صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : ملاقات آقای شیخ علی نخعی با آیت اله خمینی

تاریخ سند: 19 اردیبهشت 1343


موضوع : ملاقات آقای شیخ علی نخعی با آیت اله خمینی


متن سند:

گیرنده : تیمسار ریاست ساواک مدیریت کل اداره سوم فرستنده : ساواک تهران شماره : 3426 /20 الف چند روز قبل آقای شیخ علی نخعی معروف به افصح المتکلمین که از وعاظ طراز اول تهران و مدتها است با ساواک همکاری می نماید عازم قم برای زیارت حضرت معصومه ع بود به مشارالیه دستور داده شد مثل سایر وعاظ و طلاب به دیدن آیت اله خمینی برود و در صورت امکان از نظریات او مخصوصا درباره محرم مستحضر گردد نامبرده در مراجعت گزارش نموده که آیت اله خمینی مرا به اندرون منزل خود دعوت و وقتی که وارد شدم مشغول مطالعه نامه های زیادی بود که برای او رسیده بود از من سئوال کرد آیا پارسال شما هم مانند دوستانتان توقیف و تبعید و ناراحت شدید یا خیر.
جواب دادم نظر به اینکه اعتماد داشتم که مخالفت ما با دولت و دربار و هیئت حاکمه به زیان اهل علم و منفعت آنها تمام خواهد شد ابراز مخالفتی نکردم آقای خمینی پرسیدند چطور مخالفت ما به نفع هیئت حاکمه بود که دخالت نکردید.
گفتم برای اینکه بعد از جنگ جهانی اخیر رژیم های اجتماعی ملل دنیا به سه قسمت انقلابی (بلوک کمونیسم) ارتجاعی (عمده مالکیتهائی مثل آفریقا و اعراب) و دسته معتدل (مثل ممالک متحده آمریکا و اروپا و امثالهم) تقسیم و دسته معتدله داخله خودشان را از راه انقلاب سفید اصلاح کردند و درصدد برآمدند دولتهای همجوار شوروی مثل ایران و افغانستان و ترکیه و هند و پاکستان رویه خود را معتدلانه اصلاح که در برابر مرام کمونیسم استوار بمانند در آن موقع در حالتی که تقریبا بعد از آشوب 28 مرداد دستجات انقلابی با کمک آمریکا در تمام دنیا کم و بیش شکست خوردند دشمنان ایران بر ضد دربار و دولت تبلیغ و آنها را ارتجاعی معرفی کرده که در چند سال اخیر رفته رفته آمریکائیان و پاره ای از اروپائیان و ملل دیگر دستگاه حاکمه و دولت ایران را در ردیف چین مظهر ارتجاع معرفی کردند در نتیجه اعلیحضرت شاهنشاه ایران برای رفع این مشکل لوایح ششگانه ...
و انتشار دادند که دستگاه حاکمه ایران را نگهبان نیروی سوم معرفی فرمایند و در موقعی که حضرت عالی لوایح ششگانه را که از نقطه نظر رؤسای دولتهای شرق و غرب به جهت تعدیل زندگانی قاطبه ایرانیان لازم و ضروری می بوده است تخطئه فرمودید دستاویز به دست هیئت حاکمه افتاد و در اکثر روزنامه های دنیا دولت ایران خود را مجری انقلاب سفید به نفع عامه مردم و مخالفین آنرا ایادی فئودالها و عوامل ارتجاع سیاه معرفی نموده و با این ترتیب علاقه تمام دول شرق و غرب را به خود جلب نمودند.
در این موقع آقای خمینی خیلی ناراحت شده و پس از چند دقیقه سکوت ممتد اظهار داشت اگر حقیقتا این نتیجه معکوس از مخالفت ما اتخاذ شده پس چرا روشن فکران از ما طرفداری کرده اند گفتم حضرت آیت اله بفرمایند روشنفکران چه کسانی هستند جواب داد مثل همین دانشگاهیها که از عهده تجزیه و تحلیل مطالب برمی آیند.
گفتم دانشجویان دانشگاه هم مختلف فکر می کنند و دانشجویانی که از زمزمه مخالفتهای اهل علم حمایت کرده بودند به نظر حقیر مالک زاده هائی هستند که در صفوف جبهه ملی هم رسوخ کرده تا دلخواه و خواسته ایل و عشیره و دسته خودشان را اجرا کنند ولی دانشگاهیها به طور کلی دانشجویان روشنفکران انقلابی علاوه از اینکه از اهل علم طرفداری نکردند ملاحظه فرمودید دیگر از پارسال تاکنون دست از مخالفت برداشته از همان موقع تا کنون ساکت مانده اند به علاوه ملاحظه می فرمایید از پارسال تا به حال دیگر رادیوهای مخالف خوان بیگانه که لاینقطع علیه هیئت حاکمه ایران تبلیغ می کردند کوچکترین نغمه مخالفت آمیزی پخش نمی کنند و دیگر چه دلیلی بالاتر از اینکه مخالفت ما ملاها که بی جهت و بی سبب همدست و طرفدار مالکین کهنه پرست تلقی شده و موجب بهره مندی دربار و دولت گردیده است.
آقای خمینی گفت نه آقا شما چون همه مردم که از قیام ما استقبال کردند ندیده و نمی شناسید یک طرفه فکر می کنید و در صورتی هم که فرضا استنباط و استنتاج شما درست باشد و هیئت حاکمه ایران دستگاه حاکمه ملل و دول مختلف را تحت این عناوین فریفته باشند دیگر خدا را که نمی توانند فریب دهند ما بنا به امر الهی برای جلوگیری از اشاعه فحشا در این مملکت اسلامی مبارزه کرده ایم و مزد ما مرجوع به خود او میباشد شما که مبلغ دین هستید و در روی منبرها از سیره حضرت حسین (ع) دم می زنید چرا راه را اینقدر اشتباه می روید.
دین اسلام مبتنی بر امر به معروف و نهی از منکری است که بر همه مسلمین واجب عینی میباشد و دخول ما هم در این مبارزه برای اجرای همین احکام مقدسه میباشد که باید ادامه دهیم.
گفتم البته حضرت آیت اله هر چه را وظیفه فقاهتی خود دانسته باشد عمل می فرمایند و داعی کمتر از آنم که تکلیفی یا راهی نشان دهم منتهی علت عدم مبارزه را طبق فهم و نظریه خود بعرض میرسانم که متوجه باشند چگونه دولتها از این مخالفت ها متمتع و برخوردار می شوند و به علت همین تجربیات بوده است که مراجع تقلید بزرگی مانند مرحوم حاج شیخ عبدالکریم ــ حاج سیدابوالحسن اصفهانی1 ـ و حاج آقا حسین بروجردی دائما با سلاطین وقت و دولتها مسالمت و مماشات می نموده و هر گاه احیانا نهی از منکر هم می خواستند بعمل بیاورند از قدرت مطلقه خویش استفاده نکردند بلکه دوستانه مراتب را در میان گذارده استدعا میکردند که در عین انجام امر به معروف و نهی از منکر مقام روحانیت را از هر نوع آلودگی مصون و محفوظ نگاهدارند کما اینکه دیدیم یک عمر با عزت و شرف به سر برده وظیفه دینی خود را نیز به نحو احسن و خداپسندانه انجام دادند در این موقع مذاکره اهل منبر و وعاظ مطرح شد و من گفتم آقایان وعاظ محتاج کمک و مساعدت حضرت آیت اله هستند ایشان هم وعده دادند که در راه نگاهداری اهل منبر نقشه ای طرح و از آن طریق حداقل لوازم معاش اهل منبر را تأمین نمایند.
رئیس ساواک تهران ــ مولوی از طرف

توضیحات سند:

1ـ آقا سید ابوالحسن اصفهانی از بزرگان علمای قرن اخیر که در فقه و اصول و علوم الهی متبحر و از مراجع تقلید بوده است.
او در سال 1237 ش تولد یافت.
پس از گذراندن مراحل مختلف تحصیلی در نزد علمای وقت به مقام اجتهاد رسید.
همیشه حوزه درس آیت الله اصفهانی مرجع استفاده فحول و اکابر بوده است.
آیت الله اصفهانی در نجف اشرف اقامت داشت.
آیت الله اصفهانی در سوم آبان ماه 1325 خورشیدی در کاظمین وفات یافت.
(دائره المعارف دانش و هنر)

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 5 صفحه 360



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.