صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: فعالیت‌هاى مشکوک مذهبى در بوشهر

تاریخ سند: 7 آذر 1351


موضوع: فعالیت‌هاى مشکوک مذهبى در بوشهر


متن سند:

از: 16/ ﻫ 1 تاریخ: 7 /9 /1351
به: 312 شماره: 2515 /16/ ﻫ 1
موضوع: فعالیت‌هاى مشکوک مذهبى در بوشهر

شب شنبه 3 /9 /51 ساعت 1930 الى 2130 در مدرسه علمیه بوشهر واقع در پشت مسجد حسینیه پیرزن1 جلسه تفسیر قرآن به رهبرى آقاى نبوى دبیر دبیرستانهاى بوشهر برگزارشد. آقاى نبوى درباره خلقت آدم صحبت کردند. تعداد افراد شرکت کننده در حدود 40 الى 50 نفر بود. افرادى که شناخته شدند عبارتند از: مهدى موسوى مهندس اداره برق. مهندس جوانى که در ماکرویو بوشهر کار میکند و تحصیل کرده خارج می‌باشد. عباسعلى نیاکان. جمشیدى. نبوى. قنبرپور. معلم (شاید معلم نباشد) جلسه تفسیر قرآن مدرسه علمیه بوشهر شبهاى یکشنبه و روزهاى جمعه تشکیل می‌شود.
این جلسات بیش از سه هفته نیست که در بوشهر تشکیل شده. چهره جدید جلسه مزبور عباسعلى نیاکان بود که گفته می‌شود در جلسات مذهبى شیراز نیز شرکت می‌کرده و به علت فعالیت‌هاى مذهبى حاد از طرف ساواک شیراز بازداشت و مدتى زندانى شده است.
آقاى نبوى بعد از بحث درباره خلقت آدم و نظریه داروین در مورد پیدایش انسان. صحبت را به خمینى کشانید و اضافه نمود که خمینى بعد از حضرت على (ص) و حضرت آیت اله بروجردى2 داراى علم حدیث می‌باشد.
بعد از بحثهاى مزبور آقاى نبوى مقاله‌اى از آقاى دکتر سحابى را که در رد فرمایشات آقاى طباطبائى3 صاحب تفسیر المیزان بوده قرائت نمود.
در جلسات مزبور شخصى به اسم مهدى‌زاده که فارغ التحصیل دبیرستان سعادت بوشهر می‌باشد شرکت می‌نماید که کمونیست4 دو آتشه است و یکى از طرفداران دکتر آریانپور می‌باشد. محمد حسن جمشیدى بطور خصوصى با عباسعلى نیاکان صحبت می‌کرد بدون پرده و صریحاً به اعلیحضرت همایون توهین نمود و گفت لعنت برشاه.
جمشیدى به اعلیحضرت رضاشاه کبیر لقب سگ بزرگ داده است. ضمناً در موقع سخنرانى آقاى نبوى حاضرین هریک قلم و کاغذى و یا دفترچه‌اى در دست داشتند و مرتباً از اظهارات وى نت‌بردارى می‌نمایند تا در جلسه بعد روى آنها بحث نمایند.
آقاى نبوى در خاتمه صحبت‌هاى خود گفت که نظر روشن کردن ذهن وهوش و آگاهى حاضرین به مسائل دینى وشخصى خود می‌باشد.
نظریه شنبه ـ به نظر اینجانب جلسه تفسیر و قرائت قرآن آقاى نبوى که در پوشش مسائل دینى صورت می‌گیرد. هدفى جز روشن شدن افراد و آماده ساختن آنان براى تحریک و فعالیت در مسیر یک سیستم انقلابى نمی‌باشد.
نظریه سه شنبه ـ اظهارات منبع درباره تشکیل جلسه تفسیر قرآن مورد تأئید است زیرا از طرف منبع دیگرى نیز قبلاً خبرى رسیده بود که مراتب طى شماره 7430 /16/هـ 1 ـ24 /8 /51 به عرض رسیده است منظور از نبوى محمد حسن نبوى فرزند محمد صادق می‌باشد که در 311 مسبوق به سابقه است.
منظور از جمشیدى محمد حسین جمشیدى فرزند على داراى شناسنامه شماره 261 صادره از کازرون شغل کارگر خیاطى نیک واقع در بازار بوشهر است. این شخص در سال 1348 یک مرتبه به علت فعالیت‌هاى افراطى مذهبى و شرکت در جلسات انجمن اسلامى بوشهر از طرف 16/ ﻫ ـ احضار و تعهد لازم اخذ گردیده است. مستدعى است درباره سید مهدى موسوى فرزند محمد به گزارش خبرى 8752 /312 ـ 30 /7 /51 مراجعه نمایند .
اقدامات لازم نسبت به شناسائى مهدى زاده. قنبر پور و مهندس ماکرویو که از دانشجویان فارغ التحصیل خارج از کشور می‌باشد و بقیه افراد به عمل آمده.
ضمناً به نظر می‌رسد درخارج از جلسات تفسیر قرآن ارتباطاتى بین افراد مزبور وجود دارد. زیرا فعالیت مضره در یک گروه 35 تا 40 نفرى بعید بنظر می‌رسد ولى ترکیب ‌افراد اشاره شده با افکار و عقاید مختلف در جلسات نشان می‌دهد که اولاً جلسه تفسیر پوشش براى فعالیت عناصر مذکور است در ثانى گردانندگان جلسه از طریق بحث درباره مسائل مختلف ضمن ایجاد آمادگى فکرى و عقیدتى در آنان در خارج از جلسات ارتباطاتى با آنها دارند.
با عرض اینکه در جلسات اشاره شده به تازگى نفوذ گردیده واقعیت فعالیت مشارالیهم در آینده روشن و به استحضار خواهد رسید.
نظریه 16/هـ ـ نظریه سه شنبه مورد تأئید است.

توضیحات سند:

1. مسجد حضرت فاطمه زهرا(س) واقع در خیابان لیان شرقى در مرکز شهر بوشهر.
2. آیت‌الله‌ العظمى سید حسین بروجردى، فرزند سید علی طباطبایی در سال 1254 ﻫ ش در بروجرد متولد شد. تحصیلات خود را در مکتب شروع کرد و سپس به مدرسه نوربخش بروجرد منتقل شد و از آنجا به حوزه علمیه بروجرد رفت و صرف و نحو، بدیع، عروض، منطق و فقه و اصول را فرا گرفت و براى ادامه تحصیل به حوزه علمیه صدر اصفهان رفت و از محضر میرزا جهانگیر خان قشقایى، سید محمد باقر درچه‌اى و میرزا کلباسى و محمد تقى مدرس کسب فیض کرد.
او در سال 1281 براساس درخواست والد خود پس از 9 سال تحصیل در اصفهان به بروجرد مى‌رود و در سال 1282 به نجف اشرف جهت ادامه تحصیل عزیمت مى‌نماید. سید حسین در 36 سالگى در حوزه نجف مشهور شد و چنان موقعیتى پیدا کرد که در معابر و مدارس مورد توجه عام و خاص قرار گرفت و حوزه درسى او بسیار باشکوه برگزار مى‌شد. او از سال 1282 تا سال 1289 در نجف اشرف بود و باز به تقاضاى والد خود در سال 1289 به بروجرد حرکت کرد که در سال 1290 پدر او رحلت فرمودند و مرگ پدر باعث شد که دیگر به نجف نرود و در بروجرد بماند. 12 سال در بروجرد مشغول تربیت طلاب شد و در سال 1304 بعد از مرگ فرزند خود جهت مسافرت عازم مشهد شد. در برگشت به قم رفت و به گرمى از طرف آیت‌الله‌ حائرى و حوزه علمیه قم تکریم شد و به دعوت فضلای قم شروع به مباحثه کرد، ولى با پیگیرى مردم بروجرد پس از یکسال و نیم توقف در سال 1306 به بروجرد بازگشت. سپس به مکه مشرف ‌شد و پس از مراجعت به تهران رفت و از آنجا برای بار دوم عازم مشهد شد و پس از 7 ماه توقف مجددا به بروجرد بازگشت و تا سال 1319 در آنجا ‌ماند. در سال 1320 پس از رحلت آیت‌الله حائرى به درخواست علما و اهل علم ایشان به قم رفتند و خلأ وجودى آیت‌الله‌ حائرى را پر نمودند. با درگذشت مرحوم آیت‌الله‌ قمى، آیت‌الله‌‌العظمی بروجردى مرجع تقلید جهان تشیع شدند و ایشان نسبت به گسترش حوزه علمیه قم توجه وافرى داشت و آن را بیش از گذشته گسترش داد و مکتب فقهى خاص و مکتب علم رجال را پایه‌گذارى کرد.
مرحوم آیت‌الله‌ العظمی بروجردى از روحانیونى بود که با سلطنت رضاشاه مخالفت مى‌کرد و در دوره سلطنت محمدرضا شاه با بسیارى از اقدامات رژیم نظیر لایحه اصلاحات ارضى مخالف بود و تلاش مى‌کرد تا به وسیله نامه و پیام‌هاى ارسالى از خلافکاری‌هاى رژیم شاه نسبت به حریم اسلام جلوگیرى کند. او در مواردى نیز تقیه می‌کرد و مبارزه با رژیم شاه را به فرصت مناسب‌ترى موکول می‌نمود. سرانجام پس از یک عمر خدمت به اسلام و مسلمین آیت‌الله‌العظمی بروجردی در دهم فروردین 1340 ﻫ ش ـ (12 شوال 1380 ﻫ ق) رحلت فرمودند.
3. علامه سید محمد حسین طباطبایی از نوادگان عبدالوهاب تبریزی در سال 1281 ﻫ ش در تبریز به دنیا آمد. در 5 سالگی مادر و در 9 سالگی پدر خود را از دست داد. تحصیلات ابتدایی شامل قرآن و کتب ادبیات فارسی را تا سال 1296 فرا گرفت و سپس تا سال 1304 دروس فلسفه و عرفان را به پایان رساند. علامه طباطبایی بعد از تحصیل در مدرسه طالبیه تبریز همراه برادرش «سید محمد حسن» عازم نجف اشرف شد و به تحصیل علوم دینی مشغول گردید. ریاضی را نزد سید ابوالقاسم خوانساری و فقه و اصول را از محضر آیت الله نائینی و محمد حسین غروی اصفهانی فرا گرفت. در فلسفه استاد ایشان آقا سید حسین بادکوبه‌ای و در معارف الهیه و اخلاق و فقه الحدیث استاد وی آیت الله سید علی قاضی طباطبایی بود. علامه طباطبایی پس از 10 سال اقامت در نجف به دلیل تنگی معیشت به زادگاهش برگشت و به مدت 10 سال در قریه شادآباد تبریز به زراعت و کشاورزی مشغول شد. در سال 1325 به حوزه علمیه قم رفت و در آنجا به تدریس «اسفار» و «شفا» پرداخت. علامه طباطبایی در تهران نیز جلساتی راجع به فلسفه‌ی اسلامی و شیعی با هانری کربن و بسیاری از اساتید برجسته ایرانی فلسفه داشت که بسیار مورد توجه قرار می‌گرفت. استاد علامه طباطبایی سرانجام پس از یک عمر تلاش پیگیر در عرصه علم و دیانت در 24 آبان 1360 هجری شمسی در تبریز روی در نقاب خاک کشید. از آثار وی می‌توان به تفسیر المیزان، اصول فلسفه و روش رئالیسم، شیعه در اسلام و سنن النبی اشاره کرد.
4. کمونیسم (Communism) یک ایدئولوژی است که می‌کوشد بر اساس مالکیّت مشترک روش‌ها و ابزارهای تولید و در غیاب مالکیت خصوصی یک سازمان اجتماعی ضد دولت‌گرایی فاقد طبقه‌های اجتماعی را ترسیم کند. کمونیسم را شاخه‌ای از مکتب سوسیالیسم می‌دانند.در برخی کشورها که شامل چین و خاور جنوبی هستند کمونیسم را دین و مذهبی نو پایه می‌دانند. اشکال اولیه سازمان‌های اجتماعی انسانی در مکتب مارکسیسم به «کمون اولیه» مشهور است. در میان کمونیست‌ها مکتب‌های جدیدی شکل گرفته ‌است که انشعابات آن را می‌توان به مائوئیسم، تروتئیسم، کمونیسم مشورتی، لوگزامبورگیسم، کمونیسم آنارشیست، کمونیسم مسیحی و در نهایت انواع جریان‌های کمونیسم چپ اشاره کرد که دارای تنوع فراوانی است.


منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان بوشهر، کتاب 1 صفحه 147



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.