صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازتاب جنایات از یک طرف و رشادت و پایمردى مردم در اطراف و اکناف ایران از طرف دیگر، در رسانه‌هاى خارجى، بسیار بود.

بازتاب جنایات از یک طرف و رشادت و پایمردى مردم در اطراف و اکناف ایران از طرف دیگر، در رسانه‌هاى خارجى، بسیار بود.


متن سند:

بازتاب جنایات از یک طرف و رشادت و پایمردى مردم در اطراف و اکناف ایران از طرف دیگر، در رسانه‌هاى خارجى، بسیار بود.
روزنامه لیبراسیون چاپ فرانسه در شماره 1428 خود، مقاله‌اى با عنوان «اعتصاب امروز تهران» چاپ کرد که در آن به تظاهرات عظیم مردم در روزهاى 13 و 16 شهریور 1357، اشاره شده بود. گزیده‌اى از عبارات این مقاله چنین است:
1ـ سه شنبه شب هنوز هر کس در مورد واقعه دوشنبه صحبت مى‌کند. گفته مى‌شود که شاه در مقابل ژنرالهایش گریه کرده است و اردشیر زاهدى سفیر ایران در آمریکا نیز (از شدت تا راحتى) مانند دیوانگان شده بود.
2ـ روستائیان اطراف تهران براى اولین بار در تظاهرات شرکت کردند.
3ـ عده زیادى از شهود فرود آمدن سه هواپیماى اسرائیل پر از سرباز اسرائیلى را در یکى از فرودگاه‌هاى نظامى تهران تایید کردند.
4ـ تعداد زیادى از افراد اطمینان مى‌دهند که (دیگر تمام شد شاه نمى‌تواند روى ارتشش براى دفاع از خود حساب کند..) به طور خلاصه ارتش حاضر است رد کنار مردم قرار گیرد.
این گزیده مقاله، در انتهاى شعرى با عنوان «زبان حال شاه» درج شده که محمدرضا پهلوى را به باد سُخره گرفته است.
در ذیل این اعلامیه نوشته شده: «تکثیر از گروه فلاح» و در بالاى آن تقاضا شده که در تکثیر آن بکوشید.


شاه بگفتا که هیاهو بپاست
تظاهراتى است که بر ضدماست
ریشه شورش زمن بى‌حیاست
کار من بزدل همیشه خطاست
پاى من بى‌سروپا در هواست
گرچه ستمکارى من نابجاست
پایه کاخم بر سر بینواست
در پى من آه و فغان برملاست
دشمن من خالق عرض و سماست
یاور من شوروى و آمریکاست
راه من از راه خمینى جداست
چونکه خمینى است که روح خداست
راحت من کشتن خلق خداست
لذت من خوردن خون شماست
جان شما در نظرم بى‌بهاست
خون شما سلطنتم را فداست
هر چه ز اندوه نصیب شماست
نتیجه نفت‌فروشى ماست
بردگى ملت ایران ز ماست
هستى ما ز هستى آمریکاست
کارتر غدّار مرا رهنماست
محال باشد که روم راه راست
غارت اموال شما کار ماست
دادن خون است که کار شماست
دزدى شاهانه سزاوار ماست
کوشش و محروم شدن از شماست
گلوله و کشتن پاکان ز ماست
نثار مال و گل و جان از شماست
مخالفم هر که بود در فناست
جاى مخالف به سردارهاست
مسلسلم بدست بى‌دینهاست
حافظ موجودیتم مزدورهاست
جنایاتم جنایت حجابهاست
خیانتم خیانت یزیدهاست
ز ظلم من ناله و غوغا بپاست
جهان پر از زمزمه ظلم ماست
طایفه‌ام به دست اربابهاست
شاهد ماموریتم روسیاست
باب من و مردن او یاد ماست
راه پدر راه من بى‌حیاست
گرچه مرا پسر بسى نارواست
دشمن مردم مسلمان بعدهاست
درود به آزادمردان مجاهدین
مرگ بر این سلطنت خائنین



منبع:

کتاب فریاد هنر صفحه 228

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.