صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : جلسه روضه خوانی مسجد فخرالدوله

تاریخ سند: 14 شهریور 1338


موضوع : جلسه روضه خوانی مسجد فخرالدوله


متن سند:

شماره : 2 ـ 3 ـ 24043 شب جمعه گذشته شیخ عباسعلی اسلامی واعظ در مسجد فخرالدوله با حضور آقای دکتر امینی1 ضمن انتقاد شدید از دولت و مسئولین امور اظهار داشته فرهنگ کشور اسلامی ما به جای تربیت اطفال مشتی مطرب و رقاص تحویل جامعه می دهد و برنامه فرهنگ ما جوانان را منحرف می کند و در مدارس به جای تدریس قرآن و تعلیمات دینی اسامی هنرپیشگان را به دانش آموزان می آموزند و از طرفی امسال از بیست هزار نفر داوطلبین کنکور دانشگاه فقط 1700 نفر قبول شده اند و 18300 نفر بقیه بیکار و بایستی در خیابانها ولگردی کنند و این است نتیجه کار فرهنگ اسلامی ما.
نامبرده سپس اشاره به خوانندگان کرده و گفته بطوریکه شنیده تنها درآمد بانو دلکش در سال گذشته بالغ بر 6 میلیون تومان بوده و این رقم از دستمزد کارگران کلیه کارخانجات اصفهان در یک سال بیشتر است و آیا این اختلاف سطح درآمد و زندگی کار مملکت ما را به زوال نمی کشاند.
و آمده اند در کشور اسلامی ایران ملکه زیبائی سینما و تأتر و غیره انتخاب کرده اند ای مردم این ها خواهران و زنان و نوامیس ما را به دامان خارجیها می اندازند تا خود به پست و مقام برسند.
اسلامی سپس راجع به پیشرفت علم و صنعت در کشورهای مترقی جهان صحبت کرده و گفته آنهایی که نیمی از جهان را تحت تسلط خود در آورده اند می توانستند کشور ما را هم به آسانی در کام خود فرو برند ولی دین و مذهب مانع پیشرفت مقاصد و منظور آنها شده و با این وصف نمی گذارند به این تبلیغات ناقص خود ادامه دهیم و من می گویم خدا یکی است و بایستی او را تعظیم و تکریم کرد و پرستید نه خدایان متعدد را و روزی پدری با پسری پیش شاهی رفت و پسر دید که پدر روی خاک افتاده و به شاه سجده کرد و پسر گفت پدر قبله از این طرف است و تو چرا بی جهت مثل خودت را سجده می کنی و اکنون هم من می گویم بیایید بجای پنجاه خدای روی زمین یک خدا را بپرستیم و آن را سجده کنیم.
اسلامی مجددا سخن را به فرهنگ و آموزش کشانیده و گفته شما که مدارس دینی ندارید ولی ما به کوری چشم دشمنان 22 دبیرستان و 150 دبستان اسلامی داریم و دختران دیپلم خود را پس از موفقیت در آزمایش قرآن می گیرند و ما مخالف پیشرفت علم و صنعت نیستیم بلکه با قرطی بازی و آوازه خوانی و مطرب بازی مخالفیم و می گوییم برای نجات کشور و رفع خطر عظیمی که براثر فقر و گرسنگی و بیکاری که گریبانگیر مردان و جوانان ما شده و ما را تهدید به زوال می کند اقدام عاجل به عمل آورید.
و باید با توسعه صنعت و کشاورزی و کارهای تولیدی وضع کشور را درست کنند با این وضع کاری از پیش نخواهد رفت و سپس راجع به حجاب بانوان مطالبی ایراد و طرز لباس پوشیدن زنان را در حال حاضر کفر قلمداد نمود.
گیرندگان : الف 3 الف ـ 14 ـ 745 بخش 2 بفرموده ضمیمه پرونده مربوطه و بایگانی شود.
21 /6 /38

توضیحات سند:

1ـ علی امینی از سرشناس ترین چهره های تاریخ سلطنت محمدرضا پهلوی است که نام او به ویژه با دوران پر هیاهوی 5 /1 ساله صدارتش و آغاز رفرمهای آمریکایی در ساختار اقتصادی و فرهنگی ایران در دهه 1340 گره خورده است.
پدر امینی، محسن خان امین الدوله، پسر میرزا علی خان امین الدوله ـ صدراعظم قاجار (1314ـ1316 ق)، بود.
علی امینی در سال 1284 ش در تهران به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی را در مدرسه رشدیه و تحصیلات متوسطه را در «دارالفنون» به پایان رسانید و در سال 1305 برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت.
امینی پس از اخذ لیسانس حقوق از دانشگاه گرونوبل، در سال 1310 دکترای اقتصاد را از دانشگاه پاریس دریافت داشت و در بازگشت به ایران توسط داور، وزیر دادگستری وقت، به استخدام وزارت دادگستری درآمد.
او در سال 1312 با بتول وثوق، دختر وثوق الدوله (برادر احمد قوام)، ازدواج کرد.
حاصل این ازدواج یک پسر به نام ایرج است.
در سال 1314، که داور وزیر دارایی شد، امینی را نیز با خود به وزارت دارائی برد.
او پس از 6 ماه معاون اداره انحصار تریاک گردید که ریاست آن با اللهیار صالح بود.
در این سالها امینی در وزارت دارائی به مشاغلی چون ریاست گمرک و مدیرکلی اقتصاد و غیره رسید.
با سقوط دیکتاتوری رضا شاه، احمد قوام در سال 1321 به نخست وزیری رسید و امینی 37 ساله را به معاونت خود برگزید.
در سال 1325 که آمریکا در چار چوب «دکترین ترومن» وام 250 میلیون دلاری خود را به ایران پرداخت کرد تا براساس آن سازمان برنامه 7 ساله عمرانی تشکیل شود، امینی ـ رئیس بانک صنعتی ـ را مطمئن ترین فرد برای اجرای این طرح تشخیص داد.
بدین ترتیب، سازمان برنامه به ریاست عالیه عبدالرضا پهلوی و مدیریت مستقیم علی امینی تأسیس شد.
امینی در مجلس پانزدهم به کمک قوام نماینده تهران شد، در سال 1329 در کابینه علی منصور وزیر اقتصاد ملی گردید و در سال 1330 در کابینه اول مصدق نیز مجددا در رأس وزارتخانه فوق قرار گرفت.
در زندگینامه سیاسی علی امینی آلوده ترین برگی که او را برای همیشه بد نام ساخت و مهر وابستگی به غرب را بر پیشانی اش حک نمود، نقش وی در انعقاد قرارداد نفت با کنسرسیوم معروف به قرارداد امینی ـ پیچ، است.
شاید بتوان گفت که اگر این بدنامی وجود نداشت، امینی بعدها، در دهه 1340 می توانست بازیگر موفق تری از آب درآید.
با پیروزی کودتای انگلیسی ـ آمریکایی و صهیونیستی 28 مرداد 1332، در دولت سپهبد فضل اللّه زاهدی، علی امینی به عنوان کاندیدای آمریکا بر مسند وزارت دارائی قرار گرفت.
او در این سمت حسّاس وظیفه داشت که اهداف کودتا را تحقّق بخشد و منافع کمپانیهای معظم نفتی رقیب را، که اکنون هر یک بر ویرانه های امپراتوری «شرکت نفت انگلیس و ایران» چنگ انداخته و حصه خود را می طلبیدند، تأمین کند.
در تاریخ 20 /3 /1334 شاه موفق شد امینی را از پست کلیدی وزارت دارائی دور کند و او را در موقعیت نازلتری، در رأس وزارت دادگستری، قرار دهد.
دکتر علی امینی در تاریخ 17 اردیبهشت 1340 به قدرت رسید.
او در این دوران به اقدامات نمایشی فراوانی دست زد، که شاید جنجالی ترین آن بازداشت کوتاه مدت عده ای از «رجال» پهلوی به جرم فساد مالی باشد.
صدارت امینی دیری نپایید و محمدرضا پهلوی با وساطت اسداللّه علم و «دوستان» بریتانیایی و صهیونیست خود موفق شد موافقت کندی را با عزل امینی جلب کند.
در نتیجه مقامات آمریکایی به امینی دستور دادند که استعفا دهد و وی در 27 تیرماه 1341 داوطلبانه از قدرت کناره گرفت.
سقوط دولت امینی، هر چند پایان اوج زندگی سیاسی اوست، معهذا نقش وی در دیپلماسی آمریکا به پایان نرسید و امینی تا سال 1347 به حیاتی بی رمق ادامه داد.
در این سالها امینی به عنوان یک چهره ذخیره و یک آلترناتیو برای شرایط اضطراری و محلل و به عنوان محوری برای حفظ نیروهای سیاسی «ملی گرا» و لیبرال در مدار سیاست خارجی آمریکا محفوظ ماند.
این نقش امینی با سقوط دولت «دمکرات» لیندون جانسون و صعود ریچارد نیکسون در آبان 1347 به پایان رسید و از آن پس امینی چهره ای «مرده» و «فراموش شده» تلقی گردید.
طی این سالها نقش امینی به عنوان یک مهره ذخیره در دیپلماسی آمریکا برای شاه کاملاً شناخته شده بود و لذا او تا سال 1350 با دلهره و وسواس کم نظیری زندگی سیاسی و خصوصی امینی را زیر ذره بین ساواک قرار داد.
در پرونده قطور امینی دستورالعملها و طرحهای عملیاتی متعددی موجود است که طبق دستور مؤکد شاه برای کنترل کامل امینی و کشف ارتباطات وی با مأمورین ویژه آمریکا اجرا می گردید و «گوش»های ساواک به خصوصی ترین زوایای زندگی امینی رسوخ داشتند و تلفن وی تا اوائل سال 1350 به طور دائم کنترل و ضبط می شد.
با صعود مجدد «دمکرات»ها به ریاست جمهوری آمریکا در آبان 1355 و آغاز «فضای باز سیاسی» کارتر، امینی 70 ساله کوشید تا دگربار خود را وارد صحنه سیاست کند.
او در اوایل سال 1356 وارد تهران شد و به گفته فردوست در ماههای اوج گیری انقلاب به مشاور دائمی محمدرضا پهلوی بدل گردید.
این بار شاه مغرور و کینه توز حاضر بود که دولت و حتی سلطنت خود را به این رقیب دیرین بسپرد.
ولی امینی زیرک تر از آن بود که پایان راه را نبیند و لذا از پذیرش کاخی که پایه های آن در حال فرو ریختن بود خودداری کرد.
او تنها به ارائه تجربیات خود بسنده نمود، ولی این تجارب که در کوران شعبده بازیها و افسونگریهای سیاسی اندوخته شده بود، در برابر امواج توفنده اصیل ترین و مردمی ترین انقلاب تاریخ کاربُردی نداشت.
امینی پیر، خردمندتر از بختیار سودا زده بود.
او به فرانسه بازگشت تا در آخرین سالهای عمر در محفل «رجالی» که اکنون به تاریخ تعلق داشتند سرگرمی مطبوعی برای خود تدارک بیند و از خرمن هدایای سرویسهای توطئه گر غرب خوشه ای بچیند امینی در سال 1371 در اروپا درگذشت.
ر.ک: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، 1369، ج 1، صص 273 ـ 327.

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساواک صفحه 88

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.