صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بازجویی از احمد نفری فرزند قدرت اله

تاریخ سند: 31 تیر 1355


بازجویی از احمد نفری فرزند قدرت اله


متن سند:

س ـ کلیه اطلاعات خود را درباره فعالیت های محمدعلی منتظری به طور کامل و مشروح بنویسید و نوع ارتباط خود را با وی مشخص نمایید؟ ج ـ او یکی از طرفداران آقای خمینی است که در بدبخت کردن خیلی مؤثر بوده و شاید که با شما قول داده کار کند و راجع به گذرنامه پاکستان که به من گفته بود بنام محمد شرف الدین درست می کنم و ویزای کویت درست می کنم قبل از آن که به دست من برسد به شما گفته و این کار نامردی او است چون اگر می خواهد کار وجدانی بکند کارهای سیاه و خطرناک را بگوید نه کاری را که خودش قرار است درست کند برای دیگری و هنوز درست نکرده است اطلاع بدهد که چنین کاری دارد فلانی.
و او خیلی در راه سیاهی که من افتادم اثر داشت و باعث نابودی من شد.
او از طرفداران خمینی است و با دعائی و املائی و محسنی و الهی زیاد فعالیت دارد و خیلی در کارهای اعلامیه ها و روزنامه ها فعالیت دارد.
به خانه من زیاد می آید و می رود و خیلی روزها می آید و اصلاً آنجا شب را می خوابد و می ماند.
او با جبهه ملی خوب دوست است و فعالیت زیاد دارد می گفت می روم تلفنی بکنم به فرانسه و قطب زاده را ببینم که اینجا می آید یا من باید به آنجا بروم فهمیدم که با جبهه ملی خیلی فعالیت دارد و با افراد دیگر جبهه ملی که در عراق هستند مثل پناهیان و ماسالی و مراد ارتباط همیشگی دارد و کار می کند.
اعلامیه ها را او از نجف عراق می آورد و بیشتر در سوریه برده و پخش می کردند و رادیو بغداد را می گرداندند.
و منتظری به من گفت که گذرنامه پاکستان درست می کنم اسم محمد شرف الدین و از من عکس گرفت و گفت چند روز دیگر می دهم ولی ندیدم بعدا رفته بود عراق مثل اینکه من همه نشریات را که می خواندم از او می گرفتم و یا از دعائی و املائی و همه حقه بازی های آنها را می دیدم.
مثل الان نابود می شود و دیگر هیچ چاره ای و راهی نیست من خیلی از خدا می خواهم که او را چون مرا بدبخت کرده حتی اگر با شما کار می کند نابودش کنم و آنچنان کینه ای دارم که حد ندارد و او باید نابود شود و همه دوستان نامبرده دیگر که راه حقه بازی را می روند و دیگران را می برند.
بقیه وضع سیاه منتظری منتظری از افراد اصلی طرفدار خمینی است و خیلی از برنامه ها را او عمل می کند و در تمام مسافرت ها که می رود و می آید با خمینی در میان می گذارد و در تمام کارها که می کند با عقیده و فرمان او است.
بارها از افرادی مثل املائی شخصا شنیده ام که می گفت مقدار بیشتری مخارج احتیاج داریم و منتظریم که منتظری برگردد عراق و از آقای خمینی بگیرد معلوم بود که منتظری خیلی خصوصی است و مورد اعتماد او است اما بدبختی بزرگتر از این پیدا نمی شود که پول مسلمانها خرج چه کسانی بشود و چه کسانی آن را می گیرند و در چه کارهائی خرج می کنند.
من عقیده دارم که هیچ کس از مسلمانها و ایرانیها نباید پول خود را به این بدبخت ها و بدبخت کننده ها بدهند بدانند که کجا خرج می شود.
اصلاً چرا باید همه مردم ندانند که باید سراغ افرادی شیطان مثل منتظری را بگیرند و چرا باید مثلاً فلان جوان بدبخت بدنبال او برود و حرف او را قبول کند باید مردم بفهمند و دیگر راهشان را ببینند و تشخیص بدهند و گول آنها را نخورند.
امروز آنها انحراف می روند و دیگران را منحرف می کنند و دیگر هیچ اعتمادی نباید به آنها داشت.
منتظری از عراق به لبنان می آید و چمدانهایش را می آورد و خانه ما می گذارد و شب هم می ماند و صبح می برد سوریه و یا می برد اروپا و این کار او است آیا این کار است آیا این خدمت است هیچ عقل و شعوری باور می کند تا وقتی مردم را نتوانسته ایم بفهمانیم که راه اینها چیست این وضع ادامه دارد و من الان دیگر به نابودی رسیدم و زندگی سوخت و هیچ راهی نیست و ندارم اما حداقل لازم است که مردم بفهمند و دیگر به سراغ افرادی مثل منتظری (منظورم همه آنهاست) و حتی بزرگ آنها خمینی و دیگران نروند و بفهمند باید راه خدا را بروند باید از مردم جلوگیری کرد پول خود را ندهند خودشان نروند عقیده شان باید برگردد و درست شود.
یک کتاب باز دارند که می خواهند کلاً چاپ کنند و در عراق وسیله اش را درست می کنند این را یقین دارم و شنیده ام از خود منتظری و دعائی هم می گفت که هزار صفحه است و درباره آقای خمینی و معلوم است که درباره چه چیزی می خواهند بنویسند درباره اینکه خمینی از خدا هم نعوذ باللّه بالاتر است و اگر خدا طور دیگری او می کند که به هلاکت نروید، او طور دیگر می خواهد که چنین و چنان باید کرد و راه حقه بازی و بدبخت شدن مردم را باید رفت.
این است حقیقت امر که ای کاش همه بدانند.
حالا دیگر هیچ راهی نیست که بتوانم گذشته ام را جبران کنم چون نباید دنبال آن ها دوست می شدم ولی رفتم اما به عقیده من باید راهی پیدا کرد برای نابودی آنها که باعث نابودی من شدند و حتی خود خمینی که هر چند خودش مرا نبرد و به این وضع بدبختی نکشید اما بزرگترین گناهش این است که چرا مرا و دیگران را هدایت نکرد، چرا هدایت نکرد که مشغول فقط زندگی خودمان باشیم و دنبال هیچ حقه بازی و اعلامیه خواندن و دوست شدن با افرادی مثل منتظری و دعائی و غیره نرویم.
این گناه او است که می توانست بفهماند و نفهمانید اما حالا باید حداقل به ثمره کارشان برسند و کارشان را روشن کنیم.
1ـ باید تمام دفتر و نوشته ها و خصوصیاتی که مثل منتظری و دعائی و املائی و چمران و خمینی دارند همه را بگیریم و کارشان بهم بزنیم و خودشان گیر بشوند.
افرادی را که در دفتر آنها هستند و در ایرانند یا جای دیگر بیایند و اصلاح شوند تا الان که آنها به عنوان دوست ما را بدبخت کردند حالا ما به عنوان دوست سراغ آنها برویم و بدبختشان کنیم.
چنان ضربه بزنیم که همه چیز جبران شود همه چیز درست شود هیچ نفهمند از جلو می خورند یا عقب یا از کجا.
2ـ خمینی که ساکت است و مردم بدبخت مثل ما را هدایت نمی کند و نمی گوید دنبال این اعلامیه ها نروید فایده ندارد بد است و زندگی دنیا و آخرت را سیاه می کند و بگوید خدا گفته به هلاکت نروید.
این را که می گوید حرام می کند گناه می کند باید از او برگشت و او را معرفی کرد و رسوا کرد.
3ـ خمینی را باید به مردم معرفی کرد.
باید با تلفزیون [تلویزیون] صحبت کرد.
و توضیح داد و فهمانید که اینها درست نمی گویند، طرفداران نامردی دارد و خودش هم مردم را هدایت نمی کند که به بدبختی و هلاکت دچار نشوند، من که هیچ راه و نقشه و تصمیمی برای این بدبختی ها نداشتم بالاخره باعث او بود و بنام او بدبخت شدم.
آن چه من می گویم باید اینها نابود شوند، باید آبروی اینها برود باید اینها معرفی شوند تا دیگر بدبختی ها کم شود و افرادی مثل ما به این روز نیفتیم.
این کارها گذشته را جبران نمی کند درست است که ما گناه کردیم که حرفهای آنها را قبول کردیم و دیگر راهی نیست نجات پیدا کنیم و شما هم نجات نمی دهید.
اما اقلاً آنها هم مزه کارشان را بفهمند.
اصلاً به طور کلی راجع به روحانیت باید مثل گذشته وضعشان روشن شود که وظیفه اش چیست.
آیا کار دینی و تبلیغات مسلمانان ها را دارد و یا اینکه می خواهد کار سیاست بکند و برای مردم راه تازه که معلوم نیست و بلکه تاریک است و عاقبت بد دارد نشان بدهد.
خدا نابود کند و لعنت آنها را که راه درست را نمی توانند نشان بدهند.
من آنقدر دوست می دارم راجع به آنها چه عادی و چه با تلفزیون [تلویزیون] خوب روشن کنم و به مردم بفهمانم که چه وظیفه ای دارند و به کجا باید بروند و حرف چه کسانی را باید گوش نکنند.
و اگر الان عریضه من به شاه مملکت برسد نمی گویم که من در این ماه نبودم و مقصر نیستم و باز نمی گویم که مرا به کلی عفو کند و به زندگی برگرداند چون که غیر از خدا کسی گناه را عفو نمی کند و غیر از خدا کسی نمی بخشد، اما فقط این را می گویم که این روحانیت موجود باید بهتر از این درست شود.
الان که گاه گاهی صحبت از آدم کشی و تیر زدن و ترور کردن در خیابان ها است وظیفه روحانیت این است که این مسئله را خیلی جدا جلوگیری کند روحانیت باید روشن کند به هدایت آنها مشغول شود و ثابت نماید که اگر ادعای خدمت به ایران دارید باید در اصلاح مردم و هدایت مردم و اصلاح مملکت سعی کنید باید هر کسی قدرت دارد قدرتش را بریزد برای خدا مملکت را بالا ببرد آنوقت اگر این طور می شد می دیدیم که در این بیشتر از دهسالی که آقای خمینی هست و حرف می زند و راه دیگر می گوید اگر واقعا راهش و حرفش درست بود پس باید الان یک مملکتی درست می شد که او می خواهد و من درست نمی دانم که شکل آن مملکت چطور است.
پس به شاه مملکت خواهم گفت که حالا اقلاً برای من یک نفر ثابت شده بعد از بیشتر از ده سالی که بدبختی کشیدم فهمیدم راه این روحانیت غلط است حرف آقای خمینی غلط است البته نمی خواهم بی خود بگویم و اعتراض بد بکنم اما می گویم برای من ثابت شده که راه او درست نیست.
برای من ثابت شده که دیگر نباید این مردم را بیشتر از این گمراه کرد و به نابودی برد.
من این را فهمیدم و ثابت شد اما به شاه مملکت خواهم گفت که بعد از آن که نابود شدم و دیگر حق زندگی ندارم ثابت شد و دیگر فایده ندارد.
اما حرفم این است که با نابود شدن من یک نفر، این کارها که می گویم و گفتم درست نمی شود باید باعثین اصلی نابودی مرا هم گرفت و نابود کرد باید اقدام کرد برای اصلاح روحانیت باید از روحانیت خواست که خوب فکر بکند و ببیند که در این ده سال و بیشتر چه کار کرده و پس چرا دیگر دست از حقه بازی نمی کشد و چرا مردم را دعوت نمی کند و چرا طوری نمی کند که جوان های مردم اصلاح شوند و دنبال کارهای حرامی که هیچ خدا راضی نیست نروند آدم کشتن و مردم را ترساندن و وحشت انداختن مگر در دین حرام نیست مگر با ترور کردن و آدم کشتن ممکن است امام زمان ظهور کند.
به خدا قسم اگر این ده سال صرف آن می شد که این حرف ها و نیت شیطانی را از مغز جوان ها خارج کنند و آنها را تربیت کنند به خدا قسم که در ایران تا ده هزار سال دیگر اصلاً اسم و تخم و ریشه شیطانی به نام چریک خشک می شد و اسمی از خرابکار شنیده نمی شد.
اما بدبختی این است که این ده سال صرف راه دیگر شد که هیچ معلوم نیست و هیچ نتیجه هم نشد و کسی نتیجه نگرفت جز آن که ثابت شد حالا بعد از ده سال تلف عمر باید راه را عوض کرد این بدبختی برای همه است که این همه معطل شود و بعدا ثابت شود که همه آن راهها باطل و خراب بوده است.
اما حالا که این حرف ثابت شده دیگر نباید تلف عمر کرد نباید معطل کرد مردم را باید اگر جدا خواست که همه چیز برگردد و به راه صحیح و راه خدا برود.
می خواهم حالا که زندگی من سوخت و نابود شدم و خودم قبلاً نتوانستم همه چیز را طبیعی درست کنم حالا می گویم که شاه مملکت این وضع را درست کند و وضع خراب روحانیت را اصلاح کند.
نه فقط شاه مملکت بلکه همه آنها که می فهمند درد را حتی روحانیت خوب و فهمیده نیز باید شرکت کند چون راه بزرگی باید اصلاح شود خیلی زحمت لازم دارد.
و حتی اگر چاره نباشد باید به عقیده من با تفنگ چند نفر را که در عراق و اروپا هستند مثل آقای خمینی و طرفداران مهمش را کشف تا نابود شوند.

منبع:

کتاب شهید حجت‌الاسلام محمد منتظری به روایت اسناد ساواک صفحه 269






صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.