صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: شیخ مرتضى امامى تلارمى

تاریخ سند: 18 مهر 1357


موضوع: شیخ مرتضى امامى تلارمى


متن سند:

سند شماره (60)
به: 312 تاریخ گزارش: 18 /7 /57
از: 2 ه‍ 1 موضوع: شیخ مرتضى امامى تلارمى شماره گزارش: 3518 /2 ه‍ 1
مورخه 12 /7 /57 شیخ مرتضى امامى تلارمى با یکى از روحانیون سارى که با سازمان و دستگاه نظر موافق دارد تماس و ضمن احوالپرسى امامى اظهار اشت رادیو در مورد موسى صدر1 صحبت مى‌کرد. طرف مقابل اظهار داشت چگونه آقاى موسى صدر در آمستردام است. امامى انگلیسیها او را دزدیدند و بردند؟ شخص مزبور گفت عده‌اى مخالف ایده او بودند او را گرفته‌اند و برده‌اند و محمد یعقوب همراهش را کشته‌اند، امامى این آمستردام کجاست همان پایتخت استکهلم است؟ دوستش گفت رادیو بى‌بى‌سى در مورد موسى صدر مطلبى نگفت و اضافه نمود نامه‌اى رسیده البته به طور قاطع مطلبى عنوان ننمود حال باید دید تفسیر فردا شب رادیو بى‌بى‌سى چیست. امامى لابد در روزنامه‌ها مى‌نویسند و خیلى خربازار است. دوستش گفت مى‌گویند زنده است و در لیبى مى‌باشد و بنى‌احمد به پاریس تلگراف نمود... امامى علما تلگراف کرده‌اند. دوستش معلوم نیست چه وضعى هست. خیلى گنگه و امکان دارد فردا پس فردا مجدداً شیعیان دست به کار شوند براى این که کار بیخ پیدا کرده و معلوم نیست آن عده‌اى که او را ربوده‌اند به کجا بستگى دارند. امامى بله معلوم نیست این عده رئیس جمهور کجا، ایتالیا را کشته‌اند و معلوم است اینها آدم دزدند. دوستش بالاخره انسان اگر غفلت کند او را مى‌برند زیرا فعلاً اوضاع بلبشو شد. امامى آدمها را مى‌برند دیگر چه خبر. کرمانشاه و شاهى شلوغ شده و در شاهى ضمن زد و خورد رئیس آموزش و پرورش[را] زده‌اند. امامى چرا دوستش: علتش را نمى‌دانم. امامى شاگردها زدند؟ دوستش بله. امامى بزنند دیگر. دوستش: تهران همه جا اعتصاب کرده‌اند چه مى‌خواهد بشود معلوم نیست. امامى خوب آقاى سازمان امنیت اون رئیس سازمان امنیت را گرفتند باخنده دوستش دیشب رادیو لندن گفت حکومت نظامى موافقت کرد. امامى بله. به تعقیبش موافت کرده، به عنوان دزدى و اتهامات دیگر که البته بعد رسیدگى کند.
دوستش گفت شنیده‌ام شریف امامى گفته چنانچه او را نیاوردند و محاکمه نکنند استعفا مى‌دهد.2 امامى بارک‌اله پس معلوم است که خیلى دق و دلى دارد و از همه اینها دق و دلى داده پدرسوخته سازمان امنیت مملکت را به این روز انداخته دوستش بله. امامى این مردک (تیمسار رخشا) چه مى‌گوید. بهش تلفن نکردى. دوستش چرا آدم خوبى هست و گفت آنجا هم (امریکا) همین اوضاع و احوال بود و به آنجا هم سرایت کرد... امامى شنیده‌ام از من گله داشت. دوستش نه مردم بزرگ مى‌کنند فکر نمى‌کنم نزد کسى صحبت کرده باشد. امامى، گفته که این شخص از جان من چه مى‌خواهد و کسى گفت سازمان امنیت تلفن شما را کنترل مى‌کند گفتم از کجا گفت بله و افزود یادآور شده امامى چه مى‌خواهد که همه جا بمن فحش مى‌دهد. دوستش نه این طور نیست او آدم مؤدبى است موقعى که ذکر و خیر شما مى‌شود ایشان چیزى نمى‌گویند و عده‌اى هستند موضوع را بزرگ مى‌کنند و مطلب را بد تفسیر مى‌نمایند امامى. دو سه مرتبه گفته بود این (امامى) کیست که در کارها مداخله مى‌کند و فلان او (تیمسار رخشا) بلند شد رفت مدرسه امامیه و منزل صدوقى بخیال خودش که بنده را زمین بزند. دوستش گفت نه ایشان براى شما احترام دیگرى قائل است هر کس یک نوع توقعى دارد ایشان از شما توقع دیگرى دارند در این میان 4 نفر هستند که ظرفیت ندارند و مى‌روند مسائل را طور دیگرى جلوه مى‌دهند. ایشان هیچ مطلب بدى که جنبه چیزى داشته باشد نگفته.
امامى در منزل صدوقى که اسم من برده شده گلایه کرد. دوستش خوب گله کرده ولى به صورت زننده نبوده حتماً ایشان هم توقعاتى از شما دارند و روى این توقعات گله کرد. والا مطلب دیگرى نیست. امامى روى آن توقعات ما هم توقع داریم مال ما هم عمل نمى‌شود. او خیال کرده بنده در اینجا مأمور سازمان امنیت هستم. دوستش نه این طور نیست او توقع دارد مثلاً نبض شهر که در دست شما است فرض شما مى‌توانید فلان کار انجام دهید ولى نمى‌کنید و به فلان فرد روحانى بگوئید این حرف را نزن امامى چرا بگویم. دوستش اینها توقعاتشان در این سطح است. امامى مثلى است که مى‌گویند برو ته چاه مار بگیر مى‌گویند به عشق عمر. دوستش بله در همین سطح ولى خداى نکرده. مطلب دیگرى نه. (ناخوانا) ارتشیها را هم برمى‌دارند. دوستش گفت آقا ایشان به شما علاقمند است و این مورد نیست و بعد در مورد مسائل دیگر صحبت نمود.
نظریه شنبه: صحت خبر مورد تأیید است.
نظریه چهارشنبه: امامى با این که با اکثر روحانیون مخالف در ارتباط مى‌باشد معهذا تاکنون هیچگونه همکارى مثبتى با سازمان نداشته ضمناً چون فردى است مادى و جاه‌طلب [ناخوانا]

توضیحات سند:

1. سید موسى صدر فرزند سید صدرالدین معروف به امام موسى صدر، روحانى برجسته ایرانى و رهبر متنفذ شیعیان لبنان در سال 1307 یا 1308 شمسى در قم متولد گردید. مادرش فیضیه خانم، دختر آیت‌اللّه‌ حاج آقا حسین قمى بود. وى دوره ابتدایى را در دبستان «حیات» قم گذرانید و مدرک پایان متوسطه را از دبیرستان حکیم سنایى آن شهر اخذ نمود. در سال 1320 تحصیلات حوزوى را شروع کرد و بیش از یک دهه پس از گذراندن دوره مقدمات و سطوح، در درس خارج فقه و اصول و فلسفه استادان نامى و بزرگ حوزه از جمله آیات عظام امام خمینى سلام‌اللّه‌ علیه، سید احمد خوانسارى و محقق داماد شرکت نمود. همزمان درجه لیسانس حقوق اقتصادى را از دانشکده حقوق دریافت کرد. در سال 1332 بعد از فوت پدر به نجف اشرف هجرت نمود و تا سال 1337 از محضر اساتیدى چون آیات عظام حکیم، خویى و عبدالهادى شیرازى کسب فیض نمود و در 37 سالگى به درجه والاى اجتهاد نایل آمد. در سال 1338 به همراه خانواده خود راهى لبنان شد. هجرت امام موسى صدر به لبنان بنا بر وصیت رهبر فقید شیعیان لبنان مرحوم امام شرف‌الدین و در پى دعوت شیعیان جنوب لبنان و نیز بر اثر تشویق و ترغیب‌هاى مکرر مراجع بزرگ آن زمان صورت گرفت. این در حالى بود که مرحوم آیت‌اللّه‌ بروجردى، وى را به عنوان نماینده خود در ایتالیا برگزیده بود. امام موسى صدر در مدت 20 سالى که در لبنان اقامت داشت تلاش‌هاى فراوانى در جهت ارتقاء کمى و کیفى رفاه شیعیان و تقویت دین و اعتقادات و اخلاقیات آنان کرد. با برنامه‌ریزى‌هاى وى و حمایت اکثریت جوانان شیعه در لبنان مشاغل متعددى به وجود آمد و بسیارى از زنان و مردان لبنانى در آموزشگاه‌ها، مراکز فنى و حرفه‌اى، کارگاه‌ها و مدارس مشغول کار و تحصیل شدند. او در این مدت نقش مؤثرى در متشکل کردن شیعیان لبنان ایفا کرد. امام موسى صدر به شیعیان آموخت که اسرائیل شرّ مطلق است و هرگونه داد و ستد با صهیونیست‌ها حرام مى‌باشد و سازمان نظامى «امل» را با هدف دفاع از جنوب لبنان در برابر تعرضات صهیونیست‌ها پایه‌گذارى کرد.
وى بانى مبارزه مردمى با نظام طائفه‌گرى در لبنان بود و عامل مؤثرى در مقابله با سلطه‌خواهى اقلیت مارونى بر کشور اسلامى لبنان به شمار مى‌رفت. امام موسى صدر سه هفته قبل از هجرت تاریخى حضرت امام خمینى سلام‌اللّه‌ علیه به پاریس، طى مقاله‌اى در روزنامه لوموند از انقلاب اسلامى ایران به عنوان ادامه حرکت انبیاى الهى یاد کرد و حضرت امام را به عنوان یگانه رهبر بزرگ انقلاب به دنیاى اسلام معرفى نمود. دو روز از انتشار مقاله نگذشته بود که وى به صورت اسرارآمیزى در روز نهم شهریور 1357 در حالى که مى‌خواست لیبى را به مقصد لبنان ترک گوید، با دو تن از همراهانش ناپدید شد. امام موسى صدر براى شیعیان لبنان یک ناجى بزرگ بود و علما و چهره‌هاى برجسته لبنان اعم از شیعه و سنى او را یار و یاور خود مى‌دانستند.
ر. ک: احمد ساجدى، مشاهیر سیاسى قرن بیستم، ص 283، تهران 1374
و امام موسى صدر به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات 1378.
2. منظور دستگیرى و به زندان انداختن نصیرى رئیس ساواک در زمان شریف‌امامى است.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 2 صفحه 47

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.