صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

همدان

همدان


متن سند:

توسط حضرت آیت الله آقای آخوند ملاعلی دامت برکاته خدمت حضرت حجت الاسلام آقای اشراقی دامت برکاته به اندرون برسانند نجف ث 28 تیر دختر عزیز محترمم! کاغذی که با خواهرها نوشته بودید، رسید.
یک دنیا خوشوقت و مسرور گشتم.
اول از سلامتی وجود نازنین خودت و بستگان محترمت و نور چشمان عزیزم، دوم از اینکه خواهرها یاد کردند تو را و دور هم جمع هستید و چند روزی خوش می‌گذرانید.
ماها همگی بحمدالله سلامت و راحت می باشیم؛ گرچه هوای اینجا خیلی گرم است؛ درجه هوا معمولی 8 یا 47 است، ولی حیاط ما مسقف به چادر و پنکه از سرداب هم هوا می گیرد.
درجه حیاط 4 یا 33 است و زیرزمین 8 یا 27 است.
فقط شب ها از گرما ناراحت می شویم، آن هم می رویم توی زیرزمین.
رفت و آمد مختصری هم هست برای رفع دلتنگی، بیشتر روزها با ملیحه خانم هستیم و بعضی مجالس، بدری خانم را می بینیم.
جای خانم خالی است.
سلام مخصوص خدمتشان برسانید.
خدمت حضرت آقای اشراقی سلام و ارادت دارم.
هر کدام از خانم ها آنجا بودند، سلام برسانید.
عزیزم! ننوشته بودی قبائی که آقای صانعی آورده بود، به شما رسیده یا خیر؛ قابل ندارد.
بنویسید.
آقا جانت به شما و آقای اشراقی سلام می رسانند، داداش، معصومه خانم عرض سلام می‌رسانند.
نورچشمان عزیزم نفیسه و زهرا قشنگ و نعیمه را قربان می‌روم.
دلم برایشان خیلی تنگ شده، آرزوئی جز دیدارشان ندارم.
نمی دانم کلفت داری یا نه؛ سکینه سلطان، محمدحسین عرض سلام می‌رسانند.
سلامتی تو را طالبیم.
دو کاغذ به توسط پست دادم جواب نداده، گویا نرسیده.
این مسافر می‌برد قم؛ به فریده نوشتم به پست بیاندازد، شاید برسد.
قربانت مادر.
صدیقه عزیزم! دیگر قم نروید، مهیا بشوید بیائید زمستانی اینجا، زیارت سیری بکنید و برای تابستان آینده بروید و ما را هم از این فراق جان سوز نجات دهید.
قربانت مادر.

منبع:

کتاب آیت‌الله شیخ شهاب‌الدین اشراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 151

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.