صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش موضوع: جلسه هفتگی آیت اله شیخ جواد فومنی

تاریخ سند: 9 آبان 1338


گزارش موضوع: جلسه هفتگی آیت اله شیخ جواد فومنی


متن سند:

شماره: 2 ـ 3 ـ 3283 محل: تهران منبع خبر: مامور ویژه از ساعت 18 روز گذشته پس از ادای نماز جماعت در مسجد نو خیابان لرزاده به پیشنمازی آیت اله شیخ جواد فومنی جلسه هفتگی طرفداران فومنی در این مسجد تشکیل و در حالیکه تمام شبستانها و صحن مسجد و خیابان مشرف بآن را اجتماعی بالغ بر دو هزار نفر اشغال نموده بود آیت اله فومنی بمنبر رفته و ابتدا از اعتقادات قوم یهود و عیسی که هر دو مدعی هستند که موسی و عیسی فرزند خدا هستند انتقاد نموده و بعد اظهار داشت آمریکائیها و انگلیسها و روسها و همچنین توده ای ها همه دشمن خدا هستند ولی بعضی از اربابان امروزی مملکت ما از همان خارجی های بی دین میخورند آنها دشمن دین و دشمن قرآن و دشمن علماء هستند امروزه نوکرهای همان خارجی ها که بر ما ریاست و حکومت میکنند علماء را برده و ضمن ناسزا میگویند اگر ما نبودیم توده ای ها عمامه شما را بگردنتان می انداختند.
شما خودتان از آنها بدتر هستید شما دارید علماء را نابود میکنید آنها فقط اسمشان توده ایست یعنی دشمن دین هستند اما شما شیخ یوسف گیلانی را در رشت گرفته و ریش و صورت او را تراشیده و آنرا کشتید برای اینکه این مرد بزرگ یک کتابی درست کرده بود.
اینها آدم را میبرند فحش و ناسزا میدهند این قلدرها برای آنکه خدمتی باربابشان بکنند هزاران بلا بر سر علماء درمیآورند و بعد در خارج میگویند ما نماز میخوانیم و بعد یک عده عمامه ای را هم میبرند پشت رادیو که برای آنها بخوانند آنها چرا از حجاب چیزی نمیخوانند بلکه فقط حرفهائی میزنند که هم ریش دارها و هم بی ریشها خوششان بیاید آنها عالم نیستند آنها فکر پول هستند و فکر دین نیستند و برای پول هر کاری میکنند این قلدر آمریکائی پرست برای چهار روز قلدری از...
آمریکائی ها میخورد بی شرف تو نمیتوانی در مقابل خشم خدا طاقت بیاوری یک دندان درد پدرت را در میآورد تو در مقابل خدا کی هستی) سپس ناطق از فروش پپسی و اینکه قسمتی از درآمد فروش پپسی بمصرف تبلیغ بهائی ها میرسد1 انتقاد نموده و بعد از رواج تلویزیون سخن گفته و مردم را تشویق به تحریم استفاده از تلویزون نموده در این بین عده ای از حاضرین اظهار داشتند (آقا در نزدیکی های مسجد دو قهوه خانه تلویزیون آورده و بچه های ما را از راه بدر کرده اند و ما باید شبی دو ریال حتما به بچه ها بدهیم که بروند تلویزیون تماشا کنند فکری بحال ما بکنید) آیت اله فومنی در پاسخ گفت رئیس این کلانتری مرد خوبی است و درماه صفر یکبار بمنزل من آمد و گفت هر وقت امری داشتید بفرمائید حالا خوبست بایشان مراجعه کنید) اما جمعیت اصرار داشتند که آقا تکلیف آنها را معلوم کنید و در نتیجه گفتگو و مشاوره تصمیم گرفتند که تا آقا در مسجد هست عده ای بآن دو قهوه چی مراجعه و از آنها بخواهند تلویزیون ها را بردارند لذا عده ای در حدود 200 نفر از میان جمعیت برخاسته و بسمت قهوه خانه اولی رفتند و ابتدا از و خواستند که تلویزیون را از قهوه خانه بردارد صاحب قهوه خانه گفت که من 5 هزار تومان داده ام و این را برای رونق قهوه خانه خریده ام شما اگر میتوانید جلو بچه های خود را بگیرید که اینجا نیایند و پس از آنکه وی را قانع کردند که بچه ها را راه ندهد مجتمعا بسمت قهوه خانه دومی براه افتادند و از وی هم خواستند که تلویزیون را برارد و یا بچه ها را راه ندهد قهوه چی دوم گفت من این کار را نمیکنم اما شما جلو بچه های خودتان را بگیرید که اینجا نیایند عده ای ازاین جمعیت به گفتگو و مشاجره با قهوه چی پرداخته و گفتند این دستور آقای فومنی است قهوه چی فریاد زد شما عاقبت کاری میکنید که این آقا را تبعید کنند عده ای هجوم آورده که تلویزیون قهوه چی را بشکنند اما شاگردان قهوه چی مقداری از استکان و نعلبکی ها را بزیر دست و پا ریخته و با ایجاد سر و صدا و شکستن استکان و نعلبکی داد و فریاد راه انداخته و قهوه چی هم مرتبا فریاد میزد که مردم دخل دو روزه مغازه ام را زدند تا آنکه پاسبانان کلانتری بمحل حادثه آمده و قهوه چی را برای شکایت بکلانتری هدایت نمودند و جمعیت هم بطرف مسجد رفتند و جریان را به فومنی اطلاع داده و بدستور وی عریضه و صورت مجلسی تنظیم و عده زیادی امضاء نموده و برای رئیس کلانتری بردند.
با پیش آمد این ماجرا بیانات فومنی هم ناتمام مانده و مقارن ساعت 22 جمعیت مسجد را ترک نمودند.
1 ـ قبلاً هم چنین گزارشی رسیده بود که بعرض تیمسار مدیریت کل رسیده است.
2 ـ روی پرونده شیخ جواد فومنی ضمیمه و ارائه شود.

توضیحات سند:

1 ـ همانطور که قبلاً نیز یادآور شدیم کارخانه پپسی کولا متعلق به ثابت پاسال از بهائیان سرشناس بوده و از طریق درآمدهای سرشاری که از آن طریق کسب میکرد کمک های زیادی به تبلیغ بهائیت می نمود.
به توضیحات سند مورخه 30 /5 /38 مراجعه شود.

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله سید محمدعلی قاضی طباطبایی به روایت اسناد ساواک صفحه 104


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.