صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه مکتب توحید

تاریخ سند: 22 اسفند 1342


موضوع: جلسه مکتب توحید


متن سند:

محل : تهران شماره:28573/س ت ساعت 30:20 سه شنبه 20 /12 /42 جلسه هفتگی مکتب توحید در منزل علی اصغر حاجی بابا واقع در بازارچه نایب السلطنه تشکیل گردید.
شناخته شدگان عبارتند از آقایان حاج علی صدری ـ حاجی محمود لباف ـ برادران علی اصغر حاجی بابا ـ ابراهیم کریمی ـ محمد تقدیسی ـ رضا محمدی ـ عباس قهرمانی (عضو حزب مردم ایران) ـ مرتضی حاجی آخوندی ـ باقر علیئی ـ احمد عدنانی ـ مهدی بشری ـ احمد رضائی ـ حسین متعهد ـ مهدی دواتگران ـ حسین مسعودی ـ حسن تهرانی محمد رازی ـ احمد سلطانی ـ حاجی احمد انواری ـ حاجی محمود مقدس پور.
ابتدا آیاتی از قرآن مجید قرائت گردید سپس آقای مطهری درباره پیشرفت اسلام صحبت نمود و گفت فقط دو گروه می توانند جامعه ای را به فساد بکشانند یا گروه رجال و امرا و گروه دیگر علماء می باشند.
پس از سخنرانی آقای مطهری افراد دسته دسته دور هم جمع شده پیرامون اخبار روز صحبت میکردند.
در این مجلس و مجلس ختمی که بعد از ظهر دوشنبه 19 /12 /42 در مسجد جامع بازار بمناسبت سالگرد شهدای مدرسه فیضیه1 قم تشکیل گردیده بود و صحبت شد ضمنا تعدادی عکس آقای خمینی بصورت تبریک عید توسط آقایان حاجی محمود مقدس پور ـ عبداللّه تربتی ـ حسین سربی و چند نفر دیگر به قیمت یک ریال و نیم بین افراد بفروش رسید.
عباس قهرمانی نیز تعدادی کارت تبریک عید که متن انقلابی داشت بطور خصوصی به قیمت 5 ریال فروخت.
این نسخه در پرونده شیخ مرتضی مطهری بایگانی شود.
26 /12 بخش 321 گیرندگان: اداره کل سوم (2 نسخه) تعداد نسخه 10

توضیحات سند:

1ـ در این روز که مصادف با شهادت امام جعفر صادق بود هر ساله مجلس بزرگداشتی برگزار میکردیم اما هیأت حاکمه که از قبل بخاطر مخالفتهایی که برعلیه او از جانب ما میشد می خواست هروقت که شده انتقامی بگیرد.
این روز را که جمعیت هم زیاد بود برای این مقصود پلیدش انتخاب نمود.
با اینکه صبح هم در مسجد امام مجلسی منعقد بود ولی چون اهل علم در آنجا کمتر بودند کاری نکرد تا اینکه بعدازظهر در مدرسه فیضیه که روحانیون اکثرا حضور داشتند.
این توطئه را عملی نمود رهبری عملیات بوسیله عمال امریکایی رهبری میشد.
از همان اول تعداد زیادی از مأمورین که شب قبل به قم آمده بودند، با لباسهای شخصی در میان مردم مستقر شده و شروع به اخلالگری نمودند و معلوم بود که اوضاع عادی نیست و خیلی از مردم از رفتن من به فیضیه ممانعت مینمودند ولی به آنها گفتم که: من مردم را به روضه دعوت کرده ام و اگر کشته هم بشوم بایستی در این مجلس شرکت کنم و در میان مردم باشم.
چون مجلس جنبه سیاسی هم داشت جمعیت فوق العاده زیاد بود رژیم هم توپ و تانک زیادی را در خیابانهای اطراف مدرسه مستقر نموده بود.
مأمورین گارد با لباس شخصی فضای دور و بر فیضیه را اشغال نموده بودند آنها را به اسم دهقان آورده بودند که میخواهند به حمایت از رفراندوم شاه تظاهرات بپا کنند.
تا اینکه بعد از سخنرانی با گفتن شعار جاوید شاه و شکستن درختان مدرسه بجان مردم افتادند و عده زیادی را مجروح کردند کماندوها که در جستجوی من بودند دامادمان آقای علوی را با من اشتباهی گرفتند و پس از اینکه وی را کتک زیادی زده بودند آزادش کردند.
کیهان، 29 شهریور 1358، صفحه 6

منبع:

کتاب استاد شهید مرتضی مطهری به روایت اسناد ساواک صفحه 51

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.