صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

تاریخ سند: 29 اردیبهشت 1336


گزارش


متن سند:

الف 700 چندی قبل خلیل ملکی1 از طرف آقای علم2 برای همکاری با حزب مردم (کشاورزان) دعوت می شود لیکن ملکی پاسخ می دهد چون نمی توان با عده ای از اطرافیان آقای علم هم آهنگی داشته باشد لذا از قبول این دعوت معذرت می خواهد.
ملکی گفته در صورت قبول پس از چندی مجبور به ایجاد انشعاب در حزب مردم خواهد شد و این موضوع با سابقه قبلی وی در حزب زحمتکشان دکتر بقایی که اجبارا منشعب گردیده و حزب نیروی سوم3 را بوجود آورده به حیثیت و ارزش سیاسی آقای علم در انظار لطمه وارد خواهد ساخت.
منبع ـ موثق ارزش خبر ـ تأیید شده

توضیحات سند:

1ـ خلیل ملکی فرزند فتحعلی در 1280 ه ش در تبریز متولد شد و بعد از فوت پدرش به همراه مادرش به اراک رفت و از آنجا پس از گذراندن دوره ابتدائی و متوسطه راهی تهران شد و در مدرسه صنعتی آلمان به تحصیل پرداخت.
وی تحصیلات دانشگاهی خود را در آلمان در سال 1307 ش شروع و به انجام رسانید و در زمان رضاشاه همراه با دیگر یارانش به فعالیت های سیاسی پرداخت و تا سال 1320 بارها دستگیر و به زندان افتاد پس از آزادی به همراه دیگر دوستان حزب توده را بنیاد نهاد در سال 1330 در دوران نخست وزیری مصدق، همراه با دکتر مظفر بقایی حزب زحمتکشان ملت ایران را تأسیس کردند.
این حزب که در مدت کوتاهی رشد و توسعه یافت از نهضت ملی و جبهه ملی پشتیبانی می کرد.
حزب زحمتکشان با گرایش سوسیالیستی از طرح ملی شدن صنعت نفت و دکتر مصدق جانبداری می کرد و در عین حال با حزب توده که به دنبال پشتیبانی از امتیازخواهی شورویها، طرفداری از رژیم جدایی طلب پیشه وری و مخالفت با دکتر مصدق اعتبار خود را از دست داده بود همچنان در ستیز بود.
خلیل ملکی و مظفر بقایی تا اوایل مرداد 1330 رهبری حزب زحمتکشان ملت ایران را به عهده داشتند ولی پس از فاش شدن ملاقات پنهانی دکتر عیسی سپهبدی ـ یکی از دوستان دکتر بقایی ـ با قوام السلطنه ـ در دوره زمامداری پنج روزه اش، پس از استعفای مصدق در 26/ دلیل نامگذاری نیروی سوم، این بود که در برابر دو ابرقدرت آمریکا و شوروی نیروی دیگری که می توانست مستقل از آن دو ابرقدرت عمل کند، «نیروی سوم» است.
جدا شدن ملکی و تأسیس نیروی سوم آنها را قدرتمندتر ساخت و حزب جدید به عنوان یک نیروی مترقی، ضمن انتقاد سالم از جبهه ملی از حکومت دکتر مصدق پشتیبانی کرد.
مجله علم و زندگی به عنوان ارگان فکری و تئوریک حزب عمل می کرد.
نشریه «نیروی سوم» نیز ارگان خبری حزب بود که به طور منظم تا کودتای 28 مرداد انتشار یافت.
پس از کودتای 28 مرداد 1332 بیشتر رهبران و فعالان سازمانهای سیاسی دستگیر یا فراری و مخفی شدند.
خلیل ملکی نیز در شهریور همان سال دستگیر و در قلعه فلک الافلاک خرم آباد زندانی شد.
در همین اوان اختلافات درون حزب نیروی سوم شدت یافت و گروهی به رهبری دکتر محمد علی خنجی از آن جدا شدند.
در سال 1339 خلیل ملکی حزب «جامعه سوسیالیست های نهضت ملی ایران» را به جای نیروی سوم بوجود آورد.
2ـ امیر اسداللّه علم فرزند محمد ابراهیم خان شوکت الملک در سال 1298 ه ش در بیرجند متولد شد.
در سال 1321 از دانشکده کشاورزی کرج فارغ التحصیل گردید.
او از اوان جوانی وارد سیاست شد.
ازدواج مصلحتی او با ملک تاج قوام دختر قوام الملک شیرازی یکی از متحدین انگلیس در جنوب ایران، به دستور رضاشاه صورت گرفت و راه پیشرفت او را هموارتر ساخت.
طی سالهای 1313 ـ 1320 در ارتباط فعال با سرویس اطلاعاتی بریتانیا نقش حساسی در عملیات جاسوسی، به ویژه در تهران و شرق و جنوب ایران ایفا نمود و در رأس شبکه عوامل اینتلیجنت سرویس قرار گرفت.
در سال 1323 اسداللّه علم حکم مقام پیشخدمتی مخصوص شاه را از محمدرضا پهلوی دریافت کرد و در سال 1326 فرماندار کل بلوچستان شد که تا سال 1328 به طول انجامید.
در دی ماه 1328 در کابینه ساعد وزیر کشور شد.
در ترمیم این کابینه، به وزارت کشاورزی منصوب گردید.
او در کابینه منصور بار دیگر وزیر کشاورزی شد و سپس در کابینه رزم آراء به پست وزارت کار رسید.
با قتل رزم آراء و نخست وزیری مصدق، علم از سوی شاه سرپرست اداره املاک و مستغلات بنیاد پهلوی شد و از هرگونه تلاش جهت سقوط دولت مصدق باز نایستاد و در کودتای امریکایی 28 مرداد 1332 نقشی مؤثر ایفا کرد.
پس از کودتا و قدرت یابی مجدد شاه، علم در زمره یکی از معدود مشاوران شاه درآمد.
با تشکیل کابینه حسین علاء در فروردین 1334 وزیر کشور شد که تا نیمه فروردین 1336 ادامه یافت.
در این سال رژیم پهلوی برای نشان دادن خود به عنوان حکومتی دموکراتیک تشکیل دو حزب را تدارک دید که علم در رأس حزب مردم قرار گرفت.
در اوایل دهه 1340 شاه بنیاد موقوفات خاندان پهلوی را تأسیس کرد و او را به عنوان سرپرست انتصاب نمود که تا مرداد سال 1341 به طول انجامید.
در 30 تیر 1341 به سمت نخست وزیری منصوب شد.
رفراندوم فرمایشی «انقلاب سفید» در دوران زمامداری او انجام گرفت که با مخالفت همه جانبه مردم و علماء روبرو گردید.
البته پیش از آن امام خمینی (سلام اللّه علیه) به اشکال گوناگون علم و سیاستهای او از جمله مصوبه هیأت دولت در مورد انجمنهای ایالتی و ولایتی را مورد حمله قرار داده بودند.
گسترش اعتراضات راهی جز عقب نشینی برای او باقی نگذاشت و مصوبه فوق الذکر در 8 آذر 1341 ملغی اعلام شد.
اما روند حوادث منجر به قیام پانزده خرداد 1342 گردید که علم در سرکوب آن نقش ویژه و تعیین کننده ای داشت.
دیری نپایید که وی از سمت خود استعفا داد و به ریاست دانشگاه پهلوی در شیراز منصوب شد.
مدتی در پست وزارت دربار به محمدرضا خدمت کرد، ولی به علت بیماری در نیمه مرداد 1356 استعفا داد.
سرانجام علم، یکی از قدرتمندترین مهره های رژیم شاه در تاریخ 25 فروردین 1357 بر اثر سرطان خون در یکی از بیمارستانهای آمریکا از پا درآمد.
ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1 و 2 بازیگران عصر پهلوی، ج 1، ص 643 ناصر نجمی، از سید ضیاء تا بازرگان، ج 1 و 2 پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران از کودتای 28 مرداد تا اصلاحات ارضی، ص 9، (ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی) 3ـ حزب نیروی سوم که بعدها طبق تصمیم کنگره منعقده در زمستان سال 1340 به جامعه سوسیالیست های نهضت ملی ایران تغییر نام پیدا کرد دارای سازمانی نسبتا متشکلتر از کلیه احزاب ملی به جز حزب توده است که در تهران و بسیاری از شهرهای مهم کشور تشکیلات دارد.
در تهران تا قبل از اعلام فرمانداری نظامی حوزه های کارگری، کارمندی، دانشجویان و جلسه عمومی بحث و انتقاد حزب به طور علنی در محل نشریه علم و زندگی تشکیل می گردید.
ولی پس از اعلام فرمانداری نظامی حزب به فعالیت مخفی پرداخته است.
سازمان جامعه سوسیالیست های نهضت ملی ایران تشکیل می شود از یک کمیته مرکزی مرکب از 15 نفر آقایان خلیل ملکی، مهندس قندهاریان استاد هنرسرای عالی، دکتر غلامرضا وثیق، مهندس حسین ملک، رضا شایان کارمند وزارت کار، منوچهر صفا، پاکزاد، میرحسین سرشار، مساوات، آرائی نژاد، غلامرضا شانسی، ابقاء، شریعتمداری کارمند وزارت کشاورزی، عباس عاقلی زاده، دانشجوی حقوق، منوچهر رسا دانشجوی پزشکی، یک هیئت اجرائیه که عبارتند از عباس عاقلی زاده، ضیاء ابقاء، منوچهر رسا، منوچهر صفا و یکی دو نفر دیگر.
مهندس حسین ملک و خلیل ملکی در اروپا هستند و از افراد و رهبران حزب در تهران شعاعی کارمند بهداری شهرداری.
عباس عاقلی زاده، هرمز همایون پور، ضیاء ابقاء، منوچهر صفا، داریوش عاشوری فعالیت جدی دارند و در تظاهرات و پخش تراکت و غیره شرکت می نمایند.
در شهرستانها تا آنجا که اطلاع هست تبریز ـ اصفهان ـ آبادان ـ رشت ـ ساری ـ جامعه فعالیت نسبتا زیادی دارد و چند شهرستان دیگر از جمله اهواز، همدان، نقده، سولده، شیرازه و غیره فعالیت حزب عادی و کمتر است.
در تبریز زرینه باف.
در اصفهان موسوق مدیر کل فرهنگ در زمان درخشش جزء رهبران و گردانندگان اصلی حزب به شمار می رود.
تا آنجا که اطلاع هست در شهرستانها هم مثل تهران تشکیلات حزب حوزه ای و تعلیمات از راه بحث و انتقاد در حوزه ها صورت می گیرد.
کمیته مرکزی به ندرت تشکیل می شود و بار اصلی به دوش هیأت اجرائیه است دستورالعمل ها در تهران تهیه و به عنوان نشریه داخلی.
بیانیه.
تفسیر مخصوص شهرستانها و غیره ارسال و در حوزه های مزبور قرائت و بررسی می گردد در صورت وجود امکان بیانیه ها و نشریات در نسخ متعدد تهیه و به وسیله مسافرین ارسال و بین اعضای هر شهرستان فروخته و یا رایگان توزیع می گردد.
تخمین اعضاء حزب در تهران و شهرستانها مشکل است و اگر توجه کنیم که در درجه اول دانشگاه و سپس فرهنگ وزارت کشاورزی و شهرداری و تا اندازه ای هم بازار منطقه عمل حزب است می توانیم احتمال بدهیم که حزب دارای حداکثر 250 عضو رسمی که آنکت (فرم) پر کرده باشند و تقریبا 450 نفر سمپات (هوادار) می باشند البته این ارزیابی مربوط به بعد از 28 مرداد 1332 است.
شخصیت حزب بستگی به شخصیت خلیل ملکی دارد و اصولاً باید گفت که استراتژی حزب داشتن افراد زیاد و یا یک تاکتیک خیلی درست حسابی نیست بلکه عامل تقویتی مهم حزب نفوذ چند تن رهبران حزب در ادارات و مؤسسات می باشد و بس.
جامعه سوسیالیست های ایران تا این تاریخ هیچ گاه هدف ثابت و مشخصی نداشته گو این که از زمان دکتر امینی به بعد مهمترین تکیه کلام و استخوان بندی مذاکرات حوزه ها حمله به جبهه ملی و تخطئه سران آن و این که دیگر سیاست آنها به پایان رسیده و اصولاً فاقد شخصیت می باشند بوده و نقل اخبار صحیح و ناصحیح عینی بر وجود اختلاف بین اعضاء شورای جبهه ملی و به اصطلاح شانتاژ نسبت به جبهه ملی از بارزترین صفات حزب نیروی سوم است به طوری که دیگر جنبه دیکته ای و فرمایشی به خود گرفته در حالی که حزب در فعالیت های خارج از محیط خود صد در صد دنباله رو جبهه ملی است.
ولی این روزها عامل حمله به جبهه ملی در درجه دوم اهمیت قرار گرفته و عامل اول همانا حمله به دستگاه و هیأت حاکمه و به طور ضمنی شخص شاهنشاه است.
چندی است که مسأله ائتلاف یا اتحاد عمل با دستجات مخالف راست به ویژه روحانیون و ترجیح حکومتی از نوع سپهبد تیمور بختیار بر رژیم فعلی نقل مجلس در حوزه ها است.
نحوه تبلیغات حزب نیروی سوم در درجه اول انتشار اعلامیه ها، بروشورها، نشریات و کتب است و در مرتبه دوم همان بحث و انتقاد در جلسات و حوزه ها کمی از نحوه های اساسی تبلیغ حزب به شمار می رود علاوه بر این عده ای از افراد سازمانی حزب در دانشگاه و بازار مأموریت دارند افراد دیگر را به دور خود جمع کرده با آنان به بحث و جدل بپردازند و مخصوصا از این قبیل پارتیزانها و افراد تعلیم دیده و مأمور در خانه رهبران جبهه ملی و محل هائی که اجتماعات سیاسی تشکیل می شود فراوان یافت می شود.
وضع مالی حزب لااقل آن طوری که ابراز میشود رضایت بخش نیست اما از طرفی در اخذ و دریافت حق عضویتها سستی و اهمال می شود در حالی که مخارج سرجای خود باقی است و کاری معطل نمی ماند.
نشریات مرتبا چاپ می شود و هزینه های تبلیغاتی و غیره هم پرداخت می گردد.
در زمان حکومت دکتر اقبال که دکتر امینی تازه شروع به مخالفت با وی کرده بود یکی از اعضاء از طرف حزب مأموریت یافت با دکتر امینی ملاقات و راجع به امکان کمک نقدی وی به انتشار مجله علم و زندگی ارگان حزب مذاکره نماید و دکتر امینی هم استقبال نمود و آن را موکول کرد به بعد از انتخابات تابستانی و پس از آن دیگر خبری نشد.
در حوزه های حزب به طور جدی از دار و دسته بختیار و روحانیون و فئودالها طرفداری می شود و دکتر امینی هم مورد تأیید قطعی حزب است.
ضمنا در سال 1328 کمیته های دو و سه نفری تعیین شد که به عنوان مأمور و رابط علنی مرتبا با احزاب ملی در تماس بودند و نظریات یکدیگر را مبادله می کردند.
(اسناد ساواک، پرونده موضوعی (نیروی سوم) جامعه سوسیالیست ها).

منبع:

کتاب جمال امامی به روایت اسناد ساواک صفحه 104

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.