صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

پیشگاه شاهنشاه آریامهر

پیشگاه شاهنشاه آریامهر


متن سند:

شاهنشاها در این موقع که هم وغم آن شاهنشاه معظم مصروف اصلاحات اساسی مملکتی است در مقام شاهدوستی و ایرانخواهی بشرف عرض میرساند.
شاهنشاها جمشید آموزگار پسر حبیب اللّه آموزگار دالاندار اصطهباناتی ـ عضو رسمی و قسم خورده سیا ـ جاسوس امریکا و انگلیس و عضو سابقه دار فراماسون ـ نوکر حلقه بگوش دکترامینی ـ خائن و دزد مرموز وخاموش رابشناسید ـ این مرد که خود را دکتور [دکتر ]بهداشت معرفی نموده در زمانیکه میبایستی درس بخواند بدستور پدر بخدمت سیا دستگاه جاسوسی امریکا درآمد این بجای انکه مانند جوانان باشرف ایرانی درس بخواند به فراگرفتن فنون جاسوسی وخیانتکاری وخرابکاری پرداخت ودر آن رشته متخصص بین المللی گردید و بنام دکتور [دکتر ]بهداشت به ایران آمد ـ این آقای کارشناس بهداشت در وزارت بهداری در اثر داشتن روابط نامشروع با خانم بایندر که اکنون او را به وزارت دارایی به ارمغان آورده تا عنداللزوم او را در اختیار مستشاران مجرد اصل 4 بگذارد وقت کافی برای رسیدگی به امور بهداشتی نداشت تا جایی که در زمان او وبا مملکت را گرفت و این عنصرکثیف ؟ بیرحم بدون انکه به تذکرات وزارت بهداشت جهانی کمترین توجهی بکند مشغول مشورت با اربابان آمریکائی خود شد و بگمان انکه اگر بوزارت دارایی برود مانند هویدا نخست وزیر خواهد شد بکمک لاجوردی1 و عضد و محلوجی و پول سرشار و بی دریغ آنها خود را به وزارت دارائی انداخت و به همین علت مدتیست پا در کفش هویدا نخست وزیر باشرف ایران کرده که در هر مجلس و محفل خارجی علنا از او بدگویی می کند .
شاهنشاها شاید بعرض نرسانند که قانون مالیات بردرآمدی که آموزگار می خواهد به مجلس ببرد نوشته ابوالقاسم لاجوردی و ابونصر عضد و محلوجی ورشکستگان معلوم الحال است ـ این شخص که هر را از بر تشخیص نمی دهد به تمام رجال شریف و شاهدوست و پاکدامنی چون مهندس ریاضی و دکتر اقبال و شریف امامی بدگویی و اهانت می کند و آنانرا نالایق و نادرست و بی کاره می نامد در حالیکه دکتر اقبال بگردن او حق حیات دارد و او بود که او را در کابینه خود وزیر کرد ولی آموزگار زیرزیرکی بامنصور رابطه و جلسه داشت و بطوری میان اقبال و منصور را تیره کرد که کار آنها بدفعات بنزاع کشید ـ آموزگارمدعی است که اقبال مردی بی لیاقت است و او بوده که کابینه او را می گردانده است ـ او شریف امامی را بی عرضه و نادرست می خواند و نسبت نوکری و دزدی به مهندس ریاضی رئیس مجلس می دهد خلاصه اینکه این کنیززاده خائن می خواهد در ایران همه کاره شود و همه کارها را بین برادران جاسوس و دزد خود قسمت نماید ـ شاهنشاها آموزگار می خواهد در ایران رژیم جمهوری برقرار کند و دکتر امینی را بریاست جمهوری برساند و خودش نخست وزیر او بشود ـ این همان کسیست که دارای پاسپورت آمریکائیست و دارای چندین شرکت مقاطعه کاریست او کسیست که حکم استانداری سعیدی فیروزآبادی را برای استانداری کرمان بفشار از مرحوم منصور گرفت زیرا در زمانیکه فیروز آبادی رئیس سازمان مسکن بود کلیه مقاطعه ها را بدون رعایت نظامات و مقررات مناقصه و مزایده به شرکت های مقاطعه کاری جمشید آموزگار و برادرش کوروش آموزگار که حالا معاون کل وزارت آبادانی و مسکن است داد ـ زنی دارد امریکائی که از فواحش معروف آمریکا بوده و چون بعلت امراض مقاربتی نمی تواند برای جمشید خان فرزندی بزاید هر دوی آنها دارای عقده روحی هستند و با همه مردم بی ادبانه و از روی عصبانیت رفتار می کنند ـ کسی که به شریف امامی و اقبال و مهندس ریاضی نسبت نادرستی و بی لیاقتی می دهد و امینی را میهن پرست وخادم می خواند تکلیفش معلوم است ـ در عین اظهار بندگی بدکتر اقبال و شریف امامی و ارتشبد حجازی شب و روز سرگرم اخلال و خرابکاری علیه آنهاست ـ حالا که خودش وزیر دارائی و برادرش جهانگیر آموزگار سفیر کبیر اقتصادی ایران در آمریکا و کوروش آموزگار برادر دیگرش معاون کل وزارت آبادانی و مسکن و سرگرم چپاول ودزدی ازراه دادن مقاطعه های کلان است و اخوی دیگرش هوشنگ آموزگار مدیر کل سازمان جلب سیاحان است نمی دانم دیگر چه می خواهد که هی 24 ساعت نزد خارجیان بمقدسات ملی و رجال ما بدگویی می کند و به تحریک افکار می پردازد ـ این آقا برای آنکه بوزارت دارائی برسد در جلسات هیئت دولت از کار وزرای دارائی تنقید می کرد تا اینکه به وزارت دارائی رسید و حالا خیال می کند اگر نوشته های ناصر گنجه ای که یکوقتی معاون جهانگیر آموزگار در وزارت دارائی در کابینه امینی بوده بخواند مالیه چی و اقتصاددان می شود ـ خیال می کند هر گردی گردو است و اگر هویدا از وزارت دارائی به نخست وزیری رسید او هم خواهد شد ـ آموزگار خود را نخست وزیر مسلم ایران می داند و مدعیست چه بخواهند و چه نخواهند بعد از هویدا او مسلما نخست وزیر است ـ بعید هم نیست زیرا کسی که تا به اینجا از راه خیانت و دزدی و رشوه خواری رسیده شاید بصدارت هم برسد به هر صورت با کمک سیا ـ فراماسون و با پول ابوالقاسم لاجوردی و عضد و محلوجی که این سه نفر شرکای او در شرکتهای متعدد هستند اشکالی هم ندارد که این کنیززاده معلوم الحال بر مسند مستوفی الممالک و مشیرالدوله و شریف امامی و دکتر اقبال تکیه بزند ـ ولی او دیگر مورد اعتماد اربابان خارجی خود نیست و آمریکائیان علنا او را از خود طرد کرده اند ـ باز هم در این خصوص سخنها داریم که خواهیم گفت.

توضیحات سند:

1ـ ابوالقاسم لاجوردی : نام: ابوالقاسم نام خانوادگی: لاجوردی نام پدر: سید محمود شماره شناسنامه: 129 صادره: تهران تاریخ تولد: 1300 آخرین مدرک تحصیلی ـ لیسانس از دانشسرای الهی ـ فوق لیسانس در رشته اقتصاد و بازرگانی در سال دوره عالی دانشگاه کلمبیا ـ نیویورک ـ سیونیوسیتی.
همسر نامبرده زهره دلپاک و فرزندان سعید، خلیل و یاسمن بودند.
عضو لژهای فراماسونری بنام های: ناهید، ستاره سحر، لژ بزرگ ایران، مزدا، حافظ، تهران کوروش، استاد ارجمند لژ ناهید در سال 48.
نشان ها و مدالهای دریافتی : نشان درجه یک آبادانی وپیشرفت (در سال 54) نشان درجه سه شیر و خورشید گرفته است.
ـ فعالیتهای اجتماعی، علمی و ادبی: یکدوره عضو اطاق بازرگانی تهران ـ سه دوره عضو اطاق صنایع و معادن ایران رئیس اتحادیه بازرگانی ایران مقیم ژاپن ـ دبیر شورای موسسه اعتباری دانشگاه تهران، مدیر عامل بنیاد لاجوردی (برای کمک به امور فرهنگی در تهران و کاشان) نائب رئیس انجمن مدیریت ایرانی ـ عضو حزب رستاخیز.
مشارالیه به اتفاق سه برادر و پدرش سهامداران اصلی و عهده دار مدیریت شرکتهای آرمین، پانیز، پاکستان، بهکو، گروه صنعتی بهشهر ـ کارخانه های روغن نباتی شاه پسند و ناز اصفهان و کارخانه مخمل کاشان بوده است که با اکثر موسسات شوروی سابق (بیمه اینگستراخ و بازرگانی) معامله و تماس داشته است.
طبق نظریه ساواک منحله خانواده لاجوردی با ساواک تهران ارتباط داشته اند.
نامبرده در سال 54 سناتور تهران و نائب رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران بوده است که در این سال همسر وی در کلاسهای زبان روسی در سفارت شوروی شرکت می کرده است، بدین خاطر ساواک با ایشان مصاحبه ای انجام داده که ضمن تشریح موقعیت شغلی وی خواسته شده که از مراجعه همسرش به کلاسهای زبان جلوگیری نماید.
در همین سال رئیس بازرگانی شوروی یک سبد گل خریداری کرده و بمناسبت انتخاب ایشان به سناتوری تهران، به گروه صنعتی بهشهر برده و انتخاب ایشان را تبریک گفته است.
ضمنا در سال 46 و 53 به شوروی سابق مسافرت نموده است.
با انقلاب شکوهمند اسلامی نامبرده به امریکا پناهنده و اموال او مصادره گردید.
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی

منبع:

کتاب جمشید آموزگار به روایت اسناد ساواک صفحه 62

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.