صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : اظهارات باقر مجلسی1

تاریخ سند: 12 آذر 1342


موضوع : اظهارات باقر مجلسی1


متن سند:

شماره : 471 /322 باقر مجلسی که از جمله نویسندگان مطبوعات تهران و دایی آقای معینیان وزیر مشاور و سرپرست انتشارات و رادیو است روز گذشته ضمن صحبت خصوصی خود می گفت بطوری که اطلاع بدست آورده دولت آقای علم تا یکی 2 هفته دیگر سقوط می کند و بیش از سایرین حسنعلی منصور2 نماینده مجلس شانس تشکیل کابینه مجدد را دارد و نظر اعلیحضرت همایون شاهنشاه هم با ایشان موافق است و تاکنون 2 مرتبه به معینیان فرموده اند که منصور را تقویت نماید و روی این اصل منصور دو مرتبه با ایشان بطور خصوصی ملاقات و حتی پیشنهاد کرده که عضویت حزب او را (حزب ایران نوین) قبول کند ولی معینیان پاسخ داده تاکنون عضویت هیچ حزبی را قبول نکرده و لازم است که در این مورد به حضور اعلیحضرت همایونی شرفیاب و کسب تکلیف نماید.
مجلسی اضافه می نمود روی هم رفته معینیان عقیده دارد که منصور برای تصدی پست نخست وزیری قدرت و توانائی ندارد.
در اخبار روز 13 /9 /42 درج شد.
روی پرونده حسنعلی منصور به کلاسه 150 ـ م ـ ن بایگانی شود.
آقای کیمیائی 13 /9

توضیحات سند:

1ـ باقر مجلسی فرزند حیدرعلی در سال 1284 ش در اصفهان به دنیا آمد.
او که دائی نصرت اله معینیان و عموی همسر وی می باشد، ضمن اشتغال در وزارت دارائی، در عرصه روزنامه نگاری نیز وارد شد و برای نشریات مختلفی، قلم زنی کرد.
مشارالیه که مدتی به عنوان سردبیر روزنامه کوشش ـ یکی از قدیمی ترین نشریات ایران ـ مشغول بود، در سوابق به عنوان صاحب امتیاز این روزنامه نیز معرفی شده است، هر چند صاحب امتیاز مشهور این روزنامه، شکراللّه صفوی می باشد.
باقر مجلسی که با نشریات : آسیا، مرد مبارز، خراسان و...
نیز همکاری می کرد، از جمله افرادی است که نسبت به حضرت امام خمینی (ره) موضع خصمانه داشت و مقالاتی را نیز در راستای این موضوع، به دست انتشار سپرد و به سبب همین فعالیت ها در سال 1356، یک قطعه مدال پهلوی دریافت کرد.
قابل ذکر است که روزنامه کوشش، نشریه ای بود که همواره در دفاع و تحکیم مبانی رژیم پهلوی فعالیت داشت و مقالات عین الملک ـ پدر امیرعباس هویدا ـ را چاپ می کرد و تا آخرین روزهای عین الملک، با او رابطه صمیمانه داشت و پس از نخست وزیری فرزندش نیز، همواره از حمایت های هویدا بهره می برد.
باقر مجلسی که در سال 1303 به استخدام وزارت دارائی در آمده بود، در سال 1310 به وزارت کشور رفت و پس از 13 سال، در سال 1323 به وزارت دارائی بازگشت و در سال 1325، تجمع مصلحین را برای مبارزه با حزب توده در اصفهان تشکیل داد.
وی پس از بازنشستگی به تربیت بدنی رفت و سال ها از این خوان نعمت، بهره برد.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی 2ـ حسنعلی منصور در سال 1302 شمسی به دنیا آمد.
پدرش علی منصور (نخست وزیر) و مادرش یکی از دختران ظهیرالملک رئیس بود.
وی در سال 1321 از دانشکده حقوق در رشته سیاسی لیسانس دریافت کرد.
در همان سال به استخدام وزارت خارجه درآمد.
چندی در تهران و مدتی در اروپا به کارهای کوچکی در وزارت خارجه اشتغال داشت.
یکبار به اتهام قاچاق مواد مخدر تحت تعقیب پلیس فرانسه قرار گرفت و موضوع در مطبوعات ایران منعکس گردید.
در سال 1329، محسن رئیس (دایی منصور) وزیر امور خارجه وقت او را به ریاست دفتر خود برگزید و طی این سالها چند بار به سمت رئیس دفتر نخست وزیری در دوران صدارت حسین علاء (نوبت اول و دوم) برگزیده شد و در نخست وزیری دکتر منوچهر اقبال به سمت معاون نخست وزیر و دبیرکل شورای اقتصادی منصوب شد و در سال 1338 ابتدا به وزارت کار و بعد به وزارت بازرگانی رسید و در دولت امینی از کار برکنار شد.
در زمان تصدی شورای عالی اقتصاد به فکر تأسیس حزب سیاسی افتاد و با حدود چهل تن از تحصیل کردگان وابسته به انگلیس و آمریکا خارج از کشور «گروه مترقی» را تشکیل داد.
ولی شاه به وی اجازه تأسیس حزب نداد و او نیز صرف نظر کرد.
ولی در سال 1344 با اشتباهات حزب ملیون و از هم پاشیدگی آن، منصور طرح تشکیل حزب جدیدی بنام «ایران نوین» را به شاه ارایه کرد و او موافقت کرد و بدین ترتیب حزب ایران نوین که هسته اصلی آن همان اعضاء گروه ترقی بودند، متولد شد و ابتدا امیرعباس هویدا به عنوان قائم مقام حزب و بعد عطاءاللّه خسروانی عهده دار کار شدند.
منصور فردی حرّاف و بلندپرواز بود و سعی داشت مراتب قدرت را به سرعت طی نماید و وابستگی شدید به آمریکا داشت و در واقع روی کارآمدن او در دست «جانسون» رئیس جمهور وقت آمریکا و سازمان «سیا» بود.
وی در ابتدای بدست گیری امور، شروع به تغییر و تحولات سریع و عجولانه نمود و روی کار آمدن او، مدت صدارت، برنامه کاری و ترقیش مانند حاج علی رزم آرا بود.
در دوره صدارت او لایحه کاپیتولاسیون به تصویب مجلس رسید و همچنین او موجب بدبینی عمومی و مخالفت شدید روحانیت شد،که در رأس آن حضرت امام خمینی (ره) قرار داشتند و طرح فریب منصور را که از اول خود را حامی روحانیت و راه سازش با آنها را در پیش گرفته بود را برملا ساخت و در ساعت 10 صبح اول بهمن ماه 1343، در جلوی مجلس شورای ملی به ضرب گلوله محمد بخارایی از پای درآمد و پس از چند روز به اصطلاح معالجه در بیمارستان پارس، در روز پنجم بهمن ماه درگذشت.

منبع:

کتاب نصرت‌الله معینیان به روایت اسناد ساواک صفحه 89

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.