صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : آقای خمینی

تاریخ سند: 11 مهر 1342


موضوع : آقای خمینی


متن سند:

شماره : 1378 س ت شمیران طبق اطلاع رسیده آقای مصطفی خمینی فرزند آیه اللّه خمینی از قول پدرش اظهار نموده آقای سیدجلاالدین تهرانی1 در حدود دو ماه قبل از طرف اعلیحضرت همایونی پیغام داده بودند که پدرم حداکثر تا دو ماه در شمیران خواهد ماند و چون چند روز دیگر به پایان دو ماه بیشتر نمانده چنانچه تا روز دوازدهم جمادی الاول تکلیف معلوم نشود ایشان وظایفی دارند که انجام خواهند داد با وصول این اطلاعیه صبح روز چهارشنبه 10 /7 /42 با آقای خمینی ملاقات به عمل آمد که مراتب زیر نتیجه آن است : در مورد موضوع بالا از وی سؤال شد مطلب را به نحوی که بدان اشاره شده تکذیب نموده و گفت من گفته ام اعلیحضرت همایونی فرموده اند فلانی بیش از دو ماه در شمیرانات نخواهد ماند اکنون چنانچه این دستور به موقع اجرا گذارده نمی شود من تکلیفی دارم که نسبت به جا و ماوای خود تصمیمی بگیرم در یک خانه راحت تری با خانواده ام بسر برم حالیه هم همین مطلب را تکرار می کنم و دنباله آن افزود اعلیحضرت همایونی اگر مطلبی را فرموده اند مقام ایشان حکم می کند که حتما به موقع اجرا درآید در غیر این صورت تزلزلی در ایمان اشخاص به شخص ایشان ظاهر می شود که شایسته و مصلحت نمی باشد و نتیجه گرفت خواه و ناخواه این موضوع که شاهنشاه فرموده اند من دو ماه بیشتر در شمیرانات با این وضع نخواهم ماند و دستورشان اجرا نشده بین مردم منتشر می شود و آن وقت است که نتیجه خوبی در بر نخواهد داشت و افزود من به مملکتم علاقمندم و آنچه تا به حال گفته ام خارج از وظیفه ای که داشته ام نبوده و حالیه هم به همان عقیده خود باقی هستم و اگر هم روی این اصول از این بدتر هم با من بشود شکایتی ندارم.
من چه خارج باشم و چه در زندان تکالیف مذهبی دارم که انجام می دهم منتهی روزی خواهد رسید که: (چرایی به میان آید) در این صورت لازم است که از هم اکنون مسئولین امر در فکر جواب آن سؤال باشند.
ضمنا گفت من از نظر قضایی به وضعی که برای من بوجود آمده اعتراض دارم و توضیح داد روزی آمدند در زندان و قرار بازداشت مرا ابلاغ کردند زیر آن اظهار اعتراض نمودم روز دیگر مراجعه کرده و خواستند از من بازجویی کنند جواب ندادم سرانجام با قرار تأمین به من ابلاغ شد آزادی به شرط آن که از حوزه قضایی خارج نشوید زیر آن نوشتم اگر قم شامل حوزه قضایی مورد نظر قرار است قبول دارم چون به غیر از قم جایی نخواهم رفت و مجددا افزود الساعه2 برخلاف آن قرار و قوانین با من رفتار می شود البته تاکنون مطلبی در این باره نگفته یا شکایتی نکرده و بعدا هم نخواهم کرد اگر ده سال هم طول بکشد ولی این نتیجه را می گیرم: در مملکتی که با من چنین رفتاری می شود با مردم عادیش چه خواهند کرد ناراحتی من فقط از این لحاظ است و سپس گفت امور مملکت بایستی وسیله همه طبقات به گردش درآید ولی می بینیم که برخلاف قانون مانع فعالیت بعضی از طبقات فعاله می شوند نتیجتا مملکت وضع عادی نخواهد داشت.
ضمنا جای دیگر اظهار نموده من میل ندارم در موقعی که مهمان های سیاسی به ایران می آیند یک وضع تشنج و ناراحتی محسوس بوجود آید من روی صلاح می گویم که دولت و اعلیحضرت همایونی بایستی بیشتر به این امور توجه داشته باشند که صلاح خودشان است در خاتمه اظهار علاقه نمود که اجازه داده شود با تیمسار ریاست ساواک ملاقات کند.
3 ساواک شمیرانات اگر در گزارش روزانه درج شده بایگانی شود.
14 /7 /42

توضیحات سند:

1ـ سید جلال الدین تهرانی فرزند حاج میرزا سید علی شیخ الاسلام در سال 1272 شمسی در تهران متولد شد.
وی در دوره حکومت احمدشاه قاجار طلبه علوم دینی بود.
در 16 مهر 1307 و در جریان دستگیری مرحوم مدرس، وی نیز بازداشت و به نظمیه منتقل شد.
او در همان سال انتشار «گاهنامه» را آغاز کرد.
پس از اتمام تحصیلات علوم دینی به علت آشنایی که با علم نجوم داشت، در سال 1313 از طرف دولت به بلژیک و فرانسه سفر کرد و به مطالعه پرداخت و مدتی در بروکسل به تدریس مشغول شد.
در سال 1325 به ایران مراجعت و به کارهای دولتی پرداخت و در سال 1326 در کابینه قوام السلطنه وزیر مشاور و معاون پارلمانی گردید و پس از آن در کابینه های ساعد و علی منصور وزارت پست و تلگراف را به عهده داشت و در سال 1330 از سوی دکتر مصدق به نیابت تولیت آستان قدس رضوی و استانداری خراسان منصوب گردید.
وی از بهمن 1332 تا بهمن 1336 وزیرمختار و سپس سفیر کبیر ایران در بلژیک بود.
پس از آن در مهر 1337 از تبریز به عنوان سناتور انتصابی شاه راهی مجلس سنا شد و در دوره سوم این مجلس (فروردین 1339 تا اردیبهشت 1340) هم در آن مجلس فعالیت می کرد و طرفدار سیاست استعماری انگلیس بود، روابط بسیار نزدیکی با شاه داشت و در جلسات هفتگی که در منزلش تشکیل می شد، بسیار از شاه تمجید می کرد.
برگزاری جشن های 2500 ساله شاهنشاهی را تأیید می کرد و از روحانیون به بدی سخن می گفت؛ اما کنار آمدن با آنها را برای رسیدن به اهداف ضروری می دانست.
در اسناد ساواک، وی فردی بدخلق و بی تدبیر و در عین حال مخالف و ضد دولت و معتقد به نظام شاهنشاهی معرفی شده است.
به کابینه هویدا رأی کبود داد و پس از اتمام دوره سناتوری دیگر شغلی به او داده نشد تا آن که در 23 دی ماه 1357 به سمت رئیس شورای سلطنت انتخاب شد و شرایط را برای خروج شاه از ایران فراهم آورد و پس از چندی برای دیدار با حضرت امام به پاریس رفت.
در آنجا پس از استعفاء از ریاست شورای سلطنت و غیرقانونی خواندن آن شورا، موفق به دیدار رهبر انقلاب در نوفل لوشاتو شد.
وی که قبلاً کلیه اموال خود از جمله محل سکونتش را در سه راه امین حضور خیابان ری، وقف آستان قدس رضوی کرده بود، دیگر تا آخر عمر به ایران بازنگشت.
سید جلال الدین تهرانی در سال 1366 در پاریس درگذشت و جنازه اش پس از انتقال به ایران، به خاک سپرده شد.
2ـ اصل: اساعه 3ـ خوانندگان محترم توجه دارند، سند مذکور از کاستی ها و خلاف واقع ها در امان نمانده است، به نظر می رسد گزارش کننده نظرها و برداشتهای خودش را گزارش کرده است تا موضع گیری ها و نظریه های شخصی امام خمینی را همان طور که در متن سند از قول حضرت امام آمده است: «روز دیگر مراجعه کردند و خواستند از من بازجویی کنند جواب ندادم...
» ایشان کمترین همکاری را با رژیم پهلوی در طول نهضت انجام ندادند، چگونه علاقمند به ملاقات با رئیس ساواک می باشند؟!!

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 10


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.