صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات شیخ محمدعلی صفر نورالله

موضوع: اظهارات شیخ محمدعلی صفر نورالله


متن سند:

[گزارش خبر]
به: ۳۲۱ شماره: ۱۵۸۵/ ه‍
از: ۱۹/ه‍ تاریخ: ۲۵/۱۱/۴۶
موضوع: اظهارات شیخ محمدعلی صفر نورالله

۱- شیخ محمدعلی صفر نورالله مشهور به نورالهی فرزند محمود شغل واعظ و مدرس مدرسه امامیه شهرکرد۱ در تاریخ ۱۱/۱۱/۴۶ در پاسخ عبدالعلی سرشاد قهفرخی که گفت این مردم عبادت خدا را فقط مختص ماه رمضان می‌دانند و خواندن قرآن را فقط برای آواز آن می‌دانند و به دستورات قرآن عمل نمی‌نمایند و نیز علما را نمی‌شناسند پس از ذکر حدیثی که معنای آن چنین بوده است گفت. این طور که مردم شدند خداوند هم مسلط می‌کند بر سرشان یک سلطانی که به احکام قرآنی علمی ندارد و همین طور حکمی هم ندارد و رحم نمی‌کند به هیچکس حتی به علما هم ظلم می‌کند و پشت پا به احکام دین و قرآن می‌زند مثل همین سلطان فعلی که بیشتر علما را تبعید و زندانی کرد و چقدر چند سال پیش علما را بی‌حق و باطل کشت و این سیاست اوست که قرآن را چاپ کرده و به قیمت گران می‌فروشند و دیگر عوام (منظور عامه نیست - اشخاص بیسواد می‌باشد) - نگویند شاه مملکت بی‌عقیده است.
۲- در ساعت ۲۰:۰۰ روز ۱۲/۱۱/۴۶ حسین رجائی در کتابی که در دست او بود روایتی از امام علیه السلام را می‌خواند که یکی از اصحاب روایت کرده است اگر شخصی بر امام عادل و یا بر پیشوای مجتهد عادل وقت خروج کند آن شخص فاسق و فاجر می‌باشد که آقای شیخ محمدعلی نورالهی در تفسیر آن شرح داد که مثل همین دوره و زمان است که آقای خمینی که یک پیشوای عادل و مجتهد بوده همین سلطان فعلی که با او مجادله و نزاع کرد و او را چند مدت به زندان انداخت و بعد تبعید نمود و یا مثل آقای منتظری نجف آبادی و پسرش شیخ محمد منتظری نجف آبادی که از طرف دولت و شاه مملکت زندانی کردند این شخص سلطان به روایت صحیح از امام علیه السلام فاسق و فاجر خوانده می‌شود.
۳- در ساعت ۱۴:۰۰ روز ۱۳/۱۱/۴۶ حسین رجائی به شیخ محمدعلی نورالهی اشاره به یکی دیگر از طلاب گفت: این بی‌پدر و مادر رفته در فلان روز شکایت ما را در شهربانی کرده است و حاج شیخ محمد نورالهی با مسخره و خنده گفت که هر کجا می‌خواهد برود شکایت کند تا حاج سید مصطفى السید باشد نه از شهربانی و نه از سازمان امنیت از هیچکس ترس و باکی ندارم.
۴- ساعت ۰۹:۰۰ روز ۱۴/۱۱/۴۶ شیخ محمد رستگاری و حسین رجائی - حسینعلی داوری - سید حسین امامی - سید رضا امامی - و یکی از طلبه‌های دیگر بنام عزت الله در حجره حسین رجائی نشسته بودند و شیخ محمد محمود رستگاری نجف آبادی از وضع حجاج بیت الله الحرام صحبت می‌نمود که امسال برای کسانی که می‌خواهند به مکه بروند خیلی سخت‌گیری می‌کنند و مردم را صدمه می‌زنند و این از طرف دولت ایران و شخص پادشاه مملکت است. زیرا که می‌خواهند مردم کمتر به حج بروند و دولت و کارمندان و حتی خود سلطان مملکت هم عقیده محکم و کامل به قوانین احکام اسلامی ندارند و دستورات خود شاه است که ادارات و فرمانداری‌ها ایراد می‌گیرند و مانع می‌شوند. ضمناً سیدحسین امامی، سیدرضا امامی، حسین رجائی مشمول بر مانع به خدمت می‌باشند و چون کارت تحصیلی ندارند چنانچه در محل خود باشند بلافاصله برای خدمت سربازی اعزام خواهند شد.
۵- روز ۱۴/۱۱/۴۶ شیخ محمدعلی نورالهی برای طلاب تعریف می‌نمود در خیابان شنیدم که روز یکشنبه پانزدهم بهمن ماه در مسجد خان از طرف روسای ادارات مجلسی برای دعا کردن به شاهنشاه تشکیل می‌شود اگر می‌دانستم از اصفهان نمی‌آمدم (نامبرده قبلاً اصفهان رفته بود و ساعت ۱۳:۰۰ روز ۱۴/۱۱/۴۶ از اصفهان مراجعه نموده بود و می‌گفت چنانچه اینجا باشم مرا مجبور می‌کند که به شاه دعا نمایم و به طلاب گفت که من به اصفهان می‌روم و اگر کسی از شما سوال نمود که حاج نورالهی برای چه کاری به اصفهان رفته است بگوئید سید رضا امامی (یکی از طلاب مریض شده و شیخ نورالهی او را برای معالجه به اصفهان برده است. و چون مشارالیه فکر می‌کند مجلس دعا پیش از ظهر روز پانزدهم بهمن می‌باشد از این جهت بعد از ظهر فوق به شهرکرد آمد لیکن چون متوجه شد که مجلس دعا بعدازظهر روز فوق می‌باشد برای اینکه برایش بد نشود و از طرفی به ایشان گفته شده بود که آقای حاج سید احمد میرفروغی از قهفرخ برای دعا آورده‌اند در خاتمه دعا و جلسه به مجلس آمد که مقارن آمدن ایشان مجلس پایان پذیرفت.
۶- ساعت ۰۹:۳۰ روز ۱۶/۱۱/۴۶ آقای نورالهی به مدرسه امامیه آمد با شیخ محمود رستگاری احوالپرسی نمود در این ضمن شیخ محمود رستگاری اظهار می‌دارد که خوب شد دیروز بعدازظهر (منظور بعدازظهر روز ۱۵ بهمن می‌باشد) در مسجد خان برای دعا نیامدم و شیخ نورالهی گفت من هم که رفتم خوب شد که منبر نرفتم زیرا اگر گفته بودند برو منبر مجبورم می‌کردند می‌رفتم و گیر می‌افتادم چونکه دعا آنطور که باید نمی‌کردم برای اینکه درباره مخربین اسلام و شکنندگان قوانین و احکام قرآن از نظر شرع جایز نیست.
نظریه رهبر عملیات:
١- نامبرده از جمله وعاظی است که در شرایط اطمینان از عدم حضور مأمورین دولتی در مجالس از پشتیبانی آیت‌الله خمینی و ابراز بدبینی نسبت به دستگاه حکومت روگردان نمی‌باشد.
۲- با توجه به نامه شماره۷۲۲۶۳/۳۱۶ – ۷/۱۱/۴۶ چون مشارالیه قصد زیارت به مکه معظم را داشته است مشخصات کامل وی طی شماره ۱۵۷۱/ ه‍ ۲/۱۱/۴۶ به ساواک اصفهان اعلام گردید تا از صدور گذرنامه جهت مشارالیه به نحو مقتضی و غیر محسوس جلوگیری به عمل آید.
٣- مشارالیه در تاریخ پنجم آبان ماه سال جاری که برای مجلس دعا به مناسبت روز تولد شاهنشاه آریامهر و تاج‌گذاری اعلی حضرتین به مسجد خان شهرکرد دعوت گردیده بود به طور مختصر دعا به عنوان شاهنشاه اسلام پناه (بدون ذکر صریح نام شاهنشاه آریامهر) و مقداری نیز دعا و نفرین به خادمین و خائنین به دین اسلام نمود که بالنتیجه در تاریخ ۷/۸/۴۶ به ساواک احضار و تذکرات لازم به وی داده شد. لیکن مشارالیه به عذر ندانستن و اینکه خود را از افراد شاهدوست معرفی نموده با تذکرات لازم و دادن پند و اندرز آزاد گردید.
۴- چون مظنونیتی از طرف مشارالیه متصور بوده اعمال و رفتارش در داخل مدرسه تحت نظر و نیز دستورات لازم به منظور کنترل عملیات وی به مأمورین مربوطه داده شده است.
۵- طلبه‌های ذکر شده از طرفداران و مرید نامبرده فوق می‌باشند و چون مدرسه امامیه شهرکرد فاقد پروانه و شرایط لازم است (در این مورد طی شماره ۱۴۴۷/ه‍ - ۲۳/۱۰/۴۶) به آن اداره کل گزارش گردیده است و از طرفی زهر تفکرات شیخ مذکور ممکن است در طلاب اثر نامطلوبی باقی گذارد لازم است در مورد مدرسه امامیه شهرکرد و طلابی که واجد خدمت عمومی وظیفه می‌باشند تصمیم لازم اتخاذ گردد. نظریه رئیس امنیت داخلی
۱- نظریه رهبر عملیات مورد تأیید است.
۲- چنانچه این قبیل مدارس که فاقد پروانه می‌باشند و مجاز به فعالیت نمی‌باشند از ادامه کار آنان جلوگیری گردد.

توضیحات سند:

١- مدرسه علمیه امامیه شهرکرد در سال ۱۳۱۵ قمری به دستور و نظارت عالم ربانی مرحوم میر سیدمحمد حسنی دهکردی امام جمعه دهکرد (شهرکرد فعلی)، در نزدیکی مرقد امامزادگان حلیمه و حکیمه خاتون و در کنار بازار قدیمی شهر، بنا گردیده ساختمان این مدرسه مثل دیگر بناهای قدیمی از روح و صفا و زیبایی خاصی برخوردار بود. دارای ایوان‌هایی در ضلع‌های شمالی و جنوبی بوده و حجرات نیز دورتادور مدرسه در یک طبقه قرار داشتند. با فوت میر سیدمحمد حسنی در سال ۱۳۴۰ قمری، مدتی شیخ حسینعلی سده‌ی به تعلیم و تربیت چند نفر طلبه اشتغال داشته است. پس از مرحوم حسنی امور مذهبی شهرکرد در اختیار دو روحانی جلیل القدر حاج سید محمد باقر امامی و آقاجلال بت شکن (مقتول به سال ۱۳۰۶ هجری شمسی) قرار گرفت. پس از یک رکود نسبتاً طولانی، در دههی ۴۰ مرحوم میرزا محمد مهدوی حدود ۶ سال به تربیت طلاب این مدرسه اهتمام ورزید. در سال‌های منتهی به ۱۳۴۵ هجری شمسی، مرحوم حاج جواد اصولی هرچگانی، به پرورش طلاب در این مدرسه، همت گماشت.
از سال ۱۳۴۵ با حضور مرحوم حاج شیخ محمدعلی نورالهی نجف آبادی و حمایت و مساعدت دو عالم جلیل القدر حاج آقا میرزا و حاج آقا مصطفى السید دهکردی، تعلیم و تربیت طلاب، رونق بیشتری یافت و در سال‌های آخر منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، این مدرسه به عنوان کانون اصلی هدایت مبارزات مردمی، شناخته گردید. حاج آقا نورالهی تا سال ۵۸ امور مدرسه را به عهده داشت. از سال ۱۳۶۰ به بعد این مدرسه مورد تجدید بنا قرار گرفت و پس از سالها در سه طبقه و ۴۵ حجره و تأسیسات جانبی (کتابخانه و سالن مطالعه و مسجد)، مورد بهره برداری قرار گرفت. ۲- حاج آقا سید مصطفی السید فرزند مرحوم می‌رسید محمد از علما و بزرگان شهرکرد در سال ۱۳۱۵ ه‍ ق به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی خود را در مدرسه امامیه شهرکرد نزد مرحوم جناب فاضل به انجام رسانده و به اصفهان مسافرت و با برادر بزرگوارش حاج آقا مرتضی (متولد ۱۳۱۳ قمری) معروف به حاج آقا میرزا توأماً در نزد علما مشهور آن زمان مانند مرحوم شیخ محمد حکیم خراسانی و شیخ علی یزدی و میر سیدمحمد نجف آبادی کسب علوم فقه و اصول نموده و از اصفهان به زادبوم خویش معاودت و به پیشوایی و هدایت اهالی محل همت گماشت.
اقامه‌ی جماعت مسجد خان (جامع) و بعضاً مسجد ابومحمد و پاسخگویی به مراجعات مردم و رفع مشکلات آنان از اموری بود که حاج آقا مصطفی به آن مداومت داشت. زعامت حوزه علمیه امامیه شهرکرد و انجام تعمیر اماکن مذهبی از محل درآمدهای رقبات وقفی و کمکهای مردمی، از دیگر اقدامات شاخص ایشان است. مسئولان اداری از استاندار گرفته تا روسای ساواک و شهربانی و سایر ادارت، از نفوذ کلام و محبوبیت اجتماعی حاج آقا مصطفی حساب می‌بردند. از این رو در گرفتاری‌ها که معمولاً برای وعاظ و سایر دستگیرشدگان پیش می‌آمد، بعضاً دخالت و پادرمیانی ایشان به استخلاص آنان می‌انجامید. کلا پشتوانه محکمی برای متدینین محسوب می‌گردید. حاج آقا مصطفی در شب سه شنبه ۵ دی ماه ۵۸ مطابق ۶ صفر ۱۴۰۰ هجری بر اثر سکته قلبی به رحمت ایزدی پیوست و در جوار قبر پدر دفن گردید.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک/ استان چهارمحال و بختیاری صفحه 15



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.