صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مستخرجه

مستخرجه


متن سند:

مستخرجه از نامه شماره ۱۳۷- ۲۱/۱/۴۶
مستخرجه
۱- آقای شاپور زندنیا۱ عضو شرکت نفت و مأمور خدمت در اوپک (وین) پس از تماس‌های مکرر با سپهبد بازنشسته بختیار وسیله تلفن ۸۶۷۴۰۴ که متعلق به بختیار می‌باشد قصد دارند مقداری مواد تخریبی تهیه نموده و به آلمان بفرستند. قصد آنها ایجاد خرابکاری و سوء قصد در مدت مسافرت رسمی شاهنشاه آریامهر به آلمان می‌باشد. احتمالاً در همین ایام سفیر مصر در یکی از کشورهای اطریش فرانسه و یا سوئیس با سپهبد بختیار ملاقات نموده ولی این احتمال تایید نشده است.
در این جریان و در تهیه مواد اولیه و فرمول شیمیائی آن عده‌ای از ایرانیان مقیم اروپا با شاپور زندنیا و سپهبد بختیار همکاری داشته‌اند. ضمناً شاپور زندنیا طی پیام تلفنی به سپهبد بازنشسته بختیار اعلام نمود بسته‌ها حاضر است.
به موجب اطلاع واصله دیگر در ۲۸/۱/۴۶ خسرو قشقائی از شخصی آلمانی بنام Hans. w Brosehi که همسایه او بوده تقاضای دویست قبضه اسلحه کمری در مقابل پرداخت وجه قابل توجهی می‌نماید شغل آلمانی مزبور معاملات املاک و ضمناً شکارچی و دارای اسلحه هم بوده است.
به موجب تلگراف ۲۰۹- ۲۹/۱/۴۶ و نامه شماره ۸/۲/۴۶-۳۲۷ نمایندگی آلمان.
۱- شاپور زندنیا در سپتامبر یا اکتبر ۶۶ درصدد انتخاب فردی بوده است که چمدانی را از شخصی در ژنو گرفته و به شخص دیگری در محل دیگر تحویل نماید محتویات آن اسلحه و وسیله سپهبد بختیار در ژنو تهیه شده است.
۲- در سال ۱۹۶۶ در حدود ۱۲ هزار مارک اسلحه خریده وسیله خسرو قشقائی به ایران فرستاده‌اند بعداً معلوم می‌شود بشخصی که باید در ایران تحویل دهند نرسیده و ممکن است بعوامل خودش داده باشد قشقائی‌ها و بختیار در مونیخ دارای انبار بوده که در آنجا مقداری اسلحه و مهمات دارند. مستخرجه از گزارش شماره ۳۰- ۷/۲/۴۶ نمایندگی آلمان.
١- ناصر قشقائی که گاهی در ژنو و زمانی در نیس زندگی می‌کند اواخر دسامبر ۱۹۶۶ اظهار داشته که روز ۱۸ دسامبر ۱۹۶۶ راننده‌ای مقداری (خفه کن صدا) که روی لوله اسلحه نصب می‌شود از طریق استانبول از آلمان به تهران حمل شده ناصر قشقائی در اینمورد با سپهبد مزبور که در آن موقع برای اسکی در Chalet frimar megeue تلفن شماره ۸۱۳ سکونت کرده مذاکره نموده است.
۲- خسرو قشقائی در اوایل فوریه ۱۹۶۷ به میلان رفته و در آن شهر قصد داشته است که اسلحه خریداری کند. به نظر نمایندگی آلمان گرچه مرتباً از مونیخ افرادی با اتومبیل به ترکیه و ایران رفته و قاچاق می‌کنند ولی به احتمال قوی شخصی بنام اسکوئی ساکن مونیخ که از یک طرف با خسرو قشقائی ارتباط نزدیک دارد و از طرف دیگر مرتباً خودش و یا به وسیله عوامل خود اتومبیل می‌فرستد ممکن است مرتباً بنفع آنان وسائلی را به ایران آورده باشد اخیراً هم در حدود یک ماه قبل چهار اتومبیل از طریق شوروی به ایران فرستاده است در صورت کنترل بیشتر ممکن است اطلاعات بیشتری به دست آید. مستخرجه از ضمیمه نامه شماره ۳۰۵- ۷/۲/۴۶ نمایندگی آلمان.
۱- خسرو قشقائی در هفته آخر مارس در نیس بوده و همان وقت هم سپهبد بختیار در نیس بوده است. ضمناً یک نفر سرهنگ که در حدود ده روز قبل از ایران آمده بوده در جلسه‌ای با حضور سپهبد بختیار و خسرو قشقائی شرکت داشته است. سرهنگ مزبور به قشقائی‌ها اظهار داشته چرا عملیاتی در جنوب بر علیه دولت شروع نمی‌کند حالا موقع خوب و مناسب است این مطالب در حضور سرهنگ حقیقی عنوان شده است.
۲- در ملاقات دیگری که فقط سپهبد بختیار و قشقائی‌ها بوده‌اند بختیار به قشقائی‌ها گفته است بایستی حتماً ما هم عملیاتی در جنوب ایران شروع کنیم من هم شخصاً با شما به ایران می‌آیم ناصر قشقائی اظهار کرده است که این کار عملی نیست و اقدامی نمی‌شود کرد ولی بختیار گفته است هیچ اشکالی ندارد موقع کاملاً مناسب است ما باید فوراً به ایران برویم از اتومبیل‌هایمان قبلاً پیاده شده اتومبیل‌ها خالی از مرز می‌گذرند ما شده پیاده از بیراهه وارد شده بعداً دو مرتبه سوار اتومبیل‌ها می‌شویم باید به محض ورود چند ضربت محکم و سرو صدادار به مأمورین دولت بزنیم که تمام مردم از ورود ما مطلع شوند. خسرو قشقائی اظهار داشته با چه قدرتی می‌خواهید به مأمورین دولت ضربت محکم بزنید خانم بختیار گفته است هر وقت ایشان پولش تمام می‌شود و قدری پول دیر می‌رسد فوری به حال انقلاب و ضربت زدن می‌افتند.
خسرو اظهار تمایل به حرکت با او می‌نماید و سپهبد بازنشسته بختیار می‌گوید حالا هوا خوب نیست و برای نرفتن اشکالاتی می‌تراشد.
خسرو قشقائی هیچوقت برای دیدار برادرش ناصر قشقائی نمی‌رفت ولی چندی است که به عنوان دیدار برادرش به جنوب فرانسه مسافرت نموده و با بختیار چندین جلسه ملاقات می‌نماید سابقا خسرو قشقائی اظهار می‌داشته که دوستی با سپهبد بختیار اسباب زحمت فامیل قشقائی است.
سرهنگ حقیقی در نظر دارد در جنوب فرانسه خانه خریده و به طور دائم در آنجا اقامت نماید.
مستخرجه از نامه شماره ۳۵۰- ۱۲/۲/۴۶ نمایندگی آلمان
ناصر قشقائی اظهار داشته که خسرو در اواسط مارس در ایتالیا موقع خرید اسلحه از شخصی بنام شانلی Sehanly بدواً دچار مشکلاتی برای دریافت پروانه صدور شده در جریان خرید اسلحه از شخصی بنام بیگلری و از شخص دیگری که از اهالی ترکیه بوده نام برده شده است. (توضیح بیگلری منظور ایرج بیگلری ایرانی مقیم اروپاست پرونده کلاسه ب ی/۴۴۴ که اخیراً به ایران وارد و مجدداً مسافرت نموده است).

توضیح - به موجب اقدامات انجام شده عملیات و اقدامات نامبردگان بالا در مورد تهیه بمب و مواد منجره تهیه مقدمات سوء قصد کشف و عاملین آنان شناخته می‌شوند فقط چند بسته حاوی مواد محترقه به آدرس چند نفر ارسال می‌گردد که با اعلام پلیس آلمان در رادیو و تلویزیون در مورد بازنکردن آنها بسته‌ها بی‌اثر می‌گردد.
مستخرجه از تلگرافات شماره ۲۶۲- ۲۳/۲/۴۶ و ۶۵۸- ۳۰/۲/۴۶ نمایندگی آلمان.
در نتیجه باز کردن منزل خسرو قشقائی و کشف اسلحه و فشنگ نامبرده بازداشت و پس از ۸ ساعت آزاد و به وی اخطار می‌گردد قبل از مسافرت رسمی شاهنشاه تا انتهای آن از آلمان خارج شود با اینکه پناهندگی او قبول شده باید پاس آلمانی برای خارجیان دریافت نماید فعلاً از دادن پاس خودداری شده است.

توضیحات سند:

۱- امیر شاپور زندنیا فرزند جلال متولد ۱۳۰۶ در شهرستان کرمانشاه و کارمند شرکت ملی نفت ایران. وی در سال ۱۳۳۱ در حالی که از اعضاء مؤثر حزب سومکا بوده به سفارت مجارستان حمله و خساراتی به بار آورد که متعاقب آن دستگیر و به ۴ ماه زندان محکوم می‌گردد. در سال ۱۳۳۲ به اتهام اقدام علیه سلطنت بازداشت و در مرحله تجدید نظر از اتهام منتسبه برائت حاصل می‌کند. در سال ۳۳ با اجازه تیمور بختیار تصمیم به تشکیل حزب ناسیونالیست گرفته که بعد از به ثبت رساندن منصرف می‌شود. وی در زمانی که نماینده شرکت ملی نفت در اطریش بود به علت تماس و ارتباط با تیمور و انجام تحرکاتی از طرف ساواک احضار شد لیکن از مراجعت به ایران خودداری کرده و به انگلستان متواری می‌شود در سال ۱۳۴۷ به اتفاق بختیار به اتهام محل اسلحه غیر مجاز در بیروت دستگیر و زندانی می‌شود در زندان آمادگی خود را جهت بازگشت به ایران اعلام نموده و در نتیجه با همکاری نمایندگی ساواک در لبنان به ایران اعزام و بلافاصله بازداشت شد. در جریان تحقیقات معموله ضمن در اختیار گذاشتن اطلاعات خود و اظهار ندامت، به علت همکاری خوبش با ساواک پس از مدتی از زندان آزاد شد. وی پس از آزادی همکاری خود با ساواک را ادامه داد و سرانجام در سال ۱۳۷۶ به علت ایست قلبی از دنیا رفت. (اسناد ساواک، پرونده‌های انفرادی)

منبع:

کتاب سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک، جلد اول، اولین رئیس ساواک صفحه 240


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.