صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : بیانات آیت الله شیخ عباسعلی اسلامی

تاریخ سند: 25 آبان 1339


موضوع : بیانات آیت الله شیخ عباسعلی اسلامی


متن سند:

شماره : 2ـ 3ـ 4284 از ساعت 19 روز گذشته پس از اداء نماز جماعت مغرب و عشاء و سخنرانی های مذهبی شیخ محمود یاسری و سید جعفر موسوی آیت الله شیخ عباسعلی اسلامی به منبر رفته و پس از ذکر مقدمات رشته سخن را به انتقاد از بی حجابی زنها و منع معامله کسبه با زنان بی حجاب کشیده و گفت (به قول یکی از کسبه های بازار اگر ما با زنهای بی حجاب معامله نکنیم آنها مجبور می شوند چادر سر نمایند بنده چند سال پیش که آیت الله کاشانی در مجلس بودند به نمایندگی از طرف ایشان به اهواز رفتم و مدت 14 روزی که در این شهر بودم واقعا یک نوع سلطنتی نمودم اول گفتم اگر کسی بی حجاب آمد با او معامله نکنید در نتیجه کسبه از معامله با زنهای بی حجاب خودداری نموده و زنها مجبور شدند که برای خود چادر تهیه نمایند تا جایی که دیگر جنس چادری گیر نمی آمد دوم آنکه چون در آن موقع ماه مبارک رمضان بود تمام کافه ها و قهوه خانه ها را بستم و کار به جایی رسید که مردم روزه خوارها و بی حجاب ها را مسخره می کردند این را می گویند مبارزه منفی.
این کاسب ها اگر همگی به زنهای بی حجاب چیزی نفروشند آنها مجبور می شوند که چادر سرشان نمایند هر چه هست زیر سر این خشکه مقدسهاست که وقتی یک زن خوشگل می بینند خوشان را گم می کنند دسته دیگر این کارآگاهان بی دین هستند که برای شرکت در مجالس مذهبی ریش های خود را نمی تراشند و یک کلاهی هم سرشان می گذارند و به این مجلس و آن مجلس می روند و حتی دست آدم را هم می بوسند و حتی می گویند آقای اسلامی خوب گفتید اگر چهار نفر مثل شما حرف حق بزنند کارها درست می شود آن وقت همانها فردا گزارش مرا می دهند آخر بدبختها من 5 مرتبه در حلفدونی افتاده ام هم اکنون باید کاسبها با بی حجابها و ریش تراشهای ظالم مبارزه منفی بکنند تا کم کم درست شود اگر دولت به ما اجازه می داد ما خود تاکنون درست کرده بودیم با آنکه ما دولت مسلمان داریم مع الوصف از تبلیغ دین محروم می باشیم همینطور هم از قانون اساسی محرومیم در حالی که ماده دوم قانون اساسی مربوط به مذهب است باید این فرهنگ دستور بدهد اصول دین و قرآن و نماز به بچه ها تعلیم بدهند و دخترها بی حجاب به مدرسه نروند و دیگر آنکه در ارتش مبلغ دینی داشته باشند و طبق قانون اسلام سربازها نماز بخوانند و در ماه رمضان به سربازها غروب و نصف شب برای روزه غذا بدهند و مجلس شورای ملی هم طبق قانون قرآن رأی بدهد و چون این قوانین عملی نمی شود بنابراین ما از قانون اساسی محروم هستیم سپس ناطق مطالب دیگری پیرامون مبارزات حضرت علی بیان داشت و در تأیید اظهارنظرهای شیخ فضل اللّه نوری1 مرحوم علیه مشروطیت مطالب دیگری عنوان نمود ساعت 20 جلسه ختم شد.
رونوشت برابر با اصل اصل در پرونده کلاسه م ـ 785 ـ افتخاری

توضیحات سند:

1ـ شیخ فضل اللّه نوری، شیخ شهید «فضل اللّه کجوری» معروف به نوری فرزند ملا عباس در 2 ذیحجه 1259 ه ق در تهران متولد و در عنفوان جوانی جهت تحصیلات عالیه همراه با مرحوم حاج میرزا حسین نوری (محدث)، دائی و پدر زن خود به نجف اشرف مهاجرت نمود.
مرحوم شیخ در نجف پس از تلمذ در محضر مرحوم حاج میرزا حبیب اللّه رشتی در حوزه علمیه مرحوم میرزای مجدد شیرازی حاضر و پس از هجرت آن مرحوم در سال 1291 ه ق به سامرا، در سال 1292 ه ق به سامرا هجرت می نماید و پس از مدتی در عداد بزرگان تلامذه و افراد مورد وثوق مرحوم میرزای شیرازی قرار می گیرد.
شیخ شهید در حدود سال 1300 ه ق به تهران باز می گردد و از جمله معاریف علماء و مجتهدین و فقهاء و محدثین این شهر گشته، به نشر و تبلیغ احکام الهی و اخبار اهل بیت پیامبر (ص) و تربیت طلاب علوم دینی و حل معضلات و مسائل مردم می پردازد.
شیخ شهید در جنبش ضد انگلیسی و استقلال طلبانه تنباکو (1309 ه ق) فعالانه شرکت و همراه با مرحوم میرزای شیرازی و برخی دیگر از علمای ایران در رهبریت این حرکت قرار داشت.
در جریان نهضت مشروطیت ابتدا از سران نهضت بود و پس از آنکه انحراف مشروطه از مسیر درست آن را مشاهده کرد به مخالفت با مشروطه خواهان و عناصر وابسته به سفارت انگلستان می پردازد و از سوی دشمنان مورد اذیت و آزار قرار می گیرد و علیرغم تلاشهای بسیاری که در جلوگیری از انحراف خواسته های مردم و تحقق حکومت مشروعه داشت نهایتا در 12 رجب 1327 ه ق توسط قوای مهاجم (سردار اسعد بختیاری) دستگیر و پس از یک محاکمه ساختگی به دادستانی شیخ ابراهیم زنجانی، فراماسون ضد اسلام، محکوم به حکم از قبل تعیین شده می شود و در عصر 13 رجب 1328 ه ق مطابق با زادروز تولد حضرت علی (ع) در میدان توپخانه به جرم دفاع از اسلام و استقلال بدست دشمنان اسلام و ایران به فراز دار می رود و به درجه رفیع شهادت نائل می آید.
جنازه مرحوم شیخ را پس از بی احترامی فراوان به اصرار منسوبین آن مرحوم و وساطت عضدالملک تحویل خانواده آن شهید می دهند.
جنازه توسط شیخ ابراهیم نوری از شاگردان و بستگان شیخ در خانه آن «شهید» با کمک فرزند وی غسل و کفن و در اطاقی در همان منزل قرار داده می شود.
پس از گذشت دو ماه محل جنازه را تغییر و در مکانی دیگر در همان خانه به ودیعت گذارده می شود.
18 ماه بعد به علت پیش آمدن شرایط «نوین سیاسی» عده ای به فکر بهره برداری از جنازه می افتند و قصد آن داشتند که جنازه را در شهر بگردانند.
خانواده آن شهید جنازه را شبانه به «قبر آقا» و فردای آن روز به طور ناشناس به قم انتقال داده و در صحن مطهر حضرت معصومه (س) دفن می کنند.
به منظور آگاهی از شخصیت علمی و دینی شیخ فضل اللّه نوری و مبارزات و فعالیت های سیاسی ـ اجتماعی ایشان در دوران مشروطیت و همچنین مواضع این شهید در مخالفت با مشروطه خواهان و نهایتا دستگیری و اعدام ایشان رجوع کنید به کتاب «شیخ فضل اللّه نوری و مشروطیت» تألیف / مهدی انصاری / انتشارات امیرکبیر / 1369

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساواک صفحه 141

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.