صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

وضع انتشار مجله فردوسی و رویه مدیر مربوطه نعمت اله جهانبانوئی از تاریخ 13/5/32 الی مهر ماه 44

وضع انتشار مجله فردوسی و رویه مدیر مربوطه نعمت اله جهانبانوئی از تاریخ 13/5/32 الی مهر ماه 44


متن سند:

1ـ در تاریخ 13 امرداد ماه سال 32 عکس والاحضرت اشرف پهلوی را با ژست مخصوصی چاپ و ذیل آن می نویسد (اشرف پهلوی می گوید بی پولم1؟...) در همین صفحه با تیترهای درشت نوشته است (به دستور اشرف پهلوی یک گروهبان 2 ارتشی و دو نفر سویل مأمور قتل دکتر مصدق شده اند و مطالبی در صفحه ده در این مورد درج نموده است.
در رفراندم ملت پیروز شد.
انگلیسها باید بدانند مسئله نفت جز بدست دکتر مصدق قابل حل نیست.
مسافرت قریب الوقوع شاه به اروپا حتمی است.
والاتبار واسطه ارتباط دربار و اقلیت مخالف دولت است.
چگونه اشرف پهلوی2 مدیر این روزنامه را تهدید کرد و بوسیله برادرش پیغام داد اگر از عملیات او انتقاد شود سرنوشت محمد مسعود در انتظارش خواهد بود.
مسافرت بانو شفیق به ایران بدون نقشه نبوده و در آینده نزدیکی آثار آن ظاهر خواهد گردید.
2ـ در تاریخ 20 /5 /32 شماره 99 تیترهای زیر را روی جلد چاپ کرده بود : استعمارگرانی که در کمین سقوط حکومت مصدق نشسته و در انتظار فرصت مناسب هستند پس از پیروزی در رفراندم به حکم ملت مجلس هفدهم منحل و از توطئه و تحریک بر ضد نهضت ملی ایران می خواهند بوسیله مزدوران پست خود دست به یک جنایت تاریخی بزنند و مصدق عزیز و پیشوا و رهبر نجات بخش ملت ایران را ترور و یا به وسایلی مسموم نمایند از این رو مصدق و یاران او را متوجه خطری می نمائیم.
شاه از سلطنت ایران به نفع چه کسی کنار خواهد رفت...
چرا شاهپور علیرضا برای مسافرت به پاکستان به سفارت امریکا مراجعه کرده است...
.
تغییر رژیم تا چه حد صحت دارد...
.
نخست وزیر به شاه پیغام داد که میخ دو سر به زمین نمی رود.
عکس مردی را با لباس مندرس چاپ و بالای آن عکس داس و چکش را گذاشته و ذیل عکس نوشته است آقای آیزنهاور3 انتظار دارید کمونیزم در ایران نفوذ نکند و این مرد و سایر افراد محروم این مملکت به پرچم داس و چکش پناه نبرند؟ 3ـ در تاریخ 27 /5 /32 شماره 10 روی جلد ذیل تمثال مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه و والاحضرت ثریا نوشته است (ظل اللّه ) ذلیل اللّه شد؟ چو تیره شود مرد را روزگار ـ همه آن کندکش نباید بکار.
ذیل عکس والا حضرت اشرف پهلوی (اشرف پهلوی عامل مؤثر کودتا) ذیل عکس دکتر مصدق (باز هم رهبر ملت پیروز شد) و در همین صفحه تیترهای درشتی بشرح زیر که مطالبی پیرامون آنها نوشته شده درج کرده است.
اطلاعات جالب و دقیقی از جریانات سیاسی پشت پرده کودتای مفتضحانه اخیر مقدمات کودتا چگونه و بدست چه کسانی تهیه شده اشرف پهلوی در مسافرت کوتاه خود اساس کودتا را پی ریزی کرد.
جلسات کودتا در منزل مدیر این مجله تشکیل می شد رل اصلی شاهپور غلامرضا4 در کودتای اخیر.کودتای ملوکانه و مشت دشمن شکن ملت پیش بینی فردای مملکت.
تا دکتر مصدق هست ایران جمهوری نمی شود.
در صفحه 5 در چند شماره سلسله مقالاتی تحت عنوان (تاریخ تکرار می شود) را چاپ تمثال شاهنشاه و عکس احمد شاه مطالبی درج نموده است.
4ـ در تاریخ 3 /6 /32 شماره 101 یعنی 7 روز بعد در این شماره مدیر مجله ماسک خود را عوض کرده و روی جلد تیترهای درشت زیر را درج کرده است پس از اعلام جمهوریت قرار بود دکتر فاطمی معاون رئیس جمهور شود ـ به دستور فاطمی این مسافر اصفهانی بایستی کار شاه را در شمال یکسره می کرد ـ چرا دکتر فاطمی نام سرلشگر زاهدی را در تغییر رژیم عنوان کرد ـ ما پرده ها را کنار می زنیم و دکتر فاطمی خائن را رسوا می کنیم.
در این صفحه تمثال شاهنشاه را با عکس فاطمی چاپ و نوشته است چگونه به دستور و نقشه دکتر حسین فاطمی معاون نخست وزیری برای ایجاد جمهوریت می خواستند شاه را ترور کنند.
5ـ در مورد دو شماره اخیر شهربانی کل کشور اعلام نمود وضع نگارش آنها با یکدیگر اختلاف کلی دارد که دستور احضار مدیر مجله صادر ولی سرانجام آن معلوم نیست.
6ـ در تاریخ 8 /7 /32 شهربانی اعلام نمود که سرمقاله اخیر مجله فردوسی ظاهرا انتقاد از انگلیسها بود لیکن در حقیقت تجلیل از حکومت مصدق می باشد که مورد توجه عده ای از مخالفین دولت قرار گرفته بود.
در پاسخ این نامه اعلام شده مجله مذکور تا دستور ثانوی توقیف است.
در تاریخ 15 /8 /32 از مجله رفع توقیف شد.
7ـ برابر سوابق موجود در پرونده انفرادی مدیر مجله (نعمت اللّه جهانبانوئی) در تاریخ 8 /7 /32 طبق ماده فرمانداری نظامی تهران بازداشت و در تاریخ 15 /7 /32 با قید تعهد و التزام آزاد گردید.
8ـ از تاریخ 28 /10 /32 الی 23 /6 /33 چهار مرتبه مجله مزبور جمع آوری و توقیف و یا دستور تعویض صفحات آن داده شد و مدیر مجله سه مرتبه تعهد کتبی سپرد.
8ـ در تاریخ 2 /9 /33 مقاله ای درباره تصادف قاچاقچیان با سارقین مسلح درج نمود مبنی بر اینکه پس از زد و خورد بین طرفین و قتل چند نفر بالاخره اموال قاچاق بدست ژاندارمها می افتد و می نویسد (دزدی که سیم را بدزد، دزد است) این موضوع موجب شکایت ژاندارمری کل کشور قرار می گیرد.
10ـ در تاریخ 20 /9 /33 از دفتر نخست وزیری به فرمانداری نظامی اعلام می گردد با تعهداتی که مدیر مجله فردوسی سپرده باز هم از روش شائبه آمیز خود دست برنداشته و به نشر اخبار تحریک آمیز مبادرت می نماید و در شماره 15 تحت عنوان (نظری به روزنامه های داخلی) مطالبی تحریک آمیز درج کرده است.
مدیر مجله احضار و پس از تذکرات لازم مجددا تعهد نمود که از درج مطالب تحریک آمیز خودداری نماید.
11ـ در تاریخ 4 /12 /33 مجله توقیف و در تاریخ 7 /12 /33 طبق نامه واصله از دفتر نخست وزیری رفع توقیف گردید.
12ـ در تاریخ 10 /5 /34 دکتر عسکری سردبیر مجله فردوسی به علت چاپ عکس غیرقابل انتشار به فرمانداری نظامی احضار و تعهد نمود منبعد رعایت اینگونه موضوعات را بنماید.
13ـ در تاریخ 14 /12 /35 به مدیر مجله مزبور به علت چاپ مطالب تحریک آمیز و خلاف مصلحت کشور دستور داده شد پس از تعویض آن مجله را منتشر نماید و در این مورد از مدیر چاپخانه آتش تعهد اخذ گردد تا تعویض کلیه صفحات مزبور از تحویل آن به اشخاص خودداری نماید.
14ـ اطلاعیه تأیید شده مورخه 12 /3 /37 حاکی است که رئیس و معاون خبرگزاری تاس با مدیر مجله تماس حاصل و پس از مذاکرات دوستانه قرار شده مطالبی درباره امور اجتماعی و اقتصادی شوروی در صورتی که مطابق روش مجله باشد چاپ نماید.
15ـ در تاریخ 17 /4 /37 درباره عملیات دراویش کردستان مصادف با مسافرت هیئت دولت به کردستان مطالبی درج نمود که موجبات اعتراض دراویش را فراهم نمود.
که طبق نامه شهربانی کل کشور این افراد قصد شکایت به مقامات مذهبی خود در عراق را داشته اند.
16ـ در تاریخ 16 /10 /37 شماره 378 در قسمت مسابقات شعری بی نقطه را درج نمود (...
...
.) این جریان نیز موجب عصبانیت اهالی کردستان به ویژه علماء را فراهم نمود که تذکرات لازم به مدیر مجله داده شد و در پاسخ نامه آقای صدرالاسلام ساواک طی نامه ای از ایشان دلجوئی نمود.
17ـ در تاریخ 2 /11 /37 وزارت کشور نظریه ساواک را درباره تبدیل مجله به روزنامه یومیه استعلام نمود که پاسخ موافق اعلام شد.
18ـ در تاریخ 12 /12 /37 مجله مذکور به دستور آقای نخست وزیر توقیف گردید.
19ـ در تاریخ 29 /4 /38 مقاله ای تحت عنوان (قهوه خانه به جای دانشگاه) درج نمود که جنبه تبلیغاتی شدیدی نسبت به فساد دستگاههای دولتی داشت.
20ـ در تاریخ 11 /3 /38 مقاله ای تحت عنوان (دانشجویانی که دوره دکترای آلمان را در طالقان گذراندند) درج نمود که موجب اعتراض دانشجویان ایرانی مقیم آلمان گردید و نامه ای به امضاء عده زیادی از دانشجویان مزبور به عنوان آقای نخست وزیر ارسال شد.
21ـ در تاریخ 16 /5 /37 طی گزارشی به عرض رسید با اینکه مدیر مجله مذکور ماهیانه مبلغ 10000 ریال مستمری می گیرد اغلب مقالاتی انتقادی درج می نماید.
تیمسار ریاست وقت ساواک فرمودند تکلیف خود را روشن کنید در صورتی که تغییر روش ندهد ضمن لغو مستمری امتیاز روزنامه اش لغو از انتشار آن جلوگیری خواهد شد.
22ـ در تاریخ 23 /9 /38 مطالبی علیه مهدی کاشانی درج کرده بود که موجب شکایت وی را فراهم نمود.
23ـ در تاریخ 19 /11 /38 به علت درج مطالب خلاف مصلحت کشور کلیه شماره های آن در سراسر کشور بوسیله ساواک جمع آوری گردید.
24ـ در تاریخ 5 /11 /38 مقاله ای تحت عنوان (انسان دوستیهای نان و آبدار) به قلم سردبیر روزنامه (ناصر نیرمحمدی) درج نمود که در مقاله مزبور تم کمونیستی آن کاملاً روشن بوده است.
25ـ در تاریخ 10 /12 /38 مقاله عاقبت بخیر را که سخنرانی مهندس هوشنگ رادپور5 عضو حزب منحله توده درباره صدمین سال تولد انتوان چخوف در محل انجمن فرهنگی ایران و شوروی نموده درج کرده است.
26ـ در تاریخ 22 /9 /39 (بی خان هم می توان زندگی کرد) درج نمود که مطالب آن تحریک آمیز و خلاف مصلحت کشور بود پس از احضار مدیر روزنامه و دادن تذکر لازم اظهار داشت موضوع مقاله همانطور که در انتهای مقاله روشن شده مربوط به ترکیه می باشد.
27ـ در دیماه 39 سلسله مقالاتی تحت عنوان (سالهای سیاه) درج نمود که از علی شهیدزاده و گودرزی وکیل دادگستری که جزء نهضت مقاومت ملی بود و همچنین از دکتر جهان بیگلو که از مسئولین حزب منحله توده بوده تعریف و تجلیل نموده است.
28ـ در تاریخ 13 /4 /40 مقاله (زنگ خطر.
نسل جوان در آغوش فساد و تباهی) را درباره محصلین درج نمود که مطالب آن مخالف عفت عمومی و موجبات تشویش اذهان را فراهم نمود.
به همین علت روزنامه فردوسی توقیف و پس از بیرون [سپردن] تعهد و اخراج سردبیر از روزنامه رفع توقیف بعمل آمد و موضوع مقاله جهت اطلاع به وزارت فرهنگ اعلام گردید.
26ـ در مراسم 28 مرداد ماه سال 40 که اعلیحضرت همایون شاهنشاه در میدان دوشان تپه تشریف فرما شدند و برای بیش از ده هزار نفر فرمایشاتی ایراد فرمودند با اینکه قبلاً به فرد فرد مدیران جراید دستور داده شد که در مراسم حضور یابند مدبر این روزنامه نعمت اللّه جهانبانوئی حضور نیافت.
30ـ در تاریخ 21 /6 /40 مقاله ای از خلیل ملکی را که سعی شده بود سران حزب منحله توده را منکوب نماید بعضا حملاتی به سازمانهای انتظامی خصوصا سازمان امنیت شده.
در این مقاله سازمان امنیت از قول آقای نخست وزیر دستگاه جهنمی نامیده شده و اعترافات اعضاء حزب منحله توده که تغییر عقیده داده اند اعتراف کذائی قلمداد شده است.
31ـ در تاریخ 31 /5 /40 زیر عنوان (عریضه آیت الله بهبهانی) در مورد انتخابات مطالبی درج نمود که دستور تعویض آن صفحه داده شد.
32ـ در تاریخ 9 /8 /40 در چند صفحه مجله عکسهائی از تظاهرات مردم الجزایر را که تحریک آمیز بود چاپ و منتشر نمود.
33ـ در تاریخ 5 /10 /40 گزارشی به عرض رسید که مدیر این روزنامه و مدیر روزنامه دنیا هر ماه مبالغ سرشاری از سازمان برنامه به منظور تعریف از آن دستگاه دریافت و بین مدیران جراید توزیع می نمایند.
34ـ در تاریخ 14 /6 /40 مطالبی درباره فعالیت امریکائیها در دریاهای جنوب و شمال ایران که از لحاظ تبلیغات سوء برای روسها دستاویزی بود درج نمود.
35ـ طبق اعلامیه ای در تاریخ 28 /10 /40 که 25 نفر از اعضای نیروی سوم در دفتر مجله علم و زندگی حضور داشتند توصیه می شود که روزنامه فردوسی را بیش از سایر جراید خریداری نمایند.
36ـ در تاریخ 5 /12 /40 برابر نامه وزارت کشور روزنامه مذکور مجددا به مجله هفتگی تبدیل گردید.
37ـ در مهر ماه سال 41 مجله ماهنامه فردوسی با همکاری آناهیتا تحت نفوذ عناصر چپی منتشر شد و مفاد مقالات آن جنبه های تحریک آمیز داشته که موضوع به وزارت کشور منعکس و از ادامه انتشار آن جلوگیری بعمل آمد.
38ـ در تاریخ 1 /8 /41 اداره کل انتشارات و رادیو سابق به علت چاپ عکس روی جلد کلیه شماره های آن را جمع آوری نمود.
39ـ در تاریخ 3 /10 /41 به علت عدم چاپ مقاله ارسالی اداره کل انتشارات و رادیو از انتشارات مجله مزبور جلوگیری بعمل آمد.
40ـ در تاریخ 13 /1 /42 مقاله (انحطاط نسل) را که به شدیدترین وجهی به اخلاق اجتماعی و عزت نفس ایران و ایرانی حمله شده و عکس برهنه زنی را چاپ نمود.
41ـ در تاریخ 21 /3 /42 چون نعمت اللّه جهانبانوئی مطالبی درباره اظهار تأسف و همدردی منتشر ننمود اداره کل انتشارات و رادیو فرمهای آن را از زیر چاپ خارج و از انتشار آن جلوگیری نمود.
42ـ در تاریخ 18 /4 /42 شعری تحت عنوان (مرثیه خوانان) در مورد روز تاسوعا که منظور جریان روز 15 خرداد می باشد درج و نیم بیت آخر را که به تاریخ 12 /3 /42 بوده سیاه نموده است در این مورد اقدام لازم معمول و شعرهای معینی کرمانشاهی را چاپ نمود.
43ـ در تاریخ 17 /1 /44 پیرامون شناسائی چین کمونیست مطالبی درج نمود که چون دستور تعویض آن داده شد بجای آن عکس جوانی را که زانوان خود را بغل گرفته و در گوشه خیابان نشسته چاپ و ذیل عکس نوشته است (دیپلمه بیکار) و در پشت جلد عکس یک زن روستائی در حالی که بچه ای در بغل دارد چاپ و زیر آن نوشته شده (سال به سال دریغ از پارسال) 44ـ چند شماره روزنامه های ایران آزاد در مورخ اردیبهشت و خرداد ماه سال 44 از آلمان برای مجله فردوسی ارسال شده که در اداره پست از توزیع آن جلوگیری شده است.
45ـ ضمنا مجله فردوسی به مدیریت نعمت اللّه جهانبانوئی که فردی بی سواد و در برخورد قیافه حق به جانبی بخود می گیرد به نظر می رسد آلت دست مخالفین باشد و نامبرده از این عمل خود حداکثر استفاده را می نماید.

توضیحات سند:

1ـ مکاتبات اشرف پهلوی با سرلشگر فضل اللّه زاهدی گواه این مطلب است و اشرف پهلوی ضمن اشاره به موضوع کم پولی درخواست کمک داشته است.
کتاب اشرف پهلوی در این زمینه می آورد: در خاتمه خواهشمندم که در موضوع دلار ماهیانه که برای من می فرستید تجدید نظر کرده و کمتر از پنج هزار دلار نباشد چونکه واقعا با مخارج مریضخانه و مدارس بچه ها بهیچوجه غیر از این مقدورم نیست بخصوص که از این مبلغ به قرض می رود.
[مقداری از پولها جهت بدهی مصرف می شود] شما می توانید که تصویب نامه جداگانه برای مخارج مریضخانه فرزند ناخوش و پسر بزرگم که مدرسه می رود بگذرانید و گمان نمی کنم در این صورت اشکالی باشد.
چونکه پولی را که دربار می فرستد از بودجه خود دربار است و شما می توانید که بودجه علیحده برای بچه ها از وزارت فرهنگ یا بهداری برای بچه ها بفرستید.
خیلی متأسفم که اسباب زحمت شما رو فراهم می کنم ولی از طرف دیگر زندگی من هم خیلی ناراحت است و گمان می کنم که این مدت دو سال دوره مصدق کافی بود حالا دیگر موقع استراحت است.
خواهش دیگری که از شما دارم این است که با رئیس اصل چهار شخصا صحبت کنید که منزل شهری من رو به نرخ رسمی دلار اجاره کنند.
آنها قبول کردند که منزل من رو به 10 هزار تومان اجاره کنند من خواهش دارم که در عوض ریال به من دلار به نرخ رسمی بدهند.
یعنی به مبلغ 3 هزار دلار.
یا اینکه مجلس سنا آنجا رو خریداری کند.
قرار بر این بود ولی دیگر خبر ندارم که چه شده البته اگر شما موافقت کنید حتما زودتر این عمل انجام خواهد گرفت.
آقای ابتهاج رو فراموش نکنید از وجود ایشان می توانید خیلی استفاده کنید.
سلامتی و سعادت شما رو از درگاه خداوند مسئلت می نمایم و امیدوارم که هر چه زودتر شخصا شما را دیده و مثل سابق مراتب دوستی و مودت فی مابین ادامه پیدا کند.
اشرف پهلوی 2ـ اشرف پهلوی در سال 1298 ش در زیر یک چادر چرمی در حومه شهر تهران از یک زن روستایی به نام تاج الملوک متولد شد.
اشرف 2 دقیقه زودتر از محمدرضا برادر دوقلویش به دنیا آمد.
از ابتدا دارای خلق و خوی تند و تیز بود.
در حالی که محمدرضا در سوئیس در مدرسه لوزان مشغول تحصیل بود اشرف که 17 سال بیشتر نداشت به همراه پدرش در لشکرکشی به آذربایجان و اطراف آن شرکت داشت در 15 سالگی با احمد قوام ازدواج کرد ولی طولی نکشید که از او جدا شد در زمان اشغال ایران و کناره گیری رضا شاه متفقین قبول کردند که اشرف هم در ایران بماند و محمدرضا خطاب به وی اظهار داشت : «تو خوب می دانی که باید اینجا بمانی، این وظیفه توست از این به بعد در خانواده پهلوی تو تنها مرد هستی.
» از همان زمان تا آخر عمر سلطنت محمدرضا همواره اشرف بود که او را سرپا نگه می داشت و تصمیمات جدی و حساس را برای محمدرضا می گرفت.
اشرف با ایجاد سازمانهای مختلف که ظاهر شرکت داشتند در واقع بر تمامی خرجها و هزینه های مالی نظارت داشت.
وی عهده دار تمام جلسات تفریحی دربار بود.
اشرف بود که فوزیه خواهر ملک فاروق را برای اولین بار جهت همسری شاه تعیین کرد.
تنها زنی که تا حدودی اشرف را به ناکامی کشانید ثریا بود که به وسیله توطئه او مجبور به طلاق شد.
و فرح دیبا را وی از میان 300 دختر مشهور و پولدار به عنوان سومین همسر شاه انتخاب کرد.
وی در امور سیاسی و حتی مسائل سیاست خارجی و بین المللی هم دخالت می کرد.
با رؤسای جمهوری امریکا (ترومن)، انگلستان (چرچیل) و شوروی (استالین) ملاقات نمود و تنها زن مسلمانی است که دارای مدال پرچم سرخ از اتحاد شوروی است.
اشرف دو بار دیگر ازدواج رسمی داشت که برای بار دوم با احمد شفیق که یک جوان مصری بیکار بود و در ایران او را به ریاست خط هوایی برگزیدند.
برای مرتبه سوم با مهدی بوشهری ازدواج کرد.
در خصوص فساد اخلاقی و روابط نامشروع وی مطالب زیادی در اسناد وجود دارد که در اینجا یک نمونه ذکر شده است.
«طبق اظهارات غیرنظامی حسن فدایی در زمان حضور والاحضرت اشرف در پاریس یک جوان که احتمالاً افکار ضدنظام داشته از روابط جنسی با ایشان فیلمی تهیه کرده و مدتی است که از دربار شاهنشاهی حق السکوت دریافت می کند...
» طبق گزارشات ساواک ـ اشرف به وسیله مصونیت ویژه ای که داشت اقدام به امر قاچاق مواد مخدر در سطح گسترده و در حد بین المللی می نمود و یک بار با خبری که روزنامه لوموند فرانسه بر اساس خبر ارسالی از سوئیس درج می کند دال بر بازرسی چمدانهای اشرف و پیدا کردن مواد مخدر کار به رسوایی می انجامد و اشرف به وسیله نفوذ خانوادگی و سلطنتی با گرفتن وکیل و صرف مبالغ هنگفتی مسئله را حل می کند به طوری که روزنامه مذکور معذرت خواهی نموده و خبر را تکذیب و نسخه های فروش رفته یک کتاب را که بر اساس این خبر در فرانسه چاپ شده بود را جمع آوری می نماید.
اشرف در خرج کردن بی حساب بود ود همین امر باعث شد که وضع مالی او از سایر اعضای خانواده سلطنتی بدتر باشد.
وی پس از انقلاب به کشور فرانسه گریخت و مطالبی بر ضد جمهوری اسلامی در روزنامه های پاریس به چاپ رسانید.
طبق اسناد موجود وی در جلسه ای با حضور بنی صدر و مسعود رجوی و برخی دیگر از اپوزیسیون فراری از کشور در فرانسه شرکت کرده و مطالبی را علیه جمهوری اسلامی ابراز نموده است.
ـ اسناد ساواک پرونده های انفرادی 3ـ آیزنهاور رئیس جمهور امریکا (1332 تا 1340) در سال 1336 پیشنهادی به کنگره امریکا کرد که بدین مضمون بود: «حمایت از کشورهای خاورمیانه در برابر هجوم کمونیسم، مشارکت آمریکا در فعالیتهای نظامی برای دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشورهای خاورمیانه در برابر تجاوز مسلحانه کمونیسم.
» این اصل به دکترین آیزنهاور مشهور شد.
4ـ پهلوی، شاهپور غلامرضا فرزند پنجم رضاشاه و تنها فرزند توران امیرسلیمانی در 25 اردیبهشت سال 1302 در تهران متولد شد.
و پس از طی دوره نظام در تهران، تحصیلات خود را در سویس ادامه داده و سپس برای تکمیل تحصیلات عالیه به آمریکا سفر کرده و در دانشکده پرنیستن به تحصیل پرداخته، مجددا به تهران مراجعت و دانشکده افسری را در رشته سواری به اتمام رساند.
سپس به سمت بازرس ویژه ارتش شاهنشاهی منصوب شد و همچنین نیابت ریاست عالیه باشگاه هواپیمایی کشوری و همچنین نیابت ریاست عالیه باشگاه سوارکاران و ریاست عالیه کمیته المپیک ایران را عهده دار بود.
وی با پیروزی انقلاب اسلامی به امریکا پناهنده شد.
ر.ک : خاندان پهلوی، از سری اسناد لانه جاسوسی، جلد اول، تهران، 1367 ؛ ص 180، جلد دوم 5ـ هوشنگ رادپور فرزند محمدصادق در سال 1294 ه ش در رشت متولد گردید.
نامبرده دوره ابتدایی را در دبستان های شرق تهران و نمازی شیراز به پایان رساند و از دبیرستان شاهپور شیراز دیپلم فنی گرفت و دانشجوی مکاتبه ای دانشکده فنی پاریس بوده و در رشته الکتریک و رادیو در رستف قفقاز تحصیل کرد.
پدر هوشنگ بنام محمدصادق رادپور کنسول ایران در قفقاز بود که به دلیل نامعلوم توسط (کاگ ب) دستگیر و در زندان آنان درگذشت.
هوشنگ رادپور در سال 1313 به استخدام دولت در شرکت بیمه ایران درآمد و در مشاغلی از جمله : کارمند بیمه ایران رئیس بیمه شهسوار، رئیس بیمه گیلان، رئیس بیمه شاهی، مدیر فنی بیمه و بازرس ویژه شرکت بیمه بکار پرداخت.
نامبرده همچنین طی سالهای 21 و 22 مترجم و گوینده در بخش روسی رادیو ایران، نماینده مجلس شورای ملی، اداره کل فرهنگ و هنر، رئیس فنی دایره روشنایی اداره برق، رئیس صنایع شیمیایی سازمان برنامه و کارشناس رسمی بیمه اینگستراخ و بیمه یوگ شایر شوروی در ایران بود و با انجام کارهای خلاف و غیرکارشناسی خسارت جبران ناپذیری به شرکت بیمه ایران وارد نمود و در عوض شرکت های روسی استفاده های میلیونی نصیبشان گردید.
مشارالیه گرایش چپی داشت و در انجمن فرهنگی ایران و شوروی عضو بود و با مسئولین سفارت شوروی در ایران رابطه نزدیک داشت.
2 هوشنگ رادپور در زمینه ترجمه و نویسندگی با نشریات مختلف از جمله پیام نوین همکاری داشت.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله فردوسی به روایت اسناد ساواک صفحه 79









صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.