تاریخ سند: 8 تیر 1342
درباره: وضع آقای انزابی
متن سند:
از: یعقوب تاریخ: 8 /4 /1342
به: مرکز تبریز شماره: 66
درباره: وضع آقای انزابی
در ساعت 5 /6 بعد از ظهر مورخه 7 /4 /42 آقای انزابی در مسجد شاهزاده، واقع در پشت شهربانی تبریز بر بالای منبر رفته بعد از ذکر مقدمه، گفت: «ای جوانان! بر غیرت شما قربانم که هر روز آمده از من سؤال می نمایید که تکلیف ما چیست؟ باید بگویم آقای خویی1بر تمام دول اسلام نوشتهاند که در ایران، دین مذهب اسلام قرآن در خطر است2 و کمک خواستهاند. منتظر دستور آقای خویی باشید.»
پس از به عرض رساندن در پرونده انزابی بایگانی شود.
توضیحات سند:
1. آیت اللهالعظمی سید ابوالقاسم خویى، فرزند سید علىاکبر از مراجع بزرگ شیعه در رجب سال 1317 ﻫ ق/ آبان 1278 ﻫ ش در شهر خوى پا به عرصه وجود نهاد. در 13 سالگى به نجف اشرف مشرف شد و از محضر استادان بزرگ آن حوزه کهن بهره برد و خود نیز از استادان علوم آن دیار شد. ایشان از جمله موفقترین شاگردان آقا ضیاء عراقى ومرحوم نائینى و کمپانى بود و خود موفق به پرورش شاگردان بزرگى شد. در ماجراى لایحه شاهانه انجمنهاى ایالتى و ولایتى به مخالفت با رژیم پهلوى برخاست. وى پس از 94 سال خدمت و تحمل فشارهاى بى شمار از سوى دولت بعثى عراق، روز پنج شنبه هشتم صفر 1413 هـ ق برابر با 17 مرداد 1371 ﻫ ش به سراى باقى شتافت. از وى کتابها و مقالات ارزشمندى از جمله کتاب رجال او باقی مانده است.
2. آیت الله سید ابوالقاسم خویی در تاریخ 8 /2 /1342 در پاسخ به نامه جمعی از علمای ایران که مناسک حج را فرصتی برای اعلان خطری که متوجه اسلام و ممالک اسلامی است دانسته بودند؛ جوابیه ای بدین شرح صادر نمود: «... جای بسی تأسف است که زمامداران یک کشور مسلمان و حکمرانان مملکتی که قانون اساسی آن بر پایه های اسلام و روحانیت نهاده شده است، تا این اندازه پایبند مقررات قانون نشده و در راه تأمین مصالح شخصی خود هرگونه التزامات را نسبت به وفاداری به اسلام زیر پا بگذارند. ... وقاحت و بی شرمی دولت به حدی رسیده است که عمّال آن در حین ارتکاب قتل و غارت در شهرستان قم، ملت را به تکرار آن اعمال و بدتر از آن تهدید می نمایند. .. این افراد که سوابقشان تاریک است، در فکر کسب افتخار افتاده و بایستی به آنان فاتح مدرسه فیضیه قم و فاتح مدرسه طالبیه تبریز و فاتح دانشگاه تهران لقب داد.
ر.ک: نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 3و4: صص300 - 296
منبع:
کتاب
حجتالاسلام و المسلمین محمد حسین انزابی به روایت اسناد ساواک صفحه 71