صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع‌: جلسه منزل سپهبد کیا

تاریخ سند: 20 دی 1341


موضوع‌: جلسه منزل سپهبد کیا


متن سند:

شماره‌: 3996/ 312 تاریخ‌: 20 /10 /1341
موضوع‌: جلسه منزل سپهبد کیا

بعد از ظهر روز چهارشنبه 9 /10 /41 در جلسه هفتگی منزل تیمسار سپهبد کیا عده‌ای در حدود 25 نفر از جمله سرلشگر طائرپور معاون سابق اداره دوم ستاد کل . نصیرپور از کارمندان عالی‌رتبه وزارت دارایی . جهانشاهی افسر بازنشسته و رائین1 کارمند وزارت پست و تلگراف و مخبر روزنامه . هرمزی خبرنگار روزنامه . سرمست عضو بنگاه برق . قدسی دادیار منتظر خدمت دادسرای تهران . درودیان . ابراهیمی کارگر سابق چیت‌‌سازی تهران و اویسی شرکت کرده‌اند.
در این جلسه در حالی که سپهبد کیا با مهندس ساختمان خود راجع به امور ساختمانی در راهرو مشغول صحبت بود، بین چند نفر از حضار راجع به نطق روز گذشته اعلیحضرت همایون شاهنشاه (کنگره کشاورزی)2 مذاکره به عمل آمد و رائین گفت شاه کمونیست شده‌اند و همان حرفهایی که تا به حال اگر مردم می‌زدند زندانی می‌شدند، امروز شاهنشاه خودشان می‌زنند. جهانشاهی که افسر بازنشسته است، به پیشگاه مبارک شاهانه اسائه ادب کرده و گفت برخلاف رضاشاه که مرد ثابت و نابغه[ای] بود، شاه فعلی با تزویر و ... مملکت‌داری می‌کند و نطق امروز شاه را که از رادیو می‌شنیدم، به شدت عصبانی شدم. شاه با هر دسته و طبقه بنا به مقتضیات خود دم از دوستی می‌زند، ولی به هیچ طبقه و صنفی علاقه ندارند. اویسی با عصبانیت در جواب جهانشاهی اظهار داشت، گناه شاهنشاه فقط این است که منافع بیش از 19 ملیون مردم ایران را فدای چند نفر امثال او نمی‌فرمایند و شاهنشاه چون علاقمند به اصلاحات اساسی هستند، طبعاً یک عده معدود و انگشت‌شمار ناراضی می‌گردند؛ ولی اکثریت نزدیک به اتفاق ملت ایران خواستار اجراء منویات شاهنشاه می‌باشند. جهانشاهی از بازنشسته شدن عده زیادی افسران انتقاد کرد و گفت این کشور و ارتش، احتیاج به افراد کارآزموده و باتجربه دارد. راجع به انجام رفراندوم که شاهنشاه در فرمایشات دیروز خودشان اشاره فرمودند، بحث شد. نصیرپور و دو نفر دیگر گفتند کشوری که دارای قانون اساسی است، احتیاج به رفراندوم ندارد و اصولاً اگر رفراندوم در کشور معمول شود، با تجربه تلخی که از رفراندوم دکتر مصدق به ‌دست ‌آمده، عمل رفراندوم برای مملکت خطرناک است و هر دولت و هر سیاستی که هر موقع به روی کار باشد، ممکن است اقدام به رفراندوم کند و لطمه به استقلال کشور بزند. راجع به اصلاحات ارضی صحبت شد. یکی از حضار که از اهل رضائیه و مقیم تهران است و اکنون بازنشسته است، اظهار داشت‌: قانون اصلاحات ارضی کمال ضرورت را داشت، ولی بعضی از مأمورین اصلاحات ارضی قادر به درک مقاصد شاهنشاه و سیاست دولت نمی‌باشند و عده‌[ای] از آنها افراد ناصالح و مغرض هستند و در دهات و شهرستانها روش افراطی پیش گرفته‌اند.
نامبرده شخصی به نام (صابونچی)، مأمور اصلاحات ارضی رضائیه را مثال زد و گفت پدر مهندس صابونچی از افرادی است که در جریان وقایع آذربایجان، هنگامی که تیمسار سرلشگر همایونی فرمانده لشگر رضائیه بود، به اعدام محکوم و اعدام گردید. اکنون فرزند همان شخص ناپاک که اعدام شده، رئیس اصلاحات ارضی رضائیه شده و برای گرفتن انتقام از دستگاه و رژیم فعلی، بی‌جهت ایجاد نارضایتی می‌نماید و خرده‌مالکینی3 را هم تحت فشار قرار داده است؛ ولی به هر حال اجراء این قانون کمال ضرورت را دارد و این اشتباهات هم پس از مدتی از بین خواهد رفت. مشارالیه افزود در منطقه رضائیه 1200 قریه وجود دارد که بیست و هفت هزار خرده4 مالک دارد و اصولاً نحوه تقسیم فعلی صلاح نیست و سپس به تعدی رعایا نسبت به خرده5 مالکین اشاره کرده و اظهار داشت که هیچ خرده6 مالکی قادر به دریافت سهمیه مالکانه از رعایای خود نمی‌باشد و شهر خوی ابتدا چند نفر مالکین از قبیل بزرگ ابراهیمی جلسه تشکیل می‌دادند که مانع اجراء قانون اصلاحات ارضی شوند، ولی پس از آنکه مأیوس شدند، جلسات آنها جنبه تفریح و مسخره را پیدا کرد و گفتند از این ‌پس اتحادیه تشکیل دهیم و با کمک سایر مالکین، یک شرکت تشکیل دهیم و از کشورهای اروپائی (خانم وارد کنیم).
سرلشگر طائرپور اظهار داشت در منطقه فارس، واقعاً اجراء قانون اصلاحات ارضی کمال ضرورت را داشت؛ زیرا مالکین بزرگ مانند ضرغامی به معنی واقعی دهقانان خودشان را در اسارت و بردگی نگاه داشته‌اند و ضرغامی بیش از 160 پارچه ده دارد و سپهبد کیا گفت این اشخاص، این دهات را از طریق فروش اجناس قاچاق و از راه نامشروع به دست آورده‌اند.
آنگاه صحبت به قتل مهندس ملک‌عابدی، مأمور اصلاحات ارضی فیروزآباد شیراز کشید. رائین گفت کشتن ملک عابدی به هیچوجه با اجراء قانون اصلاحات ارضی و تحریک مالکین فارس بستگی نداشته و دولت از قتل نامبرده حداکثر بهره‌برداری را کرد. من چون نسبت فامیلی و خویشاوندی با مهندس همت، که به اتفاق مهندس ملک عابدی عازم فیروزآباد بودند و جریان قتل را از نزدیک دیده، دارم.
برای من تعریف کرد و گفت هنگامی که[با] اتومبیل جیپ به اتفاق مهندس ملک‌آبادی عازم فیروزآباد بودیم، از چند متری متوجه شدیم که یک اتومبیل در وسط جاده متوقف است و تصور کردیم اتومبیل مذکور خراب شده است؛ ولی موقعی که به این اتومبیل نزدیک شدیم، مشاهده شد یکی از سرنشین‌های اتومبیل فوق مسلح است و به محض توقف اتومبیل حامل ما، سرنشین اتومبیل مورد بحث جلو ماشین ما را گرفت و چون مهندس ملک‌عابدی مقاومت کرد و به زد و خورد پرداخت، با شلیک یک گلوله او را کشتند و من درحالی‌که مضروب شده بودم، خود را بیهوش جلوه دادم و پس از یک ساعت دیگر که مهاجمین فرار کردند، از زمین بلند شده و دستهای راننده اتومبیل خودمان را که بسته بودند، باز کردم. بنابراین قاتل ملک‌عابدی از سارقین و راهزنان معمولی منطقه فیروزآباد بودند و به هیچوجه جنبه تحریک مالکین و غیره را نداشت و اصولاً از اینکه مقتول (ملک‌عابدی)، مأمور اجراء اصلاحات ارضی است، اطلاعی نداشتند. رائین اضافه کرد که طبق اظهارات شخص مهندس همت، از جمله کسانی که بی‌گناه دستگیر شده، کدخدای یکی از دهات نزدیک به محل قتل می‌باشد. در حالی که در حدود یک ساعت قبل از این پیشامد، من و مهندس ملک‌عابدی نهار یا شام را مهمان همان کدخدا بودیم و غذا و ویسکی و سایر مشروبات در منزل او صرف نمودیم و از وی خداحافظی کردیم و به سمت فیروزآباد حرکت نمودیم که در بین راه این پیشامد رخ داد و اصولاً کدخدای مزبور از دوستان نزدیک من و ملک‌آبادی بود که پس از قتل دستگیر و تحت تعقیب قرار گرفته و از زندان شیراز یک نامه خصوصی برای من نوشته و گله کرده است که شما بی‌عاطفه به منزل من آمدید و بهترین پذیرایی را با غذا و ویسکی از شما کردم و سپس من را متهم به قتل مهندس ملک‌عابدی نمودید. بنابراین قاتل ملک‌آبادی به هیچوجه تا به حال شناخته نشده و دستگیر نشده و تمام افرادی را که تاکنون به اتهام قتل وی گرفته‌اند، همگی بی‌گناه و بی‌اطلاع از قتل مشارالیه می‌باشند. رائین افزود در عین حال باید گفت که از مدتها پیش مالکین فارس هم‌قسم شده بودند که علیه اجراء قانون اصلاحات ارضی مبارزه کنند و حتی ضرغامی علناً فحاشی به دستگاه می‌کرد، ولی هیچ کدام از آنها محرک و مطلع نسبت به قتل ملک‌عابدی نبودند. جلسه ساعت 15 /7 خاتمه یافت.
آنچه مربوط به افسران بازنشسته است به ضداطلاعات بنویسید. 20 /10
بخش 314 پس از اقدام به اداره سوم فرستاده شود. 23 /10

توضیحات سند:

_________
1. اسماعیل رائین، فرزند غلامحسین، مورخ، روزنامه‌نگار و محقق معاصر، در سال 1298 ش در بوشهر متولد شد. پدرش از خدمه‌ی پلیس جنوب و برادرش «پرویز» رئیس خبرگزارى آسوشیتدپرس بود. رائین پس از تحصیلات، در سال 1314 به عنوان تلگرافچى در وزارت پست و تلگراف استخدام شد و در جریان وقایع آذربایجان، تلگراف‌هاى واصله از این استان را در نشریات کیهان، تهران مصور و آتش به چاپ می‌رساند و از این طریق به مطبوعات راه یافت. او سپس به همکارى با روزنامه‌ی اطلاعات پرداخت و در سال 1329، به علت نشر خبرى علیه رزم‌آرا به دستور او، از مؤسّسه‌ی فوق برکنار شد و به فعالیّت در مجله‌ی تهران مصور و روشنفکر ادامه داد.
رائین پیش از کودتاى 28 مرداد 1332، از طرف حزب توده به عنوان خبرنگار فستیوال جهانى جوانان به بخارست اعزام شد و پس از بازگشت، به علت وقوع کودتا، در بندر انزلى دستگیر و به تهران اعزام و پس از چند روز آزاد شد. او در یک مکالمه‌ی تلفنى با على حافظى مدیر روزنامه‌ی دنیاى جدید مى‌گوید: «به خواهش والاحضرت اشرف پهلوى، زندگى خود را به باد داده و زحمت کشیدم و وقتى که خرشان از پل گذشت، دیگر مرا نشناختند». او در این مکالمه، نصرت‌الله‌ معینیان، رئیس جدیدالانتصاب دفتر مخصوص شاهنشاهى را به علت ... «سرسپردگى به آمریکا» و خدمتگزارى به یاتسوویچ ـ رئیس سیا ـ در آمریکا مورد حمله‌ی شدید قرار مى‌دهد. اسماعیل رائین، از بدو تأسیس ساواک با آن همکارى داشت و یکى از سوژه‌هاى فعالیت و نفوذ در سفارت شوروى و وابستگان ایرانى آن، در پوشش پژوهش در تاریخ حزب کمونیست ایران بود. در سال 1344 به همراه 5 روزنامه‌نگار دیگر ایرانى به اسرائیل مسافرت کرد و طى آن ملاقات‌هایى با سران آن رژیم به عمل آورد.
ساواک براى کارهاى تحقیقاتى، تمامى امکانات را در اختیار وى قرار داد و حتى دفترى در خیابان روزولت، برایش تدارک دید. آشنایى رائین با شاپور جى ـ ریپورتر ـ مسلم است. او با برادران آدمیت روابط حسنه داشت. کتاب 3 جلدى «فراموشخانه و فراماسونرى در ایران» با همکارى فعال وی و ساواک تهیه و منتشر شد و ساواک براى تدوین آن، اسناد دسته‌بندى شده و منظم خود را در اختیار رائین قرار داد. وى پس از آن با ماسون‌ها، مورخان و روزنامه‌نگاران ارتباط وسیعى برقرار می‌کرد که ماحصل آن را براى ساواک ارسال مى‌داشت. رائین رابطه‌ی خوبى با امیراسداللّه‌ علم، وزیر دربار داشت و حتى در نوشته‌هاى خود، او را مى‌ستود. نوشته‌هاى وى را مى‌توان بخشى از تاریخ ماسونى و حذف چهره‌هاى خاص دانست ... مسلما زندگى عجیب و پرماجراى اسماعیل رائین نیاز به تحلیل دارد. وی در سال 1358 در درگیرى با مدیر مؤسسه‌ی امیرکبیر در تهران دچار سکته شد و درگذشت.
فصلنامه‌ مطالعات سیاسى، مؤسسه‌ی مطالعات و پژوهش‌هاى سیاسى، شماره‌ی 1، تهران، ص 64 ؛ فراماسونرى در ایران، 2 جلد، مؤسسه تحقیقات و پژوهش‌هاى سیاسى، تهران، 1380.
2. در تاریخ 19 /10 /1341ش، کنگره‌ای به نام دهقانان با شرکت 3500 نفر نمایندگان شرکت‌ها و اتحادیه‌های تعاونی و روستائی که همگی با هزینه وزارت کشاورزی به تهران آمده بودند، تشکیل شد. شاه در این کنگره، ریاست افتخاری آن را عهده دار بود و طی نطقی مواد ششگانه زیر را به نام اصلاحات اجتماعی به تصویب ملی به رفراندوم گذاشت‌:
1 . الغای رژیم ارباب و رعیتی یا تصویب اصلاحات ارضی ایران ... 2 . تصویب لایحه قانون ملی کردن جنگل‌ها ... 3 . تصویب لایحه فروش سهام کارخانجات دولتی... تصویب لایحه سهیم‌کردن کارگران در سود منافع... 5 . لایحه اصلاحی قانون انتخابات... 6 . لایحه ایجاد سپاه دانش...
در جریان این حرکت جدید رژیم شاهنشاهی، امام خمینی(ره)، در دیداری که با مرحوم آیت‌الله کمالوند(ره) و برخی از علمای قم داشت، خطاب به آنان گفت‌:
«آقایان توجه داشته باشند که با وضعى که پیش آمده، آینده تاریک، و مسئولیت ما سنگین و دشوار مى‌باشد. حوادثى که اکنون در جریان است، اساس اسلام را به خطر نابودى تهدید مى‌کند. توطئه حساب‌شده‌اى علیه اسلام و ملت اسلام و استقلال ایران تنظیم شده است. باید توجه داشت که این حادثه را نمى‌توان با غائله «تصویبنامه» مقایسه کرد و به همان ملاک، نسبت به این ماجرا برخورد نمود.
آن غائله، به حسب ظاهر به دولت مربوط مى‌شد، طرف حساب ما دولت بود؛ شکست نیز به پاى دولت محسوب گردید و شکست یک دولت حتى سقوط دولتى در یک حکومت چندان اهمیت ندارد، اساس رژیم را بر باد نمى‌دهد و حتى گاهى براى تحکیم رژیم و حفظ آن از خطر، به سقوط دولت مبادرت مى‌شود؛ لکن در اینجا، آن که روبروى ما قرار دارد و طرف خطاب و حساب ما مى‌باشد، شخص شاه است که در مرز مرگ و زندگى قرار گرفته و چنانکه خود اظهار داشته، عقب‌نشینى او در این مورد به قیمت سقوط و نابودى او تمام خواهد شد. بنابراین او مأمور است که این برنامه را به هر قیمتى است به مرحله اجرا بگذارد و نه تنها عقب‌نشینى نمى‌کند و دست از کار نمى‌کشد، بلکه با تمام قدرت و با کمال درندگى با هر گونه مخالفتى مقابله خواهد کرد. بنابراین نباید مثل غائله گذشته، عقب‌نشینى دستگاه را انتظار داشت؛ و در عین حال، مخالفت و مبارزه با آن از وظایف حتمیه و ضروریه ما مى‌باشد، زیرا خطرى که اکنون عموم مردم را تهدید مى‌کند بزرگتر از آن است که بتوان از آن چشم پوشید و در قبال آن بى‌تفاوت ماند.
دستگاه حاکمه براى اغوا و اغفال ملت، دام وسیعى گسترده و به یک سلسله اعمال ظاهرفریب و گمراه‌کننده دست زده است. و ما اگر در مقابل به بیدار کردن و متوجه ساختن توده مردم اقدام نکنیم و از افتادن آنها به دام استعمارى که براى آنان گسترده‌اند جلوگیرى ننمایم، ملت اسلام در معرض فنا و نیستى قرار خواهد گرفت؛ فریب خواهد خورد و منحرف خواهد شد؛ و در آن صورت علماى اسلام و جامعه روحانیت علاوه بر آنکه خواه ناخواه خود نیز راه نیستى و انحراف را خواهد پیمود و خداى نخواسته از میان خواهد رفت، پیش خداوند تبارک و تعالى نیز مسئول و مؤاخذ خواهد بود که چاه را دیده و نابینایان را از افتادن در آن بر حذر نداشته است. ما اگر بتوانیم در مقابل این دسیسه و توطئه‌هاى شاه، فقط مردم را بیدار و آگاه سازیم و نگذاریم که گول بخورند و تحت تأثیر برنامه فریبنده او قرار بگیرند، حتماً او را با شکست مواجه خواهیم ساخت و درمانده خواهیم کرد. ما که نمى‌خواهیم به جنگ توپ و تانک برویم که مى‌گویید از ما ساخته نیست، چه کار مى‌توانیم بکنیم و مشت با درفش مناسبت ندارد؛ بزرگترین کارى که از ما ساخته است بیدار کردن و متوجه ساختن مردم است. آن وقت خواهید دید که داراى چه نیروى عظیمى خواهیم بود که زوال‌ناپذیر است و توپ و تانک هم حریف آن نمى‌شود. در عین حال، چنانکه گفتم راه دشوار و خطرناکى در پیش داریم و آنها که وظیفه خود را مقابله مى‌دانند، باید جوانب امور را بسنجند؛ عواقب امور را ملاحظه کنند و ببینند که در برابر شداید و مصایبى که ممکن است در این راه به آنان وارد آید تا چه درجه تاب مقاومت و استقامت دارند.....» صحیفه امام، ج 1، ص 134.
3، 4، 5 و 6. در اصل: خورده.

منبع:

کتاب سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب دوم صفحه 36



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.