تاریخ سند: 9 فروردین 1343
موضوع: انجمن دینی حجتی
متن سند:
تاریخ:9 /1 /1343
موضوع: انجمن دینی حجتی
برابر اطلاع واصله اخیراً جلساتی به نام انجمن دینی حجتی1 در 10 شعبه و شبهای مختلف به نام جلسه قرآن در منازل اشخاص تشکیل که در این جلسات به دستور ناظمین شعبهها پس از ختم قرآن، مقالات مضره خوانده میشود. شرکتکنندگان در این جلسات دانشآموزان دبیرستانهای ابنیمین، ابومسلم، فیوضات [و] فردوسی میباشند و به اشخاص غیر از دانشآموزان اجازه ورود داده نمیشود و به آنها نیز سوگند دادهاند که چیزی از دوره جلسات به کسی نگویند.
1. در جلسهای که در منزل محمد جلالی واقع در خیابان عشرتآباد نرسیده به کارخانه برق تشکیل شده، پس از تلاوت قرآن آقای موسوی به دستور آقای رازقیان مقالهای قرائت که اشاره به برتری کشورهای مجاور و خارجه بر ایران، و ایراد به سپاه دانش و ورود زنان به مجلس بوده است.
2. در جلسهای که منزل آقای قریب واقع در کوچه جنب چهارطبقه، تشکیل شده پس از تلاوت قرآن جلسه در مورد سوم اسفند2 سخنرانی و اظهار داشته که در این روز رضاشاه پهلوی نام خود را در تاریخ خراب نموده و هزاران نفرین برای خود باقی گذاشت و در این روز برای رسیدن بهمنظور خود و پشتیبانی از هوسهای خود هزاران نفر را به کشتن داد. ما این روز را عزا میدانیم و شما محصلین باید چشم و گوشتان باز باشد و این ظلم و ستمها را تحمل کنید.
3. فعلاً اعضاء این انجمن روی اختلاف عقیده به دو قسمت تقسیم شدهاند: عدهای مخالف دولت و عدهای موافق دولت. مخالفین عبارتاند از رازقیان، طوسی، هادیزاده، وطنچی و چند نفر دیگر که تصمیم گرفتهاند انجمن مجزایی تشکیل دهند.
گیرندگان: ساواک خراسان (مشهد) جهت تحقیق و اعلام چگونگی موضوع.
در صورت تصویب به ساواک مشهد ارسال شود. صابری ـ 10 /1 /43 ارسال شود ـ دکتر مالک
توضیحات سند:
1. انجمن دینی حجتی که کار آن صرفاً قرآنی بوده و اکنون تشکیلاتی ندارد، با انجمن معروف «خیریه حجتیه مهدویه» متفاوت است. انجمن دینی حجتی شعبههایی برای برای بانوان، جوانان، نوجوانان و خردسالان تشکیل داده بود که زیرنظر کارمندی به نام جعفر غفوریان اداره میشد و گاهی فعالیتهایی سیاسی کمرنگی نیز در همراهی با آیتالله میلانی و جبهه ملی از آنها بهچشم خورده است.
2. کودتای انگلیسی سوم اسفند: پس از جنگ جهانی اول و خروج نیروهای شوروی از ایران، انگلیس به فکر غارت منابع و ثروت ایران افتاد، بهویژه آنکه از سال 1908م. میدان نفتی وسیعی توسط دارسی انگلیسی در ایران کشف شده بود و دولتمردان آن کشور با تشکیل شرکت نفت ایران و انگلیس این ثروت عظیم را تصاحب و غارت میکردند. ازاینرو، لرد کرزن وزیر خارجه وقت انگلیس با استفاده از عوامل خود در ایران مانند میرزا حسنخان وثوقالدوله، نخستوزیر ایران، و وزیر خارجهاش، نصرتالدوله فیروز، بهصورت پنهانی قراردادی را که بعداً موسوم به قرارداد 1919 یا قرارداد وثوقالدوله شد، به ایران تحمیل کردند. براساس این قرارداد اختیار ارتش و مالیه ایران در دست مستشاران انگلیس قرار میگرفت و دولت ایران موظف بود حقوق آنان را پرداخت کند. همچنین بریگاد قزاق و ژاندارمری منحل و قشون متحدالشکل زیر نظر فرماندهان انگلیسی تشکیل میشد، تعرفه گمرکی کشور بهنفع انگلیسیها تغییر میکرد و وامی به مبلغ دو میلیون پوند در اختیار دولت ایران قرار میگرفت و دولت انگلیس نیز تمامیت ارزی ایران را مورد تأیید قرار میداد!
با افشای این قرارداد، جامعه ایران یکپارچه به خشم و خروش درآمد و عموم طبقات به آن اعتراض نمودند. احمدشاه نیز که در سفر فرنگ بود، آن قرارداد را امضا نکرد و قیامهای محلی در ایران نظیر قیام میرزا کوچکخان و شیخ محمد خیابانی سر برآورده و بهشدت به این قرارداد اعتراض کردند. سرانجام چنان جو شدیدی علیه این قرارداد ایجاد شد که بهناچار لغو شد.
پس از آن، انگلیسیها به فکر ایجاد دولت نظامی مقتدر و بومی افتادند که به خواستههای آنان تن دهد و با سرمایه ملی، مجری سیاستهای آنها شود. عوامل انگلیس در میان نظامیان ایران بهدنبال چنین فردی میگشتند. در این اثنا یکی از جاسوسان آنان بهنام اردشیر جی، از پارسیان هند که از زمان ناصرالدین شاه بهعنوان مسئول تشکیلات جاسوسی انگلیس در ایران فعالیت میکرد، با رضاخان میرپنج آشنا و او را مناسب خواسته انگلیسها یافت و به ژنرال آیرونساید که وظیفه خارج کردن نیروهای انگلیسی از ایران و برقراری حکومت نظامیان در ایران را برعهده داشت، معرفی نمود. رضاخان تحت تعلیم ژنرالهای آن کشور به این منظور آماده و اجرای نقشه کودتای انگلیسی را برعهده گرفت. سید ضیاءالدین طباطبایی نیز که روزنامهنگاری مشکوک، ماجراجو و از عوامل انگلیس بود، برای اجرای بخش سیاسی کودتا درنظر گرفته شد. سرانجام روز سوم اسفند سال ۱۲۹۹ش. رضاخان، فرمانده تیپ قزاق همدان، که از راهنمایی و تجهیز انگلیسیها و کمک مالی بانک شاهنشاهی بهرهمند بود، همراه با نظامیان تحت فرمانش از قزوین وارد تهران شدند. آنان بلافاصله کلانتریها، وزارتخانهها، پستخانهها و ادارات دولتی و مراکز حساس تهران را به تصرف درآوردند. رضاخان عامل نظامی کودتا و سید ضیاءالدین طباطبایی ـ مدیر روزنامه رعد ـ عامل سیاسی آن بود. ورود نیروهای تحت امر رضاخان به تهران، در حقیقت نقطه شروع رویدادهایی بود که به فروپاشی سلسله ۱۲۵ساله قاجار منتهی شد. قزاقها با ورود خود به تهران دروازههای شهر را بستند و سفارتخانهها را به محاصره خود درآوردند تا کسی به این مکانها پناهنده نشود. سپس تمامی تلفنها و خطوط ارتباطی داخل و خارج کشور را قطع کردند. در این روز زدوخوردهای پراکندهای در جریان تصرف شهر به وقوع پیوست و تعدادی نیز کشته و زخمی شدند، ولی با توجه به اینکه فرمانده نیروهای ژاندارم و دیگر محافظان شهر قبلاً توسط انگلیسیها مطلع و تطمیع شده بودند، رضاخان و نیروهایش مشکل جدی در تصرف تهران نداشتند. رضاخان به محض تصرف تهران، در اولین انتصاب، کلنل کاظمخان را به فرمانداری نظامی تهران منصوب کرد. در این روز نیروهای قزاق تمامی زندانیان را آزاد کردند ولی موج تازهای از بازداشت ناراضیان و شخصیتهای سیاسی اعم از حکومتی، نمایندگان مجلس و غیره آغاز شد. تمام وزرای کابینه سپهدار به غیر از خود او بازداشت شدند. همزمان احمدشاه و محمدحسن میرزا (ولیعهد) به کاخ فرحآباد گریختند و سپهدار رشتی (نخستوزیر) به سفارت انگلستان در تهران پناهنده شد. بقیه بازداشتشدگان که تعداد آنها بین ۴۰۰ الی ۵۰۰ نفر تخمین زده میشد، شاهزادگان، رجال، روزنامهنگاران، نمایندگان مجلس، نخستوزیران سابق و وزیران اسبق بودند. در مراحل بعد جمعی از بازداشتشدگان محکوم به زندان، جمعی از آنان تبعید و بقیه آزاد شدند.
از طرف رضاخان اعلامیهای در ۹ ماده تحت عنوان «حکم میکنم» منتشر شد و به در و دیوار و معابر شهر نصب گردید. براساس این اعلامیه تمامی ادارات دولتی و روزنامهها تعطیل شدند و به جز دوایر تأمین ارزاق، به هیچ اداره یا مغازهای اجازه کسب داده نشد. در عصر روز کودتا، نورمن، سفیر انگلستان در تهران با احمدشاه آخرین پادشاه قاجار ملاقات کرد و به شاه گفت تنها راهی که برایش باقی مانده آن است که با سرکردگان کودتا رابطه برقرار سازد و خواستههای آنها را بپذیرد و تأکید کرد که این تنها راه باقی مانده است. در این روز نورمن طی تلگرافی به لرد کرزن، وزیر خارجه بریتانیا نوشت: «بسیاری از کسانی که توسط قزاقها دستگیر شدهاند، تحریک کننده، توطئهگر و ضدانگلیسی هستند و این موجب رضایت ماست.»
پیرو تهدیدات نورمن، سفیر انگلستان، احمدشاه در غروب سوم اسفند سرگرم نوشتن احکام جداگانه رضاخان پهلوی و سیدضیاءالدین طباطبایی شد. او احکام را صبح روز بعد انتشار داد و طی آن رضاخان به فرماندهی کل قوا منصوب و لقب «سردار سپه» گرفت و سیدضیاءالدین مأمور تشکیل کابینه شد. رضاخان طی اعلامیهای در سالگرد کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ خود را عامل کودتا معرفی کرد و افزود: «از اقدام خود در پیشگاه عموم شرمنده نیستم.» برخی تحلیلگران معتقدند این اقدام برای پنهان ساختن دست انگلستان در همراهی با رضاخان در کودتا انجام شد. (برگرفته از: نجفی، موسی، فقیه حقانی، موسی، تاریخ تحولات سیاسی ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ هشتم، 1392، صص 437 تا 471 ـ پایگاه اینترنتی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 2