تاریخ سند: 25 شهریور 1330
گزارش
متن سند:
تاریخ: 25 /6 /1330
گزارش
مأمور ویژه گزارش میدهد: عصر روز ۲۴ ماه جاری عدهای از اطرافیان آقای کاشانی در منزل ایشان حضور داشته و راجع به ائتلاف مخالفین دولت با دستجات افراطی و طرفداران سید ضیاء، صحبت میکردهاند(۱) ضمناً میگفتهاند بعضی از تجار و کسبه قطع معاملات بازرگانی را با انگلیسها صلاح نمیدانند و میگویند ممکن است در نتیجه این اقدام شورویها از راه اقتصادی کمکهائی به ایران بکند و این عمل باعث توسعه نفوذ شوروی در کشور گردد. مأمور ویژه از آنجا به محل جمعیت مجاهدین اسلام رفته و در آنجا شنیده است که حاضرین میگویند از قرار معلوم سیدضیاء و قوامالسلطنه همدست شدهاند و عدهای از اجنبیپرستان را دور خود جمع کرده و میخواهند دولت دکتر مصدق را ساقط نمایند. سیدضیاء باید بداند که اگر بیش از این به اجنبیپرستی خود ادامه دهد دچار سرنوشت رزمآرا خواهد شد و علاوه میکردهاند کمیته دفاع ملی هم برای همین مواقع تشکیل شده است.
توضیحات سند:
١- شاه به طور خصوصی از علاء خواست در اردیبهشت ۳۰ به نفع سیدضیاء از نخستوزیری کنارهگیری کند. سید ضیاء در این زمان حاضر بود دولتی خشن و قوی تشکیل دهد. مجلس را با توجه به اختیاراتی که شاه به تازگی از مجلس مؤسسان گرفته بود، منحل سازد. با مردم و رهبران ملی درافتد و مسأله نفت را دوستانه با بریتانیا حل کند. نقشه طوری طرحریزی شده بود که همه مخالفان رژیم را حیرتزده میساخت. در روز شنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس به جلسه فوقالعادهای فراخوانده شد. در این جلسه علاء حضور نداشت. خبر استعفای او در مجلس منتشر گردید و چون در آن زمان، دولت حزبی و سیاست حزبی وجود نداشت مجلس میبایست به یک نفر رأی تمایل میداد و هر نمایندهای میتوانست کسی را نامزد نخستوزیری کند. آنگاه از شاه خواسته میشد برای شخصی که بیش از سایرین رأی آورده، فرمان نخستوزیری صادر کند. سپس نخستوزیر منتخب، کابینه و برنامه خود را معرفی و پیشنهاد میکرد و مجلس بدان رأی اعتماد میداد. در آن لحظه سیدضیاء در دربار و در حضور شاه بود و منتظر بود جمال امامی رأی تمایل مجلس را برای او بیاورد. امامی سیاستمداری زیرک بود. او میدانست که پیشنهاد کردن سیدضیاء در آن جلسه نه تنها نتیجهای ندارد بلکه پیشنهاد از همان آغاز محکوم به شکست است و برای خود وی نیز چنان پیشنهادی یک شکست محسوب میشود. و از طرفی چون قبلاً مصدق را برای نخستوزیری پیشنهاد کرده و مصدق رد کرده بود با این تصور که مصدق باز هم قبول نخواهد کرد از وی خواست قدم جلو گذارد و رهبری امور مملکت را به دست بگیرد. نتیجه این تاکتیک برخلاف میل امامی بود. مصدق این پیشنهاد را پذیرفت. و قبل از اینکه امامی و یارانش از ضربه وارد آمده به هوش آیند، مصدق خواهان برپایی جلسه فوری مجلس و اخذ رأی مخفی به جای رأی تمایل گردید. بدین ترتیب قبل از آن که نظر شاه دانسته شود، مصدق با اکثریت آراء و ۲۱ رأی ممتنع، از سوی مجلس به نخستوزیری برگزیده شد. محاسبه امامی از آن رو نادرست درآمد که نمایندگان جبهه ملی دست شاه را خوانده بودند.
منبع:
کتاب
روحانی مبارز / آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد- جلد اول صفحه 496