صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

شخصی به نام درودی که معمم می‌باشد، به اتفاق پسر بچه 5 ‌ساله‌اش جهت اخذ استعلام به اداره تعاون نیشابور مراجعه

تاریخ سند: 9 مهر 1357


شخصی به نام درودی که معمم می‌باشد، به اتفاق پسر بچه 5 ‌ساله‌اش جهت اخذ استعلام به اداره تعاون نیشابور مراجعه


متن سند:

از: 9/ﻫ 3 تاریخ:9 /7 /1357
به: 312 شماره: 11501 /9ﻫ 3

شخصی به نام درودی که معمم می‌باشد، به اتفاق پسر بچه 5 ‌ساله‌اش جهت اخذ استعلام به اداره تعاون نیشابور مراجعه و در یکی از اتاق‌ها در حضور کیوان هاشمی رئیس امور شهرداری نیشابور و عباس اربابی کارمند اداره تعاون، مدتی نشست و صحبت به مسائل مملکتی کشیده شد. شیخ درودی اظهار داشت من مطمئن هستم که سینما رکس آبادان1 را دولت آتش زده و در لابلای سخنانش، مرتب ناسزا می‌گفت و اضافه می‌کرد من می‌دانم که دستگاه چه آدم‌های خونخواری را تربیت می‌کند و اضافه کرد ده روز قبل در درود2 منبر رفتم و همین سخنان را بیان کردم که ناگهان مأمورین ژاندارمری رسیدند و من را گرفتند، ولی بعد فرار کردم و با ماشین شهردار از درود خارج شدم، در بین راه مجدداً مأمورین مرا گرفتند و به پاسگاه قدمگاه3 بردند، لیکن پس از بازجوئی، مبلغ 5 هزار تومان از من گرفتند و مرا مرخص کردند و حالا هم تصمیم دارم به قم بروم. وی افزود چطور انسان از حکومت راضی باشد، ما بایستی در سال 444 آقای خمینی را یاری می‌کردیم؛ اگر من جرم کرده‌ام چرا مرا تحویل مقامات ندادند و با اخاذی آزادکردند.
نظریه شنبه . موقعی که نامبرده نام خمینی را به زبان آورد، فرزند 5 ساله‌اش از روی زانوهای وی بلند شد و با صدای بلند گفت درود بر خمینی، در این موقع شیخ درودی جلو دهان وی را گرفت و گفت اینجا نباید شعار بدهی، باید شعر علی را بخوانی.
نظریه یکشنبه . خبر صحت دارد. مهرجو
نظریه چهارشنبه . در مرخصی است.
نظریه جمعه . نظریه یکشنبه مورد تأیید است.

توضیحات سند:

1. آتش‌سوزی سینما رکس آبادان: در سالگرد کودتای 28 مرداد سال(1357) حادثه‌ای در شهر آبادان رخ داد که به نقطه عطفی در رویارویی رژیم پهلوی و مخالفان آن بدل شد. در آن روز که بیست و پنجمین سالگرد بازگشت شاه به تخت سلطنت بود، در یکی از سینماهای شهر آبادان آتش‌سوزی بزرگی روی داد. شاه در 26 مرداد 57 ابراز داشته بود که: «ما به مردم تمدن بزرگ را وعده می‌دهیم و دشمنان وحشت بزرگ را» دو روز بعد در سالروز کودتای 1332 سینمارکس به آتش کشیده شد و تفسیر سخن شاه معلوم گشت. مردمی که برای گریز از آتش به سوی درهای خروجی می‌دویدند، متوجه شدند که درهای خروجی به صورت مرموزی از پشت قفل شده است. ستاره فرمانفرماییان در کتاب «دختری از ایران» درباره این فاجعه می‌نویسد: «چهارصد نفر زن و مرد و کودک در این فاجعه انسانی در آتش سوختند. موجی از خشم و نفرت در سراسر کشور به حرکت درآمد. دولت می‌کوشید این اقدام را به متعصبان مذهبی نسبت دهد که به طور معمول در آن روزها سینماها را می‌سوزاندند، اما سینماهایی که در تظاهرات عمومی به آتش کشیده می‌شد قبلاً از تماشاگر خالی می‌شد. روشن بود که کسی حرف دولت را نمی‌پذیرفت و اعتقاد عمومی بر این بود که ساواک برای بدنام کردن روحانیت دست به چنین جنایت هولناکی زده است»(دختری از ایران، ص 364)
این فاجعه زمانی رخ داد که فیلم «گوزنها» ساخته مسعود کیمیایی در حال نمایش بود. آن زمان بیست سال از ساخته شدن سینما رکس می‌گذشت. ظرفیت این سینما حدود هفتصد صندلی بود و در خیابان امیری آبادان، روی یک پاساژ قرار داشت. فردای حادثه روزنامه‌ها خبر این فاجعه را به شکلی شتاب‌زده تنظیم کردند و آن را به «خرابکاران» منتسب کردند. «خرابکار» صفتی بود که رژیم شاه به مبارزان و افرادی که علیه سلطنت او اقدام می‌کردند، داده بود. روزنامه اطلاعات خبر خود را چنین شروع کرد: «گروهی خرابکار و غیر معتقد به اصول انسانی با همکاری سرایدار سینما با مواد آتشزا سالن سینما را به آتش کشیدند.»(ش 15691، ص 4) و بعد در ادامه نوشت: «ماموران آتش‌نشانی، شهرداری و شرکت نفت آبادان چند لحظه پس از آگاهی از آتش‌سوزی سینما رکس آبادان به محل حادثه شتافتند(همان) بدون آن که درباره عوامل وقوع این فاجعه پیش‌داوری کنیم روند گزارش‌های ساواک که در نهایت منعکس کننده قضاوت عمومی اهالی آبادان، مردم ایران و حتی جهانیان است، بیانگر این داوری خواهد بود. بر اساس گزارش ساواک؛ شاهدان عینی روایت می‌کردند که «آتش با چنان سرعتی آغاز شد که در زمان کوتاهی تمام فضای سینما را دربرگرفت. به طوری که عده‌ای از تماشاگران جز تسلیم در برابر شعله‌های سرکش آتش چاره‌ای دیگر نداشتند و عده‌ای دیگر در حالی که وحشت سراپای‌شان را فرا گرفته بود از لابه‌لای صندلی‌ها به قصد فرار خود را به درهای خروجی سینما رساندند، اما جز تعداد کمی، کسی نتوانست از آن حصار شوم بگریزد و آن هم پس از خروج از در و پنجره‌های سوخته سینما مامورین شهربانی آنها را زیر لگد و مشت خود گرفتند. در این زمان شعله‌های آتش تمام سالن را دربرگرفته بود... مردم برای نجات آسیب‌دیدگان به طرف درهای سینما می‌رفتند تا بلکه بتوانند به هر وسیله‌ای شده تماشاگران را از آنجا خارج سازند، اما سرتیپ رزمی در حالی که فریاد می‌زد خرابکارها توی سینما هستند اجازه نزدیک شدن به کسی را نمی‌داد و دستور داده بود در سینما را که از درون با زنجیر بسته شده بود از بیرون نیز برای محکم کاری با دستبندهای آهنی شهربانی قفل کنند. مردم که نظاره‌گر سوختن فرزندان خود بودند برای ورود به داخل سینما تلاش می‌کردند اما مامورین شهربانی به زور اسلحه و باتون و با ضرب و جرح به مقابله با آنان می‌ایستادند و از ورودشان به درون سینما ممانعت می‌کردند... پس از گذشت نیم ساعت از آتش‌سوزی... مامورین آتش‌نشانی فاصله 5 دقیقه‌ای را مدت 30 دقیقه طی کرده و به محل آتش سوزی رسیدند...»(خوزستان همگام با انقلاب، صص 109 تا 113) امام خمینی(ره) با صدور اعلامیه‌ای در نجف اعلام کرد که به آتش کشیدن مردم در سینما رکس کار خود رژِیم است. روحانیون، دانشجویان و اصناف مشهد مقدس طی اعلامیه‌ای، به پنهانکاری‌های رژِیم از بیان حقیقت، اشاره و توضیحاتی را جهت روشن شدن موضوع و عاملین حادثه بیان کردند:
1ـ تناقض‌گویی رییس شهربانی آبادان، او در مصاحبه رادیویی اعلام کرد ساعت 2:30 نصف شب خبر آتش‌سوزی سینما را به وی اطلاع داده‌اند و او بلافاصله از نیروهای آتش‌نشانی جهت اطفای حریق کمک می‌خواهد، این در حالی است که روزنامه‌ها نوشتند: ساعت 9:30 شب به رییس شهربانی اطلاع داده شده است، با اینکه آتش‌سوزی ساعت ده شب به وقوع پیوسته است.
2ـ نیروهای آتش‌نشانی آبادن به علت وجود پالایشگاه نفت، به طور شبانه روز در حال آماده باش هستند؛ پس چگونه آنها موفق به مهارکردن آتش قبل از آنکه تمام سالن را فراگیرد، نشده‌اند؟
3ـ رییس شهربانی بیان کرده که به علت گسترش آتش از پنجاه متر مانده به محل حادثه، مأموران قادر به پیشروی نبوده‌اند و در دنباله سخنانش بیان می‌کند که مأموران به پشت‌بام رفته و دیوارها را جهت گریز مردم خراب کرده‌اند.
4ـ علت بسته و قفل شدن درهای سالن‌ها چه بوده است؟
5ـ فیلم گوزنها محتوایی آموزنده و انقلابی داشته است.
6ـ علت مرتبط ساختن این اقدام با تظاهرات مذهبی از سوی دولت در بیانیه‌هایش چیست؟
7ـ قبل از بررسی واقعه، رژیم چگونه پی برده که این، کار خرابکاران بوده و این موضوع را از رسانه‌ها اعلام کرده است؟(ر.ک: نقش علمای مشهد در انقلاب اسلامی، حسن شمس‌آبادی، صص 6ـ 255 به نقل از آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی 129، سند شماره: 110)
در پی حادثه جانگداز و دلخراش سینمارکس آبادان حرکت‌های انقلابی مردم در شهرهای مختلف کشور به شدت افزایش یافته و در بسیاری از شهرها تظاهرات و درگیری‌ها به اوج خود رسید. در شهرهای شیراز، قم، تبریز و اصفهان هم که حکومت نظامی برقرار بود مردم به حجم تظاهرات خود افزودند و در پی آن شاه مجبور شد برای آرام کردن اوضاع دکتر جمشید آموزگار را از کار برکنار کرده و در تاریخ 5 /6 /57 فرمان نخست‌وزیری مهندس جعفر شریف‌امامی را صادر نماید. در ماه مذکور تعداد کثیری از مردم شهرهای مورد اشاره و شهرهای دیگر به شهادت رسیدند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1359 دادگاه با حضور قربانیان و سایر مردم طی بیست جلسه برگزار و نهایتاً عاملان این فاجعه در شهریور ماه همان سال به سزای اعمال ننگینشان رسانید.
2. دَرود، شهری در بخش زبرخان شهرستان نیشابور که در 34 کیلومتری جنوب شرق نیشابور واقع می باشد. جمعیت این شهر که اکثراً از سلسه‌ی جلیله سادات می‌باشند، در سرشماری سال 1395ش، 5717 نفر اعلام شده است.
3. قدمگاه، زیارتگاهی در 24 کیلومتری نیشابور می باشد که در آن، سنگی که به محل پای امام رضا علیه السلام منسوب است، زیارت می شود.
4. احتمالاً منظور گویند سال 1342ش می باشد که در آن سال قیام خونین 15 خرداد ماه شکل گرفت.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 15 صفحه 39

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.