صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : آیت الله سیدمرتضی نخجوانی

تاریخ سند: 23 مهر 1346


درباره : آیت الله سیدمرتضی نخجوانی


متن سند:

از : 316 گزارش منظور : نمایندگی ساواک در عراق اعلام داشته نامبرده بالا که از روحانیون متنفذ و فعال مقیم نجف اشرف می باشد و در آیت الله خویی نفوذ دارد در تاریخ 5 /7 /46 از طریق مرز خسروی به ایران عزیمت نموده است نمایندگی مزبور پیشنهاد کرده بود چنانچه در ایران مورد تحبیب قرار گیرد در مراجعت به عراق منشاء خدماتی به نفع ایران خواهد بود.
خلاصه پیشینه : برابر سوابق موجود یادشده از طرفداران خمینی می باشد1 و در سال 45 با اشخاصی از جمله دکتر موسی آیت اللهزاده اصفهانی2 و محمدعلی موسوی [مولوی ]عربشاهی (عضو کمیته مرکزی حزب ملل اسلامی که متواری می باشد) و مصطفی خمینی فرزند آیت الله خمینی در جلساتی شرکت می نموده اند که منظور آنان از تشکیل چنین جلساتی روشن نشده است.
اقدامات انجام شده : در اجرای اوامر صادره به ساواک تهران ابلاغ گردید که نسبت به تحبیب نامبرده بالا اقدام و همچنین به نحو مقتضی با وی تماس حاصل و اطلاعاتش را اخذ و در صورت امکان از او دعوت به همکاری شود.
اینک ساواک تهران اعلام داشته در تاریخ 16 /7 /46 مشارالیه را ملاقات و به نحو مقتضی مورد تحبیب قرار داده شد و در این ملاقات آیت الله مزبور اظهار داشت که وی با اغلب روحانیون و مراجع تقلید قم و عراق از قبیل آیات اله حکیم.
خویی.
شاهرودی و خمینی تماس و ارتباط دارد و مخصوصا با خمینی به اتفاق شیخ نصراله خلخالی مراوده نزدیک دارند و پیوسته با همکاری شیخ نصراله خلخالی کوشش می نمایند که خمینی را از هرگونه عمل حادی برحذر دارند و این تلاش نیز تا حدی مثمرثمر بوده است لیکن اخیرا به خمینی اطلاع داده شد که اداره گذرنامه شهربانی به همسر وی که مدتی است در ایران است و عازم نجف می باشد روادید خروج نمی دهد و مسئولین امر اظهار می دارند عکسی که همسر خمینی به اداره گذرنامه می دهد باید بدون حجاب باشد در حالی که سابقا چنین نبوده است و از طرف دیگر به او اطلاع دادند فرزند کوچک او به نام احمد هنگام ورود به ایران دستگیر و در زندان قزل قلعه بازداشت شده است این جریان موجب گردید که خمینی فوق العاده ناراحت شود و نامه ای به نخست وزیر ایران بنویسد (همان نامه ای که مخالفان به صورت پلی کپی پخش می نمایند) مشارالیه اضافه نموده معتقد است اکنون که برگزاری جشن تاجگذاری نزدیک است اصلح است به مقامات شهربانی توصیه شود به خانواده خمینی اجازه مراجعت به نجف داده شود و همچنین به فرزند او احمد گذرنامه داده شود تا نزد پدرش برود زیرا خمینی فوق العاده به این فرزندش علاقمند است و هنگام حرکت نخجوانی از نجف خمینی از او خواسته تا به هر طریق که ممکن باشد نظر موافق مقامات را با خروج فرزندش (احمد) از ایران جلب نماید.
نظریه: با عرض این که شهربانی کل کشور در مورد خروج همسر و فرزند آیت الله خمینی تاکنون پرسشی از ساواک ننموده و از طرفی در مورد نوع عکس بانوانی که قصد عزیمت به عراق جهت زیارت و یا مراجعت به محل اقامت خود دارند سختگیری نمی نماید و از طرفی مراجعت آنان به عراق بلامانع به نظر می رسد در صورت تصویب مراتب به اطلاع آیت الله نخجوانی برسد که همسر و فرزند خمینی می توانند از طریق اداره گذرنامه در مورد عزیمت خودشان به عراق اقدام کنند.
برابر نظریه اقدام گردد.
27 /7 اصل در پرونده 19732 در پرونده احمد مصطفوی خمینی بایگانی شود

توضیحات سند:

1ـ برخلاف ادعای ساواک که سیدمرتضی نخجوانی را از طرفداران امام خمینی معرفی نموده، مشارالیه نه تنها طرفدار امام نبوده بلکه به ادعای برخی از یاران امام در نجف اشرف وی در طیف مخالفان امام قرارداشته است.
(ر.ک: خاطرات حجه الاسلام سیدعلی اکبر محتشمی، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1376، ص 509) برهمین اساس بسیاری از مطالبی که ساواک از وی نقل نموده از صحت و سقم کافی برخوردار نیست.
2ـ موسی آیت اللهزاده اصفهانی معروف به موسوی فرزند سید حسن در سال 1309 شمسی در نجف اشرف متولد شد.
وی که نوه دختری مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی(ره) از مراجع بزرگ شیعیان بود، در سال 1325 به عنوان طلبه ای جوان به ایران مراجعت و در اصفهان سکنی گزید.
پس از مدتی به اتفاق عموی خود به تهران عزیمت کرد و به احترام پدر بزرگش مورد تجلیل فراوان مردم قرار گرفت بطوری که هدایای زیادی از شهرهای مختلف برای او ارسال شد.
در رشته حقوق، لیسانس گرفت و سپس به اروپا رفت.
وی پس از گذراندن دوره دکتری، به ایران بازگشت.
او که جوان عیاش و بی بندوباری بود، پس از مدتی هر آنچه داشت صرف عیاشی نمود و اغلب با لباس روحانی در مجالس عیش و نوش شرکت می کرد و به سبب همین خصوصیات مورد لطف و توجه حسین علاء قرار گرفت و به دربار شاهنشاهی راه یافت.
وی ضمن عضویت در حزب ملّیون، مدتی با سمت استادیار در دانشگاه تهران مشغول به کار شد و در سال 1339 در انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی به نمایندگی مردم لنجان اصفهان به مجلس راه یافت.
ولی پس از عدم موفقیت در انتخابات مجلس بیست و یکم به تدریج با مخالفین دولت همصدا شد و پس از این که مبالغی وجه نقد از بانک ها و افراد مختلف به صورت قرض و چک بی محل دریافت کرد و قادر به پرداخت آن نشد در خرداد سال 1343 به عراق و از آنجا به مصر فرار کرد و در قاهره ضمن اعلام موجودیت نهضت ایران آزاد، علیه رژیم شاه اقدام به فعالیت کرد.
در سفر به فرانسه به علت درخواست دادستان عمومی تهران به اتهام صدور چک بی محل در 25 شهریور ماه 1343 توسط پلیس فرانسه دستگیر و مدت 5 ماه در آن کشور زندانی بود.
پس از آزادی، به عراق رفت و ملاقات هائی با مخالفین شاه، از جمله تیمور بختیار انجام داد.
اما وی همواره مورد اعتماد مقامات عراقی بود و در سال 1345 پس از اخذ شناسنامه عراقی و قبول تابعیت آن کشور به عنوان استادیار دانشگاه بصره مشغول به کار شد.
وی پس از ورود به عراق پیوسته تحت تعقیب شدید ساواک بود؛ به گونه ای که طی سالهای 48 الی 53 ساواک مصمم به ترور او گردید، اما موفق نشد.
آیت اللهزاده پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمد.
سابقه و عملکرد سوء وی در گذشته موجب کناره گیری عناصر انقلاب از او شد.
لذا مجددا به عراق رفت و سفرهایی به برخی کشورهای اروپایی و آمریکا نمود.
او فعالیت علیه انقلاب اسلامی را با انتشار برخی جزوات و کتب شروع کرد.
در دوران جنگ تحمیلی بارها از رادیو بغداد به تبلیغات علیه میهن اسلامی و مردم مسلمان ایران پرداخت.
اصفهانی در اواخر دهه 60 عازم آمریکا شده و پیوسته در صدد مطرح کردن خود به عنوان رهبر شیعیان شمال آمریکا می باشد.

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج سید احمد خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 105



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.