تاریخ سند: 22 شهریور 1357
مکالمات سوژه از ساعت 0700 چهارشنبه 22/6/57 تا ساعت 0700 پنجشنبه 23/6/57
متن سند:
مکالمات سوژه از ساعت 0700 چهارشنبه 22 /6 /57 تا ساعت 0700 پنجشنبه 23 /6 /57
شخصی به نام [ابوالحسن] بنیصدر از پاریس با محمدعلی صدوقی تماس گرفت و گفت: آیتالله خمینی یک پیامی دادهاند، میخواستم برایتان قرائت کنم: 22 /6 /57
9 شوال 98
بسم الله الرحمن الرحیم
هموطنان محترم و مظلوم اکنون که یک هفته از کشتار فجیع گروه اول مقتولین مظلوم ما میگذرد، اکنون که یک هفته تمام است ملت معظم ایران در زیر چکمه دژخیمان و رگبار مسلسل و توپ و تانک دست و پا میزنند، اکنون که شاه دست از آستین فضای باز سیاسی درآورده و به درو کردن نهال جوانان رشید و شجاع ما پرداخته است، اکنون که با نفسهای آخر حکومت فاشیستی نفسهای ملت را در سینه خفه کرده و اکنون که گورستانها از قبور شریف فرزندان اسلام و قرآن پر گردیده، اکنون که دژخیمان شاه به عربده و پایکوبی در مرگ عزیزان ما به شادی نشستهاند، اکنون شاه میخواهد ایران را به ویرانه و قبرستان مبدل کند، اکنون که عمال از خدا بیخبر شاه در مجلس گرد هم جمع شده و با صحنه سازیهای مبتذل و اغفال کننده میخواهند مجرم اصلی را تبرئه و گناه بزرگ و جنایت عظیم را به دیگران که آلت فعلی بیش نیستند نسبت دهند و خود را مقربالخواهان[الخاقان] قرار دهند، اکنون که تمام جنایتکاران داخل و خارج، پشتیبانی از جنایات شاه میکنند، اکنون که از چهرههای کریه مدعی آزادی خواهی و طرفداری از حقوق بشر پرده برداشته شده ملت مظلوم بزرگ ایران باید اعتصاب نموده و در عزا بنشینند و رسماً پنج شنبه روز یازدهم شهر شوال را روز عزا قرار دهند. ما به دنبال فداکاریها و عزای سراسری منتظر شادیها هستیم شما شاهد استقلال و آزادی به خواست خدا خواهید بود، شما با پایمردی خود دشمن را چنان از میدان بیرون کردید که مجبور به اعلام حکومت نظامی در اکثر شهرستانها و تهران مرکز پایگاه شیر مردان و شیر زنان شد و خود را در جوامع بشری رسوا و خدعههای خود را با دست جنایتکار خود نقش بر آب کرد. عزیزان من مطمئن باشید که پیروز هستید و در پیشگاه خدای تعالی رو سپید. قیام شما در مقابل دیکتاتور عصر که تمام شعار[های] ملی و مذهبی را زیر پا گذاشته آن قیام امیرالمومنین درمقابل معاویه میباشد که عملی بیش از اعمال این دیکتاتور مرتکب نشده بود. علی علیهالسلام در مقابل ستمکاری بود که با امامت جمعه و جماعت و تشبث به اسلام خون مظلومان را میمکید. قیام در مقابل ظلم و ظالم بود و چندین هزار فدایی داد که امار[عمار] و یاسر یکی از آنها بود شما هم در مقابل دیکتاتور عصر که با اسم اسلام و تشبث به قرآن خون ملت را میمکد در صورتی که تعداد کشتگان ما به کشتگان صفین باز نرسیده غم به خود راه ندهید و گوش به حرف اشخاصی که از اسلام اطلاعی ندارند ندهید و به راه خود که راه حق برای اولیای حق است ادامه دهید، گول خیمه شب بازیهای دولت و وکلای شاه را نخورید که با حرفهای فریبنده میخواهند شاه را که در شرف مرگ است نجات دهند، دنیا شاه را محکوم کرد و به پشتیبانی شما برخاست گرچه مشتی جنایتکار که میخواهند مخازن ملت را ببرند و شرف ملت را زیر پا بگذارند به او امید میدهند ولی هیچ قدرتی در مقابل قدرت لایزال ملت نمیتواند پا برجای باشد، خداوند تعالی وعده نصرت داده السلام علیکم و رحماته و برکاته.1
روحالله موسوی خمینی
بعد از تمام شدن پیام، محمدعلی از بنیصدر پرسید: آیا راهپیمایی فرانسه انجام شد؟2
بنیصدر: امروز انجام شد و در حدود 25 هزار نفر هم شرکت کرده بودند.
محمدعلی: خود فرانسویها هم بودند؟
بنیصدر: بله، اکثراً خود فرانسویها بودند و تلویزیون فرانسه هم نشان داد. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی تلفن زد و گفت: آرد را گران کردهاند، شما یک چیزی به آنها بگویید.
مخاطب: چشم، حاجی آقا در جریان هستن.
*****
شخصی به نام احسانی از قم با محمدعلی تماس گرفت و گفت: اعلامیه از نجف رسیده است؟
محمدعلی: بله، آنجا رسیده است؟
احسانی: بله. در ضمن امروز قم کلاً بسته است مغازهها.
محمدعلی: یزد هم یک هفته است تعطیل است و بیچاره مردم در زحمت افتادهاند و ناراحت هستن. امروز هلیکوپترهای جنگی ما آمدند، دارند دور میزنند، حالا چه خیالی دارند نمیدانم. در ضمن استاندار جدید3 ما هم قرار است بیایند. در ضمن فرانسه هم راهپیمایی داشته.
احسانی: بله، در آخر اعلامیه معلوم شده است که در دنیا دیگه آبرویی ندارد. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی تلفن زد و گفت: الان در چهارراه میرچخماق، جلوی تاکسیها را میگیرند که عصری ساعت 3 بیائید میتینگ بدهید.
مخاطب: بیایید اینجا با هم صحبت کنیم.
*****
شخصی با محمدعلی صدوقی تماس گرفت. بعد از احوالپرسی، گفت: مرا شناختید؟
محمدعلی: بله.
ناشناس: کتابهایی را که مال سال دوم راهنمایی بود و فرستاده بودند، آمدند و دوباره جمع کردند؛ چون در کتاب دینی دوم راهنمایی نوشته شده بود که طبق فتوای آقای آیتالله، هویدا نزولخواری را حلال اعلام کرده بودند و بعد از این سر و صداها آمدند همه را جمع کردند، ولی کتابفروشی بوعلی حتماً یکیش را دارد، چون کتابفروشی بوعلی که دیروز تعطیل بود، آمده بودند در خانه صاحب کتابفروشی بوعلی و استدعا و تمنا خلاصه کتابها را ازش گرفتند، ولی شاید یکی را نگه داشته باشد.
محمدعلی: کتاب دینی سال دوم راهنمایی؟
ناشناس: بله. معلومه که تعطیلی تا کی ادامه دارد؟
محمدعلی: فردا که مسلّم و جمعه هم که بالطبع تعطیل است و فردا هم عزای عمومی است و آقای خمینی در این باره اعلامیه صادر کرده است.
ناشناس: به حاجی آقا خیلی سلام برسانید و به ایشان بگویید اگر امری داشتند به تلفن 26768 تلفن کنند و من به آقای دکتر پاک نژاد هم موضوع را گفتم. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی تلفن زد و پرسید: فردا میوه فروشیها هم تعطیل است؟
مخاطب: بله.
*****
شخصی تلفن زد و پرسید: آیا نانواییها فردا و پس فردا تعطیل است؟
صدوقی: ظهر در مسجد اعلام میکنم.
*****
شخصی از قم با محمدعلی تماس گرفت و گفت: اعلامیه راجع به فردا رسیده است؟
محمدعلی: بله.
ناشناس: خبر کردن رفسنجان و حوالی یزد با شماست دیگه؟
محمدعلی: بله، سابقاً ما همه را در جریان میگذاشتیم؛ ولی این اعلامیه دیر به دستمان رسیده، ولی سعی میکنیم تا عصری همه را در جریان بگذاریم. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی با محمدعلی تماس گرفت و پرسید: آیا نانواییها فردا تعطیل است؟
محمدعلی: اعلامیه آقای خمینی که فردا را عزای عمومی اعلام کرده است، حالا میل خودتان است.
*****
شخصی به نام حسینی با محمدعلی صدوقی تماس گرفت و گفت: راجع به مسئلهای که گفتم، در کتاب دوم نظری میباشد. بعد خداحافظی کرد.
*****
شخصی با محمدعلی صدوقی تماس گرفت و گفت: من یکی از دکترهای این شهر هستم(لهجه ترکی داشت) در مورد تعطیلی مغازهها خواستم عرض کنم؛ این شهر الان از جمعه تا به حال بسته است و حتی مواد اولیه را هم مردم نمیتوانند تهیه کنند و این چند روز برای عزاداری هم فکر کنم کافی باشه. در ضمن تهران، فقط بازار تعطیل است و خیابانها باز است و حتی چندین شهر دیگر که بستگانم هستن، تماس گرفتم، باز هستن، ولی اینجا حتی یک مغازه باز نیست که حتی یک کبریت مردم بخرند و این باعث نارضایتی مردم از روحانیت خواهد بود.
محمدعلی: آقا دیروز بازاریها را خواست و گفت که تعطیلی کافی است و باز کنید، ولی خود بازاریها گفتن که ما باز نمیکنیم تا شهرهای دیگر هم باز کنند و آبروی یزد را نمیبریم، تقصیر آقا نیست، خود مردم داوطلب هستن. سپس خداحافظی کردند.
****
از قم تماس گرفته شد.
مخاطب: حاجی آقا خواب هستن.
از قم: من انصاریان از منزل آقای شریعتمداری، خواستم چیزی را به عرضشان برسانم، محمدعلی هم نیستن؟
مخاطب: ایشان رفتهاند جایی و اگر کار دارید به شماره 27118 منزل نجفی تماس بگیرید. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام موسوی تماس گرفت و بعد از احوالپرسی گفت: اعلامیه نهم آقا به دستتان رسیده است؟
صدوقی: بله.
موسوی: آیا از اعلامیه هشتم چیزی به دستتان رسیده است؟
صدوقی: خیر.
موسوی: اگر احیاناً آنجاها سؤال شد و یا خدمتتان آوردند، تکذیب شود، چون دروغ است. سپس خداحافظی کردند.
*****
خاتمی تماس گرفت و گفت : فردا که تعطیل است، مجلسی هم هست؟
صدوقی: میترسم مجلس بگذارم، این جوانها کار درست کنند.4
خاتمی: پس مجلس نباشه؟
صدوقی: بله، نباشه. من با قم هم تماس گرفتم، ولی جوابی ندادند و گویا هیچ جا مجلسی نباشه. در ضمن اگر اعلامیه شماره هشتم از آقا به دستتان رسید، تکذیب شود.
خاتمی: پس اگر خبری شد، ما را هم در جریان بگذارید.5
*****
چندین نانوا تماس گرفتن که آیا فردا تعطیل کنیم؟
مخاطب: حاجی آقا گفته میل خودتان است، اگر میخواهید همدردی کنید، ببندید، اگر نخواستید باز کنید. ایشان دستوری در مورد نانوایی و قصابی ندادهاند.
*****
جوانی تماس گرفت و پرسید: آیا این وکلا در مجلس صحبت میکنند، درست است؟
مناقب: اینها جنگ زرگری است، ولی حرفهایی که میگویند مانند کشتار بیرحمانه و غیر قانونی بودن حکومت نظامی و اینها درست است؛ ولی موضوع این است که اینها دارند جنگ زرگری میکنند و گاهی آدم دروغگو، حرفهای درست هم میزند و جریان آن دزده است که رفته بود جایی دزدی و وقتی مردم فهمیدند و داد زدن آی دزد آی دزد، خود او هم شروع کرد به داد زدن که آی دزد، آی دزد و این صحبت وکلا هم مانند این است.
توضیحات سند:
1. این پیام در صحیفه امام به شرح زیر درج شده است :
« زمان: 23 شهریور 1357/ 11 شوال 1398
مکان: نجف
موضوع: اعلام عزاى عمومى، و تاکید بر ادامه اعتصابها
مناسبت: هفتمین روز کشتار وحشیانه 17 شهریور
مخاطب: ملت مسلمان ایران
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
هموطنان محترم و مظلوم!
اکنون که یک هفته از کشتار فجیع گروه اول مقتولین مظلوم ما مىگذرد، اکنون که یک هفته تمام است ملت معظم ایران در زیر چکمه دژخیمان و رگبار مسلسل و توپ و تانک دست و پا مىزند، اکنون که شاه دست از آستین فضاى باز سیاسى درآورده و به دروکردن نهال جوانان رشید و شجاع ما پرداخته است، اکنون که با نفسهاى آخر، حکومت فاشیستى نفسهاى ملت را در سینه خفه کرده، اکنون که گورستانها از قبور شریف فرزندان اسلام و قرآن پر گردیده، اکنون که دژخیمان شاه به عربده و پایکوبى در مرگ عزیزان ما به شادى نشستهاند، اکنون شاه مىخواهد ایران را به ویرانه و قبرستان تبدیل کند. اکنون که عمال از خدا بیخبر شاه در مجلس گرد هم جمع شده و با صحنهسازیهاى مبتذل و اغفالکننده مىخواهند مجرم اصلى را تبرئه و گناه بزرگ و خیانت عظیم را به دیگران که آلتِ فعلى بیش نیستند، نسبت داده و خود را. مقرب الخاقان قرار دهند، اکنون که تمام خیانتکاران خارج و داخل پشتیبانى از جنایات شاه مىکنند، اکنون که از چهرههاى کریه آزادیخواهى و طرفدارى از حقوق بشر پرده برداشته شده، ملت مظلوم و بزرگ ایران باید اعتصاب نموده در عزا بنشینند و رسماً روز پنجشنبه یازدهم شوال را روز عزا قرار دهند. ما به دنبال فداکاریها و عزاى سراسرى، منتظر شادیها هستیم. شما شاهد استقلال و آزادى- به خواست خدا- خواهید بود. شما با پایمردى خود دشمن را چنان از میدان بیرون کردید که مجبور به اعلام حکومت نظامى در اکثر شهرستانها و در تهران، مرکز و پایگاه شیرمردان و شیرزنان شد، و خود را در جوامع بشرى رسوا و خدعه را با دست خود نقش بر آب کرد. عزیزان من مطمئن باشید که پیروز هستید و در پیشگاه خداى متعال روسفید.
قیام شما در مقابل دیکتاتور اصلى که تمام شعائر ملى و مذهبى را زیر پا گذاشته، چون قیام امیر المؤمنین در مقابل معاویه مىباشد که عملى بیش از اعمال آن دیکتاتور مرتکب نشده بود. على در مقابلِ ستمکارى بود که با امامت جمعه و جماعت و تشبث به اسلام، خون مردمان را مىمکید؛ قیام در مقابل ظلم و ظالم بود و چندین هزار فدایى داد که عمار یاسر یکى از آنها بود. شما هم در مقابل دیکتاتور عصر که با اسم اسلام و تشبث به قرآن خون ملت را مىمکد، در صورتى که تعداد کشتگان ما به تعداد کشتگان «صفین» بازنرسیده؛ غم به خود راه ندهید و گوش به حرف اشخاصى که از اسلام اطلاعى ندارند ندهید و به راه خود که راه حق و راه اولیاى حق است، ادامه دهید. گول خیمه شب بازیهاى دولت و وکلاى شاه را نخورید که با حرفهاى فریبنده مىخواهند شاه را که در شرف مرگ است نجات دهند. دنیا شاه را محکوم کرد و به پشتیبانى شما برخاست؛ اگر چه مشتى جنایتکار که مىخواهند مخازن ملت را ببرند و حق ملت را زیر پا بگذارند به او امید مىدهند، ولى هیچ قدرتى در مقابل قدرت لا یزال ملت نمىتواند پابرجا باشد؛ خداوند تعالى وعده نصرت داده و با شماست. و السلام علیکم و رحمۀالله و برکاته. روح الله الموسوی الخمینى» صحیفه امام . ج 3. ص 465
2. در تاریخ هیجدهم شهریورماه، چند تن از شخصیتهای فرهنگی کشور فرانسه، از جمله ژان پل سارتر نویسنده و رئیس کمیته دفاع از زندانیان سیاسی در ایران و سیمون دوبوار در بیانیهای که در پاریس انتشار یافت خواستار شدند تا شاه برود تا خون ریزی پایان یابد. این شخصیتها اضافه کردهاند این یک قتل عام واقعی است که اکنون در خیابانهای تهران و شهرهای مهم اتفاق میافتد. زنها و بچهها بدون تمایز در زیر ضربات دسته سربازان به هلاکت میرسند. به این قتل عام وحشیانه پایان دهید.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . کتاب یازدهم . ص 99
3. در ساعت 10 شب روز بیست و سوم شهریورماه، استاندار جدید یزد، حشمت الله نیک آئین، در حالی که شهرهای استان در اعتصاب کامل بود، وارد یزد شد. فردای این روز، آیتالله صدوقی(ره) در سخنرانی بعد از نماز عشاء خود در مسجد حظیره، با اشاره به وعدههای شریف امامی نخست وزیر، و خیمه شب بازی برخی از نمایندگان مجلس شورای ملی در صحن مجلس، گفت: «تمام این حرفها و کارهای مجلس عروسک بازی و ساختگی میباشد، خیال میکنند میتوانند ما را گول بزنند و از مسیر خود منحرف نمایند. انشاءالله کسی گوش به حرف اینها ندهد و انشاءالله که شما مسلمان هستید و از راه اصلی خود منحرف نمیشوید.»
ایشان در این سخنرانی با اشاره به تعویض استاندار گفت: آقای استاندار قبلی (دکتر محمدحسن رهنوردی) قصد داشت آشوبی برپا کند و تعدادی از ما را بکشد و به خاک و خون بکشد و تعدادی هم دستگیر و تبعید نماید؛ ولی خدا را شکر مهلت پیدا نکرد و رفت. تعدادی سرباز ذخیره آوردند که آشوبی برپا کنند؛ به طوری که شنیدم یکی از علمای ما (آیتالله محمدابراهیم اعرافی شورکی) که بسیار مرد مفید و خوب بوده و هست، که چه کارهائی که نکرده و بسیار مرد شریفی میباشد، در اطراف میبد با توپ و تفنگ و تانک رفتند او را دستگیر کردند. حالا استاندار جدید(حشمت اله نیک آئین) قول داده تا ساعت 7 الی 8 او را آزاد کنند. خیلی دلشان میخواهد بلائی را که در میدان ژاله به سر مردم پیر و جوان و زن و مرد آوردند، به سر ما هم بیاورند؛ ولی انشاءالله به کوری چشم دشمنان آن طور نمیشود و نمیتوانند. ما حالا فقط دعا میکنیم و به دشمنان دین، آئین، قرآن، مذهب و مسلمانان نفرین میفرستیم.» انقلاب اسلامی در یزد . ج 4. سند شماره: 4237 /26/ ﻫ – 30 /6 /57
4. در روز بیست و دوم شهریور ماه، در حالی که فعالیتهای تبلیغی مانند تکثیر و توزیع اعلامیههای امام خمینی(ره)، آیتالله صدوقی(ره) و دیگر مراجع تقلید گستردگی قابل توجهی یافته بود، تظاهرات مردمی نیز دوباره آغاز شد: « ساعت 15 /18 روز جاری حدود 500 نفر پس از خاتمه مجلس سخنرانی در مسجد ملااسماعیل شهر یزد با حمل پرچم قرمز از بازار میدان خان در حال دادن شعار له خمینی پیاده روی نموده وارد خیابان شاه شدند و پس از طی مسافتی به کوچه امامزاده جعفر[(ع)] رفته و متفرق گردیدند که با مراقبتهای معموله هیچگونه درگیری پیش نیامده است.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . ج 4. سند شماره: 256 /5 – 22 /6 /57
5. آیتالله صدوقی(ره) در روز بیست و ششم شهریور نیز اعلامیهای صادر کردند که در بخشی از آن آمده است: «ملت مسلمان و شریف ایران . یک هفته تمام مجلس شورای ملی ایران صحنه خیمه شب بازیهای رژیم بود تا بالاخره نمایندگان تحمیلی به دولت تحمیلی تر رأی اعتماد دادند و به برنامههای رئیس دولت احسنت گفتند! احسنت گفتند که کابینه جدید قبل از مجلس شورا توانسته است از مستشاران آمریکائی و اسرائیلی رأی اعتماد بگیرد!! احسنت گفتند که کابینه جدید ابتدا قبل از هرگونه اقدامی با کشتن دهها هزار نفر از مسلمانان بیگناه تبعیت از احکام اسلام را که در برنامه خود داشت به اثبات رسانید!! ... هنوز خاطرۀ جنایات هولناک استانهای شیراز و اصفهان از یادها نرفته است... اینجانب ضمن عرض تسلیت... اعلام میدارد مجلس یادبودی به مناسبت چهلم شهدای شیراز و اصفهان در مسجد روضه محمدیه یزد(حظیره) سه شنبه شب 16 شوال المکرم 1398 مطابق با 28 /6 /57 منعقد است... » همان . سند شماره: 462/م /165- 1 /7 /57
****
منبع:
کتاب
گفت و شنود، جلد اول - شنود مکالمات شهید آیتالله محمد صدوقی صفحه 271