صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : روحانیون

تاریخ سند: 4 تیر 1342


موضوع : روحانیون


متن سند:

شماره : 1113/ بخش 312 ظرف دو هفته گذشته وضع روحانیون بازداشتی در زندان موقت شهربانی کل به شرح زیر بوده است.
فلسفی واعظ بین سایر روحانیون مرتبا تحریک می کرده و می گفته که دولت قصد انتحار دارد و با بازداشت روحانیون و سایرین به حیثیت خود لطمه وارد می سازد.
پس از بازداشت شیخ باقر نهاوندی چون بلافاصله نامبرده را به عنوان معالجه درد پا به بهداری منتقل کرده اند بین سایر روحانیون بازداشتی این توهم بوجود آمده که مشارالیه آزاد شده و از جمله روحانیون مأمور همکاری با دستگاه می باشد و عموما نسبت به ایشان سوءظن پیدا کرده اند.
روحانیون ظرف مدت بازداشت مرتبا به حال ذکر و دعا بوده و با صدای بلند دشمنان اسلام را لعن و نفرین می کرده به طوری که از طرف سرگرد صوفی معاون زندان و سروان محرری به آنها...
داده شده از دادن شعار خودداری کنند.
فلسفی واعظ به روحانیون می گفته که نسبت به صدور قرار بازداشت خود اعتراض نکرده و آن را رویت کنند زیرا اعتراض موجب کندی کار و تعیین تکلیف خواهد شد.
در یکی از شب های جمعه روحانیون روضه حضرت موسی ابن جعفر (ع) را می خوانده اند و مأمورین زندان هم در این مراسم شرکت داشته اند.
رفتن سرهنگ مولوی به زندان و ملاقات با روحانیون بازداشتی بین آنها حُسن اثر داشته لیکن غالبا از تیمسار نصیری رئیس شهربانی کل اظهار تنفر و انزجار می کرده اند.
بین روحانیون آیت الله جزایری1 ـ خلخالی2 و استرآبادی3 کمتر وارد مباحث سایرین می شده و خیلی ساکت و آرام در گوشه ای از حیاط زندان می نشسته اند.
روحانیون عکسبرداری و انگشت نگاری را یک نوع توهین به خود تلقی می کرده اند.
فلسفی ضمن بحث روحانیون را ترغیب به حمایت از خمینی و شریعتمداری می کرده است.
چند نفر از روحانیون از فلسفی در مورد مبارزه علیه دین بهائی سئوالاتی کرده اند و نامبرده جواب داده شاه و عده همه گونه مساعدت را به وی داده بود لیکن معظم له را اغفال کرده اند و به قول معروف زیر قولش زده.
فلسفی در این باره از روحانیون درخواست کرده که هیچ گونه صحبتی در خارج نکنند.
روحانیون رضایت خود را منوط به سقوط دولت آقای علم اعلام می کرده و نظر به زمامداری دکتر امینی4 خوشبین بوده اند برنامه تفریحی روحانیون خواندن اشعار روزنامه فکاهی توفیق که چندی قبل تحت عنوان (عمت به قربانت) و راجع به گرانی هزینه زندگی است بوده و نسبت به ابطحی نژاد سوءظن داشته اند.

توضیحات سند:

1ـ سید عیسی جزایری فرزند مرحوم حاج سید جعفر در سال 1313 هجری قمری در خرم آباد متولّد گردید.
مقدمات اولیه علوم دینی را نزد پدر آموخت و تحصیلات تکمیلی را در اصفهان و اراک نزد آیات عظام درچه ای و حاج شیخ عبدالکریم حائری به پایان رسانید.
به گواهی اسناد ساواک : وی در تاریخ 26 /3 /42 تلگرافی برای حضرت امام ارسال و در پی مهاجرت علما به تهران برای آزادی ایشان به تهران سفر می کند.
در سال 1346 برای کمک به مسلمانان در جنگ اعراب و اسرائیل اقدام به جمع آوری کمک نموده و در موضوع قانون حمایت خانواده، طرف مشورت آیت الله میلانی واقع می شود.
در ماجرای کشتار شیعیان لبنان در سال 1356 با ارسال مبلغی به کمک آنان شتافته و از جمله کسانی بوده که برای امام وجوهات جمع آوری می کرد.
او در سفر فرح پهلوی به خرم آباد، در پاسخ دعوت مقامات شهر جهت استقبال، تمارض می کند و در فرودگاه حاضر نمی شود.
در ماجرای چاپ مقاله روزنامه اطلاعات مورخ 17 دی 1356 با نام جعلی احمد رشیدی مطلق، به اتفاق علمای خرم آباد نسبت به این موضوع اعتراض می کند و نامه ای خطاب به آیت الله مرعشی نجفی به قم ارسال می نماید.
او در مراسم 15 بهمن 1356 نیز شرکت نکرد.
مرحوم آیت الله جزایری در سال 1359 شمسی به رحمت حق پیوست و مسجد مدرسه علمیه ای به نام «امام خمینی» از خود به یادگار گذاشت.
(مشاهیر لُر تألیف ایرج کاظمی، صفحات 193ـ192) ر.ک : اسناد ساواک، پرونده های انفرادی.
2ـ محمد صادق خلخالی (صادقی گیوی) فرزند یداللّه در سال 1305 در گیوی از توابع خلخال در خانواده مذهبی دیده به جهان گشود.
تحصیلات آغازین خود را در زادگاهش شروع کرد.
پس از اخذ ششم ابتدایی جهت تحصیل علوم حوزوی به اردبیل رفت.
وی در مدرسه حاج ملاابراهیم مشغول تحصیلات دینی شد.
امثله تا صمدیه را در آنجا، به مدت یک سال خواند.
آن گاه به دستور پدرش، راهی حوزه علمیه قم شد و درس های حوزوی را از کتاب سیوطی آغاز کرده و مطول، مغنی، معالم، حاشیه و قوانین را تا آخر خواند.
او از همان زمان ورود، با شهید مصطفی خمینی آشنا و هم بحث شد.
بعد از تکمیل تحصیلات سطوح مقدماتی و عالی و فلسفه، به درس خارج پرداخت.
اساتید برجسته وی عبارتند از حجج اسلام و آیات عظام آقایان: عباسعلی نجف آبادی، شیخ علی پناه اشتهاردی، عبدالجواد اصفهانی، مجاهد تبریزی، حجت، بروجردی، علامه طباطبایی و امام خمینی (رحمه اللّه علیه).
وی می گوید : «به مدت 14 سال در درس امام خمینی شرکت جسته و اصول را دو دوره و نیم و فقه را از اول طهارت تا حدود و سپس مکاسب بیع را خواندم.
» فعالیت های سیاسی آقای خلخالی به دوران فدائیان اسلام باز می گردد.
وی در همان سال تبعید امام، مجددا به زندان افتاد.
بعد از آزادی، یک سال به انارک یزد، دو سال به رودبار تبعید شد.
او بعد از پایان سال های تبعید تا شهادت آقا مصطفی، در افشای جنایات حکومت پهلوی سهم به سزایی داشت، بارها از طرف حکومت شاه به شهرهای مختلفی به قرار زیر تبعید شد : چهار ماه به رفسنجان، دو ماه به لار فارس، چهار ماه به بانه و چهار ماه به بندر لنگه، پس از آن که امام به فرانسه هجرت کرد وی بیست روز در نوفل لوشاتو ماند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بنا به فرمان حضرت امام(ره) محاکمه سران طاغوت را به عهده گرفت و در مشاغل و سمت هایی چون : حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی (خوزستان)، سرپرست کمیته مبارزه با مواد مخدر، نماینده مردم قم در مجلس شورای اسلامی دوره اول و دوم، نماینده مردم استان تهران در مجلس خبرگان.
وی هم چنین کتاب هایی در ابواب مختلف فقه منتشر کرده اند و چندین اثر عرفانی و تاریخی هم به رشته تحریر درآورده اند.
یکی از جالب ترین آثار وی خاطرات اوست که ماجرای اعدام سران رژیم پهلوی را فاش کرده است.
آیت الله خلخالی در سال 1382 دارفانی را وداع گفت.
3ـ سید ضیاءالدین استرآبادی فرزند مرحوم حاج سید محمد در سال 1323 هجری قمری متولد شد.
پس از خواندن مقدمات و سطوح نزد پدر و آقا سید محمد وحید در تهران، به قم مشرف و در حوزه درس حضرات آیات شیخ حسن فاضل، سید محمد تقی خوانساری و شیخ عبدالکریم حائری حاضر گردید.
وی بعدها از آیات عظام حائری، اصفهانی، خوانساری، حکیم و دیگران اجازه اجتهاد گرفت.
پس از فوت آیت الله حائری مشغول تدریس متون فقه و اصول شد تا این که در سال 1365 قمری بعد از فوت پدر به تهران آمد و به جای ایشان در مسجد جمعه به اقامه جماعت پرداخت و مدیریت مدرسه علمیه محمدیه را نیز به دست گرفت.
وی صاحب آثاری از جمله تقریرات مباحثات فقه و اصول استدلالی اساتید قم، رساله العقائد الامامیه، رساله ای در خمس، رساله ای در زکات، رساله ای در صلوه اللیل و رساله ای در تجرد بقاء روح می باشد.
ر.ک: محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج 4، ص 373.
4ـ دکتر علی امینی مجدی فرزند محسن خان امین الملک در سال 1284 شمسی در تهران متولد شد.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه رشدیه و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون به پایان رساند.
در سال 1305 برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در سال 1310 دکترای اقتصاد از دانشگاه پاریس دریافت نمود.
پس از بازگشت به ایران، در دادگستری مشغول کار شد.
او از سرشناس ترین چهره های تاریخ سلطنت پهلوی است که با سقوط دولت دیکتاتوری رضاخان، در سال 1321 به معاونت احمد قوام، نخست وزیر وقت رسید.
وی که مورد توجه خاص دیپلماسی آمریکا قرار داشت، در سال 1325، ریاست بانک صنعتی را عهده دار شد.
امینی در سال 1326 در مجلس پانزدهم، نماینده تهران و در 1329 در کابینه حسنعلی منصور وزیر اقتصاد گردید.
در سال 1330 در کابینه اول مصدق مجددا در رأس وزارتخانه فوق قرار گرفت.
او این سمت را پس از کودتای 28 مرداد 1332، در دولت سپهبد فضل اللّه زاهدی نیز حفظ کرد.
در این سمت، وی وظیفه داشت اهداف اقتصادی کودتا را تحقق بخشد و منافع شرکت های بزرگ نفتی غرب را تأمین کند.
در 29 شهریور 1333، قرارداد کنسرسیوم را در جو رعب آمیزی که فرماندار نظامی تهران، تیمور بختیار به وجود آورده بود، منعقد ساخت و علی رغم مخالفت نیروهای اصیل ضداستعماری به رهبری آیت الله کاشانی، آن را در آبان همان سال، به تصویب مجلس رساند.
امینی، در کابینه حسین علا نیز که پس از برکناری فضل اللّه زاهدی، قدرت را در فروردین 1334 به دست گرفت ـ سمت وزارت دارایی را حفظ کرد.
وی در دی ماه همین سال به دلیل اعتمادی که آمریکا به او داشت، سفیر ایران در واشنگتن شد و تا پایان اسفند 1336، این سمت را عهده دار بود.
در طول این مدت شاه به او بدبین شده بود و وی را از سوی آمریکائیها جانشین خود می دانست.
در سال 1337 به تهران احضار شد و در 17 اردیبهشت 1340 تحت فشار آمریکاییها به نخست وزیری رسید و مدت 14 ماه یعنی تا 27 تیر سال بعد در این سمت باقی ماند و سپس جای خود را به اسداللّه علم داد.
حوادث مهم دوران نخست وزیری امینی عبارت بودند از وارد کردن چند شخصیت چپ و جنجالی در کابینه اش، بازداشت چندین تن از سران رژیم سابق که به قساوت و بیرحمی مشهور بودند نظیر علوی مقدم، کیا و ضرغام، اصلاحات ارضی که به توصیه جان کندی رئیس جمهوری دموکرات آمریکا انجام گرفت و برکناری تیمور بختیار از ریاست ساواک و فرار او به اروپا.
او از زمان کناره گیری تا پایان حکومت جانسون دموکرات و به قدرت رسیدن نیکسون جمهوریخواه در آمریکا (1350) ـ که موجب بسط اقتدار شاه گردید ـ همواره تحت نظر ساواک بود.
اما در 1355 با پیروزی دموکرات ها وی مجددا وارد تهران شد و به گفته حسین فردوست در ماههای اوج گیری انقلاب اسلامی به مشاور دائمی محمدرضا بدل گردید.
در سال 1357 با شکل گیری انقلاب اسلامی، راهی فرانسه گردید.
بعد از ماجرای گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا، او با آمریکائیها تماس برقرار کرد و «جبهه نجات ایران» را با پشتیبانی آمریکا بنیان نهاد، ولی پس از مدتی این جبهه تعطیل شد.
امینی که از اعضای فعال فراماسونری در ایران بود، در 21 آذر 1371، در سن 87 سالگی در پاریس درگذشت.
ر.ک : احمد ساجدی، مشاهیر سیاسی قرن بیستم، ص 54 برگرفته از: دکتر علی امینی به روایت اسناد ساواک، 2 جلد، تهران، 1379 ناصر نجمی، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضا شاهی، چاپ 1373، ص 84 جعفر مهدی نیا، زندگی سیاسی علی امینی، صص 15ـ16

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 9 صفحه 154

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.