صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

ریشه‌های فکری و اخلاقی قتل آیت‌الله شمس‌آبادی

ریشه‌های فکری و اخلاقی قتل آیت‌الله شمس‌آبادی


متن سند:

ریشه‌های فکری و اخلاقی قتل آیت‌الله شمس‌آبادی
انگیزۀ قتل ‌آیت‌الله شمس‌آبادی توسط جریان مهدی هاشمی را از زوایای گوناگون می‌توان مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. نگرش مهدی هاشمی به روحانیت سنتی که زاییدۀ؛ سیر مطالعاتی و تأثیرپذیری از الگوهای فکری وی است از جمله عوامل مؤثر در طراحی و اجرای ترور آقای شمس‌آبادی به شمار می‌رود.
در نگرش چپ‌گرایانه مهدی هاشمی و نیز دوستان و همفکرانش به مفاهیم اسلامی، صاحبان ثروت و سرمایه ولو مؤمن و معتقد، در تقابل با جبهه استضعاف قرار دارند و روحانیتی که بر مالکیت خصوصی مهر صحه گذارد، زمینه‌‌ساز نظام طبقاتی محسوب می‌شود و در صف خوانین و مالکین جای می‌گیرد. یکسونگری به تشیع، حاکمیت روح خشونت، باورمندی به مثلث (مسجد، بازار، دارالحکومه) و... از دیگر عوامل و ریشه‌های فکری به باور رسیدن حذف فیزیکی روحانیت سنتی است که در اعترافات مضبوط مهدی هاشمی این‌گونه خود را به تصویر می‌کشد:
«... بر اساس مطلق کردن اصل خشونت از یک طرف که قبلاً بحث کردم و براساس به اصطلاح پیشنهاد داغ و تندی که راجع به مالکیت و سرمایه‌داری در اسلام ما ترسیم می‌کردیم و با توجه به قرار گرفتن روی چهارچوبه‌‌‌هایی که تضاد بین مردم و خوانین که به واقعیت عینی بر آنها فشار و تحمیل می‌شد، این عوامل ما را به این افراط کشاند که در مخالفت و ستیز با خوانین و مالکین و مثلاً روحانیت سنتی یک مقدار افراط بکنیم از لحاظ روشهای فکری خوب همان چیزی که در دیدگاههای مرحوم شریعتی به وفور یافت می‌شد که زر و زور و تزویر را با هم تصور می‌کرد در مقابل یک مثلثی که مقابل حرکت انبیا در طول تاریخ مقاومت می‌کرده، ما در آن جامعه خودمان در زمانهای قدیم یعنی قبل از شروع مبارزات و در آغاز مبارزات دیدیم که معمولاً یک سری آخوندهای ساکت و سنتی و غیرمتحرکی، متعهدی هستند که اینها در همان قطب خوانین و مالکین و سرمایه‌دارها دارند زندگی می‌کنند یک نمونه عینی بود که خوب ریشه فکری هم داشت.»*
مجموعه این برداشتها و اعتقادات در کنار انگیزه‌های دیگر موجب گشت تا مهدی هاشمی حساسیت دوستان و شاگردانش را در منابر و جلسات گوناگون فکری و فرهنگی بالا برد و حتّی خطر این قشر را بیش از خطر ساواک به تصویر کشد! وی در این خصوص می‌گوید:
«در اینکه مسئله روحانیت ارتجاعی و مخصوص آقای شمس‌آبادی در نظر من خیلی حساس‌تر بود و من نیز در جلسات و هیئات مطرح می‌کردم و حساسیت بچه‌ها را عموماً در آن جهت تحریک می‌کردم هیچ بحثی نیست و قبلاً نیز گفتم یکی از انحرافات دیروز من همین بود که برخی علما را از دولتی‌ها بدتر می‌دانستم. بنابراین من انکار نمی‌کنم که از نظر فکری برادران تحت تأثیر افکار و القائات من بودند، حتی یادم هست که موقعی که اخبار و اطلاعات پراکنده آقای شمس‌آبادی را ما مطرح می‌کردیم و ابراز حساسیت می‌نمودیم، همین برادران و سایرین می‌گفتند: شما بیش از حد روی روحانیون ساکت و مرتجع حساس هستید و باید روی عوامل دیگر حساس‌تر باشیم. من از نظر فکری و حساسیت روی بعضی علما من جمله آقای شمس‌آبادی دارای انگیزه و حساسیت بودم.»8
بخشی از نامه محمد حسین جعفرزاده به مهدی هاشمی مؤید اعترافات مهدی هاشمی به تأثیر پذیری عوامل قتل آیت‌الله شمس‌آبادی از وی در مقدم داشتن قتل روحانیت سنتی بر قتل عوامل ساواک است.
در بخشی از این نامه که در بازرسی منزل محمد حسین جعفرزاده پس از فرار وی به خارج از کشور بدست مأمورین افتاد آمده است:
« در آن زمان دقیقاً یادم هست چند مرتبه به شما گفتم برویم سراغ هدفهای بزرگتری از قبیل ساواکیها و شخصیتهای رژیم و شما توصیه می‌کردید، که. نه»9
مهدی هاشمی در اعترافی دیگر ضمن اذعان به باورمند شدن حذف فیزیکی روحانیت سنتی، بعد از طرح گرایشهای وهابی منشانه و جهت‌دهی دوستان و همفکرانش در مسیر حذف علمای سنتی و تقویت این روحیه در آنان می‌نویسد:
« آقای جعفرزاده و شفیع‌زاده به حسب فطرت اسلامی و مبارزاتی، خود را برای عملیات ضد ساواکی‌ها و عوامل رژیم آماده ساخته بودند و با من به مشورت پرداختند. من این انحراف را در آنان دامن زدم که فعلاً خطر آخوندهایی که یا ساکت‌اند یا هوادار رژیم، بیشتر است و از جمله آنان مرحوم شمس‌آبادی را به عنوان محور تعیین کردم. گفتم به دلایلی نابودی ایشان ارجحیت دارد.
آنان اول مخالفت می‌کردند بعداً من اطلاعات و دلایل خودم را به طور قوی برای آنان تشریح ساختم و آنان را به لزوم انجام قتل معتقد ساختم و آنان نیز دو نفره برای این کار برنامه‌ریزی کردند؛ بعدأ محمداسماعیل ابراهیمی را همدست خودشان ساختند و او از من پرسید اشکالی ندارد؟ گفتم نه بلااشکال است. بعداً از لحاظ وسیله نقلیه در مضیقه بودند به محمود ایمانیان تلفن کردم که یک ماشین در اختیارشان بگذارد.»1
در نقبی به اندیشه‌ها و اعترافات مهدی هاشمی نه تنها دیدگاه ضد روحانیت سنتی وی بلکه مخالفت وی با ساختار نظام حوزه‌ها خصوصاً حوزه اصفهان کاملاً مشهود است و انگیزه قتل آیت‌الله شمس‌آبادی نیز از این زاویه قابل تحلیل و تأمل است.
مهدی هاشمی ساختار، برنامه‌های اصولی و اخلاقی حوزه اصفهان را با قدمت چند ساله که در رأس آنان علمای بزرگ اخلاقی و عرفانی به تدریس مشغول بودند، ساختاری غیراصولی و مخالف با اندیشه‌ها و عقاید خود و همفکرانش می‌دید و به اصطلاح اصلاحات مورد قبول خود و دوستانش و اساتیدش را تنها در گرو تغییر ساختار حوزه‌های علمیه به ویژه حوزه علمیه اصفهان می‌دید؛ در تأمل در نقطه نظرها و برداشتهای مهدی هاشمی در نوارهای سخنرانیهای قبل از انقلاب و نیز اعترافات بعد از انقلاب وی می‌توان به این واقعیت دست یافت که وی حوزه علمیه اصفهان را نماد تشیع صفوی در مقابل تشیع علوی قلمداد می‌کرد و حال این که تشیع علوی در بینش مهدی هاشمی همان دیدگاههای التقاطی بود که در بسیاری از موارد با بینش شیعی در تعارض بود.
مهدی هاشمی در اعتراف به گروگانگیری آیت‌الله شمس‌آبادی به منظور فشار بر حوزه علمیه اصفهان برای تغییر برنامه‌های اصولی حوزه اصفهان اشاره می‌کند و می‌گوید:
«در مذاکرات اولیه با آقای جعفرزاده و شفیع‌زاده، دو مطلب عنوان شده بود یکی قتل آقای شمس‌آبادی و دیگری ربودن و گروگانگیری به منظور فشار روی حوزه علمیه اصفهان و تغییر برنامه‌های اصولی آن، على القاعده مرتکبین حادثه نیز به همین دلیل وقتی آقای شمس‌آبادی را سوار اتومبیل خود کرده‌اند به سمت قهدریجان حرکت نموده‌اند و چون در وسط راه احساس خطر نموده که مبادا چون هوا روشن شده کسی ملتفت قضایا شود ایشان را به قتل رسانده و در جاده درچه که به قهدریجان منتهی می‌گردد انداخته‌اند.»11
مهدی هاشمی و همفکرانش درصدد بودند تا امکانات مالی را از دست روحانیت سنتی خارج سازند وی در بیان یکی از انگیزه‌های خود در قتل مرحوم شمس‌آبادی می‌نویسد:
«امکانات مالی قوی که داشت نبض حوزه را در راستای همان افکار و تمایلاتش قبضه کرده بود»12
وی در جایی دیگر می‌نویسد:
« قدرت و امکانات مالی فراوانی در اختیار داشت که به صورت سدی در جلو مبارزه قرار گرفته بود که بعدها آقایان، جعفرزاده و شفیع زاده و اسماعیل ابراهیمی اصرار زیادی بر انجام یک سلسله عملیات قهرآمیز داشتند.»13

توضیحات سند:

1- پرونده آیت‌الله شمس‌آبادی در ساواک
2- پرونده آیت‌الله شمس‌آبادی
3- پرونده آیت‌الله شمس‌آبادی، پیوست شمارۀ (5)
4- پرونده آیت‌الله شمس‌آبادی
5- پرونده آیت‌الله شمس آبادی؛ یاد آوری می‌شود: سند مزبور از اصفهان به مرکز ارسال می‌شود و براساس آن سند دیگری از مرکز به مشهد رمز می‌شود (پیوست شماره (۶)
6- پرونده آیت‌الله شمس‌آبادی؛ یادآوری می‌شود: سند مزبور از اصفهان به مرکز ارسال می‌شود و بر اساس آن سند دیگری از مرکز به مشهد رمز می‌شود (پیوست شماره 6)
7- همان
* همانطور که در بیوگرافی آیت‌الله شمس‌آبادی اشاره شد به رغم تبلیغات وسیع مهدی هاشمی و هوادارانش آیت‌الله شمس‌آبادی به آن صورت غوغاسالارانه این طیف در زمره علمای ساکت قرار نداشته است. نام این مرد خوشنام در اعتراض به دستگیری حضرت امام (ره)، آیت‌الله قمی (ره)، آیت‌الله محلاتی (ره) به چشم می‌خورد. بر مبنای اسناد ساواک وی به گونه‌ای پنهان با روحانیت مبارز مراوده و همکاری داشته است. برخلاف این شخص غروی که مراد و استاد مهدی هاشمی است در صف علمای ساکت و وابسته به حکومت بوده و هواداران وی از حزب رستاخیز به شمار رفته است.
در اینجا به مناسبت، چکیده بیوگرافی غروی و اظهار شاهدوستی و علاقه‌‌مندی وی به رژیم پس از طرح نام وی در دادگاه از سوی عوامل قتل مرحوم شمس‌آبادی اشاره می‌شود که در تاریخ 14 /7 /35 از سوی تقوی ریاست ساواک اصفهان به مدیریت کل اداره سوم ارسال شده است:
مدیریت کل اداره سوم 312 8637 /10 ه‍
سازمان اطلاعات و امنیت اصفهان 14 /7 /35
خیلی محرمانه
سید محمد جواد غروی نیستانی فرزند سید محمود متولد ۱۲۸۵ شناسنامه ۵ صادره از نیستان اردستان میزان تحصیلات اجتهاد شغل تولید قالی و واعظ پیشنماز (نامبرده بابت تبلیغات دینی وجه دریافت نمی‌نماید، متأهل و دارای ۱۳ نفر اولاد ساکن اصفهان خیابان آذر کوی نگارستان، منزل شخصی تلفن ۳۷۲۵۴
بازگشت به 9635 /312 - 21 - 12 /34
نامبرده بالا در آن اداره کل دارای سابقه قبلی می‌باشد. اینک یک قطعه عکس وی به پیوست ایفاد می‌گردد. ضمناً در مصاحبه‌ای که با وی به عمل آمده موضوع سوء استفاده عوامل خرابکار و خائن به مملکت از منابر وی به نامبرده تفهیم و اظهار داشت به هیچ‌وچه از این مسئله آگاه نبوده و ضمن اظهار امتنان، خود را فردی شاهدوست و میهن پرست معرفی و تعهد نموده در آینده مراقبت بیشتری در این زمینه معمول خواهد داشت. ضمناً مفاد گزارش خبر در مورد شکایت عده‌ای از افراد نائین علیه روسای ادارات دولتی مورد تأیید می‌باشد و افراد مذکور نیز اکثراً به علت سابقه دوستی از نظر همشهری بودن در گذشته با غروی ارتباط دارند لیکن شخص غروی در این زمینه هیچ‌گونه دخالتی ندارد. استحضاراً مشارالیه از روحانیون مثبت و علاقه‌‌مند به رژیم شاهنشاهی بوده لیکن از نظر عقیدتی اختلاف نظرهایی با دیگر روحانیون اصفهان دارد. الف
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت اصفهان، تقوی
9- پرونده مهدی هاشمی‌، ج 2‌، ص 2
10- پرونده مهدی هاشمی‌، ج 7‌، ص 5‌، پیوست شمارۀ (7)
11- پرونده مهدی هاشمی، ج 1، صص17و18
12- پرونده مهدی هاشمی، ج 6، صص58
13- همان، ج 2، ص 6

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد سوم / مهدی هاشمی مظهر خشونت صفحه 50
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.