صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : تبلیغات علیه ایران

تاریخ سند: 29 اردیبهشت 1343


موضوع : تبلیغات علیه ایران


متن سند:

شماره : 11091 /316 - 2 /3 /43 اخیرا کشورهای عراق و کویت که همگی از طرفداران سیاست ناصریسم1 می باشند.
هر روز به عناوین مختلف مزاحمت هائی برای ایران فراهم نموده و با پولهای کشور مصر جنگ تبلیغاتی ایجاد کرده اند.
می گویند دولت آمریکا با عبدالناصر وارد مذاکره شده که از جنگ سرد دست بردارد و تصور می رود اگر این میانجیگری مثمر ثمر واقع نشود دامنه این اختلافات بیش از پیش گسترش یافته و موجب دردسر برای ایران خواهد بود.
872الف گیرندگان : مدیریت کل اداره دوم جهت استحضار ریاست ساواک خوزستان جهت استحضار ریاست بخش 313 جهت استحضار

توضیحات سند:

1 - ناصریسم ترکیبی است از رویه ها، اقدامات و افکاری که با کودتای نظامی گروهی از افسران ناسیونالیست جوان ارتش مصر در بامداد 23 ژوئیه 1952 آغاز شد.
گروه افسران، تحت رهبری سرهنگ دوم جمال عبدالناصر، سازمانی مخفی در داخل ارتش مصر تشکیل داده بودند و افسران آزاد نامیده می شدند.
در آغاز، به نظر می آمد که این افسران برای رسیدن به هدفهای خاصی دست به شورش زده اند ؛ فکر می شد فساد و خویشاوند دوستی رایج در ارتش، و رسوایی های ناشی از سوء استفاده در معامله سلاحهای نامناسب برای ارتش، دلایل به وجود آمدن این جنبش باشد.
اما خیلی زود پس از به قدرت رسیدن ارتش آشکار شد که رهبری جدید دارای هدفهای بسیار عمیقتری بوده است.
شعارهایی که شورای انقلاب مطرح کرد و تصفیه کادر سیاسی قدیمی، خصلتی مردم گرایانه به جنبش بخشید.
در جهان عرب، خارج از مصر، هدف جنبشهای آزادی بخش ملی تنها این بود که از سلطه اقتصادی یا سیاسی بیگانه آزاد شوند و پیمانهای نظامی با قدرتهای خارجی را با الهام از ناصر لغو کنند و برای جنبشهایشان هدفهای اجتماعی تعیین نمایند.
بنابراین جمهوری عراق پیمان بغداد را لغو کرد و اقدامات سوسیالیستی گسترده ای به عمل آورد.
سوریه عهده دار اجرای برنامه ملی کردن وسیعی شد؛ سودان، لیبی، یمن جنوبی خود را از اشغال بیگانه و رژیمهای ارتجاعی رهانیدند.
برخی از این کشورها سیاستهایی اتخاذ کردند که آنها را در جاده پیشرفت اجتماعی جلو راند.
گرایش جدید جنبش وحدت عرب را، نه تنها به عنوان آرمان مردم برای تحقق وحدت ملی شان، بلکه همچنین به عنوان پیوند جدایی ناپذیر با مسائل مربوط به آزادی اجتماعی، پیشرفت و ترقی، و سوسیالیسم، به مرحله فعلی رساند.
نخستین اقدامی که در تاریخ جدید اعراب برای وحدت به عمل آمده است با نام عبدالناصر و ناصریسم پیوند دارد.
اعلام وحدت مصر و سوریه در 1958 با استقبال نامنتظر اعراب روبه رو شد.
ناصر با رهبری تاریخی خود توانست کشورش را از انزوای خود مرکزی خارج کند، هویت عربی را به آن بازگرداند، مسئله وحدت عرب را به عنوان ضرورتی که در برابر مصر و کشورهای عرب وجود دارد، بازشناساند.
انجام این کار با توجه به این واقعیت که مصر، تا به روی کار آمدن ناصر، خود را کشوری فرعونی - دست کم، آفریقایی - می دید که با بقیه جهان عرب فقط روابط برادرانه یا همسایگی دارد، دشوار بود.
جنبش 23 ژوئیه 1952 از همان آغاز با مسئله فلسطین پیوند یافته بود.
از دست رفتن فلسطین در 1948 و رسوایی های آمیخته با آن رویداد، توده ها را از رژیم بیگانه کرده بود و از جمله علتهای مستقیم شورش ارتش به شمار می رفت.
جنبش، مدت کوتاهی پس از به دست گرفتن قدرت، به رویارویی با اسرائیل پرداخت.
دست اندازی های مداوم اسرائیل به مرزهای مصر و جنگهای تمام عیار 1956 و 1967 که از نظر مصر نبرد برای بقا بودند، اهمیت مسئله فلسطین را بیشتر کرد و آن را به یک مسئله ملی تبدیل نمودند.
ناصریسم در اشاعه واژه «سوسیالیسم» میان عامه مردم عرب سهم مهمی داشت.
نفوذ کلام ناصر و تأثیر اقدامات اقتصادی مصر دو عامل اصلی دستیابی بر این هدف بودند.
با این حال، عقاید مربوط به سوسیالیسم در آموزشهای ناصری به شکلهای گوناگون و در مراحل مختلف پدیدار شدند.
به رغم ماهیت انقلابی برخی از اقدامات سوسیالیستی انجام شده در مصر، سوسیالیسم ناصری با سوسیالیسم مارکسیستی لنینیستی بسیار فرق دارد.
در زمان حیات ناصر، ناصریسم بیشتر به معنی رهبری ناصر بود.
ناصریسم به عنوان یک ایدئولوژی انسجام یافت، و به مثابه یک جنبش سازماندهی نشد.
به بیان ساده، ناصریسم نیروی ناسیونالیسم عرب را که در وجود ناصر تجسم یافته بود، نشان می داد.
با یک چنین ویژگی، جنبش ناصری ترکیبی به شمار می رفت از راست میانه و چپ - با تنها نقطه توافق که عبارت بود از خود ناصر.
از زمان مرگ ناصر بر این ترکیب چه گذشته است ؟ همان طور که پیشتر گفته شد، جنبش ناصری به چندین سازمان مخالف تجزیه شد، که هر یک ناصریسم را به طرز متفاوتی تفسیر می کردند.
اما این تجزیه سبب مرگ جنبش ناصری نمی شود.
بلکه اولاً توانایی ناصر به گردآوری هرچند کم مایه عقاید مختلف سیاسی، و در ثانی جامعیت ایدئولوژی ناصری را نشان می دهد.
امروزه هرچند جنبش سیاسی در جهان عرب از این بنیانهای فکری آغاز می کند.
از این لحاظ، همه آنها جانشینان ناصریسم و حاملان جریان ناصری هستند.
ر.ک : چپ ناسیونالیستی عرب، طارق.
ی.
اسماعیل، ترجمه عبدالرحمن عالم، وزارت خارجه ج.
ا.
ا، صص 81 تا 94.

منبع:

کتاب روابط ایران و عراق به روایت اسناد ساواک صفحه 104

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.