صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها عباس شاهنده دزد شماره 5754 و ناظر بر کمیته کشاورزان منطقه غرب در سازمان مرکزی حزب منحله ایران نوین با استفاده از پولهای سرشار و اخاذی و منافع نامشروعی که در پرتو این عنوان از هفت ملیون تومان بودجه (شهرت حسن آباد گروس) به دست آورده در سیصد پارچه دهات گروس دست به اقدامات معجزه آسا و محیرالعقول و عجیب و غریبی زده که می توان به جرأت گفت اهمیت و عظمت آن از پرواز به کره ماه بالاتر بوده و باید از طرف هم مسلکانش به دریافت نشان درجه 1 وقاحت از نوع حماقت مفتخر گردد.
عباس شاهنده.
این بت عیار و دزد طرار با نهصد متر چلوار برای تنظیم طومار در دهات گروس به گردش پرداخته و به نفع خود و فرزند والا تبارش از کشاورزان ساده دل و بی سواد دهات امضاء می گیرد و می خواهد با این نیرنگ عجیب و وقاحت غریب به اولیای امور چنین گوشزد نماید که (یکصد هزار کشاورز گروس یکدل و یکزبان حامی و پشتیبان من هستند).
عباس شاهنده دزد شماره 5754 صدها جلد دفترچه اسم نویسی رستاخیز ملی همراه خود به دهات گروس آورده و با کمال بی شرمی و وقاحت و دروغ پردازی خاصی که ویژه خود اوست به غلط به کشاورزان خوش باور و ساده دل چنین تفهیم نموده که (من مأموریت ویژه ای از طرف دبیر کل رستاخیز ملی و استاندار کردستان) برای تنظیم این دفاتر در منطقه گروس دارم و پس از امضاء دفاتر رستاخیز ملی بطور جداگانه در هر دهی از فرد فرد کشاورزان در یک چالوار سه متری (که مارک رستاخیز) در سرلوحه آن وجود دارد برای کاندیدا بودن خود هم امضاء می گیرد و به ریش همه می خندند در صورتی که خدا می داند به هیچ وجه در سازمان رستاخیز ملی یک چنین مأموریت خطیری آنهم به چنین عنصر پلیدی واگذار ننموده و نخواهند نمود.
عباس شاهنده دزد شماره 5754 با این حقه بازی و دسیسه ناجوانمردانه تیشه به ریشه عظمت و ابهت و اعتلاء و مقام معنوی رستاخیز ملی زده و این جنایت و خیانت و فریب کاری بزرگ و نابخشودنی او هیچگاه در پیشگاه سی ملیون عاشقان رستاخیز ملی ایران فراموش نبوده و قابل بخشش نخواهد بود.
ما با قلبی مملو از مهر شاه نظر جناب آقای دبیر کل رستاخیز ملی ایران را که مسئول تاریخی حسن اجرای فرمان زرین شاهنشاه آریامهر در سراسر کشور هستند متوجه این اقدام خائنانه و بی شرمانه و شیادی و دروغگوئی عباس شاهنده نموده انظار [انتظار] داریم آن رفیقان قافله که دفاتر رستاخیز ملی را همچون حواله پولها برای رسوائی و بهره برداری و ادامه سوء استفاده در اختیار این دزد بدنام و طرار و عیار قرار داده اند تحت پیگرد قرار داده و آنها را رسوا سازند تا موجب عبرت دیگران گردیده و عناصر بی وطن نتوانند برای پیش برد مقاصد پلید خود از فرمان مقدس سوء استفاده نمایند.
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش وه که بس بیخبر از غلغل چندین جرسی مشعلداران رستاخیز ملی ایران

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - روزنامه فرمان به روایت اسناد ساواک صفحه 400

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.