صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع‌: جلسه منزل سپهبد کیا

تاریخ سند: 5 آبان 1341


موضوع‌: جلسه منزل سپهبد کیا


متن سند:

شماره‌: 3063 /312 تاریخ‌: 5 /8 /1341
موضوع‌: جلسه منزل سپهبد کیا

ساعت 6 بعدازظهر روز چهارشنبه عده‌ای در حدود 15 نفر از جمله سرلشگر عطاپور. علی‌اصغر عدیلی خطیب وزارت فرهنگ. یک نفر سرهنگ ارتش. دکتر کیا. جوادی قاضی دادگستری. اکبر شیرزاد و مهدی حیدری در منزل سپهبد کیا اجتماع نموده‌اند. ابتدا عدیلی از سپهبد کیا تمجید نموده و از درخشش وزیر سابق فرهنگ انتقاد کرده است. سرهنگ مذکور پس از خروج عدیلی از جلسه اظهار داشته‌: همین عدیلی در زمان نخست‌وزیری امینی از وی تعریف و تمجید می‌کرد و دنباله‌روی امینی بود و بر حسب تصادف در جلسه‌ای که علیه امینی صحبت شد و نخست‌وزیر وقت هم حضور داشت، وارد می‌شود و بلافاصله شروع به تعریف و تمجید از امینی می‌کند؛ ولی چند نفر از حضار بیانات او را قطع کرده و به اظهارات او اعتراض کردند و حال همین شخص به منزل تیمسار کیا می‌آید و به طوری که اطلاع دارد از طرف امینی و درخشش به این شخص کمک شده است.
شیرزاد اظهار داشته امروز فلسفی1 واعظ در مسجد سپهسالار شدیداً به دولت حمله کرد و گفته است دولت مشروطه قانون اساسی را زیر پا گذارده است و راجع به انتخابات بانوان نیز مدتی صحبت و انتقاد کرده و افزوده در کشور اسلامی بانوان از انتخاب شدن منع گردیده‌اند2 و سپهبد کیا اظهار داشته مسئول کلیه عقب‌ماندگی کشور ما متوجه این آخوند‌ها است و فلسفی خود یک خمره عرق و شراب می‌خورد و دخترهای او با قیافه‌های عجیبی از منزل خارج می‌شوند3 و آن وقت روی منبر برخلاف میل باطنی خود دروغ‌پردازی می‌کند. شیرزاد افزوده بشر نیمی از پیشرفت خود را در تمدن و صنعت و علوم مدیون وجود زنان است، ولی امثال فلسفی مردم را فریب می‌دهند و پس از سخنرانی مختصر چند نفر دیگر و مذاکره خصوصی جوادی قاضی دادگستری با سپهبد کیا جلسه خاتمه یافت است.
محترماً به عرض مدیریت کل می‌رساند. 5 /8
بخش 314 خلاصه به ضداطلاعات نوشته شود. 8 /7

توضیحات سند:

1. حجت‌الاسلام والمسلمین شیخ محمدتقی فلسفی فرزند حاج شیخ محمدرضا تنکابنی در سال 1286ش در تهران متولد شد. تحصیلات خود را از سن 6 سالگی آغاز کرد و از محضر اساتیدی چون مرحوم والدش‌، آقاشیخ محمدعلی کاشانی‌، میرزا مهدی آشتیانی‌، میرزا طاهر تنکابنی و میرزا یونس قزوینی بهره‌مند گردید. نخستین بار در سن 15 ـ 16 سالگی در مسجد محل (فیلسوفها) با شعری در وصف حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام‌) به منبر رفت و چنان مورد استقبال مردم واقع گردید که در سن 19 سالگی از جمله مدعوین سخنرانی در مجلس شورای ملی آن زمان شد و نامش ورد زبان مردم گردید. مبارزات خود را از زمان رضا خان آغاز نمود و در سال 1316 ش پس از حادثه خونین مسجد گوهرشاد، بر بالای منبر این حادثه را محکوم کرد و در نتیجه مدتی ممنوع‌المنبر و از پوشیدن لباس روحانیت محروم گردید.حجت‌الاسلام فلسفی با حزب توده و تشکیل دولت غاصب اسرائیل مبارزه می‌کرد و به جمع‌آوری اعانه جهت کمک به مردم مظلوم فلسطین می‌پرداخت‌. از خصوصیات بارز وی اطاعت محض و بی چون و چرا از مرجعیت عالی شیعه حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی بود که ضمن ملاقات با شاه و رساندن نقطه‌نظرات آقای بروجردی‌، موجب عدم تخریب مسجد مادر شاه و ساخت مسجد ارک فعلی‌، الزامی شدن درس تعلیمات دینی در مدارس و عدم حرکت دادن مشعل از امجدیه تا دربار که نمودی از آتش‌پرستی بود، گردید. در پی غائله انجمن‌های ایالتی و ولایتی و لوایح ششگانه مخالفت خود و علماء و مراجع وقت به ویژه حضرت امام خمینی (ره) را طی یک سخنرانی پرشور ابراز داشت و به همین دلیل تحت تعقیب قرار گرفت و تا بعد از انجام رفراندوم تحمیلی شاه از رفتن به منبر محروم شد. آقای فلسفی نخستین بار در تاریخ 18 اسفند سال 1341 در مجلس دومین سالگرد رحلت حضرت آیت‌الله بروجردی توسط نیروهای شهربانی بازداشت و 2 روز در زندان قزل قلعه محبوس گردید و سپس به مدت 48 روز ممنوع‌المنبر شد. در حادثه مدرسه فیضیه منبرهای متعدد رفت و سخنانی پرشور ایراد کرد. در شب عاشورای سال 1342 طی نطقی کوبنده به استیضاح دولت اسدالله علم پرداخت که در همان روز، سخنرانی وی تحت عنوان «اولین استیضاح ملی در سال 1342» چاپ شد و در تیراژ وسیع در اختیار مردم قرار گرفت‌. به همین دلیل برای بار دوم از سوی نیروهای شهربانی بازداشت و به زندان شهربانی منتقل گردید. او که در حادثه خونین 15 خرداد در زندان به سر می‌برد، تدریس فن خطابه را برای علاقه‌مندان در زندان آغاز کرد. این دوره زندان 45 روز به طول انجامید. پس از آزادی از زندان در روز جمعه 28 تیرماه 1342، بلافاصله به ساواک احضار و به مدت 100 روز ممنوع‌المنبر گردید، اما این بار ممنوعیت به مدت 250 روز طول کشید تا سرانجام در 26 اردیبهشت 1343 برابر با دوم محرم ممنوعیت رفع شد. وی در سفرهای تبلیغی خود به شهرهای مختلف‌، محور سخنرانی‌های خود را پیام‌های حضرت امام قرار می‌داد و به تبیین و تشریح خط کلی نهضت می‌پرداخت‌. پس از تبعید امام به ترکیه‌، از سوی ساواک مورد سوء قصد قرار گرفت‌. در سال 1350 در مورد حادثه اخراج ایرانیان از عراق به ایراد یک سخنرانی و تشریح مواضع امام علیه بعثیون عراق پرداخت‌، اما به دنبال توهین دو تن از سناتورهای انتصابی رژیم شاه نسبت به حضرت امام‌، چنان به رژیم شاه حمله کرد که حکم ممنوعیت دائمی او از رفتن به منبر صادر شد. پس از گذشت 2 سال از ممنوعیت منبر مرحوم فلسفی‌، رژیم به طور مستقیم به وی اعلام کرد که تنها با نوشتن یک دستخط یک سطری به شاه‌، ممنوعیت وی لغو خواهد شد، ولی او زیر بار این ذلت نرفت و همچنان استقامت ورزید. آقای فلسفی سال های 56 و 57 خصوصاً هنگام شهادت آقا مصطفی خمینی و درج مقاله‌ای با نام جعلی احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام به موضع‌گیری‌های بسیار سخت پرداخت‌. در ایام محرم 1357 مردم را به برگزاری باشکوه مراسم عزاداری فراخواند و آنان را از گرفتن اجازه عزاداری از شهربانی منع نمود. سرانجام پس از هفت سال ممنوعیت منبر و در روز سوّم ورود حضرت امام خمینی (ره‌) به وطن‌، در مدرسه علوی (اقامتگاه موقت امام‌) و با حضور هزاران نفر از علماء و روحانیون تهران و سایر ولایات ایران‌، اولین سخنرانی خود را در محضر حضرت امام و به خواست ایشان ایراد نمود و موجبات انبساط خاطر امام و سایر حاضرین را فراهم آورد. در پایان امام فرمودند: «اعلام کنید که منبر آقای فلسفی فتح شده است‌.» حجت‌الاسلام فلسفی صاحب سخنرانی‌های روشنگرانه و تألیفات ارزشمند ماندگار از جمله کتاب کودک در دو جلد، کتاب جوان در دو جلد و آیت‌الکرسی می‌باشد. ایشان علیرغم کهولت سن تا پایان عمر با برکت خود به فعالیت‌های مختلف و منبرهای تبلیغی خویش ادامه داد و بالاخره در روز جمعه 27 /9 /77 و در سن 93 سالگی به رحمت ایزدی پیوست‌. وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام‌) در شهر ری به خاک سپرده شد.
ر. ک‌: یاران امام به روایت اسناد ساواک‌، زبان گویای اسلام‌، صفحات یازده تا بیست و شش‌.
2. روز شانزدهم مهرماه سال 1341 ش، روزنامه‌های عصر تهران، با تیتر درشت نوشتند: «طبق لایحۀ انجمن‌های ایالتی و ولایتی که در هیئت دولت به تصویب رسیده و امروز منتشر شده، به زنان حق رأی داده شد.» این خبر، تیتر عوام‌فریبانه‌ی این مسئله بود، در حالی که در متن لایحه، «حذف قید اسلام از شرایط انتخاب‌شونده و انتخاب‌کننده» و «قسم به کتاب آسمانی» به جای «قسم به قرآن» گنجانده شده بود. حضرت امام خمینی(ره) با آگاهی از توطئه‌های طراحی شده‌ی دشمنان اسلام، بلافاصله علماء و مراجع تقلید قم را به نشست و گفتگو پیرامون این لایحه دعوت کرد. در این نشست که در بیت مرحوم آیت‌الله حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) صورت گرفت، آیت‌الله گلپایگانی و شریعتمداری و آیت‌الله‌زاده حائری حضور داشتند. در این جلسه تصمیم گرفته شد تا‌: 1. طی تلگرافی به شاه، مخالفت علمای اسلام را با مفاد تصویبنامه‌ی مزبور اعلام داشته، لغو فوری آن درخواست شود. 2. طی نامه و پیغام به علمای مرکز و شهرستان‌ها، جریان تصویبنامه و خطرهایی که برای اسلام و ملت ایران در بردارد، بازگو شود و برای مقابله و مبارزه با آن، از آنان نیز دعوت به عمل آید. 3 . هر هفته یک بار و در صورت لزوم بیشتر، جلسه‌ی مشاوره و تبادل‌نظر میان علمای قم برقرار شود و در کوشش‌ها و فعالیت‌هایی که به منظور مبارزه با تصویبنامه انجام‌ می‌پذیرد، با وحدت و اتفاق کامل آنان همراه باشد.
بر این اساس، اولین تلگراف در فردای آن روز از طرف امام خمینی(ره) خطاب به محمدرضا پهلوی ارسال شد: «بسم‌الله‌الرحمن الرحیم‌ حضور مبارک اعلیحضرت همایونى‌ پس از اهداى تحیت و دعا، به طورى که در روزنامه‌ها منتشر است، دولت در انجمنهاى ایالتى و ولایتى، «اسلام» را در رأى‌دهندگان و منتخبین شرط نکرده؛ و به زن‌ها حق رأى داده است. و این امر موجب نگرانى علماى اعلام و سایر طبقات مسلمین است. بر خاطر همایونى مکشوف است که صلاح مملکت در حفظ احکام دین مبین اسلام و آرامش قلوب است. مستدعى است امر فرمایید مطالبى را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمى مملکت است از برنامه‌هاى دولتى و حزبى حذف نمایند تا موجب دعاگویى ملت مسلمان شود. الداعى روح‌الله الموسوی»
توطئه به میزانی سازمان‌یافته بود که امام خمینی(ره) درباره‌ی آن‌ می‌فرمایند: «آقا، یک حقایقى در کار است، من باز سرم دارد درد مى‌گیرد؛ یک حقایقى در کار است. شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهایی‌ها مراجعه کنید؛ در آنجا مى‌نویسد‌: تساوى حقوق زن و مرد، رأى عبدالبهاء است؛ آقایان از او تبعیت مى‌کنند. آقاى شاه هم نفهمیده مى‌رود بالاى آنجا، مى‌گوید: تساوى حقوق زن و مرد. آقا! این را به تو تزریق کردند که بگویند بهایى هستى، که من بگویم کافر است؛ بیرونت کنند. نکن این طور؛ بدبخت! نکن این طور. تعلیم اجبارى عمومى نظامى کردن زن، رأى عبدالبهاء است. آقا تقویمش موجود است، ببینید!» صحیفه امام ج 1 ص 78 و 247 . بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی . ج 1. سید حمید روحانی . ص 150.
3. بسیار واضح و بدیهی است که ساحت حجت‌الاسلام و المسلمین فلسفی از چنین اتهاماتی مبرا و پاک می‌باشد. ضمن اینکه ایشان دارای یک فرزند دختر است.

منبع:

کتاب سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب دوم صفحه 7

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.