبق توصیه پزشکان از هرگونه فعالیت سیاسی ممنوع شده است و بعد از مراجعت از اطریش تا بحال فعالیت دیگری ننموده است.
متهم موصوف عضویت و فعالیت در جامعه سوسیالیست‌ها را پس از مراجعت از اروپا بکلی منکر و مدعیست که پس از آن بکلی از فعالیت برکنار بوده است مشارالیه ارتباط با سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا و ارسال پول و مقاله و مدارک جهت کمک بفعالیتهای انتشاراتی آنان را انکار و مدعیست که فقط تعداد محدودی در دو یا سه شماره هر ماه نشریه ماهنامه سوسیالیسم برای وی از طریق پست واصل می‌شود و او ناشرین و فرستندگان آن را نمی‌شناسد. درباره سایر فعالیتهائیکه نموده از قبیل ترجمه مقاله و تکثیر مقاله کامیلریانک آمریکائی. ارتباط با دستجات مختلف و غیره موضوع را تکذیب و می‌گوید که اینگونه نشریات بوسیله پست و یا انداختن در صندوق مراسلات او بدستش رسیده و فرستندگان این نشریات را نمی‌شناسد. با توجه به اعترافاتی که سایر متهمین در زمینه شرکت او در کادر رهبری تشکیل جلسات کمیته مرکزی در منزل وی ارسال پول جهت سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا ترجمه و تکثیر مقاله کامیلریانک. همفکری با علیجان شانسی در تهیه اعلامیه سازمان زیرزمینی. شرکت در جلسات بمنظور تعیین نماینده برای اعزام بجبهه ملی سوم با اشاره و باظهارات هر متهم از وی سئوالاتی شد و مشارالیه بکلی منکر اظهارات آنان بود و افزود که پس از دستگیری عباس عاقلی‌زاده و منوچهر صفا از طرف هیئت اجرائیه به وی مراجعه و از او می‌خواهند که بجهت سوابق میهن‌پرستانه‌ایکه دارد به عنوان مسئول و جوابگو در مقابل سازمانهای انتظامی و امنیتی در هیئت اجرائیه قبول عضویت کند و او این تقاضا را پذیرفته در حالی که عملاً جلسه هیئت اجرائیه هیچگاه تشکیل نشده و فعالیتی هم نبوده که او جوابگوی آن باشد.
با توجه بانکار مؤکد متهم در زمینه فعالیتهای اخیر خود و نیز اقاریر سایر متهمین اقدام بمواجهه بین او و سه نفر دیگر شد. میرحسین سرشار در مواجهه اظهارات قبلی خود را تکرار و اظهار نمود که خلیل ملکی پس از مراجعت از اروپا رسماً یکی از اعضا کادر رهبری بوده و جلسات در منزل او و با حضور خودش تشکیل می‌گردیده شخصاً با گروه سوسیالیست‌های ایرانی در اروپا رابطه داشته و همه ماهه مبالغی برای آنها می‌فرستاده و یک بار هم بوسیله خود او مبلغی متجاوز از ده هزار ریال ارسال نموده و در یکی از جلسات در زمینه ترجمه مقاله کامیلریانک مذاکره و در جلسه بعد جهت مخارج تکثیر آن مبلغی در حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ ریال گرفته است ولی خلیل ملکی اظهارات نامبرده را مجدداً تکذیب و از این که میرحسین سرشار چنین مطالبی را علیه او گفته و در اینباره از خود ضعف نشان داده است اظهار تعجب نمود.
رضا شایان و علیجان شانسی هم با وجودی که در حضور خلیل ملکی تحت تأثیر وی قرار گرفته و بسیاری از اظهارات قبلی خود را در لفافه تائید و مختصری را انکار نمودند معهذا مطالبی دوباره تشکیل جلسات در منزل وی و مشورت جهت فعالیتهای حزبی با او و سایر موارد بیان نمودند که مورد تائید ضمنی و تقریبی قرار گرفت.
ج- ارزیابی شخصیت متهم:
خلیل ملکی از جمله افرادیست که در دوران تحصیل و جوانی افکارش تحت تأثیر عقاید و نظریات اجتماعی اقتصادی و انقلابی مارکس واقع و عقاید کمونیستی و اشتراکی پیدا نموده است. مشارالیه پس از آن با حفظ این افکار و عقاید بتلاشهائی پرداخته که حد نهایت آن ضدیت با رژیم مشروطه سلطنتی ایران بوده منتهی چون طی سالها فعالیت سیاسی و نیز آموزش نحوه فعالیت متناسب با شرایط هر زمان تجارب و معلوماتی اندوخته هر زمان تاکتیک و روش خود را تغییر داده و با توجه بجزر و مدهای سیاسی هر روز بشکلی تظاهر نموده است نامبرده در همه حال فردی جاه‌طلب و مقام‌پرست بوده که برای ارضاء و اقناع این میل خود همیشه از راههای انحرافی تلاش نموده و زمانی حزب کمونیست ایجاد و سپس در رهبری حزبی توده و مدتی با مصدق همکاری کرده و پس از آن در صدد ایجاد شرایطی بوده تا وضع موجود و رژیم حاکمه کشور را بنفع مقاصد مقام پرستانه خود تغییر دهد مشارالیه فردیست که در عین حال همیشه به عقایدی که در دوران جوانی یافته پای بند بوده و همیشه از این عقاید که همان افکار کمونیستی است تبعیت می‌نموده و هر آینه زمانی با حزب توده مبارزه کرده انگیزه آن دشمنی و کینه با سران حزب توده بوده نه تغییر عقیده و مرام.
چ- نظریه: با در نظر گرفتن سابقه و نحوه فعالیتهای خلیل ملکی در دوره‌های مختلف و تظاهر هدف وی در هر زمان که ضدیت با رژیم مشروطه سلطنتی ایران بوده و نیز با توجه به نحوه فعالیت‌هائی که اخیراً نموده افکار وی دائر بر عدم فعالیت در دو سه سال اخیر صحیح نیست و این افکار بآن جهت که خود بهتر از هر کس می‌داند که اقداماتش چه بوده و برای رسیدن به چه مقاصد ناپسندی انجام می‌گردیده و مآلاً متضمن چه نتایجی برای او خواهد بود صورت می‌گیرد و اتهام منتسبه بوی از لحاظ اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت محرز بوده و عقیده‌مند است که پرونده جهت تعقیب قانونی باداره دادرسی ارتش ارسال گردد.
تهیه کننده و بازجو عطار 24 /6 /44

توضیحات سند:

_
1- تقی ارانی: فرزند ابوالفتح در سال ۱۲۸۱ خورشیدی متولد شد. او پس از اتمام دوران اولیه تحصیل در مدرسه‌های «شرف» و «دارالفنون» وارد مدرسه عالی پزشکی تهران شد و پس از مدتی برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در شهر برلن به تحصیل پرداخت. ارانی پس از شش سال تحصیل در رشته فیزیک و شیمی موفق به طی دوره دکترا می‌شود. او در آن محیط تحت تأثیر عقاید سوسیالیستی قرار گرفت و در برلن روزنامه پیکار را تأسیس کرد که در «لایپزیک» طبع و بطور مخفی در ایران منتشر می‌شد. دکتر ارانی در سال ۱۳۰۹ خورشیدی به ایران بازگشت و نخست در وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه استخدام شد و سپس به اداره کل صناعت رفت و با عنوان رئیس تعلیمات اشتغال یافت. دکتر ارانی به اتفاق رادمنش در تهران اولین دسته ابتدایی سوسیالیست‌ها را تشکیل دادند و مجله‌ای بنام «دنیا» منتشر ساختند. دکتر ارانی تدریجاً جنبه رهبری سوسیالیست‌ها را پیدا کرد در سال ۱۳۱۴ دستگیر و روانه زندان شد که این گروه به «پنجاه و سه نفر» شهرت یافتند. وی در بهمن ماه سال ۱۳۱۸ بعلت ابتلاء به تیفوس در زندان درگذشت. از ارانی آثاری بر جای مانده که از جمله می‌توان به اصول روح، بشر از نظر مادی، پسیکولوژی علم‌الروح، تئوریهای علم، فرضیۀ نسبی و عرفان و اصول مادی اشاره کرد.

منبع:

کتاب خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک صفحه 333











صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.