صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: آقاى نور شهرت ذکریا شماره شناسنامه 217 صادره اراک متولد 1334

تاریخ سند: 9 آبان 1356


موضوع: آقاى نور شهرت ذکریا شماره شناسنامه 217 صادره اراک متولد 1334


متن سند:

سند شماره (5)
از: 2 ه‍ 2 تاریخ وقوع: هفته قبل
به: 323 0809 تاریخ گزارش : 9 /8 /36
شماره: 4470 /2 ه‍ 2
موضوع: آقاى نور شهرت ذکریا شماره شناسنامه 217 صادره اراک متولد 1334
نامبرده فوق که دانشجوى سال چهارم مدرسه عالى کشاورزى سارى مى‌باشد هفته قبل با دوچرخه به منزل یکى از دانشجویان سال اول به نام عباسى رفت و کتاب (پدر، مادر، ما متهمیم) نوشته شریعتى1 به وى داده و توصیه نمود این کتاب را بخواند تا بعدا جزواتى هم برایش بیاورد. عباس که جوانى مذهبى و داراى ریش مى‌باشد ابتدا قبول کرد ولى بعدا دچار وحشت گردیده و کتاب مزبور را به مسئولین مدرسه عالى کشاورزى سارى تحویل داد و کسب تکلیف نمود. رئیس مدرسه عالى مزبور (آقاى دکتر فرشاد)2 به وى گفت این کتاب را پس از چند روز به همان شخص بده تا اگر کتابها و جزوات دیگرى به تو داد که مخالف با مصالح مملکتى بود وى را به مقامات مسئول معرفى نمائیم. عباسى ظاهرا قبول کرد ولى همان روز کتاب مورد نظر را به آقانور برگردانده و اظهار نمود که دیگر کتابى به من نداده است.
نظریه شنبه: عباسى جوانى مذهبى و ترسو مى‌باشد.
نظریه یکشنبه: 1ـ مشخصات کامل عباسى تهیه خواهد گردید.2ـ اعمال و رفتار عباسى و آقانور تحت مراقبت قرار دارد 3ـ آقانور ذکریا حدود بیست روز قبل عده‌اى از دانشجویان مدرسه عالى کشاورزى سارى را تحریک نمود که نزد رئیس مدرسه عالى رفته و تقاضاى تأسیس نمازخانه بنمایند که این تقاضاى آنها مورد قبول واقع نگردید.
نظریه چهارشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأیید است. بازرگان
پس از مدتى حدود یک ماه از[ناخوانا] عباسى احضار شود تا بگوید کتاب را از چه کسى گرفته و چرا دستور رئیس دانشکده را انجام نداده است. سپس باز هم نور احضار شود و مورد بازجویى قرار گیرد.

توضیحات سند:

1. على شریعتى در دوم آذرماه 1312 ه‍ ش ، در دهکده مزینان از توابع سبزوار، به دنیا آمد. اوّلین معلّم او، پدرش، محمّدتقى شریعتى بود. شریعتى، دوران دبستان را در مشهد گذراند و از سال نهم تحصیل، وارد دانشسراى مقدّماتى شد. او، پس از دو سال، فارغ‌التحصیل شد و در دهات اطراف مشهد، به آموزگارى پرداخت. وى، طى 5 سال، موفّق به اخذ دیپلم و لیسانس گردید. شریعتى، در دبیرستان با جنبش نوین اسلامى، از طریق کانون نشر حقایق اسلامى آشنا شد و از همان سالها فعّالیتها و مبارزات سیاسى و ضدّرژیم خود را، با جدیّت آغاز کرد. دوران تحصیل او در دانشگاه، با اوجگیرى مبارزات ملّت مسلمان ایران با استعمار پیر انگلستان، به هنگام نخست‌وزیرى دکتر مصدّق مصادف بود که در آن زمان، او، در خراسان از سران نهضت ملّى محسوب مى‌شد. پس از کودتاى 28 مرداد، شریعتى، مبارزات مخفى خود را، علیه رژیم شاه آغاز کرد. او، در 1336، به همراه عدّه دیگرى دستگیر و به تهران منتقل شد. پس از آزادى از زندان، تحصیلاتش را ادامه داد و سرانجام در اوایل 1959، عازم فرانسه شد. در اروپا، مبارزات سرسختانه خود را علیه رژیم، ادامه داد و با سازمانهاى انقلابى الجزایر همکارى مى‌کرد. شریعتى، از بنیانگذاران نهضت آزادى ایران در خارج از کشور بود. فعّالیتهاى شریعتى در خارج از کشور، فقط محدود به مسائل ایران نبود.او، همکارى صمیمانه‌اى با نهضتهاى آزادیبخش و جنبشهاى آزادیخواهانه کشورهاى دیگرى چون کنگو، الجزایر و فلسطین داشت. وى، حتّى در تظاهرات آنان، حضور مى‌یافت و به زندان سیته فرانسه افتاد. وى، مقاله‌هاى زیادى علیه امپریالیسم و صهیونیسم نگاشت و حتّى در جمع‌آورى پول، جهت کمکهاى مالى به جبهه آزادیبخش فلسطین، حضورى فعّالانه یافت. شریعتى، طى اقامتش در فرانسه با نویسندگان بزرگى چون پروفسور لوئى ماسینیون ـ که استادش بود ـ شوارتزه، ژان پل سارتر، هانرى لوموز و کوکتر آشنا شد و فلسفه غرب و علم جامعه‌شناسى را آموخت. زندگیش در پاریس، همراه با قناعت و فقر بود، چنانکه با همسر و سه فرزندش، در یک اتاق مى‌زیست. پس از پایان تحصیلات و کسب دکترا در جامعه‌شناسى و تاریخ اسلام از دانشگاه سوربن، به میهن بازگشت. امّا در مرز ایران، به جرم فعّالیتهایش علیه حکومت، دستگیر شد و مدّت شش ماه به زندان افتاد. اقدامات سازنده شریعتى، از زمان استادى دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد شروع شد و سرانجام کارش به حسینیه ارشاد کشید و آوازه شهرتش، در میان عاشقان تحقیق و انقلاب پیچید. نتیجه درسهاى شریعتى در حسینیه ارشاد، انتشار مى‌یافت و تهمتها و فحّاشیهاى رژیم شاه نسبت به وى سرازیر بود و سرانجام نیز، حسینیه ارشاد تعطیل و شریعتى متوارى گردید. شریعتى، به دنبال دستگیرى پدرش، ناگزیر خود را معرّفى کرد و 18 ماه، مورد شکنجه و آزار قرار گرفت. وى، سرانجام از زندان آزاد شد ولى همیشه تحت نظر بود. او، در 26 اردیبهشت 1356، از ایران خارج شد و یک ماه بعد، در 29 خرداد همان سال، به طور نامعلومى، در لندن درگذشت. جسدش را به سوریه حمل کردند و در 6 تیرماه 1356، در کنار حرم مطّهر حضرت زینب س، دفن کردند. آثار شریعتى، در تیراژهاى بسیار بالا، به چاپ رسیده است. مجموعه آثارش 35 جلد است. (ساجدى، احمد : مشاهیر سیاسى قرن بیستم، انتشارات محراب قلم، تهران 1374، صفحه 274.)
2. دکتر فریدون فرشاد فرزند عبدالوهاب در سال 1286ش در تهران به دنیا آمد. وى قبل از انقلاب رئیس مدرسه عالى کشاورزى سارى و استاد دانشگاه تهران و رئیس دانشکده علوم این دانشگاه بود. براساس سند بیوگرافیک ساواک: «نامبرده در سال 1336 جلساتى با شرکت طبقات مختلف در منزل خود تشکیل و در این جلسات ضمن بحث‌هاى مختلف غالبا از عناصر حزب توده طرفدارى مى‌کرد. ضمناً وى با اتحادیه معلمین تهران که گفته مى‌شد در پوشش اتحادیه مزبور عده‌اى از توده‌ایها فعالیت مى‌کردند همکارى داشت لکن دلایلى که عضویت وى را در حزب توده به اثبات برساند به دست نیامد و در طول مدتى که ریاست دانشکده علوم را داشته در اعتصابات دانشجویان در جهت حفظ نظم دانشگاه فعالیت‌هایى به عمل آورد و مدارک و شواهدى که دال بر فعالیت‌هاى مشکوک مشارالیه در محیط دانشگاه یا خارج از دانشگاه باشد موجود نیست.» وى با شماره رمز 1434 از تاریخ 1 /12 /46 تا 9 /1 /50 در هدف دانشکده علوم با ساواک همکارى داشت. اسناد ساواک پرونده‌هاى انفرادى

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 1 صفحه 9

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.