صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : بیوگرافی (عباس شاهنده)

تاریخ سند: 1 خرداد 1339


موضوع : بیوگرافی (عباس شاهنده)


متن سند:

شماره : 1093 عباس شاهنده سن در حدود 48 سال مدیر روزنامه فرمان عضو حزب ملیون مدیر کل شهرداری تهران رتبه 9 محل سکونت در منزل شخصی شمیران مذهب مسلمان متأهل دارای 4 اولاد که دو فرزند او در انگلستان تحصیل می نمایند.
فامیل شاهنده و آزموده از اقوام درجه اوی [اول] وی هستند و غیر از دو فامیل فوق با خانواده مشهور دیگری قرابت ندارد.
از دوستان و معاشرین نزدیک وی کاظم مسعودی مدیر روزنامه آژنگ.
منصوری مدیر روزنامه ملیون.
دولو1 [مدیر] روزنامه کاریکاتور2 بیوک صابر مدیر روزنامه سیاسی ـ برادران زکی ترکه ـ طیب.
محمود مسگر ـ حسن عرب می باشند وضع مالی وی بسیار خوب و در حدود 30 ملیون ریال ثروت منقول و غیر منقول دارد و تقریبا کلیه این ثروت را از طریق غیر مشروع و بند و بست و زمین خواری و حزب بازی و مرده با دوزنده باد گفتن بدست آورده است.
وی فارغ التحصیل دانشسرای ـ تربیت بدنی است و مختصری به زبانهای فرانسه و انگلیسی آشنایی دارد .
نامبرده در سال 1322 در جبهه آزادی که سازمانهای منتسب به حزب منحله توده بود شروع به فعالیتهای سیاسی نموده و روزنامه فرمان که صاحب امتیازش خود وی می باشد به صورت ارگان جبهه آزادی در آن ایام منتشر می یافت و کلیه هزینه انتشار روزنامه مزبور را از جبهه آزادی و حزب توده دریافت می داشت نامبرده در بهار سال 1325 با هیئتی از روزنامه نگاران دست چپی به دعوت جعفر پیشه وری3 رئیس جمهور قلابی خود مختار آذربایجان سفری به تبریز و رضائیه و چند شهر دیگر آذربایجان نمود و دارای مدالی از پیشه وری نیز می باشد.
پس از تشکیل حزب دموکرات ایران و رهبری مرحوم احمد قوام نامبرده از حزب توده و جبهه آزادی کناره گیری نموده و به حزب دموکرات پیوست و روزنامه خود را در اختیار حزب دموکرات گذاشت.
نامبرده در ایام حکومت دکتر مصدق ابتدا مختصر تمایلی نسبت به حکومت وی ابراز نمود لیکن بزودی جزء مخالفین او در آمد وی از مخالفین سیاست شورویها و طرفدار جدی سیاست غرب است و از علاقمندان کامل به رژیم سلطنتی و شخص شاهنشاه است.
نامبرده مردی است قدرت طلب.
متظاهر.
پول پرست .
رشوه گیر، کلاش.
بندوبست چی و چون دارای صفات فوق می باشد لذا تا آنجا که دیده شده طرفدار کلیه دولتهائی است که بر سر کار آمده اند وی از اعضاء مؤسس حزب ملیون از گردانندگان این حزب و کاندید نمایندگی از شهرستان الیگودرز است و همواره سعی دارد خود را در اجتماع از فدائیان شاهنشاه و نزدیکان و محارم جناب آقای نخست وزیر نشان دهد اما نامبرده در همه حال منافع شخصی خود را بر منافع عمومی ترجیح می دهد نامبرده در یک شرکت انتفاعی هم که محل آن حدود دروازه دولت است و متأسفانه نام آن شرکت بدست نیامده سهیم است.
این شخص مسافرتهای متعددی به خارج از کشور نموده که اغلب به عنوان روزنامه نگار در رکاب شاهنشاه بوده و مدالها و نشانهائی هم [از ]رؤسای دولتهای خارجی دارد.
وی غیر از نشریه فرمان کتابی به نام مشاهدات من در آمریکا منتشر نموده است.
نامبرده همچنین عضو کانون روزنامه نگاران می باشد.
عباس شاهنده از سال 1325 پس از ختم غائله آذربایجان4 ضمن داشتن پست کارمندی شهرداری تهران خود را به مرحوم سپهبد رزم آرا رئیس وقت ستاد ارتش نزدیک و به دستور آن مرحوم بنام مأمور ویژه شروع به همکاری با رکن دوم ستاد ارتش را نمود و در عین حال با اداره کار آگاهی شهربانی نیز همکاری داشته و دارد.
وی بسیار زیرک و موقع شناس و پشتکار دار و فعال است و استعداد زیادی در متشکل کردن دستجات کارگری و تشکیلات حزبی دارد و گذشته از آن با قاچاقچیان معروف تهران دوستی داشته و همیشه از قبال آنان متنفع و در مقابل از آنها نزد مقامات دولتی حمایت می نماید و در گذشته با همدستی بیوک صابر و زکی ترکه مقادیر زیادی زمینهای بلاصاحب را تصرف و از این طریق قسمتی از ثروت کنونی را به هم زده است.
ــــ.
از مطالب فوق بهره برداری و بیوگرافی نامبرده تنظیم گردید.
در پرونده عباس شاهنده بایگانی شود.
60 / ش ـ الف 17 /7 /39

توضیحات سند:

1ـ محسن دولو متولد 1299 و مجرد.
خدمت مطبوعاتی را از سال 1325 آغاز کرد.
وی صاحب امتیاز و مدیر مجله «کاریکاتور» و نماینده مجلس شورای ملی شد و از آغاز شروع کار مطبوعاتی برای بیشتر نشریات کشور کاریکاتور کشیده و به عنوان اولین کاریکاتوریست ایران که کارش در سطح جهانی قرار داشت شهرت یافته بود.
به زبان فرانسه و انگلیسی آشنا بوده و به بسیاری از کشورهای آسیایی و اروپایی سفر کرده است.
ضمن کار مطبوعاتی به دریافت نشان همایون و همچنین چند نشان از کشورهای رومانی و یوگسلاوی و مراکش نائل آمده است.
در نمایشگاه جهانی مونترال (کانادا) کاریکاتور وی در میان 200 کاریکاتور از 38 کشور جایزه دوم را برده بوده است.
ر.ک: چهره مطبوعات معاصر، ص 19.
2ـ مجله کاریکاتور با روش فکاهی، سیاسی، اجتماعی و انتقادی به صاحب امتیازی، مدیر مسئولی و سردبیری محسن دولو از سال 1347 به صورت هفتگی در تهران منتشر می گردید.
راهنمای مطبوعات معاصر (1304 ش تا 1357 ش) مؤلف سید محمد صدری طباطبائی نائینی ص 566 3ـ سید جعفر پیشه وری، وی در سال 1272 ش (1893م) در روستای زاویه خلخال به دنیا آمد.
در سال 1905 م به همراه پدر و مادر به باکو رفت و در آن جا به تحصیل و کار پرداخت.
در حوالی انقلاب روسیه (1917 م) به کمونیسم جلب شد.
وی در سال 1918 در سن 25 سالگی، عضو کمیته مرکزی حزب عدالت گردید.
در سال های 1919 - 1920 سردبیری روزنامه حرّیت را به عهده داشت.
در اردیبهشت 1299 (مه 1920) ارتش سرخ در جریان جنگ با روسهای سفید وارد خاک ایران شد و به همراه آن تعدادی از رهبران حزب عدالت، از جمله پیشه وری، وارد گیلان شدند.
و در 30 خرداد 1299 (22 ژوئن)1920 در بندر انزلی اولین کنگره حزب کمونیست ایران را به پا داشتند.
در این کنگره، پیشه وری عضو کمیته مرکزی و یکی از چهار رهبر اصلی حزب شد و در کنار «حیدر عمواوغلی (تاریوردیف)، سلطان زاده (آواتیس میکائیلیان) و کامران» به انتشار روزنامه کامونیست ارگان حزب، در رشت پرداخت.
او در مرداد 1299 (ژوئیه 1920) در دولت «کودتای سرخ» احسان اللّه خان دوستدار، سمت کمیساریای کشور را به عهده گرفت.
در پی شکست نهضت جنگل مدتی به باکو رفت و مدیریت روزنامه اکینجی را به دست داشت و سپس به عنوان دبیر مسؤول تشکیلات تهران، به ایران آمد.
در این دوران، او سرمقاله های روزنامه حقیقت ـ به مدیریت «سیدمحمد دهگان» را می نوشت.
پیشه وری در سال 1304 رابط حزب کمونیست ایران و کمینترن بود.
در سال 1306 در کنگره دوم حزب کمونیست ایران - معروف به کنگره ارومیه که در شهر رستوف در نزدیکی مسکو برگزار شد، مجددا دبیر کمیته مرکزی و مسؤول تشکیلاتی حزب در تهران شد.
و در 6 دی ماه 1306 توسط شهربانی دستگیر شد.
او در تمام دوران زندان حتی منکر عضویت در حزب کمونیست بود، تا بالاخره در اسفند 1318 در دادگاه جنایی به جرم عضویت و تبلیغ فرقه اشتراکی، طبق قانون 1310، به 10 سال زندان محکوم گردید.
در دوران زندان میان پیشه وری و سایر زندانیان کمونیست، به ویژه اردشیر آوانسیان، اختلاف شدیدی وجود داشت که یکی از علل آن شاید اصرار پیشه وری در کتمان سمت حزبی و سوابق خود بوده است.
پس از آزادی در سال 1319 به کاشان تبعید شد.
و سپس در مهرماه 1320 در جلسه مؤسسان حزب توده شرکت کرد و جزء رهبران اولیه حزب انتخاب شد و به همراه ایرج اسکندری اولین مرامنامه حزب را نوشت ولی به علت اختلاف با اردشیر آوانسیان به زودی کناره گرفت.
در خرداد سال 1322 انتشار روزنامه آژیر را در تهران آغاز کرد.
وی در انتخابات مجلس چهاردهم از حوزه تبریز انتخاب گشت ولی در 23 تیر سال 1323 اعتبارنامه او رد شد.
در کنگره اول حزب توده (10 مرداد 1323) به عنوان نماینده سازمان حزبی آذربایجان حضور یافت ولی در این جا نیز اعتبارنامه او رد شد.
در مرداد 1324 روزنامه آژیر توقیف شد و پیشه وری به آذربایجان رفت و در شهریور 1324 فرقه دمکرات آذربایجان را بنیان گذارد و در 21 آذر 1324 حکومت خودمختار فرقه را ایجاد کرد.
پیشه وری در پی شکست فرقه در 21 آذر 1325 به باکو رفت و سرانجام در 20 تیر ماه 1326 در یک سانحه اتومبیل به قتل رسید.
قتل پیشه وری را به میرجعفر باقروف ـ دیکتاتور آذربایجان شوروی ـ نسبت می دهند و عامل آن را غلام یحیی دانشیان می دانند و در سال های اخیر این مطلب در جمهوری آذربایجان شیوع کامل یافته است.
با آغاز گلاسنوست گورباچف، این مطلب را اولین بار «علی توده» در یکی از مطبوعات شوروی (ادبیات و اینجه صنعت) ارگان اتحادیه نویسندگان آذربایجان شوروی اعلام داشت.
علت این امر اختلاف پیشه وری با باقروف و میرزا ابراهیموف وزیر فرهنگ آذربایجان شوروی ذکر می شود.
به گفته یک شاهد عینی (نصرت اللّه جهانشاهلو) پیشه وری علت شکست فرقه را افراط در جدایی از احزاب سیاسی ایران می دانسته است و باقروف، به عکس، علت را در این می دانسته که «به یک باره از دولت و مردم ایران نبریدید و به ما نپیوستید».
اسناد ساواک نیز مرگ پیشه وری را به علت پشیمانی وی از همکاری با شوروی و تلاش او برای تشکیل دوباره و بازگرداندن ایرانیان مقیم شوروی به ایران و نیز تألیف کتابی با عنوان «چگونه اشتباه کردم» دانسته اند، اما برخی از اعضای قدیمی حزب توده مرگ او را کاملاً تصادفی و بدون برنامه ریزی پیشین از سوی مقامات شوروی می دانند.
به هر روی داستان زندگی و مرگ پیشه وری بدون دسترسی به اسناد دولتی شوروی سابق مانند دفتری بی آغاز و انجام در هاله ای از ابهام باقی خواهد ماند.
همسر پیشه وری معصومه رحمانی نام داشت و از او یک پسر، به نام داریوش، به جای مانده است.
(تقی شاهین، پیدایش حزب کمونیست ایران، ترجمه ر.
رادنیا، تهران : گونش، 1360 ؛ ابراهیم فخرایی، سردار جنگل، تهران : جاویدان 1366 ؛ علی زیبایی، کمونیزم در ایران، تهران : 1343 ؛ کاوه بیات [به کوشش]، فعالیتهای کمونیستی در دوره رضاشاه، تهران: سازمان اسناد ملّی ایران، 1370؛ ایرج اسکندری، خاطرات سیاسی، تهران: علمی، 1368؛ نصرت اللّه جهانشاهلوی افشار، سرگذشت ما و بیگانگان، لندن: مرد امروز، 1367، ج 2 ؛ راه ارانی، شماره 4، شهریور 1367) - دکتر حسن نظری، گماشتگی های بدفرجام، تهران، ...
، 1376 این قسمت پس از عبارت «به ما نپیوستند» برگرفته از خاطرات کیانوری، ص 116 ـ 117 تهران، اطلاعات 71؛ دکتر حسن نظری، گماشتگی های بدفرجام، تهران، رسا، 1376 4ـ غائله پیشه وری در آذربایجان.
با ورود متفقین به ایران در جریان جنگ جهانی دوم که به شکست آلمانها انجامید، مارکسیستهای داخلی که اتحاد جماهیر شوروی را حامی خود می دانستند به قصد تجزیه ایران و انداختن آن به دامان شوروی، در آذربایجان دست به اغتشاش زدند.
عامل این اغتشاش شخصی به نام پیشه وری بود.
پیشه وری، رئیس فرقه دموکرات، خود را نامزد نمایندگی مجلس شورای ملی کرد، اما اعتبارنامه اش در مجلس به تصویب نرسید.
وی بی درنگ به آذربایجان رفت و در آنجا اعلام خودمختاری کرد و با تهدید و قتل و ارعاب سعی کرد در آذربایجان حکومتی کمونیستی در زیر لوای شوروی تشکیل دهد.
مردم غیور آذربایجان پس از مدتی بساط او را برچیدند.
امّا محمدرضا پهلوی همواره ادعا می کرد که غائله آذربایجان با کوشش او به پایان رسیده است و همه ساله به همین مناسبت در روز 21 آذرماه، مراسمی برگزار می کرد و از نیروهای ارتش سان می دید.

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - روزنامه فرمان به روایت اسناد ساواک صفحه 135


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.