صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اخلالگری‌های گوناگون در زیر جامه روحانیت

تاریخ سند: 12 مرداد 1344


موضوع: اخلالگری‌های گوناگون در زیر جامه روحانیت


متن سند:

فرستنده: ساواک کرمان تاریخ:12 /5 /1344
گیرنده: مدیریت کل اداره سوم شماره: 1516 /8 ﻫ
موضوع: اخلالگری‌های گوناگون در زیر جامه روحانیت
پیرو 1488 /8ﻫ ـ 27 /4 /44 و 1508 /8ﻫ ـ 7 /5 /44

ایرادات قابل توجه کوچک و بزرگی که تاکنون در مورد بالا برخورد نموده‌ام به شرح زیر به استحضار می‌رسد:
1ـ در مجلس نیایشی که به مناسبت رفع خطر از وجود مقدس شاهنشاه پس از تیراندازی کاخ مرمر به موقع در مسجد جامع کرمان تشکیل گردید از وعاظ و روحانیون به جز چند نفر انگشت‌شمار بقیه با اشاره امام جمعه از حضور در مسجد خودداری و حتی تحریک نموده بودند که هیچ یک از وعاظ نتوانند بالای منبر بروند (مراتب طی شماره 844 /8 ز ـ 31 /1 /44 به اختصار گزارش شده است).
2ـ در ظرف مدتی که اینجانب مشغول خدمت در کرمان هستم دو بار هنگامی که مردم مشغول نماز بوده‌اند روی سر آنان اعلامیه پخش گردیده است (امام جماعت و امام جمعه کرمان شیخ علی‌اصغر صالحی کرمانی می‌باشد که البته همیشه در مسجد نامبرده شخصاً پیش‌نماز است).
3ـ در مدرسه معصومیه که محل تدریس و محل تعلیم و زندگی طلاب علوم دینیه است و مستقیماً زیر نظر آقای صالحی اداره می‌شود به نظر اینجانب کمتر روزی ممکن است صحبت از اعلامیه و سایر امور اخلال‌گرانه نباشد و تاکنون دو بار از حجره‌های مدرسه مزبور انواع مدارک و اوراق مضره به دست آمده است و یک بار هم پس از بازرسی از این مدرسه به فاصله دو سه روز اعلامیه‌ای بر علیه این ساواک پخش نموده‌اند.
4ـ مؤسسه دین و فرهنگ که تاکنون کراراً با انجام اعمال نامناسب بی‌دینی و بی‌فرهنگی گردانندگان مربوطه را ثابت نموده است به وسیله عده‌ای اداره می‌شده که لااقل 3 /2 آنان از وعاظ و طلاب هستند و به طور قطع در امور اخلالگری از آقای صالحی دستور می‌گیرند و بعضی از آنان در مدرسه معصومیه یا درس می‌خوانند و یا درس می‌دهند ضمناً شخصی به نام حاج حبیب‌اله مقصودی1 که سوابق سوء بسیار و ممتد دارد و احتمالاً در قتل مرحوم سرگرد سخائی رئیس سابق شهربانی کرمان هم به نحو مؤثری دست داشته است تقریباً پیشکار و مباشر و همه‌کاره آیت‌اله صالحی بوده که در عین حال از شرکاء فعال مؤسسه دین و فرهنگ هم می‌باشد.
5ـ پیش از اعدام قاتلین شادروان منصور2 نخست‌وزیر سابق آقای صالحی از طرف روحانیون کرمان سه فقره تلگراف به عنوان مراجع قم به تلگرافخانه تحویل نمود که در آن‌ها قید شده است رأی دادگاه نظامی مبنی بر اعدام عده‌ای بی‌گناه باطل گردد و پس از اعدام قاتلین مزبور هم در پخش اعلامیه‌ای تحت عنوان شهدای بیست و ششم خرداد نامبرده و ایادی وی به طور قطع دست داشته و فعالیت نموده‌اند.
6ـ در اجرای امریه تلگرافی شماره 14696 /316 ـ 20 /3 /44 مبنی بر مذاکره با آیت‌اله اشاره شده و پس از آنکه در خاتمه صحبت دیگر نتوانست پاسخ قانع‌کننده‌ای به اینجانب بدهد اظهار داشت که ما هم رئیس داریم و منظورش آن بود که هر چه از قم دستور بدهند ولو موضوع حقیقت نداشته باشد موظف به اجرا می‌باشد.
7ـ نظر به اینکه امام جمعه و بعضی از اخلالگران طرفدار او تا حدی متوجه سانسور پست و تلگراف و تلفن شده‌اند (تاکنون در گزارشات مربوطه از جمله گزارش شماره 1415 /8 ز ـ 5 /4 /44 به این مطلب مهّم و بسیار حسّاس اشاره شده است که قسمت اعظم بی‌ترتیبی و خرابی در این استان وجود اکثریت قریب به اتفاق کارمندان بومی در ادارات دولتی و وابسته به دولت است که با بودن آنان هر قدر هم جهت انجام وظائف محوله احتیاط‌کاری بشود باز هم به وسیله عناصر محلی که یا به علت تبلیغات دینی و یا به واسطه نفوذ مادی متنفذین و یا هر دو انجام عملیات به خصوص را به اطلاع عناصر اخلالگر می‌رسانند) از جمله طبق اطلاع برای جلوگیری از سانسور کاغذهای آنان که دارای نکات قابل توجهی می‌باشد سانسور نشود تصمیم گرفته‌اند در آتیه این‌گونه نامه‌ها توسط پیک یا مسافرین معمولی که با اتومبیل رفت و آمد می‌نمایند مبادله گردد.
8ـ کتب و جزوات و سایر نشریات مضره مرتباً از قم و احتمالاً گاهی از شهرهای دیگر مانند تهران ـ اصفهان و مشهد بیشتر توسط پست و بعضی اوقات وسیله اشخاص به دست عناصر شناخته شده و اخلالگر می‌رسد و سپس توسط ایادی مربوطه توزیع می‌گردد.
9ـ گروه اخلالگر تقریباً در تمام ادارات با سوء‌استفاده از عناصر محلی در بیشتر امور اعمال نفوذ دارند و کارهای ناباب و نامناسب خود را هم به وسیله این‌گونه اشخاص انجام می‌دهند از جمله فردی که اخیراً پس از بازرسی خانه‌اش و کشف مدارک مضره دستگیر گردید (موضوع گزارش شماره 1496 /8 ﻫ ـ 30 /4 /44) تحصیل‌دار اداره برق بوده که با کیف بزرگ دستی خود همه روزه از اول وقت صبح برای دیدن کنتورهای برق و صدور قبوض مربوطه به خانه‌های مردم مراجعه و ضمن کار خود اعلامیه‌های مضره موجوده در کیف تحصیل‌داری برق را در خانه‌ها می‌ریخته است و یا به همین قسم جهت ماشین کردن بعضی نامه‌ها و حتی پلی‌کپی آنها در مواقع لزوم از ماشین تحریر و دستگاه پلی‌کپی ادارات با در اختیار گرفتن قبلی متصدیان مربوطه سوء‌استفاده به عمل می‌آورند.
10ـ اغلب از متنفذین درجه اول محلی (مانند خانواده‌های آگاه ـ هرندی ـ ارجمند و غیره) از قدیم عادت کرده‌اند که با در دست داشتن روحانیون اخلالگر طراز اول و دادن کمک‌های مالی به آنان خیال خود را از بابت هر نوع استفاده‌های مشروع و نامشروع و حفظ موقعیت و وضعیت خویش همیشه آسوده و راحت نگهدارند و چون می‌دانند که حقاً و وجداناً قسمت اعظم مقام و منزلت خویش به ویژه ثروت‌های کلان را بی‌جهت به دست آوردند طبعاً یک چنین راهی را انتخاب و از توجه به قانون و روی نمودن به مقامات درستکار دولتی انصراف دارند و همواره به عناوین مختلف متشبث شده و می‌شوند تا به وسیله خریداری نمودن رؤسای ادارت دولتی درباره انجام هر نوع کاری که دلشان بخواهد آسوده‌خاطر باشند.
11ـ با توجه به بعضی از نکات بالا مرحله اول اصلاحات ارضی آن طور که نظر مبارک شاهانه بوده اجرا نگردیده و روی سوء‌استفاده و تبانی افراط و تفریط‌های قابل توجهی در این‌باره به عمل آمده است و به خصوص تأثیر اصلی یک چنین طرز رفتار و عملیات نامتناسب نسبت به اجرای مرحله اول اصلاحات ارضی تولید عدم اطمینان و اعتماد در مردمی که شاهد و ناظر جریانات مزبور بوده و هستند نموده و دقت در این امر نشان می‌دهد که معممین مخالف به خصوص روحانیون طراز اول و نیز صاحبان دفاتر اسناد رسمی در جریان مزبور خیلی دخالت داشته‌اند.
12ـ تصدیق می‌فرمایند که در یک چنین اوضاع و احوال نامناسبی به منظور جلوگیری از پایمال شدن حقوق قانونی دولت و بعضی از افراد وجود یک سازمان دادگستری صالح و فعال می‌تواند مصدر خدمات ارزنده‌ای باشد ولی مطالعات و برخوردهای چند ماهه اینجانب نشان می‌دهد که به هیچ وجه نمی‌توان دادگستری فعلی استان کرمان را یک دادگستری خوب و کاملاً مفید به حال مردم دانست (موضوع گزارش شماره 1485 /8 ﻫ ـ 23 /4 /44) ب ـ الف ـ 2
13ـ نفوذ بی‌جا و تشبثات مداوم آخوندهای بیکاره و عادت کردن آنان به اینکه مرتباً از راه روضه‌خوانی و استفاده از دست‌رنج مردم حتی فقیرترین اشخاص ارتزاق بنمایند باعث شده است که تقریباً در تمام ماه‌های سال مجالس متعدد روضه‌خوانی در کرمان دائر باشد (البته تعداد این مجالس در ماه‌های محرم و صفر و رمضان به حد اعلا می‌رسد و مجالس کوچک و بزرگ عزاداری روی چشم هم چشمی اشخاص و تحریک طبقه آخوند از ساعت 4 صبح تا ساعت 12 شب در تمام نقاط برپا می‌گردد به طوری که بعضی از وعاظ با صدای گرفته و با تعجیل در این راه شب و روز خود را نمی‌شناسند و پی‌ درپی از این مجلس به آن مجلس سر می‌زنند) ضمناً دراین مورد به طور مثال می‌توان یکی از مجالس را نام برد که برای برپا شدن آن 36 نفر شخص مختلف تقریباً به طور اجبار پول روی هم گذارده بودند که جمع مبلغ آن از ـ /9000 ریال تجاوز نمی‌نمود و در بین این عده چند نفر آدم بیکار دیده می‌شد که نفری 30 الی 50 ریال از آنان گرفته و یا وادارشان کرده بودند که لااقل یک بسته چای کوچک جهت مجلس عزاداری بخرند. به علت افراط در برپا داشتن این‌گونه مجالس و عزاداری‌های واقعاً خارج از حد لازم اخیراً مقالاتی در روزنامه‌های مرکز دیده شد که به حق شهر کرمان را شهر بی‌خنده نام گذارده‌اند به طوری که حتی در شب و روز مولود حضرت رسول اکرم که از نظر مذهبی باید تمام مردم مسلمان در منتهای شادمانی و خرسندی قلبی بسر برند در مراسم عزاداری [تولد] اشک چشم مردم را جاری می‌سازند و اینجانب از چند نفر بانیان این‌گونه مجالس شنیدم که می‌گفتند خود ما معتقد به انجام این کار در ایام شادمانی نیستیم ولی به هر ترتیب که باشد ما را وادار به این عمل می‌نمایند.
14ـ در این استان املاک موقوفه بسیار است که طرز اداره اغلب آنها توأم با سوء‌استفاده و ناجور می‌باشد و متولیان مربوطه اکثراً برای پرده‌پوشی روی اعمال نامناسب و یا جبران بی‌لیاقتی‌های خود به تشکیل مجالس عزاداری و گول زدن مردم از این راه روی می‌آورند.
15ـ مأمورین انتظامی در درجات و مقامات مختلف به خصوص مأمورین محلی شهربانی و ژاندارمری وظائف وجدانی و اداری خود را در راه جلوگیری از سوء‌استفاده مغرضین و اخلالگران از مجالس مذهبی زیرپا می‌گذارند و به صرف اینکه احیاناً سر و صدایی ایجاد نشود به اخلالگران آزادی عمل می‌دهند که هر چه دلشان خواست بگویند و هر کاری که مایل باشند انجام دهند.
16ـ در حالی که طبقه معممین اخلالگر از شرکت در هرگونه مجالس دولتی و ملّی با کمال پررویی و وقاحت خودداری می‌نمایند برعکس اکثر مأمورین دولتی و رؤسای ادارات مرتباً چه در اعیاد مذهبی و چه در جشن‌های ملّی و چه در سایر مواقع به دیدن آنان رفته و از این راه مقام و منزلت خود و ادارات دولتی را در نظر سایرین خوار و خفیف می‌نمایند.
17ـ در بعضی از مدارس فرهنگی اخلالگرانی که به ناحق شغل محترم آموزگاری یا دبیری را اشغال نموده‌اند اغلب افکار مسموم‌کننده‌ای در دانش‌آموزان ایجاد و یا به وسیله پخش اوراق و عکس‌های مضره البته با احتیاط فرزندان جوان مردم را که به منظور آموزش و پرورش درست به فرهنگ سپرده شده‌اند ناراحت ساخته و به راه‌های ناباب می‌کشانند به طور مثال دبیر فرهنگی معمم که اخیراً به جرم تهیه و پخش اعلامیه‌های مضره بازداشت گردید (به نام شیخ علی لبیبی موضوع گزارش شماره 1511 /8 ﻫ ـ 7 /5 /44) در یکی از کلاس‌های درسی یک ساعت از وقت عزیز دانش‌آموزان را با کمال بی‌شرمی و بی‌وجدانی به این مطلب اختصاص داده است که شعار ملّی چه فرمان یزدان چه فرمان شاه درست نیست و به هیچ وجه نمی‌توان یزدان را با شاه مقایسه نمود و یا دبیر دیگری دیده شده است که تخصص او در ریاضیات می‌باشد ولی به عنوان تبریک عید نوروز برای دانش‌آموزان کارت‌های تبریک توأم با عکس خمینی و نوشته‌های ناجور می‌فرستد.
18ـ عوامل شهربانی و ژاندارمری در حوزه‌های استحفاظی مربوطه آن طوری که باید و شاید در برابر اخلالگری‌ها و گفتار ناروای وعاظی که اکثراً عادت کرده‌اند به وسیله مفت‌خوری همیشه و در تمام اوقات سال دارای زندگانی مرفّه بوده و به قول معروف سورچرانی آنان روبراه باشد وظائف مربوطه را حتی به حداقل انجام نمی‌دهند (موضوع ماده 15) و به طوری که در یکی از گزارشات تلگرافی به عرض رسانده‌ام نه تنها صراحتاً می‌گویند باید فقط طوری انجام وظیفه کرد که هیچگونه سر و صدایی ایجاد نگردد دلیل دیگری می‌آورند که چون ما محلی هستیم نه تنها در حال خدمت بلکه هنگام بازنشستگی هم با این مردم سر و کار داریم لذا صلاح نیست که از آنها ایراد بگیریم و به خصوص راضی نیستیم که هیچ‌گاه خود را با وعاظ و سایر معممین درگیر سازیم ضمناً همین عوامل انتظامی اشاره شده در اغلب کارهای نامناسب از جمله قاچاق ـ قمارخانه ـ اماکن فاسد و غیره دست دارند و سوء‌استفاده‌های شخصی و مادی را بر هرگونه امور دیگر ترجیح می‌دهند.
19ـ گاهی دیده می‌شود که طرز تفکر و کارهای ناصواب کارمندان ادارات دولتی و مؤسسات وابسته به دولت به جایی می‌رسد که برخلاف تمام اصول به فلان حزب یا دسته مخالف در حد خود کمک‌های مادی و معنوی می‌نماید و یا تا جایی که بتوانند با سوء‌استفاده از وسایل و مقدوراتی که دولت در اختیار آنان گذارده است این‌گونه دستجات و یا افراد مخالف را همراهی و معاضدت می‌کنند که به طور مثال می‌توان در این مورد کمک پولی به حزب زحمتکشان جهت ایجاد جنگل و بهره‌برداری تبلیغاتی از آن و یا به کار بردن ماشین تحریر و دستگاه پلی‌کپی بعضی از ادارات را جهت چاپ اعلامیه‌های مضره نام برد.
20ـ دقت در اعمال و رفتار وعاظ و روحانیون کاملاً نشان می‌دهد که اکثریت قریب به اتفاقشان دارای کردار و گفتار متفاوت هستند و به همین سبب اگر گاهی ضمن پیش‌آمدها قول و قراری بگذارند به هیچ‌ وجه نمی‌توان به قول آنها اعتماد داشت.
ب ـ اقداماتی که در ظرف مدت خدمت کوتاه در کرمان با توجه به امکانات و مقدورات ساواک برای جلوگیری از بعضی بی‌ترتیبی‌های بالا انجام گردیده:
1ـ در مورد رفع بعضی از مخالفت‌های بی‌جای طبقه معمم نسبت به خواسته مقامات دولتی و پر کردن شکافی [که] این طبقه بین خود با سایر طبقات به وجود آورده‌اند ابتدا از راه مسالمت وارد و سعی شده است که در هر مورد با استفاده از راه‌های منطقی و اقامه دلیل و برهان این‌گونه اشخاص به خطای خود و ضررهایی که در نتیجه رفتار ناباب آنان به منافع و مصالح ملی وارد می‌شود واقف گردند و عملاً دیده شده است که عمل از این طریق با تمام مفاسدی[که] در این طبقه از اشخاص دیده می‌شود بی‌تأثیر نبوده است.
2ـ بازرسی‌های انجام شده از مدرسه معصومیه (که زیر نظر شیخ علی‌اصغر صالحی و دار و دسته او داده می‌شود) که یک بار فقط درباره یک نفر و بازدید یک حجره و بار دوم تقریباً جنبه بازرسی عمومی و سرزدن به تمام حجره‌ها را داشت عملیات اخلالگرانه‌ای را که در این مدرسه سابقاً به وقوع می‌پیوسته بسیار کاهش داده است.
3ـ با عملیاتی که روی مؤسسه دین و فرهنگ و اغلب از شرکاء مربوطه اجرا گردیده و از جمله یک بار در بازرسی مؤسسه مزبور کلیه کتب و نشریات و سایر مدارک مضره موجود در آن توقیف گردید فعالیت‌های ناروای این مؤسسه به نحو بارز کاسته شده و حتی طبق اطلاع چون چند نفر گرداننده اصلی این مؤسسه تقریباً متوجه شده‌اند که با ادامه راهی که از سابق در پیش گرفته‌اند به جایی نخواهند رسید ممکن است در آینده نزدیک اجباراً مؤسسه مزبور کارش به انحلال برسد.
4ـ پس از دادن تلگرافات موضوع ماده 5 قسمت الف توسط شیخ علی‌اصغر صالحی به تلگرافخانه با اقدامات ساواک و اوامری که دراین مورد تیمسار ریاست صادر فرمودند نامبرده و اکثر از طرفداران او تا حد زیادی متوجه گردیدند که دست زدن به این گونه کارهای ناروا به جز زیان و پشیمانی بعدی چیز دیگری در بر ندارد ضمناً عین تلگرافات به نحو مقتضی در اختیار گرفته شده و روی پرونده انفرادی شخص مزبور بایگانی گردیده تا به موقع لزوم مورد بهره‌برداری قرار داده شود.
5ـ تا جایی که تاکنون مقدورات اجازه داده است به منظور کنترل ورود و خروج پیک و یا مسافرینی که حامل نامه و اوراق مربوط به خلاف‌کاران می‌باشند اقدام و هر چه رو به جلو می‌رویم این‌گونه اقدامات شدیدتر و کامل‌تر خواهد شد.
6ـ کلیه نشریات مضره در درجه اول آنچه که از طریق پست می‌رسد و در درجات بعد آنچه که از طرق دیگر به دست می‌آید مورد بررسی واقع و چون معمولاً در تمام و یا بیشتر این نشریات هر مطلبی که مورد بحث قرار می‌گیرد به قول آخوندی در جای مناسب گریزی به مطالب مورد توجه خود می‌زنند ضمن بررسی و مطالعه سعی می‌شود که نکات مورد نظر معلوم و سپس از انتشار آنها جلوگیری به عمل آید.
7ـ با توجه به روحیه و طرز فکری که داشته و دارم و به خصوص با نفوذ بی‌جایی که متنفذین این استان به ویژه در شهر کرمان نسبت به رؤسای ادارات دولتی داشته و دارند از آغاز خدمت توجه قطعی شده است که به هیچ وجه حتی کوچکترین توصیه‌های نامناسب آنان را نپذیرم و طبیعی است که این طرز رفتار کم و بیش باعث ایجاد نارضایتی و دلخوری این‌گونه اشخاص شده است.
8ـ برای تجدیدنظر در عملیات مرحله اول اصلاحات ارضی و در تعقیب پرونده‌ای که سابقاً در این مورد [ناخوانا]
9ـ به منظور اصلاح وضع دادگستری علاوه بر مذاکرات مکرّر با رؤسای عالی رتبه و صالح این سازمان (مهم‌تر و درستکارتر از همه آنان جناب آقای بهنیا دادستان استان می‌باشد) تدریجاً عملیات تحقیقاتی ساواک نسبت به عناصر ناصالح و جوان دادگستری گسترش می‌یابد و همان طوری که در گزارش شماره 1445 /8 ﻫ ـ 3 /5 /44 ملاحظه فرموده‌اند با برخوردهایی که تاکنون داشته‌ام نسبت به جمع‌آوری سوابق یک نفر بازپرس به نام آقای پاکزاد و یک نفر دادیار موسوم به آقای اسکوئی‌زاده و کنترل طرز زندگی آنان (که اکثراً در شب‌نشینی‌های مفصل مجالس قمار و مشروب‌خواری و به طور کلی در آلودگی‌های توأم با ولخرجی شرکت دارند) تا حد امکان توجه می‌گردد.
10ـ برای جلوگیری از تشکیل تعداد بی‌شمار مجالس روضه‌خوانی و تضعیف نفوذ بی‌جای روحانیون در این مورد علاوه بر تأثیری که بازداشت یک نفر معمم و دبیر فرهنگ (برای اولین بار در کرمان) همان طور که طی گزارش مربوطه به استحضار رسیده پرونده یک نفر آخوند به جرم شرکت در تهیه و پخش اعلامیه‌های مضره به دادگاه نظامی تسلیم و خود او برابر موازین قانونی بازداشت گردیده) ـ خود به خود در این راه نموده است اقدامات دیگری هم با توجه به مقدورات و به نحو مناسب در دست ـ انجام می‌باشد امیدوارم تدریجاً به نتایج مطلوب برسد.
11ـ در مورد اوقاف گزارش مفصلی طی شماره 694 /8 د ـ 23 /4 /44 از طریق این سازمان به اداره کل نهم ارسال و توجه به مندرجات گزارش مزبور لزوم تغییرات اساسی را در این اداره به خوبی نشان می‌دهد.
12ـ تاکنون تذکرات لازم چه کتبی و چه شفاهی به مأمورین انتظامی از طرف این سازمان داده شده که نسبت به انجام وظائف خود جهت جلوگیری از اخلالگری وعاظ در مجالس عزاداری توجه کامل [ناخوانا]3
13- سعی نمایند حتی‌المقدور به دیدن کسانی از این طبقه بروند که در مراسم سلام رسمی استانداری شرکت می‌نمایند و البته عده این‌گونه معممین خیلی کم و انگشت‌شمار هست.
14ـ برای بازرسی کلاس‌های آموزشی دبیرستان‌ها و شناسایی دبیران نارحت پیش‌بینی‌های ضروری آغاز گردیده ضمناً توجه مسئولین فرهنگی به این مطلب حساس و فوق‌العاده مهم جلب شده است.
15ـ نسبت به مفاد ماده 19 تا به حال در چند مورد تذکرات لازم داده شده است.
16ـ در جریان بازرسی خانه مربوطه و بازداشت شیخ علی لبیبی4 چون معلوم بود که بلافاصله پس از انجام این کار، در اغلب از گردانندگان روحانیون و متنفذین محلی عصبانیت قابل توجهی ایجاد و به تشبثات گوناگون خصوصی و انفرادی دست خواهند زد جهت ضبط مکالمات تلفنی بعضی آنان پیش‌بینی‌های لازم معمول و نوارهایی که از این راه پر شد است دارای مضامین و نکات بسیار حساس و قابل توجه می‌باشد (موضوع گزارش شماره 1508 /8 ﻫ ـ 7 /5 /44).5
پیشنهادات مربوطه ساواک کرمان:
1ـ محدود نمودن مجالس مذهبی و عزاداری هم از لحاظ تعداد مجلس و هم از جهت تعیین حداقل ایام سال که به این کار اختصاص دارد.
2ـ لزوم همکاری کامل‌تر ادارات پست و تلگراف و تلفن با ساواک.
3ـ بازرسی شدیدتر و کامل‌تر نشریات مختلف در قم و سایر نقاط.
4ـ انتقال کارمندان محلی به نقاط دیگر.
5ـ [ناخوانا]
6ـ [ناخوانا] احتیاجات ضروری و اولیه مردم وفای به عهد و قولی که مقامات مسئول به ساکنین هر منطقه می‌دهند در کوتاه‌ترین مدت ممکنه ضرورت دارد.
7ـ تجدیدنظر در امر اصلاحات ارضی (مرحله یکم).
8ـ انجام یک تصفیه کامل در ادارات دادگستری استان.
9ـ جلوگیری از حیف و میل‌های گوناگون در اوقاف.
10ـ برطرف نمودن سستی و لاقیدی عوامل انتظامی در برابر هرگونه سوء‌استفاده و اخلالگری
11ـ کنترل وضع زندگی و جلوگیری از اسراف6 و تبذیر کارمندان دولت.
12 ـ میزان دارایی و اموال منقول و غیرمنقول کلیه اخلالگران در هر لباس و مقامی که باشند به ویژه موجودی آنان در بانک‌های مختلف و املاک ثبت شده به نام خود یا بستگان درجه یک آنها در دفاتر اسناد رسمی بایستی به نحو مقتضی معلوم و طرق تحصیل هرگونه ثروتی که از راه نامشروع به دست آورده‌اند رسیدگی شود.
13ـ بی‌اعتنایی و عکس‌العمل متقابل رؤسای ادارت دولتی در برابر طرز رفتار نامناسب روحانیون و نرفتن به دیدن آنان.
14ـ تقویت قسمت بازرسی ادارات آموزش و پرورش و جلب توجه آنان به مسئولیت‌های باطنی و وجدانی که دارند.
15ـ در مورد قاچاق لغو طرز کنترل فعلی و جلوگیری از جستجوی تقریباً بی‌نتیجه اتومبیل‌ها و انجام اقدامات اساسی و واقعی جهت جلوگیری از هرگونه امور قاچاق مخصوصاً کوتاه کردن دست مأمورین دولتی از دخالت در این کار (مأمورین مزبور که بیشتر محلی و بعضی غیرمحلی هستند به قول معروف شریک دزد و رفیق قافله می‌باشند).
درخواست رفع نواقص و کسور سازمانی این ساواک به میزان حداقل و به شرح زیر:
1ـ تأسیس ساواک درجه 3 در شهرهای پیش‌بینی شده برابر گزارش شماره 842 /8 ز ـ 1 /2 /44
2ـ تکمیل دایره امنیت داخلی.
3ـ تأمین رهبر و تیم تعقیب و مراقبت.
4ـ بازجو.
5 ـ رفع سایر نواقص سازمانی این ساواک با توجه به گزارش 842 /8 ز ـ 1 /2 /44
در پایان این نکته لازم به یادآوری می‌باشد که اگر بعضی از مواد مندرجه در این گزارش به نظر برسد که مستقیماً مربوط به اصل موضوع نباشد یقین بدانند که به طور مستقیم و قطعاً ارتباط کامل با موضوع مورد نظر دارد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان کرمان. منوچهری‌فر
بسیار مهّم شخصاً باز فرمایند
اداره دوم ـ آنچه مربوط به سازمان امور همگانی است به سازمان مزبور منعکس شود
مذاکره شود 29 /5
در پرونده کلی روحانیون بایگانی شود ـ 23 /5
ک ـ 798 مذهبی
یک نسخه در پرونده کلی روحانیون بایگانی است ـ 23 /5

توضیحات سند:

1. حبیب اله مقصودی، فرزند شکرالله در سال 1305 ﻫ ش در کرمان متولد شد. در اسناد ساواک از وی با عنوان «طرفدار روحانیون و متعصب مذهبی» یاد شده است. آقای مقصودی که از جمله مخالفین رژیم پهلوی بود، در جریان فعالیت های سیاسی در یک مورد از وی تعدادی کتاب و نشریه سیاسی با عناوین: جهان دانش، بلاهای اجتماعی قرن ما، چه کسی منحرف شده؟ و ندای حق به دست ساواک می افتد.
2. حسنعلى منصور، فرزند رجبعلى (منصورالملک) در سال 1302 ﻫ ش در تهران متولد شد. پدرش از اعضاى اولیه لژ بیدارى ایرانیان بود و در دوران رضاشاه سالیان مدید مشاغل حساسى را عهده‌دار بود. وی در آخرین ماه هاى سلطنت او به صدارت رسید و در دوران محمدرضا شاه پهلوى نیز مجدداً در رأس دولت قرار گرفت. منصور، پس از گذراندن تحصیلات ابتدایى و متوسطه در مدرسه فیروز بهرام تهران، تحصیلات خود را در رشته حقوق و علوم سیاسى و اقتصاد در فرانسه به پایان برد. او یک بار به جرم قاچاق مواد مخدر تحت تعقیب پلیس فرانسه قرار گرفت و موضوع در مطبوعات ایران منعکس شد. خدمات دولتى را با‌اندیکاتورنویسى در وزارت خارجه آغاز و سپس در اکثر ادارات سیاسى وزارتخانه مشغول کار شد. در سال 1329 به ریاست کل دفتر نخست‌وزیرى و پس از آن در سال 1336 در زمان دولت دکتر منوچهر اقبال به سمت قائم‌مقام دبیرکل شوراى عالى اقتصاد منصوب گردید. وى در سال 1337 به معاونت نخست‌وزیر و دبیرکلى شوراى عالى اقتصاد رسید. ساواک در تاریخ 19 /4 /1337 بیوگرافى او را چنین ثبت کرده است : «... لیاقت و شایستگى ندارد، حتى به علت ترقى بى‌جهتى که نموده (به علت نفوذ پدرش و اینکه دکتر اقبال به پدر او مدیون بود، او را به این سمت منصوب کرد) مورد تنفر قاطبه جوانان قرار گرفت.» در سال 1338 مدتى وزیر کار و سپس وزیر بازرگانى شد. او در سال 1340 «کانون مترقى» را تشکیل داد و خود ریاست آن را بر عهده گرفت. در سال 1341 به سمت مدیرعامل شرکت بیمه منصوب گردید و در سال 1342 در رأس یک گروه 42 نفرى از اعضاى کانون مترقى به نمایندگى مجلس شوراى ملى انتخاب شد. وى در همان سال «حزب ایران نوین» را تأسیس کرد. در تاریخ 17 اسفند 1342 به دستور شاه به نخست‌وزیرى ایران منصوب شد. منصور از مهره‌هایى بود که توسط انگلیسى‌ها به آمریکا معرفى گردید و بنابراین حمایت هر دو قدرت را پشت سر داشت و در واقع روى کار آمدن او توسط «جانسون» رئیس جمهور وقت آمریکا و سازمان «سیا» صورت گرفت. او در دوره نخست‌وزیرى خود اقدام به تصویب لایحه کاپیتولاسیون در اعطاى مصونیت به مستشاران آمریکایى نمود و در پى اعتراض شدید و سخنان کوبنده حضرت امام خمینى (ره) در تشریح کاپیتولاسیون، در آبان سال 1343 مبادرت به تبعید ایشان به ترکیه کرد. بر اساس گزارش‌های ساواک، وى از اعضاى «لژ پهلوى» و «باشگاه بین‌المللى لاینز» بود. سرانجام حسنعلى منصور در اول بهمن ماه 1343 در جلوى مجلس شوراى ملى به ضرب گلوله محمد بخارایى عضو هیأت مؤتلفه اسلامى ترور و در پنجم بهمن همان سال در بیمارستان درگذشت.
ر.ک: کابینه‌ی منصور به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
3. با توجه به توضیحات پیشین سند حاضر، این بند مربوط به ملاقات و دیدار کارمندان و مستخدمین دولت با روحانیون و وعاظ است.
4. شیخ علی لبیبی، فرزند محمود در سال 1293 ﻫ ش در کرمان متولد شد. علاوه بر تحصیل علوم دینی‌، دیپلم نیز گرفت و با زبان‌های عربی و فرانسه آشنا شد. وی مدتی کارمند اداره آموزش و پرورش کرمان و مدیر دبستان اسلامی بود، ولی به علت داشتن فعالیت سیاسی‌، از خدمت در دستگاه‌های دولتی برکنار شد. در سال 1344 به اتهام اقدام بر ضد امنیت کشور طبق رأی دادگاه عادی شماره یک و اداره دادرسی نیروهای مسلح به 9 ماه حبس محکوم و در 26 اردیبهشت 1345 از زندان آزاد شد. (اسناد ساواک‌ - پرونده انفرادی)
5. نحوه‌ی بازداشت حجت‌الاسلام علی لبیبی به صورتی بود که باعث اعتراض نه‌تنها روحانیون استان، بلکه مقامات مسئول استان نیز شد. در سندی در این ارتباط آمده است:
محترماً به استحضار می‌رساند پس از بازداشت شیخ علی لبیبی واعظ و دبیر فرهنگ در کرمان اطلاعیه‌هایی از طریق وزارت کشور به این اداره کل واصل گردید. ضمن اطلاعیه‌های مزبور که توسط استانداری و شهربانی کرمان ارائه شده اشاره گردیده بود، اهالی کرمان از نحوه بازداشت شیخ علی لبیبی ناراضی و ناراحت می‌باشند. در مورد چگونگی مفاد اطلاعیه‌های مورد اشاره اعلام نموده چون در جریان ارسال پرونده اتهامی شیخ علی لبیبی سرعت عمل معمول گردیده و به اعمال نفوذ و تشبث چند تن از متنفذین محلی و مقامات اداری شهرستان کرمان که به منظور عدم احاله پرونده مربوطه به دادگاه اقدام به تبانی نموده بودند توجهی به عمل نیامده بود با توجه به تحقیقاتی که صورت گرفت روشن گردید که فرماندار کرمان و سرپرست شهربانی‌های استان مزبور در غیاب آقای استاندار مبادرت به تهیه و ارسال اطلاعیه‌های ساختگی و عاری از حقیقت به مرکز نموده‌اند.
ساواک کرمان در تائید مراتب فوق همچنین اشاره نموده حتی یک نسخه چاپی یا خطی از اطلاعیه‌های مذکور که حاکی از اعتراض مردم کرمان باشد در پرونده مربوطه موجود در شهربانی و در تمام شهرستان کرمان به دست نیامده است.
نظریه.
نظر به عدم هماهنگی و همکاری که بنابر گزارش ساواک کرمان بین فرمانداری ـ شهربانی و ساواک محل وجود دارد پیشنهاد می‌شود:
1ـ چگونگی اقدامات فرماندار و سرپرست شهربانی کرمان در زمینه تبانی علیه تصمیمات ساواک مربوطه قبلاً در محل مورد تحقیق و بررسی لازم قرار گیرد.
2ـ در صورت تائید گزارش ساواک کرمان به منظور پیش‌گیری از هرگونه عدم همکاری مسئولین ذیصلاح در جریان رسیدگی به مسائلی که بستگی به آرامش و امنیت منطقه دارد متصدیان دستگاه‌های حساس درشهرستان مزبور از افراد بی‌غرض و غیربومی تعیین شوند. ش
تهیه‌کننده و متصدی بررسی ـ هاشمی 27 /5 /44
رئیس بخش 316 ـ جوان27 /5 /44
رئیس اداره یکم عملیات ـ لیقوانی
حائری ـ 27 /5 /44 محترماً با سابقه به استحضار می‌رساند ـ 27 /5
در اجرای عیناً به انضمام فتوکپی مکاتبات ساواک استان کرمان به استحضار ریاست و دفتر اداره کل می‌رسد ـ
1ـ قرار است بازرسانی از طرف ساواک و شهربانی جهت رسیدگی به محل اعزام گردند
2ـ از کلیه مکاتباتی که اخیراً مربوط به جریانات کرمان و نشانۀ عدم همکاری سازمان‌ها است یک نسخه به دفتر داده شود ـ 29 /5
بخش 316 فوری در اجرای امر اقدام شود ـ 30 /5
اصل ضمیمه پرونده شیخ علی لبیبی بایگانی است ـ 1 /7 /44
6. اصل: اسراف



منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب 1 صفحه 33














صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.