صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : برنامه مخصوص تلویزیون B.B.C

تاریخ سند: 26 آبان 1346


موضوع : برنامه مخصوص تلویزیون B.B.C


متن سند:

به : 315 از : انگلستان شماره : 215 /310 در شب تاجگذاری که تلویزیون B.
B.
C برنامه مخصوصی از ایران داشت از دشتی1 خواهش کردند که برای مصاحبه شرکت نماید و آقای آرام از آنجایی که این خواهش از وابستگی مطبوعات نشده بود از این امر جلوگیری نمودند.
با کسب اطلاع B.
B.
C پیش از دعوت دشتی با خانم پور اصلانی تماس گرفته و از انجمن مخالفین خواسته بودند که یک نفر برای مصاحبه فرستاده شود و بعد در همان شب تاجگذاری از دشتی دعوت می کنند.
خانم پور اصلانی با یکی از آقایان انجمن تماس گرفته و ایشان حاضر می شوند در آن مصاحبه شرکت و حتی مطالب مربوط به صحبت خود را نوشته و به B.
B.
Cمی دهند که در آن حمله شدید به وضع ایران مخصوصا علیاحضرت شهبانو و خرج گزافی که با وضع بد اقتصادی مملکت ایشان برای لباس مراسم نموده بودند.
اداره B.
B.
Cپس از دعوت دشتی با وزارت امورخارجه انگلیس مشورت کرده و وزارت امورخارجه بدلیل آنکه در مقابل شخصی که مخالفت می کند موافقی شرکت نخواهند کرد از گذاردن آن برنامه جلوگیری می کند.
در پرونده گفتار و برنامه های رادیوها و تلویزیون های انگلستان در مورد ایران بکلاسه 153818 بایگانی گردد.
2 /9 /46 پارسا کیا

توضیحات سند:

1ـ علی دشتی فرزند عبدالحسین دشتستانی، در سال 1273 شمسی در یک خانواده ایرانی در کربلا بدنیا آمد.
تحصیلاتش را در حوزه های علمی نجف شروع کرد و در همانجا به پایان رساند.
جاذبه آزادی بعد از عزل محمد علیشاه و اوایل سلطنت احمد شاه، او را در سال 1298 به ایران کشاند.
دشتی در 11 اسفند سال 1300 روزنامه «شفق سرخ» را منتشر کرد.
او هدف خود را «تولید انقلاب افکار و تهییج روح و بیداری جامعه» اعلام کرد.
اما این هدف خوشایند دولت های وقت نبود.
در نتیجه «شفق سرخ» بارها به سبب چاپ مقالات تندش دچار توقیف شد.
در کابینه قوام السلطنه یکبار هم تمام روزنامه ها توقیف شدند که «شفق سرخ» هم یکی از آنها بود.
دشتی که در سال 1301 پس از شلاق خوردن مدیر روزنامه ستاره ایران از سردار سپه انتقاد کرده بود، کم کم به او نزدیک شد.
در ماجرای انقراض قاجاریه و تغییر سلطنت هم دشتی و هم «شفق سرخ» نقش مؤثری داشتند.
از این تاریخ، دشتی به صورت یکی از محارم «رضاشاه» در آمد که در سفر و حضر با او بود.
دشتی در دوره پنجم مجلس شورای ملی به دستور سردار سپه از ساوه و زرند انتخاب شد.
اما مدرس با اعتبارنامه دشتی مخالفت کرد سپس رضاخان دشتی را در دوره های ششم، هفتم، هشتم و نهم از بوشهر به مجلس فرستاد.
امّا بعدا چون نسبت به او بدبین شده بود، جلوی انتخاب او را در دوره های دهم و یازدهم گرفت.
با آنکه دشتی بعد از شهریور 20 به جبهه گیری علیه رضاشاه به شهرت رسید ولی همه راههایی را که به دربار منتهی می شد بست.
او در عین حال که به شدت به شاه سابق حمله می کرد، جسته گریخته از بعضی کارهای او تعریف می کرد.
به این جهت بعد از مدتی جبهه خود را عوض کرد و به شاه جدید نزدیک شد.
فاصله ای که علی (دشتی) عمامه به سر و عبا به دوشِ ریشو از سناتور علی دشتی، شیک پوشی که لباس آخرین مد می پوشید، کراوات سولکا می زد و روی کفشهایش «گتر» می بست جدا می کرد، خیلی سریع طی شد.
او از نظر فکری هم همین قدر زود تغییر کرد.
او که در آغاز یک روزنامه نویس مذهبی بود، بعدها روحانیون به دفعات درباره مقالات «شفق سرخ» از او شکایت کردند، بطوری که حتی در دوره رضا شاه هم با همه تجدد نمایی که داشت، چند بار ناچار شدند دستور توقیف «شفق سرخ» را به سبب مقالات ضد مذهبی صادر کنند و در نهایت کتاب 23 سال را نوشت و در آن به پیامبر توهین کرد.
پس از انقلاب وی دستگیر و زندانی گردید و به جهت کهولت سن و بیماری آزاد شد و نهایتا در سال 1360 در سن 87 سالگی درگذشت و در امامزاده عبداللّه به خاک سپرده شد.
ر.ک: «شبه خاطره» نوشته دکتر علی بهزادی.
اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.

منبع:

کتاب زنان دربار به روایت اسناد ساواک - فرح پهلوی - جلد دوم صفحه 170

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.