تاریخ سند: 4 مهر 1342
موضوع: جلسه منزل سپهبد بازنشسته کیا
متن سند:
شماره: 46 /321 تاریخ: 4 /7 /1342
موضوع: جلسه منزل سپهبد بازنشسته کیا
بعدازظهر روز گذشته جلسه هفتگی منزل تیمسار سپهبد کیا تشکیل بوده و آقایان: سرلشگر طائرپور معاون سابق اداره دوم ستاد کل. تورج نگهبان کارمند اداره انتشارات و رادیو (به اتفاق برادرش). روحاله بیدل قاضی دادگستری. جمال اویسی. معرفخانی کارمند استانداری تهران. شهردار ایوانکی به اتفاق یک نفر دیگر. برادر سپهبد بختیار. اوحدی نماینده سابق مجلس شورای ملی و معاون شرکت فرش. فرهاد هرمزی . حیدری کارمند راهآهن به اتفاق درودیان و صمیمی. سرمست و دو سه نفر دیگر به تدریج در آن شرکت کردهاند.
تا ساعت شش و نیم، تیمسار سپهبد کیا به جلسه نیامده بود و با ممتاز یکی از سناتورهای انتخابی تهران در یکی از اطاقها مشغول مذاکرات خصوصی بودند. سرلشگر طائرپور با آقای اوحدی درباره انتخابات مشغول صحبت بودند و اوحدی گفت در همایونشهر رقیب من آقای مهندس پروشانی1 معاون بانک کشاورزی بود، که کاندیدای کنگره بود و این آقا را که به زور انتخابش کردند تا پایان انتخابات هم به آن شهر نیامد، ولی به زور برنده شد و من نفر دوم انتخاب شدم.
درودیان گفت انتخابات این دوره افتضاح بوده و آراء کاندیدا و منفرد را نخواندند2 و سپس3 از اویسی و اوحدی تعریف کرد و گفت اوحدی در همایونشهر، آراء طبیعی به حد کافی داشت و اویسی هم در تهران آراء زیادی داشت و در تظاهرات سه روز قبل از رفراندوم 6 بهمن ماه 41 موقعی که اویسی مقابل بازار مشغول سخنرانی علیه روحانیون و به نفع شاه بود، بازاریها و تودهایها چیزی نمانده بود که او را بکشند. ضمناً درودیان با خنده گفت در انتخابات امسال یک شاهی هم گیر من و صمیمی و حیدری نیامد (توضیح اینکه این سه نفر کلاش، همیشه و در مجالس مختلف و حتی مجالس ترحیم اشخاص میروند و شعارهایی میدهند و سپس مطالبه کمک مالی مینمایند)
در حدود ساعت 5 /6 تیمسار سپهبد کیا وارد جلسه شد و ضمن احوالپرسی از اشخاص گفتند در این انتخابات که قرار بود از طبقه متوسط و طرفدار کارگر به مجلس بروند، واقعاً من متأسف شدم که چرا دوست عزیزمان آقای اویسی را انتخاب نکردند؛ در حالی که نامبرده هم شجاع و هم بیاندازه وطنپرست و شاهدوست و هم مورد علاقه کارگران و هم آشنا به سیاست میباشد و این جوان در شاهدوستی و وطنپرستی در تمام عمر آنقدر افراط کرده و میکند که بارها جان خود را به خطر انداخته است. اویسی گفت من هرگز متأسف نیستم که چرا من را کاندیدای کنگره نکردند، زیرا شاید مصلحت نبوده، ولی تأسف شدید من از این جهت دارم که آراء طبیعی من را نخواندند و حتی در چند حوزه که خودم از نزدیک شاهد و ناظر بودم که آراء به نام من خوانده شد و صورتمجلس هم کردند، ولی اعلام حائزین اکثریت و آنهایی که آرایی داشتند، باز هم آراء مربوط به من را اعلام نکردند و بالاتر از آنکه اکنون به من میگویند تو شاهدوست و وطنپرست نمیباشید و این مسئله اخیر برای من که جانم را در راه اعلیحضرت همایونی چندین بار به خطر انداختهام و هم اکنون هم هر قدر که ناراضی باشم، باز هم نسبت به شاهنشاه و در راه میهن جانبازی خواهم کرد؛ فوقالعاده ناگوار و غیرقابل تحمل است. منتها چون آقای خسروانی4 وزیر کار و آقای قرهچورلو5 با من مخالفت شدید داشتهاند، لذا از دستگاه عصبانی نیستم و متأسفم که این اشخاص لیدر انتخابات تهران بودند و آقای شجاع ملایری6 به نفع یکی از بستگان یا دوستانش (آقای مهدی مالک)7 و آقای خسروانی به نفع آقای قرهچورلو و چند نفر دیگر از اعضای وزارت کار، حقیقت و انصاف را زیر پا گذاشتند و به دستگاه امر را مشتبه8 کردند.
تورج نگهبان اظهار داشت انتخابات امسال هم مفتضح و هم جمع اضداد بوده است و از قماشهای مختلف را تعیین کردهاند. سپهبد کیا گفت: اویسی که خرجی نکرده که از آن بابت دلسوزی داشته باشد، ولی به شخصی تکلیف کردند که فوراً به شهر لار برود و مخارجی بکند و او رفت، اما شخص دیگری را از آنجا [انتخاب] کردند و این بیچاره با مبالغی خرج بیهوده به تهران بازگشت. ایشان اضافه کردند به عقیده من این نوع انتخابات گناهش به گردن همان رجال گذشته است؛ زیرا سالهای گذشته آن رجال با پول و رشوه و قدرت، دستگاه را مطیع خودشان میکردند و در نتیجه امسال انتخابات را طوری انجام دادند که لااقل پول مبادله نشود. و به هر حال اگر انتخابات مانند دورههای گذشته هم صورت میگرفت، اویسی انتخاب نمیگردید؛ منتها تأسف در این است که امسال که قرار بود از طبقات پایینتر انتخاب شوند، اویسی صددرصد شایستگی واقعی داشت.
روحاله بیدل در گوشه[ای] از حیاط منزل تیمسار کیا با آقایان هرمزی و برادر تیمسار راجع به اعلام جرمی که علیه آقای الموتی وزیر سابق دادگستری در مورد انحلال دادگاهها کرده بود، صحبت میکرد و اظهار داشت اگر ده نفر قاضی شجاع در دادگستری بود، نسبت به تمام اعمال غیرقانونی دکتر امینی و الموتی به دیوان عالی کشور اعلام جرم میکردم؛ ولی متأسفانه در بین همه قضات، ده نفر با شجاعت یافت نمیشود. جلسه در ساعت هفت و نیم بعدازظهر پایان یافت.
گیرندگان. ساواک تهران . اداره یکم عملیات
بخش 2 مگر در این مجالس مأمور ندارد زیرا از منزل تیمسار کیا تاکنون گزارش ندیده ام. 7 /7 /42
طی شماره 15053 س ت – 9 /7 /42 به بخش 2 فرستاده شد.
توضیحات سند:
_
1. مهندس محمود پروشانی فرزند حسین در سال 1288ش در اصفهان به دنیا آمد. پدرش از ملاکین و تجار اصفهان بود. وی پس از تحصیلات مقدماتی، در دانشکده کشاورزی کرج ادامه تحصیل داد و پس از پایان تحصیلات، در بانک جدیدالتأسیس فلاحت استخدام شد. مدتی در شهرهای: رضائیه . خرمآباد . مشهد و اراک رئیس بانک بود و مدتی نیز در ادارات مرکزی متصدی کارگزینی، اعتبارات و بازرسی کل شد. او که در احزاب ایران نوین و سپس رستاخیز عضویت داشت، در انتخابات دوره بیست و یکم و بیست و دوم و بیست و سوم از همایونشهر به مجلس شورای ملی فرستاده شد. پس از پایان دوره بیست و سوم به بانک کشاورزی بازگشت و پس از چندی بازنشسته شد. شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران . ج 1.
2. در اصل: نخوانند.
3. در اصل: پس.
4. عطاءالله خسروانى، فرزند هاشم در سال 1298 ش به دنیا آمد، پس از اتمام تحصیلات و اخذ دیپلم متوسطه از کالج البرز تهران در رشتههاى زبان و حقوق در دانشسراى عالى و دانشکدهی حقوق به تحصیل پرداخت و سپس براى ادامهی تحصیلات به فرانسه رفت و در آنجا موفق به اخذ دانشنامه در رشتهی علوم اجتماعى شد. وى از مهرههاى قدیمى وابسته به بریتانیا و دربار بود که در سال 1322 به همراه برادرش (خسرو خسروانى) نشریهی افکار ایران را منتشر مىکرد. خسروانى در دولت منوچهر اقبال معاون وزیر کار در امور پارلمانى و در سال 1340 به همراه دوستان قدیمى خود در دبیرستان «ایرانشهر» (حسنعلى منصور، جمشید آموزگار و...) در نقش «نخبگان» آمریکایى ظاهر گردید و در دولتهاى امینى، علم و منصور وزارت کار را به دست گرفت. در پى ترور منصور و همزمان با انتصاب امیرعباس هویدا به صدارت، در اسفند 1343 محمدرضا پهلوى، خسروانى را به دبیر کلى «حزب ایران نوین» گمارد و این امر از آغاز، نارضایى جواد منصور، دکتر حسن زاهدى و دیگر بنیانگذاران «کانون مترقى» را برانگیخت. خسروانى علاوه بر دبیر کلى «حزب حاکم» در دولت هویدا وزارت کار و سپس وزارت کشور (1347) را به عهده داشت. خسروانى که طبق ارزیابى ساواک، فردى «عوامفریب و حرّاف» محسوب مىشد، تصور مىکرد که به سادگى خواهد توانست رقیب بىصلاحیت خود را کنار زده و به ریاست دولت برسد، از این رو در سال 1345 از طریق برادرش خسرو خسروانى، سفیر ایران در واشنگتن، به ایجاد ارتباطاتى با برخى از مقامات آمریکایى دست زد. تحقیقات غیرمحسوس تا سال 1348 ادامه یافت و شاه که اقدامات جاهطلبانهی خسروانى را خطرناک تلقى مىنمود، وى را از وزارت کشور و دبیرکلى حزب ایران نوین برکنار کرد و بدینسان یکى از فعالترین رقباى هویدا براى همیشه از صحنهی سیاست خارج شد. خسروانی پس از برکناری به علت غم و غصه شدید به بیماری گواتر «غمباد» مبتلا شد و بعد از مدتی تارهای صوتی او نیز از کار افتاد.
5. محمدولی قراچورلو، فرزند حسین در سال 1298 ش در رضیآباد ورامین به دنیا آمد. از دبیرستان صنعتی دیپلم گرفت و تحصیلات عالی خویش را در هنرسرایعالی (دانشکده صنعتی) به پایان رساند و دو سال نیز در رشتۀ حقوق تحصیل کرد. از سال 1325 وارد کارهای دولتی شد و به مشاغل زیر رسید: ریاست اداره کار کرج، بازرس وزارتی، رئیس اداره کل کاریابی، معاون و کفیل اداره کل بازرسی و بازرس عالی وزارتی، معاون و کفیل اداره کل کار استان ششم (خوزستان)، ریاست اداره کل کار و سرپرست بیمههای اجتماعی استان آذربایجان، بازرس عالی وزارتی و رئیس اداره کل کار استان دهم (اصفهان 2 بار)، ریاست اداره کل کار و سرپرست اداره بیمههای اجتماعی استان دوم (مازندران)، مشاور عالی وزارت کار و بیمههای اجتماعی کارگران، مدیر کل وزارت کار و خدمات اجتماعی و سرپرست بیمههای اجتماعی و اداره کل کار امور اجتماعی استان تهران و اداره کل وصول حق بیمه، نماینده و عضو هیأت رئیسه دورههای 21 و 22 و 23 مجلس شورای ملی از تهران و عضو مؤسس جمعیت شیر و خورشید تهران بود. بنابر سوابق موجود وی در 1323 عضو نهضت ملی به رهبری سرلشکر حسن ارفع و حزب دموکرات و محافظ مسلح مظفر فیروز (معاون قوامالسلطنه) بوده و در جریانات کارگری به نفع رژیم و حاکمیت پهلوی فعالیت میکرده است. وی مدتی نیز قائممقام وزیر کار بود و به اخذ نشان درجۀ 5 سپاس نائل شده بود. مخالفان وی مدعی بودند که قراچورلو عضو حزب توده و جزو گارد شلوار کوتاه قوامالسلطنه بوده و با سمت دونپایه در زمان قوام در وزارت کار استخدام و با دکتر علی امینی همکاری داشته است.
او متهم است که در سال 1338، هنگام تصدیاش در ادارۀ کار و امور اجتماعی اصفهان، مبلغ 210 هزار تومان از صاحبان کارخانجات رشوه گرفته که از نظر ساواک تأیید نشده است. او در دوران نمایندگی ریاست کمیسیون کارپردازی مجلس را در اختیار داشت. وی همچنین رابط حزب ایران نوین و جمعیت شیر و خورشید بود که در 1355 با اشتغال وی در مشاغل حساس این جمعیت موافقت به عمل آمد. ساواک او را فردی زد و بندچی، طالب قدرت، مقام، جاه و پول و دارای انحرافات جنسی شمرده است. اسناد ساواک . پرونده انفرادی و مجلۀ پهلوینامه، ش 4، 1350 ش.
6. شجاعالدین ملایرى، فرزند اسمعیل شیخالاسلام ملایرى (نماینده ده دوره مجلس شوراى ملى) در سال 1300 ش در شهرستان ملایر متولد شد. تحصیلات ابتدایى را در همانجا پشت سر گذاشت و براى ادامه تحصیلات به تهران سفر کرد و از دبیرستان دارالفنون تهران فارغالتحصیل گشت و پس از آن به دانشکده ادبیات راه یافت و موفق به اخذ لیسانس ادبیات شد. وى از سال 1316 فعالیت اجتماعى و مطبوعاتى خود را آغاز کرد و مدتى طولانى با روزنامه «ستاره ایران» و همچنین مجلات «اطلاعات هفتگى» و «تهران مصور» همکارى داشت. بعضى از مشاغل و فعالیتهاى دولتى وى عبارت بودند از: معاونت دفتر کل وزارت کشاورزى، بازرس وزارت کشور، معاون اداره دادگاههاى وزارت کشور، رئیس اداره دادگاهها، رئیس اداره نمایش، رئیس اداره سیاسى، رئیس اداره اطلاعات، رئیس دفتر کل وزارتى، رئیس اداره کارگزینى، مدیر کل امور ادارى، مدیر کل امور سیاسى و انتظامى وزارت کشور، معاون وزارت کشور، مدیرعامل شرکت واحد اتوبوسرانى، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت سهامى شیلات ایران استاندار مازندران و مشاور عالى وزیر کشور. وی در سال 1354 درگذشت. از تألیفات وی میتوان به فانتزىها و خانه اموات اشاره کرد. اسناد ساواک . پرونده انفرادى
7. مهدی مالک در 1301 ش به دنیا آمد. تحصیلات عالى را در رشته مهندسى مکانیک از آلمان به انجام رسانید. او که کارمند شرکت واحد بود، به خدمات دولتى پرداخت. وی نماینده دوره 21 مجلس شوراى ملى از تهران بود.
(اسامى و مشخصات نمایندگان مجلس شوراى ملى در 24 دوره قانونگذارى، ص 135)
8. در اصل: مشبه.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب دوم صفحه 86