صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

پیشینة کهن حوزه‌های علمیه

پیشینۀ کهن حوزه‌های علمیه


متن سند:

پیشینۀ کهن حوزه‌های علمیه
بعثت رسول اکرم(ص) و صدور فرمان الهی مبنی بر تبلیغ و تبیین دین مبین اسلام منزل پیامبر اکرم (ص) و خدیجه کبری (س) را به اولین حوزۀ آموزش مبانی دینی و فقهی در مکه تبدیل نمود.
پیامبر اکرم (ص) آموزه‌های دینی را از جبرئیل امین می‌گرفت و آن را به حضرت علی (ع) و خدیجه کبری (س) می‌آموخت1 و حضرت على (ع) نیز همین آموزه‌ها را به اسلام آورندگان جدید منتقل می‌کرد.
با آشکار شدن دین به فرمان الهی و گرویدن بسیاری به دین اسلام آموزش آیات قرآن، مبانی توحید، نبوت و معاد وارد مرحله تازه‌ای شد؛ به گونه‌ای که علاوه بر بیت شریف رسول الله (ص) خانه «زیدبن ارقم» اولین مبلغ نامدار اسلام به صورت محلی برای این آموزش‌ها اختصاص یافت و تازه مسلمانان در این خانه به فراگیری بینش توحیدی و مرزهای حلال و حرام الهی می‌پرداختند.
پس از هجرت رسول اکرم (ص) «مسجد النبی» علاوه بر آن که مرکز حکومت اسلامی بود و پیامبر در آن به ساماندهی نیروها و سازماندهی امور سیاسی و اجتماعی می‌پرداخت، حوزۀ درس آن بزرگوار نیز به شمار می‌رفت.
در این مسجد مسلمانان افزون بر فرمان گرفتن از پیامبر (ص) در مسایل سیاسی و اجتماعی، برای فراگیری احکام الهی نیز در پای منبر پیامبر (ص) می‌نشستند.
با نازل شدن آیۀ کریمۀ «نَفر»2 که در آن بر هجرت برخی از افراد از مناطق خاص و اقامت در مدینه برای فراگیری علوم الهی جهت تبلیغ در قبیله و طایفه خود تأکید شده بود، حوزۀ درسی پیامبر اکرم (ص) شکلی نهادینه به خود گرفت.
در همین دوره بود که قشر مبلغان، قاریان، حافظان و عالمان دینی شکل گرفت. این قشر از جامعه اسلامی همگام با لشکریان اسلام به تبلیغ و ترویج آموزه های مکتب اسلام می‌پرداختند.
شهادت ده‌ها تن از مبلغان اسلامی در منطقه «بئر معونه» و «رجیع»3 توسط مشرکین که از طرف پیامبر اسلام (ص) به سوی برخی از قبائل برای تبلیغ اسلام اعزام شده بودند، از همان آغاز سرنوشت مبلغان اسلامی و دانش پژوهان دینی را با شهادت گره زد. با فتح مکه توسط سپاهیان اسلام، «مسجد الحرام» به مرکز نشر و تعلیم و تربیت مبانی دینی مبدل شد.
در همین عصر بود که امیر مؤمنان (ع) در حوزه درس خود با شاگردانش به تدوین فقه پرداخت، علی بن رافع از یاران حضرت على (ع) کتاب فقهی «السنن و القضاء»4 را به رشته تحریر در آورد. نقل روایت ۴۷۲ نفر از رسول خدا (ص)5 در زمان حیات پر نورش بیانگر اهتمام مسلمین در کسب علم و معرفت از محضر این وجود شریف است.
با رحلت رسول اکرم (ص) و خانه نشین شدن حضرت علی (ع)، حضرت به تدوین قرآن و تربیت شاگردان و اصحاب خود پرداخت.
پس از به خلافت رسیدن حضرت و انتقال مقر حکومتی از مدینه به کوفه، حوزۀ درسی امیر مؤمنان (ع) به این شهر منتقل شد. اما فراز و نشیب های تاریخی، جنگهای پی‌در‌پی و حوادث تکان دهنده از دورۀ امامت حضرت على (ع) تا دورۂ امامت حضرت باقر (ع) به گونه‌ای رقم خورد که باید شاگردان و حوزه درسی ائمه (ع) را در این عصر در رکاب آنان و حوادث تاریخی جستجو کرد. اما در این عصر پر التهاب از امیر مؤمنان (ع) ۴۴۶ راوی، از امام حسن مجتبی (ع) ۴۱، از امام حسین (ع) ۹۹ راوی و از امام زین العابدین ۱۷۳ راوی نقل حدیث کرده‌اند.6
فضای سیاسی اجتماعی قرن دوم هجری در پی‌کشمکش‌های بنی امیه و بنی عباس و به ضعف گرویدن دولت اموی و آغاز سقوط این سلسله در عصر امام باقر (ع) برای امام پنجم فرصتی را مهیا ساخت تا آن حضرت حوزۀ درسی بزرگی را در «مدینه» بنیان نهد.
امام باقر (ع) در مدت امامت ۱۹ ساله خود در حوزۀ درسی خویش حدود ۵۰۰ شخصیت بزرگ علمی را در رشته‌های گوناگون فقه، اصول، حدیث و علوم دیگر تربیت کرد.
پس از امام محمد باقر (ع)، امام صادق (ع) با بهره‌گیری از همین فضای بوجود آمده و مناسب، دانشگاه بزرگی را تأسیس نمود که در طی دوران امامت خود ۲۰ هزار دانشجو از علوم گوناگون حتی علوم پایه چون جابر بن حیان در شیمی را پرورش داد.
در حقیقت سنگ اولیه حوزه‌های علمیه در این قرن و توسط این دو امام همام نهاده شد و این دو امام معصوم در این عصر با تربیت نخبگان در علوم دینی و علوم دیگر در رشته‌های گوناگون حتی به تخصصی کردن علوم همت گماشتند به گونه‌ای که در دوران امام صادق (ع) هرگاه، هرکس در هر رشته و مذهب مختلف برای مناظره به سوی امام می‌شتافت، حضرت آنان را به سوی یکی از شاگردان خود که تخصصی خاص در آن رشته داشت رهنمون می‌ساختند.
با به قدرت رسیدن دولت عباسی و تلاش این دولت در تحت شعاع قرار دادن حوزۀ درسی امام صادق (ع) و جلوگیری از نشر فرهنگ شیعی با ترجمۀ آثار دانشمندان و علوم یونانی و طبیعیون و میدان دادن به مادیگرایان و فرقه‌ها و نحله‌هایی چون «مرجعه»، «خوارج» وگروه‌های معتزله و اشاعره نه تنها موجب سردی حوزۀ درسی و شاگردان امام صادق (ع) نشد، بلکه شاگردان حضرت به جنب و جوشی دو چندان روی آوردند. از این رو دستگاه عباسی تصمیم به تبعید امام صادق (ع) از مدینه به کوفه گرفت. اینجا بود که مسجد بزرگ کوفه در مدت «دو سال» به حوزهای بزرگ تبدیل شد. از این تاریخ به بعد دستگاه بنی‌امیه به محدود کردن امام صادق (ع) پرداخت.
... پس از شهادت امام صادق (ع)، محصور کردن و زندانی کردن امام کاظم (ع) سیاست بنی‌عباس شد اما همین دوران پررنج نیز هرگز مانع تربیت شاگردان از سوی این امام همام نشد. به گونه‌ای که ۲۷۱ راوی از این حضرت نقل حدیث می‌کنند. رفع محدودیت ظاهری و سیاسی که در زمان مأمون برای امام رضا (ع) بوجود آمد موجب شد تا حضرت بیشترین استفاده را در ترویج و نشر فرهنگ شیعی در محافل علمی و جلسات مناظره و نشست‌های خود ببرد اما در خراسان هم چون مدینه نتوانست حوزهای چون امام باقر (ع) تأسیس نماید. اما نقل روایت ۳۶۰ تن بدون واسطه از حضرت خود دلیل محکمی از استفاده از فرصت‌های مناسب در تعلیم و تربیت بر اساس فرهنگ اهل بیت است.7
با شهادت حضرت رضا (ع) محدودیت و محصور کردن ائمه (ع) روندی شدیدتر یافت و ائمه (ع) یا در منزل و یا در محله‌های ارتشیان در حالت محاصره زندگی خود را طی کردند.
در این دوره از امام جواد (ع) ۱۱۳ راوی، از امام هادی (ع) ۱۸۵ راوی و از امام حسن عسگری (ع) ۲۶۳ راوی نقل حدیث می‌کنند.8
به موازات سیر حرکت علمی و فرهنگی ائمه (ع)، حرکت فرهنگی و علمی شاگردان ائمه (ع) در اقصی نقاط جهان تشیع در حال شکل‌گیری بود.
پس از شهادت امام صادق (ع) و بسته شدن حوزۀ درسی بزرگ در مدینه و کوفه و محدود شدن ائمه (ع) شاگردان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) و سایر ائمه اطهار (ع) به شکل‌دهی حوزه‌های درسی کوچک و بزرگی پرداختند که از آن میان می‌توان به حوزۀ علمیۀ ری و قم اشاره کرد.
با شهادت امام حسن عسگری (ع) غیبت صغرای امام زمان (عج) در حالی آغاز شد که حوزۀ علمیۀ قم پذیرای صدها تن از محدثان و فقیهان و حافظان و شاگردان ائمه (ع) بود. بالندگی حوزۀ علمیۀ قم در این عصر تا بدانجا بود که وقتی «حسین بن روح» سومین نائب خاص حضرت مهدی (عج) در عصر غیبت کتاب «تأدیب» در فقه را به رشتۀ تحریر درآورد و آن را برای دریافت درست بودن و یا غلط بودن نظریات فقهی به نزد علما و فقهای شیعه در قم ارسال کرد. و فقها و علمای قم به اظهارنظر راجع به آن پرداختند.9
در همین حوزه بود که بزرگانی چون شیخ کلینی صاحب کتاب «الکافی» و علی بن بابویه قمی (صدوق اول) پرورش یافتند.
در همین عصر غیبت صغری حوزه‌های کوچکی نیز شکل گرفت،عیاشی سمرقندی عالم شیعی و صاحب کتاب «تفسیر عیاشی» در ماوراء النهر منزل خود را به صورت حوزه‌ای برای پرورش طلاب سامان داد.
«ابن عقیل عمانی»، «ابن جٍنید اسکافی» که باب اجتهاد را در زمان خود گشودند و در فقه از آنان به عنوان «قدیمین» یاد می‌شود و آراء و نظریات فقهی آنان مورد توجه فقهاست، پرورش یافتۀ حوزه‌های آغاز عصر غیبت کبری هستند.1
با رو به ضعف نهادن حکومت عباسی در قرن چهارم و ظهور دولت شیعی «آل بویه»، زمینه برای گسترش حوزه‌های علمیه از سوی علمای شیعی در ایران و بغداد فراهم شد؛ به گونه‌ای که در قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم حوزه‌های علمیه به اوج خود رسیدند. در این دوره علما و فقهای شیعه چون «صدوق دوم» صدها کتاب را به رشته تحریر درآوردند.
با درگذشت شیخ مفید در تاریخ ۴۱۳ هجری شاگرد بزرگ وی «سید مرتضی» حوزۀ علمیه‌ای را در بغداد تأسیس کرد که «دارالعلم» خوانده می‌شد. وی که عالمی جامع و هم ادیب، متکلم و فقیه بود ضمن نگارش کتاب فقهی مشهور خود به نام «انتصار» با فراهم آوردن «هشتاد هزار کتاب» و تأسیس کتابخانه‌ای بزرگ برای طلاب و محققین قسمتی از خانه وسیع خویش را در اختیار طلاب قرارداد تا آنان از کتاب‌ها و امکانات آن بهره‌مند شوند.
سید مرتضی با در اختیار داشتن، امکانات فراوان، زمینه‌ای را برای نهادینه کردن نظام و پرداخت شهریه به صورت رسمی دایر کرد. سید مرتضی از در آمد املاک و مستغلات زیر نظر خود شهریه‌ای را به میزان تلاش طلاب جوان و مشغول به علوم مختلف پرداخت می‌کرد.
در حوزۀ سید مرتضی گذشته از فقه و اصول، علوم دیگری نیز تدریس می‌شد. در همین زمان برادر دیگر سید مرتضی، سید رضی ۔ گرد آورنده نهج البلاغه- «دارالعلمی» را تأسیس کرد که طلاب ضمن استفاده از امکانات آن و دریافت شهریه مشغول به تألیف و تعلیم علوم مختلف بودند.
تأمین مسکن و حجره برای طلاب، نهادینه کردن نظام پرداخت شهریه، پشتیبانی مالی از اساتید در این دوره موجب شد که رویکرد به سوی حوزه‌ها افزایش یابد و طالبان علم با آسودگی خاطر به تحصیل بپردازند.
پس از وفات سید مرتضی به تاریخ ۴۳۶ شاگرد بزرگ وی «شیخ طوسی» مشهور به «شیخ الطائفه» که از سن ۲۳ سالگی به بغداد مهاجرت کرده بود و از محضر اساتید بزرگ خود چون شیخ مفید و سید مرتضی کسب فیض کرده بود به مدت دوازده سال سرپرستی حوزۀ علمیه و ساماندهی به امور طلاب را بر عهده داشت تا این که دولت شیعی آل بویه سقوط کرد.11
با سقوط دولت شیعی آل بویه و آغاز آشوب‌ها در بغداد و به تاراج رفتن کتابخانه‌ها، شیخ طوسی از بغداد به نجف مهاجرت کرد و برای نخستین بار «حوزه مستقل شیعی» را بدون حمایت دولتی شیعی تأسیس کرد.
وی علاوه بر نگارش کتبی از کتب اربعه شیعه، در فقه، «النهایۀ» را که کتاب درسی طلاب در فقه به شمار می‌رفت، به رشتۀ تحریر در آورد.
با درگذشت شیخ طوسی در سال ۴۶۰ ریاست حوزۀ علمیۀ نجف به فرزندش «ابوعلی» و پس از آن به فرزند «ابوعلی» به نام شیخ ابو الحسن منتقل شد.
از قرن ششم «حله» به خاستگاه علما و بزرگان شیعه و مرکزیت حوزه‌های شیعه مبدل شد. بزرگانی که به ترتیب حلقه‌های فقهی و فکری تشیع را هدایت می‌کردند و به تربیت و تعلیم طلاب می‌پرداختند عبارتند از: ابن ادریس حلی، محقق حلی، علامه حلی، فخر المحققین، فاضل مقداد، ابن فهد حلی.
در طی این چند سده که ایران و بخشی از جهان اسلام زیر سیطره مغولان بود، با تلاش علمای شیعه و استفادۀ از فرصت‌هایی همچون انتخاب خواجه نصیرالدین طوسی به عنوان ملازم و همراه هلاکو، حوزه‌های شیعه از رکود در قلمرو تحت حاکمیت مغولان بیرون کشیده شد، خواجه نصیرالدین طوسی در کنار تاسیس رصدخانه و دعوت از منجمان با دعوت از فقها و محدثان تا حدودی به سازماندهی حوزه‌ها پرداخت. به موازات عالمان و فقهای شیعه در اقصی نقاط ایران و جهان اسلام، مرکزیت حوزۀ علمیۀ شیعه پس از «حله» در لبنان و در شهر «جزین» توسط شهید اول شکل گرفت. وی که در سال ۷۳۴ متولد و در ۷۸۶ به شهادت رسید. ضمن تربیت شاگردان و فقیهان بزرگی چون فاضل مقداد صاحب «کنز العرفان» و احمد بن فهد حلی به تألیف کتاب‌های ارزشمندی چون «دروس»، «ذکری»، «بیان»، «الفیه» و«قواعد» همت گماشت. اما کتاب «لمعۀ» وی که برای «خواجه علی بن مؤید» آخرین فرمانروای سربداران خراسان نگاشته شده بود، در حوزه‌های علمیه شیعه تا به امروز از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.
حوزۀ علمیۀ لبنان تربیت کنندۀ فقیهان بزرگی چون «محقق کرکی» و شهید ثانی است که کتاب «شرح لمعه» را به رشتۀ تحریر درآورد و هم‌اکنون متن درس دورۀ سطح در حوزه است.
پس از سلطه شاه اسماعیل بر ایران و تشکیل امپراطوری بزرگ صفویه و رونق گرفتن تشیع بر این سرزمین پهناور و دعوت از علما و فقهای شیعه در سرزمین‌های دیگر به ایران حوزه‌های علمیه شیعه وارد مرحلۀ تازه‌ای شد.
محقق کرکی از شاگردان شهید اول که بنا به دعوت شاه طهماسب اول از لبنان به ایران سفر کرد.12 ضمن پذیرفتن منصب شیخ الاسلامی و دارا شدن اختیارات تام در امور دینی حوزۀ علمیۀ قزوین را تأسیس کرد.
پس از انتقال پایتخت دولت صفویه از قزوین به اصفهان و رهسپار شدن علمای دیگری چون پدر شیخ بهایی و شیخ حر عاملی صاحب «وسایل الشیعه» و ... به ایران به همت علما و پشتیبانی حکومت صفوی حوزه‌های علمیه بسیاری در اقصی نقاط سرزمین پهناور ایران دایر شد به گونه‌ای که تنها در پایتخت - اصفهان - ۵۷ مدرسه علمیه دایر بود.
نظام حوزه و ساختار آن و پرداخت شهریه و تأمین مسکن برای طلاب به گونه‌ای است که کمتر مستشرق و سفرنامه‌نویسی در این عصر است که در نوشتارهای خود به حوزه‌های علمیه نپرداخته باشد.
فلاسفه بزرگی چون «ملاصدرا» صاحب کتاب «اسفاراربعه» و محدثان بزرگی چون علامه مجلسی صاحب «بحارالانوار» و افراد جامعی در علوم معقول و منقول چون «شیخ بهایی» و فقیهان بزرگی چون محقق خوانساری صاحب «مشارق الشموس»

و آقاجمال خوانساری، فاضل هندی صاحب «کشف اللثام» از پرورش یافتگان حوزه‌های علمیه عصر صفویه‌اند. پس از حمله محمود افغان به ایران و انقراض سلسله صفویه و نابودی حوزه‌های علمیه و سوختن کتابخانه‌های بزرگ، حوزه‌های کوچک پذیرای دانش پژوهان دینی شد تا این که با هجرت آیت‌الله وحید بهبهانی از ایران به کربلا، ضمن مبارزۀ پی‌گیر با اخباری‌گری، حوزۀ علمیۀ «کربلا» را بنیان نهاد و بزرگانی چون سید مهدی بحر العلوم، شیخ جعفر کاشف الغطاء، میرزا ابوالقاسم قمی، حاج ملامهدی نراقی، و... را تربیت کرد.
حوزه‌های علمیۀ شهرستان‌ها که از زمان دوران صفویه شکلی نهادینه به خود گرفته بود، پس از این دوره و هجرت این بزرگان به برخی از شهرستان‌ها وارد مرحلۀ تازه‌ای می‌شود. و هر حوزه‌ای به زعامت یکی از بزرگان اداره می‌شود.
اما پس از آن که شیخ انصاری صاحب «رسائل» و «مکاسب» دو کتاب تدریس کنونی نظام حوزه، در حوزه‌هایی چون کاشان، مشهد، بروجرد و... مراحل تحصیل را به اتمام می‌رساند و در نجف اقامت می‌کند، با گسترش حوزۀ درسی این عالم بزرگ، «نجف» به مرکزیت حوزه‌های علمیه شیعه تبدیل می‌شود. از این زمان هر چند حوزه‌های دیگر و نامداری چون حوزۀ «سامرا» به زعامت میرزای شیرازی خاستگاه طلاب و بزرگان بود، اما همچنان حوزۀ نجف محوریت حوزه‌های علمیه را حفظ می‌کند و از آن پس بزرگانی چون آخوند خراسانی صاحب کتاب «کفایه‌الاصول» به تربیت طلاب می‌پردازند.
در سال 1۳۴۰ ه‍ ق. ۱۲۹۹ شمسی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی که به قصد زیارت از اراک به قم وارد می‌شوند با درخواست مردم و علمای شهر برای ماندن در این شهر روبرو می‌شوند.
مرحوم آیت‌الله بافقی با تأکید بر این نکته که روایات بیانگر آن است که در آخرالزمان قم به مرکز نشر علوم آل محمد(ص) مبدل می‌شود بر ماندن آیت‌الله حائری یزدی پافشاری می‌کند و آیت‌الله حائری در قم می‌ماند.
با ماندن آیت‌الله حائری در قم شاگردان وی از جمله امام خمینی (ره) از اراک به قم رهسپار می‌شوند و حوزۀ علمیۀ قم شکل می‌گیرد.

توضیحات سند:

1- ر.ک: ادوار فقه، محمود شهابی، ج 1، ص 72
2- فلولا نفر من کل فرقۀ منهم طائفت لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون (سوره توبه، آیه ۱۳۲) چرا از هر گروهی دسته‌ای به سفر نروند تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون بازگشتند مردم خود را هشدار دهند، باشد که از زشتکاری حذر کنند.
3- ر.ک: فروغ ابدیت، آیت الله جعفر سبحانی، ج ۲، ص ۸۳ - ۸۶
4- ر.ک: تاریخ فقه شیعه، محمد مهدی آلاصفی، ترجمۀ عبدالرضا محمد حسین زاده، ص 26-28
5- ر.ک: رجال شیخ طوسی، ص 33-34
6- ر.ک: همان، ص 34-102
7- ر.ک: همان، ص 342 - 437
8- همان
9- ر.ک: کتاب الغیبت، شیخ اطائفه الطوسی، ص390
10- ر.ک: تاریخ فقه و فقها، دکتر ابوالقاسم گرجی، ص 127
11- تاریخ فقه شیعه، محمد مهدی الاصفی، ترجمه عبدالرضا محمد حسین زاده، ص 76
12- ر.ک: شهیدان راه فضیلت، علامۀ امینی، ترجمه جلال الدین فارسی، ص 200- 217

منبع:

کتاب بن‌بست -جلد چهارم / مهدی هاشمی رویکرد سیاسی به حوزه علمیه قم صفحه 17
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.